لذت معنویات
این مثال، مثال خیلی خوبی نیست، ولی در مثل جای مناقشه نیست. می گویند: بلبلی روی درخت نشسته بود و گل ها و شکوفه ها را نگاه می کرد و آواز می خواند. یک قورباغه ای هم که سر او در لابلای لجن ها بود، می گفت: برای چه میخوانی؟ چقدر صدای تو دلخراش است و ما را آزار می دهد.
بلبل در پاسخ گفت: تا زمانی که گوش و سر تو لابلای لجن هاست، آهنگ خوش من به تو نمیرسد. یک مقدار از این لجن ها خارج شو تا صدای دل انگیز مرا بشنوی.
مادی گرایی و طبیعت گرایی تمام هم ما شده است. دنیا، پول، پست، مدرک، خوراک، پوشاک، مسکن، تمام اینها را باید بگذاریم و برویم. تا زمانی که آدم گرفتار عالم ماده و طبیعت است و چشم او فقط به دنیاست، لذت معنویات را
ص: 87
نمی چشد. هر چقدر به لذایذ دنیا پایبند و وابسته باشیم، از لذایذ معنوی و روحی ما کم می شود.
منظور این نیست که آدم اشتها نداشته باشد، بلکه به اندازه بخورد، ولی این که غرق در شهوات و لذایذ دنیا شود و همه چیز را مادیات حساب کند، این با معنویات سازگاری ندارد.
وقتی آدم در این لجنزار دنیا فرو می رود، دیگر صدای صوت قرآن برای او لذت بخش نیست، نماز آن شیوایی و جذابیت را ندارد. اگر انسان یک مقدار از دنیا و مادیات و تعلقات دنیایی و دنیاگرایی جدا شود و با معنویات انس پیدا کند، یک مقدار غیب را به او نشان می دهند. اگر انسان طعم آخرت و لذت آخرت را ببیند، به همه مسائل مادی و دنیا پشت می کند.
دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
باد به دستان این شراب و باده،
همین جام محبت یاد خداست،
جام محبت نماز است،
جام محبت قرآن است، انس با خداست.