❤ |
موضوعات تصادفی این انجمن:
- عالَم، انگشت به دهان از صبر زینبی
- ♥*۞*♥فضائل حضرت زینب(سلام الله علیها)♥*۞*♥
- ··▪▪••●●:: سروده ای بسیار زيبا از حاج محمود...
- سبک زندگی داماد امام علی (ع)/ چرا همسر حضرت...
- متن عربی خطبه حضرت زینب (س) در شام
- شکوه صبر و شکیب
- ۩ |♥|♥|♥| ۩ لیست تاپیک های بخش اهل بيت عليهم...
- حضرت زینب (س) کوفیان را با چه آیهای معرفی...
- متن عربی خطبه حضرت زینب (س)
- * *╬♥╬* توضیح مختصری پیرامون القاب حضرت زینب...
❤ |
پیشگفتار
بیشک، پس از شهادت امام حسین، قهرمان واقعه عاشورا حضرت زینب است. پس از عاشورا این زینب بود که با شکیبایی بر مصیبتها، و صلابت و استواری پیام عاشورا را به همه رسانید؛ تا جایی که با شور و شعور خود توانست حتی کاخ یزید را نیز فتح کند. آنچه زینب، پس از شهادت امام حسینع به همه نمایاند، جز شور و شعور و صلابت و استواری نبود؛ در هر مکان و در هر محفلی بیباکانه پرده از جنایت بنیامیه برداشت و کوس رسوایی آنان را به همه نیوشاند. افسوس که امروز به جای بازخوانی این همه فداکاری و شکیبایی و درسآموزی از آنها، یادآور شیون و لابه و عجز این بزرگزن شدهایم.
کتاب پیش رو دو سخنرانی از امام موسی صدر، درباره نقشزینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 2حضرت زینب در واقعه عاشورا و رخدادهای پس از آن است. امید که این کتاب حقیقت ماجرا را بنمایاند و مقبول علاقمندان قرار گیرد. به امید روزی که خود امام موسی صدر از درسهای این واقعه برایمان سخن گوید.
مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
❤ |
نقش حضرت زینب در قیام امام حسین (1) ..... ص : 2
بسم الله الرحمن الرحیم، والحمدلله رب العالمین، و الصلاه و السلام علی سیّدنا محمّد و علی آله الطیّبین الطّاهرین.
گذشت ایامی چند از واقعه کربلا، باعث فراموش کردن بزرگی مصیبت و غفلت از عبرتآموزی از پیامدهای آن نمیشود. واقعیت این است که تأثیر مصیبت پس از وقوع آن، از احساس مصیبت پیش از وقوع آن دامنهدارتر است. افزون بر این، معمولًا، نتایج پیکار و فداکاری پس از پایان نبرد آشکار می شود.
روز عاشورا امام حسینع و مردان همراهش، حتی جوانان و پارهای از خردسالان نیز کشته شدند. بنابر آنچه در کتب تاریخ آمده است، در خیمهها و از اهل بیت امام حسین تنها دو مرد زنده
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 3
ماندند: شخص اول علیبنالحسین، امام زین العابدین، بود. او بیمار بود و گمان بردند که او در حال احتضار است، و عمر او دیری نمیپاید. او را رها کردند و نیازی به کشتن او احساس نکردند، زیرا گمان کردند که او خود خواهد مرد.
جوان دیگری که به شکل شگفتانگیزی از مرگ نجات یافت، حسن مثنی، فرزند امام حسنع بود. او به شدت مجروح شده، و در میان کشتهشدهها بر زمین افتاده بود؛ بیهیچ حرکتی یا نشانی از حیات.
پس از آنکه آتش نبرد فرو نشست و خواستند کشتهشدهها را به خاک بسپارند، او را زنده یافتند. درمانش کردند و بدین ترتیب او در چادر و میان اسرا ماند. در برخی کتب مقاتل، رویدادهایی از او در مجلس ابنزیاد و یزید و همچنین در راه آمده است. اما غیر از این دو، همه کشته شدند، و نقش اصلی برای به سرانجام رساندن رسالت امام حسینع به عهده حضرت زینبس افتاد، و او این وظیفه دشوار را به بهترین شکل ممکن به انجام رساند.
❤ |
زینب(س) شکوه شکیبایی
بی شک او به همه مصیبتهایی که در روز عاشورا بر امام حسینع رفت، مبتلا شد، و افزون بر آن، او مصیبت از دست دادن امام حسینع را نیز به خود دید. اما او در ورای این مصیبتها وظایفی داشت.
نخستین آنها پاسداری از عزّت امام حسینع و نمایاندن او به عنوان مظهر قدرت است، نه اینکه او را ناتوان، ترسو و ضعیف نشان دهد. چنانکه پیش از این گفتهام، امام حسینع با فداکاریهای گوناگون یارانش، و با آماده ساختن زنها، خصوصاً حضرت زینب، برای مواجهه با این مصیبتها، زمینه را برای این مسئله فراهم کرد، تا در چهره آنان نشانی از ناتوانی و خواری پدیدار نشود و فریاد و ناله و شیون نکنند. اینگونه مسائل در کربلا هرگز نبود. امام حسینع نیز در روز عاشورا بر این امر تأکید داشت؛ یعنی در روز عاشورا، یاران امام حسین برای مرگ پیشدستی میکردند. شاعر نیز چنین وصفشان میکند:
لِبسوا القلوب علی الدروع کأنّما یتهافتون علی ذهاب الانفس
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 5
(قلبها را بر روی زره نهاده بودند، گویی برای مرگ از یکدیگر پیشی میگرفتند.)
آنان بر مرگ پیشی میگرفتند، گویی به برترین هدف و زیباترین مقصود میرسیدند. خاندان حسینع اینگونه بر یکدیگر سبقت میگرفتند و هر کدام از ایشان، با اصرار و پافشاری، میخواست که در برابر دشمن، بدون هراس از مرگ و با شجاعت، بایستد. این همه هدفمند بود تا در تاریخ روشن شود که راه راست و اثر ایمان و معنای عزت و بزرگی چیست. امام حسینع شخصاً به این مسئله به خوبی توجه داشت: همچون ناتوان در صحنه ظاهر نمیشد. بر فرزندان نمیگریست، و برای کشتهشدگان مویه نمیکرد. در برابر دشمنان و غمها و مصیبتها ناتوانی نشان نمیداد. این سخن معروف را درباره او شنیدهاید: «
ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 24-01-2023 در ساعت 17:00
❤ |
فوالله ما رأیت مکسوراً قط قد قتل ولده و أهل بیته، أربط جأشاً ولا أقوی جناناً من الحسین
» (به خدا سوگند هرگز چون حسین دلشکستهای ندیدم که فرزندان و خاندانش کشته شدهباشند و او مصمّم و استوار باشد.) در این
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 6
عبارت آنچه نمایان است اراده، استواری، تابناکی سیما و صلابت در موضع است. پس از همه این مصیبتها، باز هم همان موضع را، به روشنی نزد بانوان، در همه آن شرایط و محنتها، میبینیم؛ یعنی موضع قدرت و بیاعتنایی به مرگ و جراحت و تشنگی و دشمن.
آنچه پس از دفن اجساد سپاه عمر سعد روی داد، برای ما بسنده است. لشکریان عمر سعد، اجساد ناپاک کشتگان خود را دفن کردند و اجساد امام حسینع و خاندانش و یارانش بر زمین ماندند. هنگامی که خواستند از کربلا به کوفه بروند، خاندان امام حسین و زنان و مادران و خواهران را از کنار قتلگاه و کشتهشدگان گذراندند؛ یعنی سعی کردند که آنچه در نبرد بر کشتهشدگان رفته بود، آشکار کنند. چرا این کار را کردند؟ برای اینکه خواسته امام حسینع را بیاثر کنند. امام حسین میخواست که در زندگی و پس از مرگش مقتدر جلوه کند، اما آنان میخواستند که امام حسین را پیش و پس از مرگش ناتوان نشان دهند. میخواستند زنان را در برابر اجساد بیاورند، تا آنان بگریند، مغموم شوند، ناله کنند، و عجز و ضعفشان ظاهر گردد.
❤ |
این صحنه وحشتناک را تصور کنید. زنان و فرزندان را در برابر اجساد آوردهاند، هر یک از زنانْ برادر، همسر یا فرزندی در میان کشتهشدگان دارد، اما گریه نمیکند. آنان وظیفه داشتند که از زینب پیروی کنند. حضرت زینب بزرگ ایشان بود، پس در همه امور از او پیروی میکردند.
پشت سرِ حضرت زینب رفتند. حضرت زینب، در جلوِ آنان به جسد پارهپاره امام حسینع رسید، جسدی که حتی یک عضو سالم در آن دیده نمیشد. با این حال، پوشده از تیر و شمشیر و نیزه و سنگ بود، آنچنانکه چیزی از آن پیدا نبود. نیازی نیست تاریخ این حوادث را روشن به ما بگوید. حضرت زینب آمد و بر بالای جسد امام حسین ایستاد و سنگها و نیزهها و شمشیرها را کنار زد و جسد را با دو دست بلند کرد و گفت: «
اللّهمّ تقبّل منّا هذا القربان
.» (خداوندا، این قربانی را از ما بپذیر.)
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 8
این دلاوری را تصور کنید. حسینع برای زینبس همه چیز است. بزرگان، پهلوانان و کوهها در برابر این صحنه ناتواناند، اما زینب ابداً چنین نیست: «
اللّهمّ تقبّل منّا هذا القربان.
» (خداوندا، این قربانی را از ما بپذیر.)
با این سخن، حضرت زینب اعلام داشت که این کار به اراده و خواست خود ما بوده است، نه اینکه بر ما تحمیل شده باشد. هیچکس نگفت بیایید و کشته شوید. هیچکس نگفت که قیام کنید و هیچکس نبود که این کار را از ما بخواهد. ما با آزادی کامل آمدیم و این موضع را اتخاذ کردیم. آنچه به دست آوردیم نتیجه خواستِ و اراده خود ماست. ما حسین را برای دین خدا قربانی کردیم و از خدا میخواهیم که این قربانی را از ما بپذیرد. جز این هیچ چیز مهم نیست. چنانکه در مجلس ابن زیاد، وقتی که از او پرسید: کار خدا را با برادرت چگونه یافتی؟ گفت: «
والله ما رأیت الا جمیلا، هؤلاء رجال کتب الله علیهم القتل فبرزوا إلی مضاجعهم.
» (به خدا سوگند، جز نیکی ندیدم. آنان مردانی بودند که خداوند مرگ را برایشان مقدّر کرده بود و آنان به سوی آرامگاهشان شتافتند.) بیشک، پس از این موضعِ حضرت زینب در برابر شهادتِ سرورِ کشتهشدگان و سیّد شهدا دیگر زنان تکلیف خود را در برابر شهدای خود دانستند. چرا که زمان ناله و شیون و اظهارِ ناتوانی نبود، بلکه هنگام اظهار قدرت و صلابت بود و باید به جهانیان اعلام میشد که ما بدینجا آمدیم و میدانستیم چه رخ خواهد داد، با آسودگی این مقصود را اراده کردیم و به سوی آن ره سپردیم و به تکوپو افتادیم. از خداوند میخواهیم که آن را از ما بپذیرد و اگر نبرد فداکاری بیشتری اقتضا میکند، ما آمادهایم. بنابراین، نقش حضرت زینبس این بود که رسالت امام حسینع را در اظهار عزّت و شرافتِ نبرد، تکمیل کند.
