صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 63

موضوع: عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    adab عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    عدالت اجتماعى
    اسلام
    گسترش عدالت در سراسر گيتى و ريشه سوزى بيداد از همه آباديهاى زمين ، در راءس آرمانهاى انقلاب امام مهدى عليه السلام قرار دارد، و از هدفهاى اساسى آن تحول عظيم جهانى است . اين حركت سازنده سرآغاز اقدامات در آن انقلاب است . اين موضوع در احاديثى كه درباره آن امام بزرگ رسيده است همواره بصراحت ياد شده است .
    در احاديثى كه درباره قيام مهدى عليه السلام آمده است دعوت به توحيد و مبارزه با شرك و كفر اعتقادى به اندازه ايجاد عدالت و اجراى آن ، مورد تاءكيد قرار نگرفته است . و علت شايد اين است كه با تعاليم گذشته انبيا و تعاليم اسلام و تكامل علم انسانها به ماوراى طبيعت و خداى يكتا ايمان مى آورند و مبانى ماده گرايى و مكاتب غير الهى شكست مى خورد و نوع جامعه هاى انسانى داراى عقيده مذهبى و الهى مى گردند ليكن با اين وصف در آتش ظلم تبعيض ، حقكشى ، استثمار و روابط ناانسانى مى سوزند، و با زندگى فاقد عدالت كه در حقيقت شكنجه و مرگ تدريجى است دست بگريبانند. از اينرو، نياز عمده جامعه بشرى برقرارى عدالت و گسترش ‍ دادگرى است و حاكميت روابط انسانى بر جامعه . انسانها تشنه عدالتند و خواهان آرمان و ايدئولوژى و مكتبى كه اين تشنگى را فرو بنشاند و آتش ‍ بيدادگرى را خاموش كند، و عدالت راستين را در عينيت و عمل - در جامعه حاكم سازد، و گمشده بشريت را براى انسانها به ارمغان آورد، و آرمان توده ها را تحقق بخشد.
    بنابراين ، مشكل اصلى و نخستين آن منجى بزرگ انسان ، مشكل خداباورى يا انكار خدا نيست ، مشكل عبادت و پرستش نيست ، مشكل گرايشهاى انحرافى ماده پرستى و الحادى نيست . (1) بلكه مشكل اصلى ، بيداد و ستم جهانسوز و عالمگير است كه بشريت را در كام خود فرو برده و در آتش ‍ خود سوزانده است ، و مذهب و عقيده و آرمان و آزادى و معيشت و همه چيز او را نابود ساخته است ، آتشى كه نخست و در ظاهر به خرمن زيست فيزيكى و زندگى اين دنيايى انسان در طول تاريخ فرو افتاده و آن را يكپارچه نابود كرده است ، و سپس بر اساس ارتباط حتمى و ضرورى ماديت و معنويت حيات معنوى و متافيزيكى او را نيز تباه ساخته است .
    ايجاد عدالت ، اقدام اصلى و سرلوحه همه برنامه هاى امام منجى حضرت مهدى عليه السلام است ، چنانكه اين اصل از نخستين هدفها و اصلى ترين برنامه هاى همه پيامبران بوده است ، كه در گذشته تاريخ اجتماعات و مردمان را بدان را خواندند و در راه تحقق آن فداكاريهاى فراوان كردند مى توان گفت بيشترين درگير و مبارزه پيامبران بر سر اجراى عدالت بوده است ، و اصول شرايع آنان از آن جهت دچار موانع مى گشته و با كارشكنيهاى فراوان روبرو مى شده است كه ماهيتى ظلم ستيز و دادگرايانه داشته است . وگرنه صرف اعتقاد به اصول و مبانى دينى (2) بى آنكه در حركت اجتماعى دخالت داشته باشد و با بيداد و ستم درگير شود و برنامه هاى اقتصادى و مالى را كنترل كند و سودطلبان را وادارد تا از برخى منافع و فزونخواهيها دست بردارند، درگير و ستيزى را در پى نخواهد داشت . يكى از خواستگاهها و زمينه هاى اصلى درگيريها و جنگها و برخوردهاى اجتماعى كه سبب مى شده است تا قدرتمندان مالى و سرمايه داران به رويارويى و نبرد برخيزند مقررات محدود كننده منافع اقتصادى و اجتماعى و رعايت عدالت و گردن نهادن به حقها و حقوقها در روابط اجتماعى بوده است . و يكى از مشكلات عمده در كار پذيرش ‍ دعوت پيامبران اين بوده است نه تنها دعوت به عقيده توحيدى و باور معاد و...
    از اينجاست كه منطق مخالف آن پيامبر چنين است :
    ((اءصلوتك تاءمرك ان نترك ما يعبد اباؤ نا او اءن نفعل فى اءموالنا ما نشؤ ا... (3) ))
    - ... آيا همين نمازى كه مى خوانى به تو فرمان مى دهد كه ما آنچه را پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم يا در اموال خود آنچنان كه دلخواه ماست عمل نكنيم ...

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بيم از محدوديت در راههاى در آمد و اجراى عدالت در مسائل مالى ، كافران را به مخالفان بر مى انگيخت . خدايان كاذب و دروغين پدرانشان امر و نهى و تكليفى نداشتند و از پيروان خود اجراى عدالت و دورى از ظلم و تجاوز به حقوق ديگران را نمى خواستند بلكه اين آيين پيامبران بود كه انسانها را مسئول مى شناخت و بار سنگين تكليف و تعهد و حدود و مقررات دقيق فردى و اجتماعى را بر دوششان مى گذارد، و آنان را در قلمرو زندگى محدود مى ساخت و اجراى عدالت را بر آنان واجب مى كرد. از اين رو به آيين پيامبران كه خواسته ها و تكليفهاى الهى بود تن نمى دادند و به معيارها به ضوابط آن گردن نمى نهادند.
    قرآن كريم اهداف اصلى دعوت داعيان الهى را چنين ترسيم كرده است :
    ((لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس ‍ بالقسط (4) ))
    - همانا پيامبران را با نشانه هاى آشكارا برانگيختيم ، و با آنان كتاب و ميزان فرستاديم تا مردمان به قسط و دادگرى برخيزند (و همه چيز بر پايه داد و دادگرى باشد...)
    هدفى اصلى قيام پيامبران - در روابط اجتماعى و انسانى - و ارسال كتابها و شرايع ، قيام مردم به قسط و برپادارى عدالت شمرده شده است .
    در آيه ديگرى آمده است :
    ((ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى يعظكم تذكرون . (5) ))
    خدا به عدالت و نيكوكارى فرمان مى دهد، و به بخشيدن مال به خويشاوندان ، و از كارهاى پليد و ناپسند و ستمكارى نهى مى كند؛ او به شما پند مى دهد تا مگر پند پذيريد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    راغب اصفهانى مى گويند:

    ((عدل ، عدالت و معادله واژه هايى است كه معناى مساوات را در بردارد... پس عدل تقسيم مساوى است . و بر اين اصل روايت شده است : ((بالعدل قامت السموات و الارض : بر اصل عدل آسمانها و زمين بر پا شده است )) و اين روشنگر اين معنا است كه اگر ركنى از اركان چهارگانه عالم بيشتر از ركن ديگر يا كمتر از آن بود، جهان منظم نبود... و عدل دو قسم است : 1- عدل مطلق (عدل عقلى ) كه عقل حسن آن را درك مى كند و در هيچ زمانى نسخ نمى شود... چون نيكى كردن به كسى كه نيكى كرده و نيازردن كسى كه از آزار انسان دست بداشته است . 2- عدلى كه در پرتو احكام دين شناخته مى شود (عدل شرعى ) چون اين آيه : ((ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان ...: خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد...)) عدل مساوات در جزا دادن است : كار نيك باندازه پاداش داده مى شود و كار زشت پاداشى همسان خود دارد. و احسان اينست كه كار نيك به يكى بيشترى پاداش داده شود و كار زشت مجازاتى كمتر از خود داشته باشد...)) (6)
    نيز در تفسير معناى ((قسط)) مى گويد:
    ((القسط هوالنصيب بالعدل : دست يافتن به سهم و نصيب از روى عدالت قسط است ))

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مؤ لف كتاب : ((مكيال المكارم فى الدعاء للقائم - ع -)) در اين زمينه مى گويد:
    ((آنچه از موارد استعمال به دست مى آيد اينست كه مفهوم ((عدل )) از مفهوم ((قسط)) عموميت بيشترى دارد، زيرا كه ((قسط)) در مورد اداى حق ديگران به كار مى رود چون اداى شهادت و قضاوت و وزن و پيمانه كردن و امثال آن ... و به عبارت ديگر ((قسط)) تنها در مواردى استعمال مى شود كه به حق غير مربوط باشد (و ((عدل )) در مورد حق ديگران و حق خود انسان بكار مى رود). پس معناى ((عدل )) موافقت با حق است بطور مطلق (حق خود انسان باشد يا حق ديگران ) و ((قسط)) موافقت با حق مردم است ...)) (7)
    امام ، در برابر طبقات آگاه و عالمان و روشنفكرانى كه بخواهند بگونه اى در برابر اجراى عدالت بايستند، مقاومت مى كند و آن كسان را كه با توجيه كلام خدا و تاءويل آيات قرآن كريم ، قصد تضعيف مبانى انقلاب او را دارند درگير مى شود و آنان را از جلو راه انقلاب بر مى دارد.

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 13-06-2023 در ساعت 13:55
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    چنانكه در سخن امام صادق عليه السلام آمده است :
    ((ان قائمنا اذا قام اءتى الناس و كلهم يتاءول عليه كتاب الله ... (8) ))
    ... قائم ما كه قيام كند مردمان همه از كتاب خدا براى او دليل مى آورند و آيه هاى قرآن را تاءويل و توجيه مى كنند...(9)
    بنابراين ، ((عدل )) رعايت دقيق حق و حقوق مردم است و برابرى همه مردم در برخوردارى از حقوق و منافع مشروع و معقول خويش ، چنانكه ((ظلم )) زير پا نهادن حق و حقوق ديگران است و نابرابرى و تبعيض در برخوردارى هر كس از سهم و حق خويش .
    ((احسان ))، پايگاهى متعالى تر دارد، و از فضائل و مكارم اخلاقى و ارزشهاى والاى انسانى است ، كه بالاتر از عدالت است و مرتبه رشد و تكامل آن است .

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 05-07-2023 در ساعت 18:57
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه سخنى روايت شده است بس ‍ عميق و ارزنده :
    ((اسماعيل بن مسلم : رجل الى ابى عبدالله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام و انا عنده فقال : يا بن رسول الله ! ((ان الله ياءمر باعدل و الاحسان ...)) و قوله : ((اءمر ربى الاتعبدوا الا اياه ))؟ فقال نعم ! ليس لله فى عباده امر الا العدل و الاحسان ... (10) ))
    - اسماعيل بن مسلم مى گويد:
    مردى نزد امام صادق عليه السلام آمد و من حاضر بودم گفت : اى فرزند پيامبر (خداوند مى فرمايد: ((ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان ... خداوند به عدل و احسان فرمان مى دهد)) و (در آيه ديگرى ) مى فرمايد: ((آمر ربى الا تعبدوا الا اياه ...: خداوند فرمان مى دهد كه جز او را پرستش نكنيد)) (معناى اين دو آيه كه در ظاهر ناسازگارند چه مى شود؟) امام فرمود: آرى ، خداوند براى مردم دستورى ندارد جز اجراى عدالت و عمل به احسان ...
    براى سؤ ال كننده مايه شگفتى شده بود كه در آيه نخستين عدل و احسان ، امر و تكليف عمومى الهى به بندگان به شمار آمده و در آيه دوم عبادت و پرستش خداى امر و تكليف خداوند شمرده شده است ، و اين دو با هم ناسازگار است ، پس چگونه مى شود اين هر دو را پذيرفت .


    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امام صادق عليه السلام در پاسخ تاءكيد كردند كه بلى خداوند به مردمان امر و تكليفى جز عدل و احسان ندارد. يعنى هر چه را كه فكر كنيد كه تكليف الهى است و يا ممكن است باشد، از چهار رابطه و مقوله بيرون نيست :
    1. رابطه انسان با خود
    2. رابطه انسان با خدا
    3. رابطه انسان با طبيعت
    4. رابطه انسان با انسان
    هر يك از اين رابطه ها نام و عنوانى ويژه دارد و مقوله خاصى است و داراى قلمرو و اعمالى است مخصوص به خود، ليكن همه و همه در مقوله : ((عدل )) و ((احسان )) گنجانيده شده است بدين شرح :
    عبادت و پرستش خالصانه خدا و توجه به موازين ارتباط خلق با خالق ، رعايت اصل ((عدالت )) است در برابر آفريدگار و بخشنده نعمتها زيرا كه عبادت خدا و اطاعت از بخشنده نعمتها مطابق عدل است ، و نيز احسان به خود و نفس است در دستيابى به كمال و سعادت جاويد كه قرب الهى است .

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 14-07-2023 در ساعت 14:06
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هر كس نسبت به خود تعهدها و مسئوليتهايى دارد، چه اينكه بايد خود را بسازد و در تكامل و رشد خود كوشا باشد. اين تعهدها و تكليفها نسبت به خود (و حق و حقوق هر كس نسبت به خود كه بايد رعايت گردد) و رعايت جانب آنها ((عدل )) است . و كوشش بيشتر از اين براى خودسازى و تكامل مادى و معنوى ، احسان به نفس و خود است .
    بهره بردارى درست و باندازه و بدور از اسراف و تباهسازى مواد و منابع طبيعى عمل به قانون ((عدل )) است . رعايت جانب احتياط در حفظ منابع طبيعى و محيط زيست و مصرف كمتر از حد لازم از منابع و همچنين كوشش در رشد و شكوفايى طبيعت و بهبود آن و... احسان است .
    تن دادن به حق و حقوق ديگران و دورى از تجاوز به حريم حقوق اجتماعى ((عدل )) است . تعهد پذيرى و احساس مسئوليتى افزون از حد لازم و رعايت جانب احتياط در حقوق كسان در مجموعه روابط اجتماعى ، ((احسان )) و كمال اخلاقى است .
    بنابراين ، هر عمل و كارى كه ممكن است از انسان سر بزند و يا لازم باشد كه انجام گيرد از اين قلمروها بيرون نيست ، و اينها همه يا عدل است يا احسان . بر اين اصل مى توان گفت كه همگى اصول شرايع و آيين اديان آسمانى در عدل و احسان خلاصه مى شود. و اين دو، جوهر اصلى همه احكام و تعاليم آسمانى است .

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امام سجاد عليه السلام :
    ((ابومالك : قال : قلت لعلى بن الحسين عليه السلام اءخبرنى بجميع شرايع الدين ؟ قال : قول الحق ، و الحكم بالعدل ، و الوفاء بالعهد، هذه جميع شرايع الدين (11) ))
    ابومالك مى گويد: به امام على بن الحسين عليه السلام گفتم : مرا از مجموعه آيينهاى دين (خدا) آگاه كن . امام فرمود: (همه تعاليم دين ) حقگويى ، داورى طبق عدالت و وفاى به عهد است . همه دين خدا همينهاست . در اين حديث كه تبيين خطوط اصلى اديان و شرايع الهى است ، عدل و حقگويى و پيماندارى مجموعه دين به حساب آمده است .
    اسلام اصل عدالت را يك سنت عام و قانون عمومى حاكم بر كائنات و بر جامعه بشرى معرفى كرده است . حتى در احاديث قرآن كريم ، كتاب جاودان الهى و جامع اصول شرايع و اديان به كتاب ((عدل )) و ناطق به عدالت توصيف شده است :
    امام على عليه السلام :
    ((هو (القرآن ) الناطق بسنة العدل . (12) ))
    - قرآن به قانون عدل ناطق است .

    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 26-07-2023 در ساعت 19:29
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi