❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شهر مدینه غرق شادى بود آن شب
آکنده از بانگ منادى بود آن شب
آن شب شفق آیینهدار لطف حق بود
چشم انتظار جلوه نص علق بود
آن شب قلم، شمشیر خود را تیز میکرد
پیمانه اندیشه را لبریز میکرد
آن شب منادى داد عدل و داد میزد
بین زمین و آسمان فریاد میزد
کاى اهل عالم قلب عالم منجلى شد
نام محمد زنده از نام على شد
ماه رجب را عزم جولان ساز گردید
یعنى گره از کار رجعت باز گردید
باید زمان آیینهدار راز گردد
درهاى رحمت بر رخ ما باز گردید
باید سحر شعر طلوع فجر خواند
بهر سپیده، آیههاى قدر خواند
اینک شکوه علم را تفسیر باید
کلک قضا را قدرت تحریر باید
آلاله باید باده، در پیمانه ریزد
گلواژهها در مقدم جانانه ریزد
کامشب شب مرگ غم و وقت سرور است
هنگامه آزادى و میلاد نور است
جولان جشن پنجمین مولاست امشب
عید علوم کل ما فیهاست امشب
امشب شب پیدایش بحر العلوم است
آکنده از شور و شعف، قلب عموم است
خورشید علم از شهر یثرب سر زد امشب
ارض و سما، فریاد شادى بر زد امشب
ماه جمادى عزم رفتن ساز کرده
دریاى هستى را سرا پا ناز کرده
آیینهدار نهضت فرداست امشب
میلاد پیک روز عاشوراست امشب
هنگامه شادى زین العابدین است
میلاد مسعود امام پنجمین است
آمد به دنیا آنکه نامش جاودانى است
روشنگر آئین و راه زندگانى است
آمد به دنیا مظهر یکتاپرستى
احیاگر دین خدا در ملک هستى
آمد به دنیا تشنه جام محمد (ص)
همفکر و همآئین و همنام محمد (ص)
از کوشش او دین حق پاینده گردد
از دانش او علم و دانش زنده گردد
احمد به وصفش با على تفسیر گوید
زهرا ز یمن مقدمش تکبیر گوید
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شهر مدينه غرق شادى بود آنشب
كنده از بانگ منادى بود آنشب
آنشب شفق ائينه دار لطف حق بود
چشم انتظار جلوه نص علق بود
آنشب قلم ، شمشير خود را تيز ميكرد
پيمانه انديشه را لبريز ميكرد
آنشب منادى داد عدل و داد ميزد
بين زمين و آسمان فرياد ميزد
كاى اهل عالم قلب عالم منجلى شد
نام محمد زنده از نام على شد
ماه رجب را عزم جولان ساز گرديد
يعنى گره از كار رجعت باز گرديد
بايد زمان ائينه دار راز گردد
درهاى رحمت بر رخ ما باز گرديد
بايد سحر شعر طلوع فجر خواند
بهر سپيده ، ايه هاى قدر خواند
اينك شكوه علم را تفسير بايد
كلك قضا را قدرت تحرير بايد
الاله بايد باده ، در پيمانه ريزد
گلواژه ها در مقدم جانانه ريزد
كامشب شب مرگ غم و وقت سرور است
هنگامه ازادى و ميلاد نور است
جولان جشن پنجمين مولاست امشب
عيد علوم كل ما فيهاست امشب
امشب شب پيدايش بحر العلوم است
اكنده از شور و شعف ، قلب عموم است
خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب
ارض و سما، فرياد شادى بر زد امشب
ماه جمادى عزم رفتن ساز كرده
درياى هستى را سرا پا ناز كرده
ائينه دار نهضت فرداست امشب
ميلاد پيك روز عاشوراست امشب
هنگامه شادى زين العابدين است
ميلاد مسعود امام پنجمين است
آمد بدنيا آنكه نامش جاودانى است
روشنگر ائين و راه زندگانى است
آمد بدنيا مظهر يكتا پرستى
احيا گر دين خدا در ملك هستى
آمد بدنيا تشنه جام محمد(ص )
همفكر و هم ائين و هم نام محمد(ص
از كوشش او دين حق پاينده گردد
از دانش او علم و دانش زنده گردد
احمد به وصفش با على تفسير گويد
زهرا زيمن مقدمش تكبير گويد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
از روشنی طلعت رخشنده «باقر»
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
ولادت امام محمدباقر (ع) مبارك باد
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
به پایان شد مه دوم جمادی
رجب آمد مه اعیاد وشادی
به روز جمعه ودر اولین روز
نمایان شد مهی زیبا ،جهانسوز
درخشان ماه از اولاد زهرا
دو جدش پور حیدر شاه والا
زانوارش مدینه نور باران
برای حضرت سجاد چون جان
چراغان خانه ی زین العبادی
همه اهل ولا مشغول شادی
علی اکبر عموی نازنینش
فراوان بوسه ها زد بر جبینش
همی شاد است قاسم ماه والا
که خواهرزاده اش آمد به دنیا
حسین بن علی را نور عین است
بگوشش صوت زیبای حسین است
بگوید هم اقامه هم اذانش
زعشقش می کند لبریز جانش
نصیبش گشته همناهی احمد
بود نام عزیز او محمد
به گوهر های عصمت هفتمین است
ولایت را امام پنجمین است
ابو جعفر لقب باقر علوم است
امامی شاکر وصابر،خدوم است
شکافد صخره علم علی را
کند احیا اسلام جلی را
ببیند روزهای کربلا را
پذبرا می شود رنج وبلا را
زپیغمبر سلام آورده جابر
به فرزندش محمد از ره مهر
بزن کف شیعه روز شادی توست
خرابی رفته وآبادی توست
بیامد باقروچون روز شب شد
ورودش مطلع شعر رجب شد
نکویی رجب زین روی پیداست
بهارش زادروز باقر ماست
بخوان شیعه حدیث قال باقر
خدا را ازوجودش با ش شاکر
بگو تبریک بر صاحب زمانت
فدا کن در ره او مال وجانت
نما خواهش که از غیبت در آید
انا المهدی،انا المهدی سراید
شاعر : اسماعیل تقوایی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فرشتهها ز عرش حق آمدهاند بر زمین
دسته گلی داده خدا به دستِ زین العابدین
لاله و یاس و یاسمن، گلِ شقایق و چمن
برای دیدنِ رخش، چشمِ همه کرده کمین
گاه همه به زاری و گاه همه به شادیاند
گریه به خنده زد گره، خنده به گریه شد عجین
این که به آسمانِ دل در شبِ تیره روشن است
ماه امام باقر است، ماهِ امامِ پنجمین
شد پدرش پورِ حسین، مادر او دختِ حسن
حاصلِ زوج علوی، فخرِ وجود نازنین
بیند اگر به کودکی رنج و مصیبت فزون
وارثِ کربلاست این دشمنِ ظلمِ ظالمین
پای بنه به کوی او از سرِ عشق و معرفت
ذکرِ توسلش شده، مرهمِ زخمِ مؤمنین
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
بــه ســر مى پــرورانــم مــن هــواى حـضـرت باقر
بـه دل بـاشـد مـرا شـوق لـقــاى حـضــرت بــاقــر
ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند
كه نبود چـــاره ســاز من سواى حـــضــرت بــاقــر
چــنـان بـگـرفته صـيت عـلميش آفــاق را يـك سـر
كه پـيـچـيـده در ايـن عـالم صـداى حـضـرت بــاقـــر
پـيـمـبـر گـفـت بـا جـابر، كـه خـواهى ديـد بـاقـر را
سـلام از مـن رسـان آن گـه بــراى حضـرت بــاقــر
سؤالاتــى كـه از وى كــرد دانـشـمـنـد نـصــرانى
جـوابـش را شـنـيـد از گـفـتـه هاى حـضـرت بـاقــر
مسلمان گشت راهب،ناگهان در مـحضـر آن شـه
مـنــــوّر شـد دل او از ولاى حــضـــرت بـــاقــر
بـه رسـتـاخـيز گـر خواهى نجات از گرمى محشر
بـــرو در ســايــه ظــلّ همــاى حـضـرت بـاقــر
جـلال و شــأن قـــدر آن امــام پــاك بـــازان را
نمى دانــد كــسى غـيــر از خــداى حـضـرت بــاقر
شاعر: آقاى رضائى
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)