صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 78

موضوع: هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    gool هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط


    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه

    باسمه تعالی
    1- سلسله مباحث «هدف حیات زمینی آدم» به کمک آیات قرآنی چشم خوانندگان خود را به عمیق‌ترین لایه‌های حیات انسان معطوف می‌دارد تا معلوم شود آدم و آدمیت از کجا به سوی زمین آمده و چرا آمده و حال باید چگونه عمل کند تا در رسیدن به نتیجة نهایی موفق باشد.
    2- در راستای نظر به بهشتی که آدم و آدمیت از آن هبوط کرده‌اند با اسرار زیادی روبه‌رو می‌شویم که از همه مهم‌تر معنی آدم و آدمیت و معنی ابلیس و شیطان است، و سخنران محترم سعی وافر نموده تا این نکتة عمیق در مدّ نظر خوانندگان قرار گیرد که عامل رفع ابهام بسیاری از مسائل در تحلیل انسان و جایگاه زمینی او و گشایش درهای معرفت در این زمینه خواهد شد.
    3- وقتی چهرة آدم و خلیفة‌اللهی او مطرح است، ضرورتاً شناخت چهرة مقابل این خلیفة الهی یعنی شیطان به میان می‌آید و به جدّ می‌توان گفت کتابی که در روبه‌روی خود دارید از جهت تحلیل جایگاه شیطان در زندگی انسان با توجه به آیات قرآن نکات بسیار دقیق و مفیدی را در اختیار خوانندگان قرار داده و زوایای حضور وسوسه‌های شیطانی را که منجر به محرومیت از ارتباط با عالم قدس می‌شود گوشزد نموده است.
    4- آنچه که باید خوانندگان عزیز در رابطه با این کتاب عنایت فرمایند؛ پی‌گیری مباحث است. به این معنی که اولاً: کتاب باید از ابتدا، یعنی از جلسه اول و به طور دقیق مطالعه شود. ثانیاً: در ادامة مطالعه جلسات بعدی باید مطالب مطرح‌شده در جلسات گذشته مدّ نظر عزیزان باشد تا بتوان نقش اساسی این مباحث را در زندگی خود احساس کرد و از نتیجة واردشدن به یک دستگاه سلوکی محروم نگردید.
    5- کتاب در دو بخش تنظیم شده؛ یک بخش مباحثی است قرآنی در رابطه با بهشت برزخ نزولی و ظهور جنبة آدمیت آدم‌ها و نحوة فعالیت شیطان، و بخش دیگر در رابطه با نقش وسوسة شیطان و الهام ملک در روان انسان، که به شرح نظرات فلسفی ملاصدرا(ره) پرداخته است و در عین این‌که حاوی مطالب ارزشمندی است موجب تکمیل بخش اول نیز می‌گردد.
    6- مباحثی که فعلاً به صورت این کتاب در اختیار عزیزان قرار دارد قبلاً به صورت نوزده جزوه منتشر گشت که با توجه به استقبال و استفاده‌ای که خواهران و برادران ایمانی از آن کرده بودند و اصراری که بر چاپ آن به صورت کتاب داشتند با ویراستاری مجدد و اضافاتی، به صورت کتاب حاضر در اختیار همگان قرار گرفت. امید است مورد استفادة طالبان حیات طیبه قرار گیرد.
    گروه فرهنگی المیزان


    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقدمه مؤلف

    باسمه تعالی
    1- همان‌طور که از عنوان کتاب برمی‌آید هدف ما تدبّر هرچه بیشتر در آیاتی است که نظرها را به موضوع بهشت اولیه جلب می‌کند، در نتیجه در مطالبی که لابلای اوراق کتاب در روبه‌روی خود دارید کمتر سخن از ناله و فغانی است که چرا آدم به شجره ممنوعه نزدیک شد ودر نتیجه ما گرفتار زمین شدیم، بلکه نظر به حقیقت آدمیت در میان است و موشکافی شخصیت آدمیتی که هرکس در خود دارد، از این رو باید دائماً به کمک آیات قرآن آن آدمیت را بازخوانی کرد، و شاید کتاب حاضر بتواند کلیدهایی را برای بازگشودن بعضی از قفل‌های پر رمز و راز این موضوع در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهد، کلیدهایی فکرانگیزتر برای کشف حقایقی ازلی در بطن انسانیت و آدمیت آدم‌ها.
    2- در این کتاب ناگزیر به بعضی از حاشیه‌‌ها و شاخ و برگ‌هایی پرداخته‌ایم که در جای خود طرح آن‌ها برای جمع‌بندی نهایی ضروری است، و روی سخن با عزیزانی است که معتقدند قرآن رمز و رازهایی در ارائه فلسفه دقیق حیات زمینی دارد و باید با تدبّر در آیات قرآن آن رمز و رازها گشوده شوند و اعتبار و عظمت آیات الهی بیش از آن حدّی که در ابتدای امر به چشم می‌خورد، نمایان گردد.
    3- امروزه با طرح و استحکام حکمت متعالیة جناب صدرالمتألهین(ره) که در واقع جمع بین شرع و عقل و حکمت و عرفان است، وقت آن رسیده است که متفکران جامعه قدمی جلوتر بگذارند و حکمت برتر را از متن قرآن و ادعیه و روایات خارج کنند و دیگر شایسته نیست در حالی‌که زمانه آمادگی تدبّر و تفکر بیشتری دارد هنوز ما و مراکز علمی ما در فضای سال‌هایی به‌سر ببرند که نه زمینة ظهور حکمت متعالیة صدرایی فراهم بود و نه کسی آمادگی ظهور حکمت قرآنی را داشت.
    4- دیگر وقت آن نیست که هر وقت خواستیم تعقل کنیم به کتب حِکمی و فلسفی رجوع نماییم و هر وقت خواستیم عبادت کنیم به قرآن و ادعیه و روایات رجوع نماییم. باید با بودن این‌همه آمادگی فرهنگی و داشتن زبان تفکر، بتوانیم عظمت‌های حکمت قدسی را در دل متون مقدس اسلامی ببینیم و بنمایانیم. سرمایة فکری تدوین شده توسط دانشمندان بزرگ اسلامی، زمینة تدبّر در قرآن و روایات را به خوبی فراهم کرده است.
    امروز دیگر مثل آن روزهایی نیست که بر سر مجردبودن یا مادی‌بودن نفس ناطقه بحث داشته باشیم. امروز دیگر مثل آن روزهایی نیست که فکر بشر در مادی‌بودن و یا مجردبودن خیال متوقف باشد. سال‌ها زمان برد تا صدرالمتألهین(ره) توانست تفکری را به میان آورد که به کمک آن بتوان در متون دین تدبّر نمود و به عمق عمیق آن نزدیک شد و از سطحی‌نگری نسبت به آیات الهی نجات یافت. و اکنون تاریخ، مسئولیت دیگری را به عهدة ما گذاشته است و آن تدبّر و تفکر در متون قدسی است جهت دست‌یابی به حکمت برتر.
    5- راستی چرا حاصل نزدیکی به شجرة ممنوعه، هبوط بر زمین است؟ این عیب‌ها چه عیب‌هایی بود که با نزدیکی به شجرة ممنوعه ظاهر شد؟ آیا قبلاً نبود یا اعتنایی به آن‌ها نمی‌شد؟ چرا اگر خدا در ابتدا می‌خواست در زمین خلیفه‌ای برای خود تعیین کند کار انسان‌ها را از بهشت شروع کرد و آن را به هبوط در زمین ختم نمود؟ آیا داستان بهشت آدم یک نوع نمایش آدم و آدمیت است به خود او و یا قصة خطایی است که امکان انجام‌ندادن آن نیز بود؟ آیا آدمیت در مقابل حکم خدا عصیان کرد و سپس توبه نمود و یا شخص آدم چنین کرد؟ راستی چرا با این‌که توبة او پذیرفته شد، نتیجه نزدیکی به شجرة ممنوعه که هبوط بر زمین است از او برداشته نشد؟ اصلاً هبوط یعنی چه؟ آیا یک جابجایی مکانی است که از مکان بهشت او را به مکان زمین راندند، یا یک نوع تغییر منظر و تغییر مرتبه نفس است از مکانتی به مکانت دیگر؟ اگر شیطان به شخص آدم سجده نکرد، چرا با فرزندان آدم دشمنی می‌کند؟ آیا آدمی که جمیع اسماء الهی را آموخت، آدم ابوالبشر بود یا حقیقت الانسان که مصداق کامل آن حضرت محمد(ص) است؟ رابطة جان ما با وسوسه‌های شیطان چگونه است؟ حدّ تأثیر وسوسه‌های شیطان تا کجاست؟ الهامات ملائکه در خنثی‌کردن وسوسه‌های شیطان چگونه است؟ نقش انتخاب و ارادة ما در تأثیرپذیری از وسوسه‌های شیطان یا الهامات ملائکه در چه حدّ است؟ این‌ها از جمله نکاتی است که در کتاب به آن‌ها پرداخته شده است.
    6- چنانچه ملاحظه می‌فرمایید موضوع بهشت اولیة آدم موضوعی است بسیار پر رمز و راز و در عین حال زندگی‌ساز و حکمت ‌پرداز، و اگر درست با آن برخورد شود و شرط تدبّر در آیات مربوطه تا آخر رعایت گردد اصول بسیار مهمی را در رابطه با چگونگی زندگی زمینی در اختیار ما می‌گذارد و نه تنها جایگاه زندگی زمینی ما را در هستی برای ما روشن می‌کند، به خودی خود یک دستگاه سلوکی کاملی است برای سیر از کثرت به وحدت و از شجرة شاخه‌شاخه به حضرت اَحدیت.
    امّا توصیة مؤکد این حقیر آن است که باید با این کتاب برخورد خاص خودش را داشت. اولاً: به عنوان یک دستگاه سلوکی و سیر از کثرت به وحدت به آن نگریست. ثانیاً: با تأمل و عزم چندساله با آن برخورد کرد، و پیشنهاد بنده آن است که چند نفر به‌طور جداگانه هر هفته قسمتی از کتاب را بخوانند و سپس هفته‌ای یک‌ساعت با همدیگر مباحثه کنند و یا از کسی که آمادگی بیشتر دارد کتاب را درس بگیرند تا إن‌شاءالله بتوانند وارد عالَم خاص و وقت و حضوری مناسب گردند عالَمی که خداوند انتظار دارد آدمیان در زندگی زمینی وارد آن عالَم شوند و از آن طریق راه بهشتی را برای خود بگشایند که در آن شیطان را راه نمی‌دهند و انسان‌ها در ابدیتی بی‌کرانه، بی‌دغدغة وسوسة شیطان سراسر در حضورِ با حق به‌سر ‌برند. إن‌شاءالله
    فرصت شِمُر طریقة رندی که این نشان

    چون راهِ گنج بر همه کس آشکار نیست
    طاهرزاده

    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جلسه اول ـ عالَم برای آدم، یا آدم برای عالَم؟

    بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
    «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»؛(1)
    و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن كسی را می گماری كه در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنكه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه می كنیم و به تقدیست می پردازیم فرمود من چیزی می دانم كه شما نمی دانید.
    موضوع هدف حیات زمینی آدم از جمله مباحث عمیق قرآنی است كه تأمل و تدبر در آن موجب گشایش معارف بسیار عمیقی می‌گردد و جایگاه انسان در دنیا و وظایفی كه پیرو آن بر عهده انسان هست را روشن می‌نماید. همین طور كه می‌دانید معارفی كه قرآن به انسان ارائه می‌دهد، دارای درجات متفاوتی است و هركس در حدّ خود می‌تواند از آن بهره‌گیری كند، و مسلّم است كه بعضی از معارف قرآنی برای جواب‌گویی به ابعاد عمیق و سؤال‌های دقیق انسانی است به طوری که امام سجاد(ع) می‌فرمایند: بعضی از آیات قرآن مربوط به انسان‌های ژرف‌نگری است که در آخرالزمان می‌آیند.(2) از جمله آن معارف عمیق، موضوع حیات آدم قبل از هبوط در زمین است كه خداوند در چندین جا از قرآن كریم از زوایای مختلف بدان پرداخته و رازهای گرانقدری را برای ما آشكار نموده است. قرآن می‌فرماید: «وَاتَّبِعُوا اَحْسَنَ ما اُنْزِلَ اِلَیْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ»؛(3) تبعیت كنید از بهترین چیزی كه برایتان از طرف پروردگارتان نازل شده است. با اندك تأمل در آیات مربوط به شرایط قبل از هبوط آدم، مشخص می‌شود كه از جمله آیاتی كه باید در زمرة «اَحْسَنَ مَا اُنْزِلَ اِلَیْكُمْ» قلمداد كرد، آیات مربوط به موضوع فوق است. به عنوان مثال؛ خدا در قرآن می‌فرماید: «فَاذْكُروُنی اَذْكُرْكُم»(4) یاد من باشید تا من هم یاد شما باشم. در جای دیگر می‌فرماید: «اُذْكُروُا نِعْمَتِیَ الَّتی اَنْعَمْتُ عَلَیْكُم»(5) به یاد نعمت‌های من باشید كه به شما دادم. چنانچه ملاحظه می‌کنید عده‌ای را دعوت می‌كند كه از نعمت‌ها بگذرید و مستقیماً به یاد خدا باشید و عده‌ای را دعوت می‌كند كه از طریق نعمت‌ها به یاد خدا باشید. آری؛ هر دو دعوت، دعوت حقّی است ولی درجة آن دو متفاوت است. آری مستقیماً یادِ خودِ خدا بودن كار همه كس نیست و عموماً از طریق توجه به نعمت‌های الهی می‌توانند یاد خدا باشند. گفت:
    خود هنر دان دیدن آتش عیان

    نی گپ دلَّ عَلَی النّار دُخان

    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با توجه به این مقدمه خواستم عرض كنم بحث از این‌كه سعی شود آدم جایگاه خود را در هستی بشناسد، یك بحث عمیقی است و بررسی آن شامل حال همة افراد نمی‌شود. ولی کسانی‌كه می‌توانند در این موضوع و آیات مربوطه تدبّر كنند، نباید خود را محروم نمایند. زیرا کسی‌که می‌تواند حقایق بالاتری را بفهمد، اگر در فهم آن حقایق همت نكند و به حقایق پایین یا متوسط بسنده نماید، در عین این‌كه جواب سؤالات و استعدادات خود را به خوبی نداده‌، یكی از مشكلاتش در قیامت این است كه چرا جای خالی استعدادهایش را با معارف عمیق پر نكرده‌است.
    از بحث‌های ذهن‌پرور و نظام‌مند؛ بحثِ حضور آدم و آدمیت در بهشت اولیه یا برزخ نزولی است. در قرآن به این معنا كه بودن انسان در مراتب هستی - اعم از برزخ نزولی و دنیا و برزخ صعودی- به چه معناست و فلسفه وجودی عالَم در رابطه با آدم چگونه است، بحث حساسی شده است و در واقع باید گفت این بحث به خودی خود یك دستگاه فكری دقیقی است كه جایگاه همة معارف دین را روشن می‌نماید. عموماً هم دیده‌اید كه به راحتی كسی وارد آن نمی‌شود و نباید هم بشود، زیرا معارفی را كه مربوط به این موضوع است، به دست نمی‌آورد و بیشتر برای این افراد موضوع بهشت اولیة آدم یك قصه محسوب می‌شود. در صورتی كه قرآن هیچ چیزی را كه جنبه هدایتی برای ما نداشته باشد، نیاورده ‌است، زیرا قرآن كتاب هدایت است و نه كتاب قصه.



    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بركات شناخت هدف زندگی زمینی

    مسلّم آن‌هایی كه می‌توانند معنی بودن خودشان را در زندگی زمینی درست كشف كنند، تجزیه و تحلیل‌شان نسبت به زندگی خیلی عالمانه و دقیق می‌شود. شاید شما از خودتان سؤال كنید آیا واقعاً اولیاء خدا كه به راحتی دنیا را زیر پا می‌گذارند، بدون تفکر عمیق نسبت به دنیا و جایگاه آن در کلّ زندگی، به این حالت رسیده‌اند؟ یا چیزهایی را از جایگاه خود در این دنیا می‌شناسند كه آن شناسایی و معرفت، فلسفه بودنشان را در این دنیا طور دیگری معنا می‌كند. این‌ها در زیر سایة آن معرفت و بصیرتی كه از بودن زندگی زمینی به دست آورده‌اند توانسته‌اند دنیا را زیر پا بگذارند، زیرا برای تحقق اهداف حقیقی زندگی زمینی، ساده‌ترین كار، زیر پا گذاشتن دنیاست و این كار جزءِ معنی وجودآنها می‌شود و این روش بهترین روشی است كه در اصلاح خود و جای‌دادن شأن خود در آن‌جایی كه انسان باید باشد، مؤثر خواهد بود. زیرا اولیاء خدا دائماً همة افكار و رفتارشان را نسبت به معنی و جایگاه خود در زندگی زمینی ارزیابی می‌كنند و هرگز از آن افقی كه باید در آن قرار گیرند روی نمی‌تابند.
    مثلاً مسافری که خودش می‌داند مسافر است، برای ادامة راه، بارهای سنگینی را برای خود جمع نمی‌کند، و این كار هم برای خودش معنی می‌دهد و هم برای دیگران كه متوجه‌اند او مسافر است، اما اگر كسی در عینی كه مسافر است معنی مسافر بودن خود را نفهمد، هم خود او هر چه بیشتر بار خود را سنگین می‌كند، و هم کسانی كه ندانند او مسافر است اگر اقدام به جمع‌كردن مال نکرد تعجب می‌كنند كه این فرد چرا به جمع‌آوری اموال نمی‌پردازد، پس می‌خواهد در این دنیا چه كار كند!
    پس درست انتخاب‌كردن و درست عمل‌كردن در گرو فهمیدن معنی زندگی زمینی است. اگر معنی حیات زمینی و معنی آدمیت خودمان را بفهمیم تمام زندگی، معنی پیامبری پیدا می‌كند. پیامبری زندگی كردن و پیامبری اندیشیدن، به معنی درست‌فهمیدن و درست‌ عمل‌كردن است و ریشة‌آن این است كه آن انسان‌های بزرگ برای خودشان زندگی را درست معنی می‌كردند و لذا ظرفیت ارتباط با حقایق در آن‌ها پدید آمد.

    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    كسی كه به درستی بفهمد در این دنیا در حكم مسافر است و برای مقصدی خاص در زمین هبوط كرده، و كلّ دنیا برای او یك سفر است، آن هم سفری خاص، حالا در این منظر «زهد» معنی بسیار زیبایی برایش دارد، چون مسافر باید بارش كمتر باشد تا به بهترین نحوه سفر را به پایان برساند، به قول بابا طاهر:
    دلا راه تـو پر پیـچ و خطـر بِی

    گـذرگاه تو بر اوج فلك بـِـی

    گر از دستت برآید پوست از تن

    در آور تا که بارت کم‌ترک بی

    حالا اگر كسی مسافر بودن خودش را، آن هم به معنی خاص و دقیق آن، در این دنیا نفهمد و به او بگویند از دنیا كمتر استفاده كن، مگر دیوانه است كه این حرف را بشنود! چرا كم استفاده كند؟ چون به ظاهر آمده است در این دنیا و می‌خواهد از خودِ دنیا - نه از فرصتِ بودن در دنیا- حداكثر استفاده را بكند. هر چه هم شما به او نصیحت كنید، چون جایگاه این نصایح را در زندگی دنیایی خود نمی‌شناسد، در او اثر نمی‌كند. ممكن است شما چند نكته اخلاقی بگویید و او احساساتی شود و مدتی تحت‌تأثیر آن جملات، اعمالی انجام دهد، ولی نمی‌تواند زندگی‌اش را با «زهد» و آزاد شدن از زخارف دنیا معنا و پایه‌ریزی كند.

    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حاصل عرایض بنده تا این‌جا این است که؛ هرچه بر این موضوع بیشتر تأمل كنید كه: «اگر انسان خودش را در این دنیا درست تفسیر نكرد، نمی‌تواند درست عمل كند»، به عظمت موضوع جریان زندگی بهشتی آدم و فلسفه هبوط زمینی او بیشتر پی خواهید برد. خدا می‌خواهد داستان زمینی بودن آدم را در كتاب هدایت خود برای ما بگوید.
    اولین آیه‌ای كه مورد بحث قرار می‌گیرد، آیه 30 سوره بقره است كه می‌گوید:
    «وَ اِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً»
    هنگامی كه خدا به ملائكه گفت: من بنا دارم همواره خلیفه‌ای از خود در زمین قرار دهم.
    از كلمه «قال رَبُّك» می‌فهمیم كه حضرت حق می‌خواهد از نحوة بودن انسان به ما خبر بدهد. چون گفتنِ با الفاظ در عالَم معنا محال است. لازمه گفتن با الفاظ زبان و حنجره است كه برای مقام مطلق خداوند، داشتنِ چنین اعضایی محدودیت و نقص است. در واقع می‌توان گفت: «قُولُهُ فِعْلُهُ»؛ یعنی، گفتن برای خدا، همان عمل خدا است. وقتی كه می‌گوییم خدا گفت، یعنی این چنین محقق شد. مثال: مثل این‌كه آب بگوید «من تر هستم». یعنی این گفتنش همان بودنِ تری برای آب است. یا می‌گوییم «به آب گفتم چرا شتابان می‌روی، گفت: دریا در انتظار من است» این در واقع خبر از واقعیت می‌دهد بدون آن‌كه لفظ و حرف در صحنه باشد. یا این‌كه خدا در قرآن می‌فرماید: از فرزندان آدم آنگاه كه در پشت پدرانشان بودند و هنوز به این دنیا نیامده بودند، پرسیدم: «اَلَسْتُ بِرَبّكُم»؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟ با این‌که هنوز شما در آن عالم بدن نداشتید كه گوش و زبان داشته باشید. ولی می‌فرماید: از آن‌ها پرسیدم: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» و بنی‌آدم هم جواب دادند: «قالوا بَلی»؛ آری تو پروردگار مائی. این «قالوا» كه می‌فرماید: بنی‌آدم گفتند، این گفتن، گفتن تكوینی است. یعنی بودنِ ذات انسان مساوی این نوع گفتن است.

    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خداوند از فلسفه بودن انسان به این شكل خبر می‌دهد و می‌فرماید: «وَ اِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ»؛ آن وقتی را به یاد بیاور، توجه به آن حال و عالَمی بكن، كه پروردگار تو به ملائكه گفت: «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً»؛ مـن جاعل و پدید‌آورنده خلیفه‌ای روی زمیـن هستـم. ملائـكه جواب می‌دهند - ملاحظه كنید كه گفتار ملائكه هم تكوینی است یعنی بودنشان این چنین بودن است- كه «اَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّـحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ، قالَ اِنّـی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»؛(6) آیا می‌خواهی در زمین كسی را كه فساد می‌كند و خون می‌ریزد خلیفه قرار دهی؟ در حالی كه ما، هم تسبیح تو را می‌گوییم و هم تو را تقدیس می‌كنیم و تو را از هر نقصی پاك می‌داریم. پس باید علی‌القاعده ما را خلیفه كنی. آدم، خون می‌ریزد و فساد می‌كند، ما تو را تقدیس و تحمید می‌كنیم. در این جمله ظاهراً می‌گویند: خدایا! اگر بناست جاعلِ خلیفه‌ای باشی، ما باید آن خلیفه باشیم. «قالَ اِنّی اَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» خداوند نفرمود آدم خون نمی‌ریزد و فساد نمی‌كند، خونریزی و فساد را انكار نكرد. ولی فرمود: من چیزی می‌دانم كه شما نمی‌دانید.
    ای انسان‌ها! كفر چرا؟!

    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بحث فلسفه زندگی زمینی انسان‌ها در واقع از این‌جا شروع می‌شود كه در آیات قبل از آیة مورد بحث - آیه 28 سوره بقره - خداوند می‌فرماید: ای آدم‌ها «كَیْفَ تَكْفُروُنَ بِالله وَ كُنْتُمْ اَمْواتاً فَاَحْیاكُمْ ثُمَّ یُمیتُكُمْ ثُمَّ یُحْییكُمْ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُون» چگونه به خدا كفر می‌ورزید و در دنیا زندگی دینی پیشه نمی‌كنید؟ مگر نمی‌دانید فلسفة زمینی‌بودن شما چیست؟ شما در بهشت بودید و نتوانستید در آن‌جا خود را نگه دارید و لذا «زمینی» شدید و می‌توانید با دینداری، دوباره به آن عالَم بهشتی برگردید. و لذا برای روشن شدن این مسئله، قصه زمینی شدن آدم را برای او مطرح می‌كند. یعنی شما انسان‌ها فلسفه زمینی بودن خود را نمی‌دانید كه مقابل دین می‌ایستید.

    امضاء

صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi