حکایت 40: دوری از شبهات
روزگاری که آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی به مکتب میرفتند و پدرشان را هم از دست داده بودند رسم چنان بود که وقت ناهار، کودکان غذایشان را روی هم ریخته، با هم می خوردند؛ اما آیت الله گلپایگانی به کناری می رفتند و جداگانه غذای شان را می خوردند و هر چه دیگران اصرار می کردند که با آنان غذا بخوردند، نمی پذیرفتند و می گفتند: شاید پدران شما راضی نباشند که من از غذایتان استفاده کنم. روزی بچه ها غذای او را برداشتند و روی غذای خود ریختند تا مجبور شود با آنها ناهار بخورد، ایشان آن روز ناهار نخوردند. آری! رعایت تقوا و حلال و حرام و پرهیز از لقمه ی شبهه ناک پله ی اول کمال و ترقی انسان است.(2)