صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 82

موضوع: داستان های نماز

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اخلاص امام سجاد(ع ) در نماز


    «ابوحمزه ثمالى » مى گويد: ديدم كه امام سجاد ( عليه السّلام ) هنگام نماز خواندن ، عبا از دوش مباركش افتاد ولى حضرت هيچ اعتنايى به آن نكرد. از آن حضرت پرسيدم : چرا وقتى عبا از دوشتان افتاد، آن را درست نكرديد؟
    فرمودند: «واى بر تو! آيا متوجه نيستى در محضر چه كسى ايستاده ام ؟ به راستى كه انسان ، نمازش در همان حد قبول است كه دلش متوجه خداوند متعال باشد». (40)




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    استقامت شگفت انگيز على بن حسن در نماز


    «حسن بن محمد» مى گويد: «على بن حسن » (41) را در راه مكه ديدم كه مشغول خواندن نماز بود، ناگهان مارى بزرگ از پايين پيراهنش ، وارد لباس او شد و از گريبانش سر درآورد، مردم ، وحشت زده فرياد مى زدند، مار! مار! امّا «على » با آرامش تمام ، بدون كمترين توجه به آنچه پيش آمده ، به نمازش ادامه داد و مار از لباس او بيرون رفت . (42)


  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    صلابت امام رضا(ع ) در نماز


    در روايت «معمّر بن خلاء» است كه امام رضا ( عليه السّلام ) فرمود: «من روزى در فرع (43) بودم ، وقت نماز فرا رسيد، سپس من پياده شده و به سوى «بوته ثمامه »(44) رفتم ، همينكه به نماز ايستادم و ركعتى خواندم ، يك افعى نزديك آمد و در كنارم قرار گرفت ، من متوجه نماز شدم و از آن نكاستم و كم نكردم . افعى به من نزديك شد و سپس به طرف بوته برگشت .
    وقتى از نماز فارغ شدم در صورتى كه دعا و تعقيباتم را نيز تخفيف نداده بودم ، بعضى از يارانم را كه همراه ما بودند فراخوانده و گفتم : پشت سر شما زير بوته ، يك افعى وجود دارد، سپس او را كشتند» آنگاه امام ( عليه السّلام ) فرمود:
    «هركس از غير خدا نترسد، خداوند او را كفايت مى كند». (45)



  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    علاقه دوستان على (ع ) به نماز


    «قيس بن سعد» يكى از زهاد و متدينين بود، علاقه زيادى به على ( عليه السّلام ) داشت . مقام او در عبادت و ترس از خدا به جايى رسيد كه روزى در نماز، همينكه خواست سر به سجده بگذارد، متوجه شد كه در محل سجده اش مار بسيار بزرگى حلقه زده ، اما او با سر خود آن را به يك طرف راند و در كنارش ‍ سجده كرد. مار بر گردن قيس پيچيد اما او نه از نماز خود كوتاه كرد و نه چيزى كم نمود بلكه با همان حال ، به نماز خود ادامه داد تا از نماز فارغ شد، آنگاه پس از نماز، مار را گرفت و به سويى انداخت . (46)


  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اضطراب و پريشانى على (ع ) در نماز


    هر وقت هنگام نماز مى رسيد، اميرالمؤ منين ( عليه السّلام ) حال اضطراب و تزلزل پيدا مى كرد. عرض كردند شما را چه مى شود كه اينقدر ناراحتيد؟ مى فرمود:
    «وقت امانتى كه خداوند بر آسمان و زمين عرضه داشت و آنها از پذيرش و حمل آن امتناع ورزيدند، رسيده است » . (47)


  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    دعاى حضرت فاطمه (س ) بعد از نماز


    دختر جوان پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) وقتى در محراب مشغول نماز بود، از اينكه در پيشگاه خداوند جهان ايستاده ، بندهاى كتف نازنينش مى لرزيد.
    امام حسن ( عليه السّلام ) مى گويد: يك شب جمعه ديدم كه مادرم بيدار است و پيوسته نماز مى خواند تا اينكه سپيده صبح دميد.
    در آن لحظه شنيدم كه مادرم براى مردان و زنان با ايمان دعا مى كند، يك به يك آنها را نام مى بُرد و برايشان دعا مى كرد، بعد از نماز به او گفتم : اى مادر! چرا براى خودت دعا نكردى ؟
    مادرم فرمود:
    «اى پسرك من ! اوّل همسايه ، بعد خانه ...». (48)


  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تعجب هارون


    «ابوالحسن امام موسى بن جعفر( عليهما السّلام » در ده سال و اندى ، هر روز پس از طلوع خورشيد تا وقت زوال را با يك سجده مى گذراند. «هارون » كه دشمن حضرت بود، به اين مطلب اعتراف كرد كه او، نمونه اى برجسته براى توجه به خدا و ايمان است . هارون موقعى اين اعتراف را كرد كه آن حضرت را در زندان ربيع ، محبوس كرده بود و از بالاى كاخ ، حضرت را نظاره مى كرد، ديد جامه اى در گوشه زندان افتاده بدون اينكه تغيير موضع دهد، لذا از اين حالت تعجب كرد و به «ربيع » گفت : آن جامه اى كه هر روز در آنجا مى بينم چيست ؟
    ربيع گفت : يا اميرالمؤ منين ! آن جامه نيست ، بلكه «موسى بن جعفر» است ، او هر روز پس از طلوع خورشيد تا وقت زوال ، يك سجده دارد.
    هارون حيرت زده شد و از روى تعجب گفت : به راستى كه اين شخص ‍ از راهبان بنى هاشم است ! ربيع پس از اينكه اعتراف هارون را نسبت به پارسايى امام و كناره گيريش از دنيا شنيد، رو به هارون كرد و در حالى كه تقاضاى آزادى و سخت نگرفتن براى آن حضرت را داشت گفت : يا اميرالمؤ منين ! پس چرا اينقدر در زندان بر او سخت گرفته ايد؟!! هارون پاسخى داد كه حكايت از بى رحمى باطنى او داشت ، او گفت : هيهات ! بايد اينطور باشد!!!(49)


  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    كيفيت نماز امام باقر و امام صادق (ع )
    امام باقر و امام صادق ( عليهما السّلام ) زمانى كه به نماز مى ايستادند، رنگ صورت مباركشان تغيير مى كرد، گاهى قرمز و زمانى زرد مى شد مثل اينكه با كسى مناجات مى كنند كه او را مى بينند. (50)



  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    كيفيت دعاكردن


    يكى از اصحاب پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) معمولاً براى نماز جماعت به مسجد مى آمد تا اينكه پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) متوجه شدند كه او چند روزى است ديگر به مسجد نمى آيد. از اصحاب پرسيدند: «چرا فلانى براى به جا آوردن نماز جماعت به مسجد نمى آيد؟».
    گفتند: آن شخص مريض است .
    پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) براى عيادت نزد او رفتند، و پرسيدند: «اى فلانى ! چه شده است ؟».
    او گفت : نماز مغرب را مى خواندم ، سپس اين كلمات را قرائت كردم «اى پروردگار! اگر من نزد تو گناهكار هستم و قرار است مرا در آخرت عذاب دهى ، عذابم را به جلو بينداز و در همين دنيا مرا دچار عذاب كن » ، سپس مريض شدم .
    پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «اين چه سخنى بود كه گفتى ، آگاه باش كه اين گونه بايد بگويى :
    پروردگارا! در دنيا و آخرت به من حسنه عطا كن و مرا از آتش نگهدار».(51)
    سپس پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) براى آن شخص دعا كرد و او از حالت مرض بيرون آمد و خوب شد.(52)



  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,884
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حكايت عبرت انگيز پيامبراكرم (ص ) و سعد


    امام باقر ( عليه السّلام ) فرمود: در زمان رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) در آغاز هجرت ، يكى از مؤ منين اهل صُفّه (آنان كه در كنار مسجد سكونت داشتند) به نام «سعد» بسيار در فقر و تهيدستى به سر مى برد، و هميشه در نماز جماعت ، ملازم رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) بود و هرگز نمازش ترك نمى شد. رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) وقتى او را مى ديد، دلش به حال او مى سوخت و نگاه دلسوزانه اى به او مى كرد. غريبى و تهيدستى او، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) را سخت ناراحت مى كرد، روزى به سعد فرمود:
    «اگر چيزى به دستم برسد، تو را بى نياز مى كنم ».
    مدتى از اين جريان گذشت ، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) از اينكه چيزى نرسيد تا به سعد كمك كند، سخت غمگين شد. خداوند وقتى كه رسولش را اين گونه غمگين يافت ، جبرئيل را به سوى او فرستاد، جبرئيل كه دو درهم همراهش بود، به حضور رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) آمد و عرض كرد:
    «اى رسول خدا! خداوند اندوه تو را به خاطر سعد دريافت ، آيا دوست دارى كه سعد بى نياز گردد؟».
    پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «آرى » .
    جبرئيل گفت : «اين دو درهم را به سعد بده و به او دستور بده كه با آن تجارت كند».
    رسول اكرم ( صلّى اللّه عليه و آله ) آن دو درهم را گرفت و سپس براى نماز ظهر از منزل خارج شد. ديد سعد كنار حجره ايستاده و منتظر رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) است ، وقتى كه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) او را ديد فرمود: «اى سعد! آيا تجارت و خريد و فروش مى دانى ؟».
    سعد گفت : سوگند به خدا چيزى ندارم كه با آن تجارت كنم . پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) آن دو درهم را به او داد و به او فرمود: «با اين دو درهم تجارت كن ، و روزى خود را به دست بياور».
    او آن دو درهم را گرفت و همراه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را خواند، بعد از نماز، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) به او فرمود:«اى سعد! برخيز و به دنبال كسب و رزق برو كه من از وضع تو غمگين هستم ».
    سعد، برخاست و كمر همت بست و به تجارت مشغول شد، به قدرى آن دو درهم بركت داشت كه هر كالايى با آن مى خريد، سود فراوان مى كرد، دنيا به او رو آورد و اموال و ثروتش زياد گرديد و تجارتش رونق بسيار گرفت .
    در كنار در مسجد، محلى را براى كسب و كار خود انتخاب كرد و به خريد و فروش مشغول گرديد، هنگام نماز، «بلال حبشى » اعلام نماز مى كرد و رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) براى نماز حاضر مى شد، كم كم رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) ديد كه بلال حبشى وقت نماز را اعلام كرده ولى «سعد» هنوز سرگرم خريد و فروش ‍ است ، نه وضو گرفته و نه براى نماز آماده مى شود، رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) وقتى او را به اين وضع ديد، به او فرمود: «اى سعد! دنيا تو را از نماز بازداشته است ».
    او در پاسخ چنين (توجيه مى كرد و) مى گفت :«چه كار كنم ؟ ثروتم را تلف كنم ؟ به اين مرد متاعى فروخته ام ، مى خواهم پولش را بستانم و از مردى متاعى خريده ام ، مى خواهم قيمتش را بپردازم . آيا با اين وضع مى توانم در نماز شركت كنم ؟!».
    رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) در مورد سعد، آنچنان ناراحت و غمگين شد كه اين بار اندوه رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) شديدتر از آن هنگام بود كه سعد در فقر و تهيدستى به سر مى برد. جبرئيل به پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) نازل شد و عرض كرد: «خداوند اندوه تو را در مورد سعد دريافت ، كداميك از اين دو حالت را در مورد سعد دوست دارى ؟ آيا حالت اول يعنى حالت فقر و توجه او به نماز و عبادت را دوست دارى ؟ يا حالت دوم او را كه بى نياز است ولى توجه به عبادت ندارد؟».
    پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «حالت اوّل او را دوست دارم ؛ چرا كه حالت دوّم او باعث شد كه دنيايش ، دينش را ربود و برد».
    جبرئيل گفت : «دلبستگى به دنيا و ثروت دنيا، مايه آزمايش و بازدارنده از آخرت است ».
    آنگاه جبرئيل گفت : «آن دو درهم را كه به او (قرض ) داده بودى از او بگير كه در اين صورت ، وضع او به حالت اوّل برمى گردد».
    رسول خدا ( صلّى اللّه عليه و آله ) از نزد سعد عبور كرد و به او فرمود: «آيا نمى خواهى دو درهم مرا بدهى ؟».
    سعد گفت : به جاى آن ، دويست درهم مى دهم !!
    پيامبر ( صلّى اللّه عليه و آله ) فرمود: «همان دو درهم مرا بده ».
    سعد دو درهم آن حضرت را داد اما از آن پس ، دنيا به سعد پشت كرد و تمام اموالش كم كم از دستش رفت و زندگيش به حال اول بازگشت . (53)

    اهميّت نماز جماعت
    دو حديث
    «قال رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله :
    الصلوة جماعة ولو على راءس الزُّجّ».
    (مستدرك ، ج 1، ص 488)
    «رسول خدا - صلى اللّه عليه وآله - فرمود:
    نماز را به جماعت بخوانيد ولو به سرنيزه ها قدم بگذاريد».

    «قال النبي صلى اللّه عليه وآله :
    التكبيرة الاولى مع الامام خير من الدنيا وما فيه».
    (مجموعة الاخبار، ص 227)
    «رسول خدا - صلى اللّه عليه وآله - فرمود:
    همان تكبيرة الاحرام اوّل نماز كه با امام جماعت گفته شود، خيرش از دنيا و آنچه در دنياست بيشتر است ».


صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi