صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 95

موضوع: مباحثی از تاریخ ، علوم و معارف قرآن

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    18. قَیَّم: به معنی مستقیم و نیز راست و غیر کژ و ثابت است و همچنین گفته اند کلمه این از قیام است و به معنی عامل قیام و پا بر جایی هر چیزی را قیم آن چیز می گویند و به هر معنی کلام خدا قيم است چون راست است و کژی در آن راه ندارد و این کتاب عامل استواری دین خدا و مستقیم پیمودن راه خداست (وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجَا ، قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ). (1)
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 12-03-2023 در ساعت 20:26
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    19. قَصص: به معنی سرگذشت و پی گیری و پی جویی قصه است، در معنی اسم و مصدر به کار می رود و چون در کلام خدا قصه های پی گیر و اخبار متوالی گذشتگان بیان شده، قصص نیز خوانده می شود ولذا می فرماید: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ).(2)
    20. قرآن: از جمله نامهای کتاب خداست که توسط امین وحی بر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.
    در مورد معنی این لفظ صاحب نظران اقوال مختلفی دارند:
    عبدالله بن عباس می گوید قرآن مصدر (قرأ يقرء) است و به معنی خواندن می باشد، مانند فرقان و رجحان و خسران و دراصل دارای معنای اتباع است زیرا خواننده آن در خواندن این کتاب تتبع در حروفش می کند و تلاوت نیز همین است، چنان که در سوره قیامت آیات18،17 آمده است(إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ، فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ):(که گرد آوردن و خواندنش بر عهده ماست، چون خواندیمش، تو آن خواندن را پیروی کن.)
    لذا جهت نامگذاری این کتاب شریف به قرآن همین خواندن آن می باشد بطوریکه در آیات مختلفی به خواندن آن امر شده است، مانند سوره نحل آیه92، سوره المزمل آیات4 و 20.
    عده ای دیگر از صاحب نظران اصل کلمه قرآن را (قَرَءَ) به معنی جمع دانسته اند و می گویند(خدا حروف را جمع کرد تا کلمه شد، کلمات را جمع کرد تا آیه شد، آیات را جمع کرد تا سوره شد، سوره ها
    ص: 35
    ________________________________________
    1- کهف /2
    2- يوسف /3
    را جمع کرد تا قرآن شد) یعنی جامع همه حقایق الهی شد و لذا فرمود: (وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ(1)
    لازم به تذکر است که قریش واهل مکه کلمه (قرآن را با تخفیف همزه می خوانند و در این عمل از عبدالله بن کثیر پیروی می کنند، ليكن سایر قاریان آن را بر اصل خود مهموز می خوانند. از معانی و اقوال گذشته صاحب نظران شیعی مذهب اول را مقبولتر دانسته اند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    21. فصل: به معنی بریدن وجدا کردن و تشخیص قائل شدن است و چون کلام خدا میان حق وباطل فاصله می اندازد و آنها را از هم جدا می کند و میانشان تشخیص قائل می شود از این جهت فصل نام دارد و می فرماید:(انه لقول فصل)
    22. فرقان: راغب در مفردات می گوید فرقان در فرق بین حق و باطل به کار می رود، برخی گفته اند فرقان دراصل مصدر است مانند( سبحان وقربان) و به معنی فرق گذاشتن وفارق بودن میان حق و باطل است، پس، فرقان آن چیزی است که بوسیله آن میان حق وباطل فرق گذاشته می شود و در حدیث کافی از قول امام صادق(علیه السلام) آمده است که:( همه قرآن کتاب است و بخش محکم و واجب العمل آن فرقان است).
    و نیز در همین کتاب عزیز، در آیه اول سوره فرقان آمده است که )تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا) و در آیه29 سوره انفال می فرماید: (يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا)، در این آیات معنی فرقان همان تمایزوفرق میان حق و باطل است که نتیجه و محصول تقوی است و معیار تمیز حق از باطل. اما از آیه185 سوره بقره که می فرماید (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ ( براساس حدیث امام صادق (علیه السلام) که قبلا بیان شد، چنین نتیجه می شود که (من الهدی) وصف همه کتاب خداست ولی (فرقان) وصف محکمات واجب العمل است. والله اعلم
    برخی گفته اند کتاب خدا را از آن جهت فرقان نام نهاده اند چون متفرق و بخش بخش و جدا جدا و بتدریج نازل شده است برخلاف سایر کتب آسمانی که یک دفعه در الواح و اوراق نازل شده اند و این
    ص: 36
    ________________________________________
    1- .انعام /59
    گفتار و با استفاده از جوابیه حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عبدالله بن سلام است که از معنی فرقان سؤال کرده بود.
