على عليه السلام دست همسرش زهرا عليها السلام را گرفت و به منزل رفت.
چيزى نگذشت كه پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، اجازه گرفت و وارد شد.
فاطمه عليها السلام را در كنار خود نشانيد، و فرمود:
حال برو ظرف آبى براى من بياور، فاطمه عليها السلام ظرف آبى آورد، پيامبر صلى الله عليه و آله كمى از آب دهان مبارك خود را با آن آب آميخت، سپس مقدارى از آن آب بر سر فاطمه عليها السلام ريخت، بعد فرمود رو به من كن، مقدارى از آن را نيز در سينه او ريخت، باز فرمود:
روى برگردان، مقدارى از آب را هم ميان دو شانه او ريخت، سپس اين جمله پر معنى را به پيشگاه خداوند عرضه داشت:
خداوندا! اين دخترم فاطمه و محبوبترين خلق نزد من است. و اين برادرم على و محبوبترين خلق نزد من است.
خدايا! او را ولىّ خود قرار ده و همسرش را بر او مبارك كن!
سپس به على عليه السلام تبريك گفت و خارج شد.(1)
يك بار ديگر اين حديث را مرور كنيم، و در بندبند آن و پيامهاى صريح و كنائى آن بينديشيم، و صفا و سادگى و نورانيّتى كه بر جزء جزء اين مراسم زيبا و باشكوه و روحانى حكمفرما بوده، در نظر
1- بحارالانوار، جلد 43، صفحه 95 و 96( با تلخيص).
ص: 85
مجسّم كنيم:
- ميهمانان، تمام ياران پيامبر صلى الله عليه و آله حاضر در مسجد بودند، يعنى چهار هزار نفر!
- طرز دعوت به آن سادگى از طريق يك پيام شفاهى و عمومى توسّط خود داماد.
- پذيرش دعوت از سوى همه و شركت عمومى در اين مجلس جشن با شكوه.
- غذا، منحصر به نان و گوشت و مقدارى حلواى خرما به عنوان شيرينى.
- تهيّه شيرينى با دست خود پيامبر صلى الله عليه و آله صورت گرفت.
- تقسيم هزينه ميان پدر عروس و داماد.
- بركت عجيب غذا به دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و غذاخوردن بى تكلّف اصحاب و تبريك گفتن و رفتن.
- فرستادن باقيمانده غذا به خانه همسران پيامبر صلى الله عليه و آله.
- و آخرين مرحله كنار گذاشتن غذاى عروس و داماد از همان باقيمانده غذا.
- حيا و حجب فوق العاده عروس.
- سفارش كردن عروس و داماد را به يكديگر، و تبريك گفتن صميمانه پيامبر صلى الله عليه و آله به آن دو عزيز.
- اعلام پايان مراسم جشن عروسى از سوى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله.
ص: 86
چه زيبا و باشكوه و با صفاست چنين جشن و چنين مراسمى!
هرگز انتظار نداريم مردم عيناً چنين كنند، ولى اين انتظار هست كه از آن هزينه هاى كمرشكن و اسراف كاريهاى جنون آميز و آلوده شدن به انواع گناهان و بى عفّتى ها بپرهيزند.
***