من به مصادیق عجز و لابه و شیون و ناله امام حسین یا زنان و خاندان امام حسین که نقل میشود، اعتقادی ندارم. به هیچ روی به این مسائل اعتقاد ندارم. امیدوارم این مسائل مطرح نشود، چرا که این مسائل در حکم تحریف
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 10
جنبش امام حسینع و رسالت اوست. هرگز نشانی از نشانههای سستی بر امام حسین و یاران و زنانش نمودار نشد. این رسالت بزرگی بود که حسینع آن را به انجام رساند. و کاری بود که حضرت زینب نیز در میان زنان انجام داد. سپس حضرت زینب نقش مهم دیگری به عهده گرفت و آن خنثی کردن توطئه بنیامیه بود. آنان میخواستند امام حسینع را بکشند، بیآنکه کسی خبردار شود.
ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 28-01-2023 در ساعت 20:28
❤ |
پس از آنکه مسلمبنعقیل به قتل رسید و کوفیان به عهدشان خیانت کردند و بیعت را شکستند، مردم جزو سپاه ابنزیاد بودند. بنابراین، کوفه با امام حسین نبود، بلکه کانون دشمنانش بود. چرا نگذاشتند امام حسین وارد کوفه شود؟ علت چه بود؟
برای اینکه امام حسین بیرون از کوفه کشته شود. آنان حرّ را با سپاهی فرستادند تا در میان راه بیابان جلودار امام حسین شود. سپس او را از کوفه و همه مراکز مهم مسلمین دور کردند، تا کشته شود و کسی آگاه نشود. این طرح آنان بود و برای همین بود که همه مردان را کشتند. درباره امام سجاد نیز گفتند: «
اقتلوا
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 11
هذا ولا تبقوا من اهل هذا البیت باقیه
.» (او را بکشید و کسی را از این بیت زنده نگذارید.)
تلاش آنان این بود. میگفتند در صحرا توفانها میآید، شنها را با خود میبرد و اجساد را میپوشاند، و هیچ کس خبردار نخواهد شد. سپس امور را برای مردم وارونه جلوه میدهند و میگویند: «خوارج را کشتیم.» رفتار خوارج بدترین اثر را بر مردم گذاشته بود و مردم خوارج را وسیله هرج و مرج و ایجاد تفرقه در امّت و فتنهانگیزی میان مردم میدانستند. از این رو، ممکن نبود کسی خوارج را دوست بدارد. وقتی گفته میشد خوارج، همهچیز پایانیافته تلقی میشد. این سخن وسیله تبلیغات و پنهانکاری و دور ساختن مناقشه از مراکز اسلامی بود. اینها اموری اساسی بود، برای پنهان کردن قتل امام حسینع و خلاص شدن از همه چیز. اما چه کسی این توطئهها را خنثی کرد؟ زینبس؛ زیرا او پس از نبرد، واقعه را برای مردم در محافل اسلامی بازگو کرد؛ در کوفه، در راه، در شام و در همهجا. او چگونه از عهده این کار برآمد؟ کوفه امام علی را میشناخت، کوفه
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 12
صدای امام علی را می شناخت. کوفیان آمدند تا خوارج و اسرا را تماشا کنند. ناگهان صدای بلند امام علی را شنیدند. از شهادت امام بیش از بیست سال نگذشته بود و بسیاری از مردم امام علی را میشناختند و همچنان روز و شب در خانههاشان از او یاد میکردند. امام را میشناختند، صدای او را شنیدند و آن را به جا آوردند و دانستند که صدای علی از همین جنس است. این صدا از کجا بر میآمد؟
گفتند از بانویی است که می گویند «خارجی» است. بنا به روایت راویان مقاتل، زمانی که از او خواستند تا سخن بگوید، دیدند که به زبان علی سخن میگوید.
ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 29-01-2023 در ساعت 16:08
❤ |
در این لحظه بود که دریافتند کسانی که اینان را کشتهاند، همان فرزندانشان هستند؛ آنان را فرستاده بودند تا به دین خدا یاری برسانند. آنان رفتند و فرزند دختر رسول خدا و خاندانش را کشتند. آن شهیدان با کارزار همسران و برادارن و فرزندان زنان کوفه کشته شده بودند. در این هنگام، کوفیان نالهها و گریهها را آغاز
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 13
کردند. حضرت زینبس برای آنان سخن گفت؛ نفسها در سینه حبس شد و سکوت همهجا را فراگرفت، و سپس مردم شیون و زاری آغاز کردند. پس از این، چنانکه در آن خطبه معروف آمده، حضرت زینب تعبیرات تمثیلیِ سختی درباره آنان به کار برد.
خلاصه آنکه تا زنیب وارد کوفه شد و یک یا دو روز در آنجا ماند، ماجرا برای همه کوفیان روشن شد؛ مسئله کشتن امام حسین و آنچه روی داده بود و چگونگی آن و جزئیات تجاوزات و همه چیز. بدینگونه بود که زینب از شهری به شهر دیگر میرفت.
چرا از شهری به شهر دیگر میرفت؟ شما میدانید که در گذشته کاروان نمیتوانست زمان زیادی در بیابان به مسیرش ادامه دهد. زیرا اسبان و قاطران و وسایل حمل و نقل توانایی پیمودن مثلًا پانصد کیلومتر در بیابان نداشتند. از این رو ناچار بودند که از راههایی بروند که از شهرها و روستاها میگذشت. بنابراین، اسرا را از راهی آباد گذراندند؛ یعنی از شهری به شهری و از روستایی به روستایی،
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 14
و آنان را مستقیماً از نجف به شام نبردند.
ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 29-01-2023 در ساعت 16:12
❤ |
در هر شهری همان قصه تکرار میشود: زینب سخن میگوید و مردم جمع میشوند و از او میپرسند: چه اتفاقی افتاده؟ تو کیستی؟ ماجرا چگونه رخ داد؟
این کار تا سرزمین شام ادامه یافت. در شام نیز همان اتفاق افتاد. با اولین خطبهای که حضرت زینب در قصر یزید گفت، همه چیز روشن شد، تا جایی که همسر یزید خود را با پیراهنش پوشاند و از قصر بیرون رفت و اصرار و پافشاری کرد که زینب و خاندان امام حسینع وارد قصر شوند. جنبش از خانه یزید آغاز شد. یزید چه کند؟ آیا میتواند همه را بکشد؟
هر کجا که این بانو میرفت، مردم را تکان میداد و ماجرا را بر آنان آشکار میکرد. در اندک زمانی، همه جهان اسلام و همه امّت از ماجرا آگاه شدند. پس از این بود که امّت دانست که خود مسئول است و مقصّر. و باید گناهش را جبران و از آن توبه کند. بنابراین، نخستین وظیفه حضرت زینب، پاسداری از شرافت و عزتْ پس از شهادت امام حسین بود، و
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 15
سپس به سرانجام رساندن رسالت امام حسینع، و بازگویی آن تراژدی و پیکار برای محافل جهان اسلام. تراژدی و پیکاری که بنیامیّه میکوشیدند آن را در بیابان محصور کنند.
ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 06-02-2023 در ساعت 19:31
❤ |
بنابراین، پس از مصیبت امام حسینع و پایان یافتن نقش او، نقش قهرمانانه حضرت زینب در برابر ما قرار میگیرد. از این رو ما به این زن احترام میگذاریم و او را بزرگ میداریم؛ زنی که مردان و قهرمانان بزرگ نمیتوانند مانند او عمل کنند. علاوه بر اینها، یک تجربه شکوهمند و تابناک و واقعهای عبرتآموز و روشنگر در برابر ماست، که از آن در مییابیم که همانگونه که مرد میتواند حسین باشد، زن مسلمان نیز میتواند زینب باشد. اگر امام حسین نمونهای است برای قهرمانان و کمالی است برای سرگذشت مردان، زینب نیز نمونهای است برای زنان. و چنانکه مرد مسلمان میتواند قهرمان و مجاهد باشد، زن مسلمان نیز میتواند دلاور و مجاهد باشد. آنان هر دو نیاز به ایمان و ایستادگی و احساس
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 16
قرب به خدا دارند، تا نترسند و اندوه نداشته باشند: «ألا إن اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون». (یونس/ 62) (آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمیشوند.)
در این واقعه، ما به سخنی از سخنان امام حسین، هنگامی که از مکه خارج شد، توجه میکنیم: «ما خرجت أشراً و لا بطراً و لاظالماً و لا مفسداً، أرید الاصلاح فی أمّه جدّی ما استطعت، أرید الامر بالمعروف و النهی عن المنکر.» (به خدا سوگند از روی سرمستی، طغیانگری، ظلم و فساد قیام نکردم. اصلاح در امّت جدّم را هر اندازه که در توانم باشد، خواستارم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.)
رسالت حسین و هدف حسین و شهادت حسین در این سخن خلاصه میشود. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا امّتِ جدّ حسین، فقط در عصر امام حسین بود و زوال یافت، یا هنوز باقی است؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح مردم مخصوص ایام امام حسین بود و پایان یافت، یا اینکه ما نیز از آن امت هستیم؟
ما نیز به اصلاح نیازمندیم، و به امر به معروف و نهی از
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 17
منکر. طبیعتاً این کار همیشگی است. پس ما هنوز در شرایط مناسب برای تحقّق اهداف امام حسین به سر میبریم. به سخن دیگر، امام حسین در زمان خودش کشته شد تا ما را امروز اصلاح و در این شرایط امر به معروف و در این زمانه نهی از منکر کند.
پس در زمانه ما و بنا بر تجزیه و تحلیل خود او، اگر منکر ترک و به معروف عمل و جامعه اصلاح شود، امام حسین به هدفش از شهادت رسیده است. و امروز هر اندازه که معروف ترک و به منکر عمل شود و فساد میان مردم رواج یابد، بدین معناست که در این برهه از زمان این نسل از امّت، خون امام حسین را به هدر داده و اهداف او را از میان برده است. اهدافی که امام حسین برای آنها کشته شد.
پس امروز و در این شرایط، یگانه وظیفه ما بزرگداشت شعایر و گوش فرا دادن به گریه نیست، بلکه یاری رساندن به امام حسین در تحقّق اهداف او است. او خود به این اهداف تصریح کرده است: «
إنی ما خرجت أشرا ولابطرا
» این کار برای پیروزی بر کسی یا
زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 18
برابر کسی نبود، تا بگوییم کار تمام شد و ما راحت شدیم.
هرگز چنین نیست. رسالتی که منظور نظر امام حسین بود، امروز نیز برجاست، زیرا که امّت بر جاست.
پس ما به جای آنکه از روی آرزو بگوییم: «ی
ا لیتنا کنّا معک فنفوز فوزاً عظیماً
» (کاش با تو بودیم تا به سعادتی بزرگ نائل میشدیم)، میتوانیم امروز او را یاری کنیم و او را در برابر دشمنش قدرتمندتر، و اهدافش را محقّق سازیم. این کار شدنی است و در دسترس ماست.
حالا خود دانید ای مؤمنان، به فکر چاره باشید که نبرد برپاست. به اوضاع خود و فرزندانتان و زندگیتان و زنانتان و واجباتتان و محرّماتتان توجه کنید و هوشیار باشید، و هر آنچه خود میخواهید، برگزینید.
الله سبحانه و تعالی یهدینا سواءالسبیل و غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم
. زینب(س) شکوه شکیبایی، ص: 19
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)