    عده ای دیگر چون عكرمه فرقان را به معنی نجات دانسته اند و گفته اند کتاب خدا چون در عمل سبب نجات است، فرقان نام دارد. به نحوی می توان میان تمام اقوال جمع کرد چون: کتاب خدا فارق میان حق و باطل است از آن جهت که حلال و حرام، کفر و ایمان، و سایر حقایق متضاد سعادت آمیز و شقاوت زا، را بیان کرده. و راه هر یک و حد و شرط هر کدام را نشان داده، و هم نجات است زیرا طرق تأييد و ارائه شده این کتاب طریق سعادت ابدی و نجات دائمی انسانهاست، و هم بر خلاف سایر کتب آسمانی این کتاب به تدریج نازل گشته است. والله اعلم.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    23. علی: صیغه مبالغه است و به معنی بسیار رفیع و بسیار برتر می باشد و این لفظ نشانه علو مقام و عظمت قرآن است. (وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ) (1)
    26. عصمه: از عصم به معنی حفظ و نگهداری و امساک است و عصمت به معنی منع و مانع و حافظ و نگهدارنده است و قرآن نیز چون کتابی است که عمل به آن مانع سقوط و لغزش انسان است و نیز نگهدارنده انسان وحافظ او از کفر و شرک و سایر مهلكات است لذا عصمه است. (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ) (2)
    25. عجب: به معنی عجیب و چیزی که نظیر آن شناخته نشده باشد و در سوره جن آمده که جنیان گفتند که این قرآن، عجیب است که منظور همان نظیر نداشتن قرآن است )اعتراف آجنبه به عظمت و بینظیر بودن قرآن دلیلی دیگر بر اعجاز قرآن است) (إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا).(3)
    26. عظیم به معنی بزرگ می باشد چه بزرگی محسوس و مادی باشد و چه غیر محسوس و معنوی و لذا قرآن از جهت معقول بودن و معنویت پس از حق تعالی منبع عظمت و بزرگی می باشد (وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ)
    ص: 37
    ________________________________________
    1- الزخرف 4
    2- آل عمران/103
    3- . الجن/1
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 31-03-2023 در ساعت 17:32
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    27. عزیز: به معنی گرامی و محترم و نیز به معنی غالب و پیروز و نیرومند آمده و قرآن از هر جهتی عزیز است زیرا هم در نزد عابدان و مسلمین گرامی و محترم است و هم در مقابل معارضات با دیگر کتب الهییا بشری غالب و نیرومند و پیروز و نفوذ ناپذیر است و دافع تمامی کتبی است که داعیه انسان سازی دارند و نیز از آن جهت عزیز است، که هرگز همتا و مثل و مانندی برایش یافت نشود، (وانه الكتاب عزیز).
    28. صراط المستقيم: )صرَط ( به معنی بلعیدن است و صراط راهی است که رونده اش را در خود می بلعد، یعنی رونده در آن گم نمی شود، منحرف نمی گردد، راهی است وسیع، آشکار و روشن بطوریکه راه رونده در آن مسیر از خود فانی می شود و اوصاف راه را مییابد و خود راه می شود در حدیث است که حضرت امیر (علیه السلام) فرمود: (آنا صراط المستقیم)، این که صراط المستقیم یکی از نام ها و اوصاف کتاب خدای تعالی است، قول ابن مسعود می باشد و بهرحال کتاب خدا حق چنین اوصافی را دارد که در معنی صراط المستقیم گفته شد و نیز از دیگر معانی صراط، راه اصلی یا شارع است و از آنجائی که این لفظ همیشه مفرد استعمال می شود می توان دریافت که قرآن نیز تنها کتاب اصلی و شارع خداپرستان و موحدان و اصیل ترین کتب الهی است و اصولا این کتاب در اصالتش فرد است زیرا سایر کتب تحریف شده اند و از نظر محتوای متکثر و متفرق اند همانند معنی (سبيل) که بر راههای متفرق دلالت دارد مسأله دیگر پیوند و رابطه میان (نور) و (صراط) است که این هر دو مفرد استعمال می شوند و اما سبیل و ظلمت جمع هم بکار می رود و این خود بهترین دلیل بر نامیدن کتاب خدا به این نام های مقدس است، پس (اهدا الصراط المستقیم) یعنی اهدنا الصراط النور، اهدنا الصراط القرآن، اهدنا الصراط إلى الله، و به همین مناسبت است که برخی از مفسرین در تفسير:
    (وإن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعو السُبُل) گفتهاند صراط مستقیم قرآن است که محور تعلیمات و سیره معصومین (علیهم السلام) است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    29. شفاءِ (شافی): شفاء به معنی صحت و سلامت و دوری از مرض است، قرآن چون دارای صفت دارویی و شفابخشی امراض روانی و كثافات نفسانی و طهارت و سلامت بخش دلها و قلوب است از این جهت شفاء نام دارد، امراضی چون کفر و شرک و نفاق و حسد و کینه و کبرو بدبینی وغرور وغيره تنها
    ص: 38
    باتمسک به کتاب خدا از قلب انسان پاک می شوند و با شفاء بخشی قرآن، قلب التيام یافته، سرشار از رحمت الهی می شود و نورایمان و معرفت به حق تعالی، وحدت، تواضع، علم، تفقه و عرفان جایگزین می گردد و این سخن بدین لحاظ است که می فرماید ظالمان را علاوه بر آن که از قرآن شفاء نمی باشد بلکه زیان و خسران آنان را نیز می افزاید. (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا). (1)
    ناگفته نماند که قرآن بحق امراض جسمانی را نیز شفاء بخش است البته به شرط خلوص و پاکی عقیده.
    30. سراج: به معنی چراغ است و هر چیز نورانی و نور دهنده سراج نامیده می شود، حال چه این چیز نور دهنده مادی و محسوس باشد چون خورشید آسمان و یا معقول و معنوی باشد مانند قرآن و هدایت و نبوت و امامت و غيره ولذا قرآن چراغ است و سراج، چه روشنگر و روشنی بخش و نورانی کننده طریق رهروان راه خدا می باشد، به آیات مربوط به واژه نور مراجعه شود.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 12-04-2023 در ساعت 18:09
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) چراغ هدایت امتند، زیرا به وسیله آن بزرگواران است که امت از نور و روشنایی قرآن و شریعت بهره مند می شود، رجوع شود به خطبه 92 نهج البلاغه (پیرامون مسأله پیوند امام و قرآن با رهبری و قرآن) و این مسأله اساسی ترین پیام حدیث شریف ثقلین است که خود بحث مستقلی نیاز دارد.
    31. روح:کلمه ایست که در عرف ضد جسم است و به معنی روان و جوهر مجرد می باشد واین کلمه در قرآن معانی متعددی دارد چون: فرشته، شریعت و دین و کتاب، اما اطلاق لفظ روح به کتاب خدا بدین جهت است که کتاب خدا وسیله هدایت وانذار خلایق است.
    چنان که در سوره شوری آیه52 می فرماید:(وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا.)
    اکثر علمای بزرگی چون راغب و طبرسی وعلامه طباطبایی منظور از روح را در این آیه قرآن دانسته اند و برخی گفته اند که قرآن را از آن جهت روح گفته اند چون قوام و دوام اسلام و شریعت محمد(صلی الله علیه و آله) به آن است همانطوری که قوام و دوام تن به روح است.
    ص: 39
    ________________________________________
    1- اسراء /82
    32. رَحمه:به معنی مهربانی و رقّتی است که مقتضی احسان کردن نسبت به کسی باشد لیكن از آنجائی که رقت قلب در مورد حق تعالی صادق نیست پس کلام او نیز از روی رقت قلب نیست بلکه به معنی احسان و نعمت و تفضل است و همه نعمتهای خدا رحمت اویند، نعمتهایی چون وجود، عقل، نبوت، وحی، امامت، کتاب های آسمانی و بهشت و غیره می باشد لذا قرآن از آن جهت که نعمت حق تعالی و عالیترین نعمت خداست رحمه نام دارد که فرمود: (هدئ و رحمة للمؤمنين) و نیز: (وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).(1)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    33. ذکر: به معنی یاد کردن خدای تعالی بوسیله کتاب او می باشد و ذکر همچنین به معنی حفظ کردن هر چیزی است که ضد نیسان و فراموشی است و نیز ذکر به معنی یاد آوری خدایتعالی است با زبان و با قلب که همان حضور قلب داشتن در نزد معبود است و چون قرآن یاد آور حق تعالی و همه حقایق هستی است پس ذکر نام دارد که فرمود:(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ).(2). معنی دیگر ذکر شرف و بزرگی است (وانه لذكر لك و لقومك) یعنی ای پیامبر این قرآن شرف تو و شرف قوم تو است.
    34. ذکری: اسم مصدر ذکر است و به معنی یاد آوری و تذکر می باشد(وذكر فان الذكرى تنفع المؤمنين)
    35. حق: به معنی صدق و درست و حقیقت است و نیز به معنی ضد باطل ثابت و مطابق و موافق با واقع و چیزی که زوال نداشته و باطل را در آن راهی نیست، بلکه زایل کننده باطل است و به همين جهات نیز کتاب خدا حق نامیده شده است که می فرماید( وأنه لَحَقّ الیقین) و (بَل نقذفُ بِالحَقِ عَلَى الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق) اَی ذاهب اَوزایل.
    36. حبل: به معنی ریسمان است و کتاب خدا از آن جهت که هم عامل پیوند همه مسلمین با یکدیگر و هم عامل پیوند مسلمین با خداست و بنابر مفاد حديث شريف ثقلین یک طرف قرآن بدست خداست و یک طرفش بدست پیروان قرآن است و هم از آن جهت که اتصال و چنگ زدن به قرآن موجب نجات از گمراهی می باشد (حبل الله) نام دارد و حضرت علی (علیه السلام) نیز در خطبه 174 نهج البلاغه
    ص: 40
    ________________________________________
    1- اعراف /52
    2- الحجر/9
    می فرماید: (هذا القرآن فانه حبل الله المتین) و در آیه103 سوره آل عمران می فرماید: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)
    37. حکیم: به معنی عمل کننده از روی حکمت و تشخیص است و نیز به معنی مانع از فساد و دارنده حقایق و معارف است، و کتاب خدا چون دستوراتش از روی تمیز و تشخیص بوده و عمل بدان ها مانع فساد می شود و نیز چون شامل کلیه حقایق و معارف الهی است لذا حكیم نامیده شده است (یس و القرآن الحكيم).(1)
    38. حکمت:به معنی حالت درک و تشخیص است که انسان را به حق می رساند و از باطل آگاه و رها می نماید و چون تعالیم الهی انسان را بر امور حقه آگاه ساخته و او را واصل بحق مینماید لذا حكمه نام دارد که اغلب با لفظ کتاب همراه شده است و پیامبران را خداوند مأمور تعلیم آن معرفی کرده، و گاهی به تکالیف الهی نیز حکمت گفته شده است.(وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ)،(2) (وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ). (3)
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 27-04-2023 در ساعت 18:06
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    39. حكم:به معنی داوری و قضاوت است و نیز مراد قوه تمیز و ادراک امور است و کتاب خدا چون هم ملاک داوری حق تعالی در میان بندگان است و هم وسیله تميز و ادراک امور، از این جهت حکم نام دارد. (وكذلك انزلناه ځكما عربياً)
    40. حدیث: از حدث و حدوث است و به معنی نو و جدید و ضد قدیم و همچنین به معنی گفتار است، و قرآن از هر جهت حدیث است یعنی نو و تازه و بدون سابقه بوده و گفتاری است که برای پیشینیان مانند آن نیامده است (پس قرآن به هیچ وجه یک کتاب تقلیدی نیست و لذا می فرماید(الله انزل أحسن الحديث).(4)
    41. تبیان: این کلمه هم معنی با بیان بوده و اسم مصدر است و از آنجائی که کلمه (مستبين) نیز در
    ص: 41
    ________________________________________
    1- یس /1 و آل عمران/58
    2- بقره /129
    3- لقمان / 12
    4- الزمر/23
    مورد کتب آسمانی دیگر بکار رفته ( وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ).(1) بدیهی است که اصولا وحی الهی روشنگر مجهولات و خود روشن و معلوم است، پس قرآن نیز که خاتم کتب وحی الهی است، کتابی روشن و روشنگر مجهولات می باشد و لذا تبيان است، آن هم تبیان هرچیزی، ( وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ) (2)
    42. تذکرہ: اسم مصدر ذکر و به معنییاد آور و تذکر دهنده است (و انه لتذكره للمتقين)
    43. تنزيل: اسم مصدر (نَزَل) است و قرآن را از آن جهت تنزیل گویند که تدریج و ترتیب نازل شده
    است که می فرماید (تنزیل مِن رَب العالمين) و (وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا) و (تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ). (3)
    44. بیان: به معنی کشف بوده و اعم از نطق است این کلمه مصدر است و چون کتاب خدا کاشف
    حقایق و روشن و روشنگر می باشد لذا نام آن بیان است (هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى).(4)
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    45. بشیر: جمع بُشر و به معنی مژده دهنده می باشد و قرآن از آن جهت که به مؤمنین مژده و بشارت می دهد بشیر نام دارد، همانطوریکه از آن جهت که کافران و مشرکان و منافقان را نسبت به آینده اشان می ترساند و بیم میدهد نذیر نامیده می شود (بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ).(5)
    46. بصائر : جمع بصیرت که به معنی بصیرت ها و دلائل است و این گونه ای از ادراک است که خاص ذوي العقول می باشد. زیرا بصیرت از راه دل حاصل می شود هر چند بصر به معنی چشم نیز هست اما به هر حال بصیرت، بینایی دل و باطن و ادراک قلب است که مترادف معرفت و درک است و لذا برخی آن را عقل و زیرکی دانسته اند و چون کلام خدا دلها و قلوب را بینا و عقول مدرکه را جهت می دهد، بصائر نامیده شده که فرمود: (هذا بصائر مِن ربكم) و نیز فرمود: (قد جائكم بصائرٌ من ربكم).(6)
    ص: 42
    ________________________________________
    1- الصافات /117
    2- النحل/89
    3- اسراء /106 وفصلت /42
    4- آل عمران/138
    5- فصلت /4
    6- انعام /104
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 18-05-2023 در ساعت 12:12
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi