صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 84 , از مجموع 84

موضوع: اسرار و آداب نماز

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    October 2022
    شماره عضویت
    14945
    نوشته
    2,660
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    صلی الله علیک یا مولانا یا حسین بن علی علیه السلام
    تشکر
    4,117
    مورد تشکر
    4,471 در 2,131
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    61 - ایام دارای حقیقت مستقل هستند


    بسم الله الرحمن الرحیم
    مطلب مهمی که باید به آن توجّه داشته باشیم و خصوصاً در نماز اینست که زمان دارای نقش بسیار اساسی در اعمال انسان است، به طوری که اگر عملی در غیر زمان خود واقع شود چه بسا اثر مورد انتظار را از دست بدهد. بالاتر از آن اینکه نفس زمان اعم از شب یا روز با قطع نظر از اعمالی که انسان در آن انجام می دهد یک حقیقتی دارد که متأسفانه ما از این نکته غافل هستیم، عقول ضعیف و ناقص ما به این حقیقت توجّه نمی کند که هر زمان دارای یک حقیقت است، روز یک حقیقت و شب حقیقت دیگر دارد، روز جمعه یک حقیقت و روزهای دیگر هر یک حقیقت دیگری دارند. با مطالعه روایات ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین این مطلب به خوبی روشن می شود.
    در بحار الانوار از امام صادق علیه السلام این روایت وارد شده
    (1) که
    «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ الْأَیَّامَ فِی صُوَرٍ یَعْرِفُهَا الْخَلْقُ أَنَّهَا الْأَیَّامُ» در روز قیامت، خداوند روزها را در قالب صورت هایی مبعوث می کند، همۀ مردم متوجه می شوند که این صورت ها مربوط به ایام است، یکی صورت روز شنبه است، دیگری صورت روز
    ص:204

    1- (1) بحار الأنوار، چاپ بیروت: ج 86، ص 353.
    یکشنبه و همینطور....
    «ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ الْجُمُعَةَ أَمَامَهَا یَقْدُمُهَا کَالْعَرُوسِ ذَاتَ جَمَالٍ وَ کَمَالٍ تُهْدَی إِلَی ذِی دِینٍ وَ مَالٍ ٍ» پیشاپیش این ایام صورت روز جمعه همانند عروسی زیبا و صاحب کمال قرار دارد، زیباترین چهره در بین ایام متعلق به روز جمعه است. که به فرد متدین و صاحب مال اهداء می شود.
    «قَالَ فَتَقِفُ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ وَ الْأَیَّامُ خَلْفَهَا یَشْهَدُ» پس کنار درب بهشت می ایستد و تمام ایام پشت سر او قرار می گیرند، آنگاه شروع می کند به شهادت دادن و شفاعت کردن و به خدا عرض می کند این انسان در دنیا توجّه به من داشت. برای نماز و ذکر و مناجات در روز جمعه اهمیت قائل بود.
    «وَ یَشْفَعُ لِکُلِّ مَنْ أَکْثَرَ الصَّلَاةَ فِیهِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ سپس کسانی را که در این روز بر پیامبر و آل پیامبر صلوات زیاد فرستاده اند شفاعت می کند.
    راوی از امام می پرسد:
    «وَ کَمِ الْکَثِیرُ مِنْ هَذَا وَ فِی أَیِّ أَوْقَاتٍ أَفْضَلُ» درود زیاد به پیامبر چه مقدار است؟ و انجام آن در کدام وقت از روز جمعه فضیلت بیشتری دارد؟
    امام فرمود:
    «مِائَةَ مَرَّةٍ وَ لْیَکُنْ ذَلِکَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ» کسی که در روز جمعه بعد از نماز عصر صد مرتبه بگوید:
    «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم».
    روایات دیگری نیز داریم که بیانگر این نکته مهم هستند که در روز قیامت ایام و لیالی در مورد انسان شهادت می دهند، همچنانکه مکان ها و همه اجزاء هستی شهادت می دهند انشاء الله در بحث مکان بیان خواهیم کرد مکانی که در آن نماز خوانده می شود، روز قیامت به نفع انسان شهادت می دهد، همچنین نیز زمان شهادت می دهد.
    در امالی صدوق در مجلس سی وسوم این روایت از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده:
    «مَا مِنْ یَوْمٍ یَمُرُّ عَلَی ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ وَ
    ص:205
    أَنَا عَلَیْکَ شَهِید» هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم بگذرد مگر اینکه آن روز خطاب به آنها می گوید ای فرزند آدم من یک روز جدید هستم و در قیامت بر تو شهادت خواهم داد،
    «فَقُلْ فیه خَیْراً وَ اعْمَلْ فیه خَیْراً» این زمان را از دست نده و در آن حرف خوب بزن و عمل خوب انجام بده تا من در روز قیامت به نفع تو شهادت بدهم. بر حسب این روایت ایام دارای حقیقتی هستند که در قیامت نسبت به اعمال انسان شهادت می دهند. کسی که اول وقت منتظر وقت نماز است، آن اول وقت در روز قیامت به عمل او شهادت می دهد و آثار بسیار فراوانی بر این امر مترتب خواهد شد. بنابراین ما باید توجّه کنیم که زمان یک اثر خاص در حقیقت نماز و عبادات واقع در آن دارد و از این جهت اگر نمازگزار می خواهد تمام آثار و برکات نماز را بدست آورد خصوصاً به حقیقت کامل آن برسد باید اوّل وقت نماز بخواند تا تمام این امور بر آن مترتّب شود.
    «اَوّلُ الوَقتِ رِضْوانُ الله و آخِره غُفرانُه» خشنودی و رضوان خدا در اول وقت است و آخر وقت غفران و بخشش خداست، یعنی کسی که نمازش را به تأخیر اندازد و آن را در آخر وقت بخواند، نماز او دیگر آن صورت حقیقی و نورانی را که موجب رضای خداوند شود، نخواهد داشت و وی را به مراتب بالا نمی رساند، فقط سبب بخشش و عفو خداوند می شود. اما آنچه که موجب رضوان خداست و آن حقایق و اسرار که در عنوان نماز نهفته است مربوط به نماز اول وقت است.
    بیائیم با خدای خود عهد کنیم که همیشه نماز خود را اول وقت بخوانیم، تا چنانچه در پایان عمر نگاهی به گذشته افکندیم ببینیم اوقات خود و نمازمان را ضایع نکرده ایم. وای به حال آن انسان بیچاره ای که بگوید صبح خواب ماندم و نمازم قضا شد، چنین فردی هر چند قضای نمازش را بخواند اما نمی داند چه بلایی سر خودش آورده و چه نعمت بزرگ و موقعیت والایی را از دست داده است؟ نمی داند خودش را از چه انوار و فیوضاتی محروم کرده است. اگر یک روز صبح خدای ناکرده، ببینیم طلوع خورشید نزدیک شده و موفق نشدیم
    ص:206
    نمازمان را اول وقت بخوانیم، باید به حال خود گریه کنیم و اشک بریزیم و به خود بگوییم چه بلایی بر سر خود آورده و چه کار ناپسندی کرده بودیم که از این توفیق بزرگ خدا محروم شدیم، همه ما به یکدیگر سفارش کنیم که نماز را در اول وقت بخوانیم و مراقب باشیم که نماز اول وقت ما فوت نشود انشاء الله تعالی.
    ص:207

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    October 2022
    شماره عضویت
    14945
    نوشته
    2,660
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    صلی الله علیک یا مولانا یا حسین بن علی علیه السلام
    تشکر
    4,117
    مورد تشکر
    4,471 در 2,131
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    62 - ندای اذان یادآور قیامت

    بسم الله الرحمن الرحیم
    یکی از علائم مؤمن این است که از رسیدن وقت نماز خوشحال می شود، مرحوم شهید ثانی تعبیری دارند که توجّه به آن بسیار مهم است، می فرماید
    «إذا سِمعتَ نِداء المؤذّنِ فَأَحضِر فی قَلبِک هول النِّداءِ یَومَ القیامة» می فرمایند: وقتی ندای مؤذّن بلند می شود و انسان را دعوت به نماز می کند، قلبت را متوجه قیامت و آن هول و وحشتی کن که با ندای آن روز همۀ موجودات عالم را فرا می گیرد.
    «وتَشَمّر بظاهِرک وباطِنک لِلمُسارَعَة وَالاجابةِ» پس ظاهر و باطنت را آماده اجابت ندای مؤذّن کن،
    «فَإنّ المُسارعین إلی هذا النّداء هُم الّذینَ یُنادَونُ بِاللُّطف یَومَ العَرض الأَکبَر» زیرا کسانی که در دنیا زودتر از دیگران به ندای مؤذّن پاسخ گویند و خودرا برای نماز آماده کنند، در روز قیامت زودتر از دیگران مورد لطف و توجّه قرار می گیرند.
    «فَأَعرِضْ قَلبَک عَلی هذا النِداءِ فَإِنْ وَجَدتَه مَملُوّاً بِالفَرحِ وَالأَستِبْشارِ وَمُستَعِدّاً بِالرَّغبةِ إلیَ الابتِدارِ فَأَعْلَم أنّه یَأتیکَ النّداءُ بالبشری والفوزِ یَومَ القَضاءَ
    »(1) پس قلب خودت را بر این نداء عرضه کن، اگر قلبت را سرشار از شادمانی و آماده استقبال
    ص:208

    1- (1) التنبیهات العلیه: ص 104.
    از نماز یافتی، بدان که از جمله افرادی هستی که در روز قیامت ندای بشارت و رستگاری به سراغت می آید.
    بر طبق این کلام، مراقبت از اوقات نماز و استقبال نیکو از آن موجب نجات انسان از وحشت و اضطراب حاکم بر روز قیامت است.
    البته در مورد هر یک از اوقات نماز نکات دیگری هم در روایات ذکر شده است، مثلاً در مورد وقت نماز ظهر بیان فرموده اند وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج رفت، نمازی که آنجا اقامه کرد نماز ظهر بود و اینجا یک بحث مهمی مطرح می شود که معراج حضرت در شب واقع شده است، پس چطور آن نمازی که خوانده شد نماز ظهر بود؟ آیا در آن عالم صباح و مساء، روز و شب در کار نیست؟ همینطور نکات دیگری که اهل فن در جای خود به آن پرداخته اند. نماز ظهر نمازی است که پیامبر در معراج خواند، وقت نماز عصر هنگامی است که آن خطا و ترک اولی از آدم ابوالبشر سر زد و تمایل به شجرۀ طبیعت پیدا کرد، و وقت نماز مغرب زمانی است که آدم توبه کرد و سه رکعت نماز خواند، رکعت اول را به جهت خطای خود و رکعت دوم را به جهت خطای حوا و رکعت سوم را به عنوان توبه خود خواند. و وقت نماز عشاء یادآور ظلمت و تاریکی قبر و قیامت است و نماز عشاء نوری است که آن تاریکی قبر و ظلمت در قیامت را برطرف می کند، بر اساس این نکاتی که در برخی از کتب روایی ما آمده، این چنین نیست که اوقات نماز صرفاً یک امر اعتباری محض باشند، بلکه وقت نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء، تماماً مناسبات واقعیه و حقیقیه دارند. اگر انسان نماز خود را در این اوقات بخواند، آن وقت است که به فوز عظیم نائل می شود. خصوصاً نسبت به اوّل وقت که در روایات تأکید بسیار شده است.
    از امام صادق علیه السلام وارد شده که فرمودند:
    «إِنَّ فَضْلَ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَی الْآخِرِ کَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَی الدُّنْیَا
    »(1) مثل فضیلت اول وقت با آخر وقت، مثل فضیلتی است
    ص:209

    1- (1) کافی، چاپ اسلامیه: ج 3، ص 274.
    که آخرت بر دنیا دارد، آیا آخرت قابل مقایسه با دنیاست؟ اگر فردی این روایت را بشنود و متوجه شود اول وقت اینقدر مهم است که نسبتش با آخر وقت مثل نسبت آخرت به دنیاست؟ آیا باز به خود اجازه می دهد که این سرمایه عظیم فضیلت اول وقت را به راحتی از دست بدهد و نسبت به آن بی اعتنا باشد؟
    از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده که فرمود:
    «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ مِنَ الْخَیْرِ مَا یُعَجَّل
    »(1) خدا از کارهای خیر آنرا بیشتر می پسندد که زودتر انجام شده باشد
    «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»؛ «وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ
    »(2) خداوند رحیم در قرآن کریم نسبت به کار خیر و رسیدن به مغفرت الهی، امر به سرعت و شتاب در انجام آن فرموده است.
    بنابراین اصل در نماز و نماز کامل، نماز اول وقت است، در عین حال خداوند برای کسانی که به جهت ضرورتی موفق به درک فضیلت اول وقت نشوند، زمان نماز را توسعه داده است و آن فرد می تواند نمازش را با تأخیر بخواند، اما در حالت عادی اگر اول وقت از دست برود، انسان دچار خسارت بسیار عظیم خواهد شد.
    انشاء الله خداوند همۀ ما را از حافظین وقت صلاة قرار بدهد.
    ص:210

    1- (1) . کافی، چاپ اسلامیه ج 3، ص 274.:
    2- (2) سوره آل عمران: آیه 133.


    امضاء


  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    October 2022
    شماره عضویت
    14945
    نوشته
    2,660
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    صلی الله علیک یا مولانا یا حسین بن علی علیه السلام
    تشکر
    4,117
    مورد تشکر
    4,471 در 2,131
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خلاصه ای از اسرار وقت نماز

    الف) ایجاد بهجت و سرور برای ملاقات و صحبت با خدا؛
    ب) خشیت از خداوند در وقوف در پیشگاه او یعنی در عین سرور و خوشحالی باید حالت خشیت به او دست دهد که شعار کاملین است.
    ج) زمان خود شعور و درک دارد و مانند مکان در روز قیامت شهادت می دهد، ایام و روزها و شبها هرکدام حقیقت مخصوص به خود را دارد، از این جهت نماز در اول وقت حقیقتی دارد که هرگز نماز در غیر اول وقت نمی تواند آن حقیقت را داشته باشد.
    د) کسانی که در دنیا به ندای مؤذن زودتر پاسخ گویند، در قیامت زودتر از دیگران مورد لطف و توجه قرار می گیرند، کسانی که در دنیا با شنیدن اذان و رسیدن وقت نماز، خوشحالی آنان را فراگیرد، در قیامت هم بشارت و رستگاری سراغ آنان می آید.
    ه -) اوقات نماز امور اعتباری صرف و محض نیستند، بلکه هرکدام حاکی از یک حقیقت و واقعیت است، نماز ظهر نمازی است که پیامبر صلی الله علیه و آله در معراج خواندند و هنگامی است که خدا بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود می فرستد و نیز هنگامی است که همه موجودات خداوند را تسبیح می کنند. وقت نماز عصر هنگامی است که خطا و ترک اولی از حضرت آدم علیه السلام سر زد و زمان مغرب زمان توبه حضرت آدم و زمان عشاء یادآور ظلمت و تاریکی قبر و قیامت است.
    ص:211

    امضاء


  5. Top | #84

    عنوان کاربر
    عضو حرفه‌ ای
    تاریخ عضویت
    October 2022
    شماره عضویت
    14945
    نوشته
    2,660
    صلوات
    114
    دلنوشته
    1
    صلی الله علیک یا مولانا یا حسین بن علی علیه السلام
    تشکر
    4,117
    مورد تشکر
    4,471 در 2,131
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    63 - تعیین اوقات نماز در قرآن

    بسم الله الرحمن الرحیم
    خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم نسبت به اوقات نماز عنایت خاصی مبذول فرموده اند، در عین اینکه در قرآن پیرامون اصل وجوب نماز، احکام و دستوراتی را بیان و تأکید فراوانی بر اصل اقامۀ نماز شده افزون بر آن، نسبت به اوقات نماز هم تأکید ویژه ای صورت گرفته است. در آیۀ 238 سورۀ مبارکه بقره امر به مراقبت از نمازها خصوصاً نماز وسطی شده
    «حَافِظُوا عَلَی الصّلوات وَالصّلاة الْوُسْطَی» که مفسرین صلاة وسطی را به نماز ظهر تطبیق و تفسیر نموده اند.
    در برخی آیات دیگر خدای تبارک و تعالی به سه وقت از اوقات اشاره و آنرا برای اقامه نماز معین فرموده اند مانند آیۀ 114 سورۀ مبارکه هود «أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ» که مشهور مفسرین «طرفی النّهار» دو طرف روز را صبح و مغرب تفسیر کرده اند. خداوند می فرمایند نماز را در دو طرف روز، که یکی صبح است و دیگری مغرب به پادار. و زلفاً من اللیل هم اشاره به نماز عشاء دارد. در برخی دیگر از آیات تمام اوقات نماز بیان شده است. در سورۀ مبارکه اسراء «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» نماز را از دلوک شمس به پا دار، که مراد از دلوک شمس زمانی است که
    ص:212
    خورشید به دایرۀ نصف النّهار می رسد، یعنی موقع زوال آفتاب و اذان ظهر. البته برای دلوک معانی مختلفی ذکر شده مثل «دلک» به معنای مالیدن. در اینکه چرا از زمان رسیدن خورشید به دایرۀ نصف النّهار تعبیر به دلوک شمس می شود، توجیهات مخلتفی بیان شده است. برخی گفته اند چون بر اثر شدت آفتاب، انسان چشم خودش را می مالد، برخی دیگر گفته اند چون خورشید از دایرۀ نصف النّهار به سمت مغرب تمایل پیدا می کند، و توجیهات دیگری هم ذکر شده است. بالاخره روشن است که مراد از دلوک شمس وقت نماز ظهر است و امام باقر علیه السلام در روایتی می فرمایند: دلوک شمس همان وقت زوال خورشید است. اما مراد از غسق لیل، همان نیمه شب است، زمانی که شب از نظر تاریکی به نهایت تیرگی می رسد. حال خداوند می فرماید از هنگام زوال شمس تا نیمه شب آن موقعی که تاریکی به غایت خود می رسد نماز به پا دار، در این قسمت از آیه اشاره به چهار نماز شده است: نماز ظهر و عصر، نماز مغرب و عشاء. سپس به وقت نماز صبح اشاره فرموده، یعنی: «وقرآن الفجر» آنچه که در هنگام طلوع فجر قرائت می شود، در روایات تطبیق نماز صبح شده است.
    خدای تبارک و تعالی برای نماز آنقدر اهمیت قائل است که برای این عبادت وقت خاص تعیین و امر فرموده که باید در این اوقات نماز خوانده شود، نباید کسی توهّم کند اگر انسان بخواهد خدا را عبادت کند چه لزومی دارد که در وقت معینی باشد، چرا که هر یک از این اوقاتی که خداوند در قرآن کریم معین فرموده دارای حقیقت و سرّی است که منحصر به خود آن وقت است، به طوری که اگر نماز در آن وقت انجام نشود به طور کلی آن حقیقت محقق نخواهد شد. امیدوارم توجّه ما به این عنایت خدا نسبت به به اوقات نماز سبب شود که ما هم اهمیت ویژه ای برای وقت نماز خود قائل شویم.
    ص:213
    64 - اهمیت نماز صبح
    بسم الله الرحمن الرحیم
    إنّ قرآن الفجر کان مشهوداً.
    نماز صبح مشهود ملائکه است.
    تاکنون بیان شد اگر نمازگزار بخواهد نمازش از حقیقت و باطن برخوردار باشد و آن اسراری که خداوند در نماز قرار داده محقق شود، باید به وقت نماز اهمیت فوق العاده بدهد و بداند که خواندن هر نماز در هر یک از اوقات دارای یک اثر خاص است. و قطعاً نمازی که از انسان فوت می شود ولو از نظر فقهی قضای آن نماز واجب است، اما آن قضاء در حدی است که فقط تکلیف را از مکلّف ساقط می کند و ما اطمینان نداریم به اینکه آن اسرار و حقایق موجود در نماز اداء در قضای نماز هم وجود داشته باشد. مسلماً همۀ آن حقایق وجود ندارد، لذا به وقت نماز اهمیت بدهیم.
    همچنین بیان شد اگر کسی به قرآن کریم مراجعه کند توجّه و عنایت ویژۀ خدای تبارک و تعالی را نسبت به وقت نماز ملاحظه می کند، آیۀ شریفه سورۀ مبارکۀ اسراء «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» به نکتۀ بسیار مهمی تصریح می نماید که اگر کسی به این نکته
    ص:214
    توجّه کند حاضر نیست یک روز نماز صبحش قضا شود، و گرفتار آن خسارت بزرگ و غیرقابل جبران گردد، خداوند در این آیۀ شریفه می فرماید «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» قرآن الفجر یعنی نماز صبح و همان چیزی که در طلوع فجر خوانده می شود مشهود، مورد نگاه و توجّه و شهادت است. این کلام یعنی چه؟ مشهود چه افرادی است؟ چه کسانی به نماز صبح این فرد که اول طلوع فجر از خواب برمی خیزد و این واجب را انجام می دهد نظاره می کنند؟ وقتی به روایات مراجعه کنیم، روایات مشخص می کند که نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز است، هم ملائکۀ لیل که مأموران شب هستند و هم ملائکۀ روز که مأموران روز هستند، یعنی تنها نمازی که دو گروه از مأموران و جنود الهی به آن نگاه می کنند و آن را ثبت کرده و شهادت بر آن می دهند و آن را در نامۀ عمل انسان قرار می دهند نماز صبح است. هم آن گروه از ملائکه ای که در شب مأمور نظارت بر اعمال انسان هستند، این نماز را نظاره می کنند و هم آن ملائکه ای که کار نظارتشان از روز شروع می شود، البته این مطلب که نحوۀ تغییر و جابجایی ملائکه چگونه است؟ آیا فرشتگانِ شب عروج می کنند و ملائکۀ روز می آیند؟ باید در جای خودش روشن شود،
    در کتاب علل الشرائع آمده در روایتی سعید بن مسیب از امام سجّاد علیه السلام سؤال می کند
    «مَتَی فُرِضَتِ الصَّلَاةُ عَلَی الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَا هِیَ الْیَوْم» یا
    «علی ما هم الیوم علیه» چه زمانی این نماز که امروز مسلمان ها در اوقات صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء می خوانند - واجب شد؟
    «فَقَالَ بِالْمَدِینَةِ حِینَ ظَهَرَتِ الدَّعْوَةُ وَ قَوِیَ الْإِسْلَام
    »(1) حضرت فرمود: در مدینه وقتی که دعوت پیامبر آشکار و علنی شد و اسلام قوی گردید نماز به این صورت فعلی واجب شد.
    ص:215

    1- (1) علل الشرایع: ج 2، ص 324.
    65 - نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز
    بسم الله الرحمن الرحیم
    إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً.
    آنچه که در علم فقه و نیز از نظر تاریخی مسلم است، این است که نمازهای پنج گانه آن مقداری که در ابتدا خدای تبارک و تعالی واجب فرموده بود مجموعاً ده رکعت بود و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آن اختیاری که از طرف خدا داشت هفت رکعت به این ده رکعت اضافه فرمود، در نهایت هفده رکعت شد. دو رکعت به ظهر اضافه فرمود، دو رکعت به عصر و دو رکعت به عشاء و یک رکعت هم به نماز مغرب.
    نکتۀ بسیار جالبی برحسب برخی از روایات در ذیل این آیۀ شریفه وارد شده است. در تفسیر نور الثقلین
    (1) بیان داشته است که
    «فَلَمَّا صَلَّی الْمَغْرِبَ بَلَغَهُ مَوْلِدُ فَاطِمَةَ علیها السلام فَأَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَةً شُکْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَل» پیامبر نماز مغرب را دو رکعت خوانده بودند، به حضرت ولادت حضرت فاطمه علیها السلام را خبر دادند، حضرت یک رکعت به عنوان شکرانه عنایت حق در تولد حضرت زهرا علیها السلام اضافه کردند و از
    ص:216

    1- (1) . تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 201.
    آن به بعد نماز مغرب برای همیشه سه رکعت شد. یک رکعت به عنوان نماز شکر به شکرانۀ عنایت ولادت فاطمۀ زهرا علیها السلام بود.
    «فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ الْحَسَنُ علیه السلام أَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَتَیْنِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ» وقتی به پیامبر خبر ولادت امام مجتبی علیه السلام را دادند دو رکعت به عنوان شکر خدای تبارک و تعالی اضافه کردند
    «فَلَمَّا أَنْ وُلِدَ الْحُسَیْنُ علیه السلام أَضَافَ إِلَیْهَا رَکْعَتَیْنِ شُکْراً لِلَّهِ عَزَّوَجَل» این بیان برای این است که چرا پیامبر هفت رکعت را به نمازها اضافه فرمود. یعنی هر کدام به شکرانۀ ولادت فاطمۀ زهرا علیها السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام، که البته در این روایت که خواندیم امیر المؤمنین علیه السلام نبود.
    در روایت سعید بن مسیب امام سجّاد علیه السلام می فرماید: هنگامی که در مدینه اسلام قوی گردید و خداوند جهاد را واجب نمود
    «زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی الصَّلَاةِ سَبْعَ رَکَعَاتٍ فِی الظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ وَ فِی الْعَصْرِ رَکْعَتَیْنِ وَ فِی الْمَغْرِبِ رَکْعَةً وَ فِی الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَکْعَتَیْنِ وَ أَقَرَّ الْفَجْرَ عَلَی مَا فُرِضَتْ بِمَکَّةَ لِتَعْجِیلِ عُرُوجِ مَلَائِکَةِ اللَّیْلِ إِلَی السَّمَاءِ وَ لِتَعْجِیلِ نُزُولِ مَلَائِکَةِ النَّهَارِ إِلَی الْأَرْضِ
    »(1) نماز صبح را به همان صورت که قبلاً در مکه واجب شده بود، و به خاطر شتاب ملائکۀ شب در عروج به آسمان و عجله ملائکۀ روز به نزول در زمین تثبیت کرد.
    «فَکَانَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ وَ مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ یَشْهَدُونَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله صَلَاةَ الْفَجْرِ» هم ملائکۀ لیل و هم ملائکۀ نهار با پیامبر، شاهد بر نماز فجر هستند.
    «فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً لِیَشْهَدَهُ الْمُسْلِمُونَ وَ لِیَشْهَدَهُ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ وَ مَلَائِکَةُ اللَّیْل» اینکه نماز صبح مشهود است یعنی مشهود ملائکۀ لیل و ملائکۀ نهار است که آنرا ملاحظه می کنند و به آن شهادت می دهند.
    در روایت دیگر آمده
    «فَإِذَا صَلَّی الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَار
    »(2) وقتی بنده ای نماز صبح را هنگام طلوع فجر
    ص:217

    1- (1) علل الشرایع: ج 2، ص 324.
    2- (2) کافی، چاپ اسلامیه: ج 3، ص 283.
    بخواند دو بار برای او نوشته می شود، هم ملائکۀ لیل آن را ثبت می کنند و هم ملائکۀ نهار، بنابراین اگر انسان توجّه کند که نماز صبح چنین عظمت و خصوصیتی دارد هرگز به خود اجازه نخواهد داد که نماز صبح او قضا شود.



    باب دوم: اسرار ستر عورت
    اشاره

    56 - اسرار ستر عورت در نماز

    بسم الله الرحمن الرحیم
    یکی از شرایطی که انسان نمازگزار باید رعایت کند، ستر عورت است. نوعاً این سؤال مطرح می شود که چرا نمازگزار در نماز باید ستر عورت داشته باشد و عورت خود را بپوشاند؟ نزد خدایی که آگاه به ظاهر و باطن انسان است چه فرقی می کند بنده نمازگزار او پوشیده باشد یا عریان؟ چه خصوصیت و اسراری در ستر عورت وجود دارد که به عنوان یکی از واجباتی که در نماز باید رعایت شود، مطرح گردیده است.
    بزرگان ما در کتاب های اسرار الصّلاة خود در این مورد نکات بسیار ارزنده ای را بیان فرموده اند، مخصوصاً حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نکات بسیار مهمی را ذکر فرموده که برخی نکات از فهم امثال ما خارج است و اختصاص به همان درک و حقیقت نورانی ایشان و امثال ایشان دارد. در مورد ستر عورت در نماز باید گفت پوشاندن عورت و مقابح بدن، مواضعی که نظر به آن مواضع قبیح است و عقلا هم از نگاه به آن اجتناب می کنند، نازل ترین و پائین ترین مرتبۀ ستر عورت است و به تعبیر امام رضوان الله علیه، این ستر عورتی است که نزد عامۀ مردم مطرح است. ایشان پنج مرتبه دیگر برای این ستر
    ص:183
    عورت بیان می فرمایند؛ 1) ستر عورت نزد خاصّه، 2) ستر عورت نزد خواص، 3) ستر عورت نزد اهل ایمان، 4) ستر عورت نزد اهل معرفت، 5) ستر عورت نزد اهل ولایت.
    (1)
    واضح است که هر پوششی لباس و ساتری خاص لازم دارد، ستر مواضع قبیحه ظاهر بدنِ با همین لباس های ظاهری یا حتی در مواردی که لباس نباشد با برگ درخت، و این گونه امور امکان پذیر است، انسان به راحتی می تواند این مواضع را مستور کند، اما مراتب بالاتر پوشش، لباس های دیگری را لازم دارد. نظیر لباس تقوا که اگر انسان بخواهد اعمال قبیحه و زشت خود را بپوشاند باید لباس تقوا داشته باشد یعنی کاری کند که از جسم او عمل قبیحی سر نزند، در مرتبه سوم اگر بخواهد قبایح و زشتی هایی را که در نفس انسان است بپوشاند باید با لباس عفاف و پاکی آن را مستور نماید. و در مرتبۀ چهارم اگر بخواهد زشتی ها و عیوب قلب را که در نفس و روح او هست بپوشاند باید از لباس طمأنینه استفاده کند. و مرتبه پنجم لباس شهود و لباس تمکین است که از جمله مفاهیمی است که درک آن برای ما بسیار مشکل است.
    مقصود ما از اشارۀ به این مراتب آن است که نمازگزار بداند اگر در نماز باید نسبت به قبایح ظاهری خود پوشش و ساتری را انتخاب کند، اعمال او هم نیاز به ساتر دارد، قلب او و فکر او و درون او هم نیاز به ساتر دارد، ملکات زشت اخلاقی او هم نیاز به ساتر دارد، ما با گذر از قبایح ظاهری باید فکر خود را متمرکز در قبایح باطنی کنیم. مرحوم شهید ثانی رضوان الله تعالی علیه می فرمایند انسان باید تمام قبایح باطنی خود را در دل و قلب خود جمع کند و بداند تنها ساتر آن عبارت از خوف خدا و امید به رحمت خداست. خوف و رجاء را به عنوان یک ساتر برای ملکات زشت باطنی و اخلاق ناپسند خود قرار دهد، با این توضیحات معلوم شد چرا نمازگزار در حال نماز و در پیشگاه حضرت حق که
    ص:184

    1- (1) سرّ الصلاة (معارج السالکین): ص 49.
    آگاه به ظاهر و باطن است باید عورت خود را بپوشاند ولو در جایی باشد که هیچ کس او را نمی بیند و لذا تأکید شده حتی لباسی که برای نماز انتخاب می کند لباسی نباشد که او را مشغول به خود و متوجه به غیر خدا کند، لباس خاصی نباشد که موجب عجب و خودپسندی او شود.
    به عبارت دیگر، هدف اساسی از پوشش بدن و عورت خود مستور گذاشتن ظاهری این اعضاء و جوارح است. این عمل مقدمه ای است برای توجه به لزوم پوشش سایر عیوب و زشتی ها. با این عمل انسان آگاه می شود بر اینکه در نفس و روح او عیبها و نواقص و آلودگی های فراوانی وجود دارد که باید به طریق خاص آنها را بپوشاند.
    انسان از این شرط ستر باید پی ببرد به اینکه نیاز به ساتر واقعی دارد، نیاز به تهیه ساتر برای اعمال و اخلاق و ملکات ناپسندش دارد. و قرآن کریم می فرماید:«وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ» بهترین لباس، لباس تقواست.
    خداوند ما را بهره مند از این لباس زیبای تقوا بنماید.
    ص:185
    57 - صورت انسانی، پوشاننده حقیقت اعمال حیوانی بشر
    بسم الله الرحمن الرحیم
    پیرامون اسرار ستر عورت در نماز بیان کردیم این ستر ظاهری که لازم است انسان قسمتی از بدن خود را به حسب ظاهر در نماز بپوشاند برای آن است که به خودش بفهماند به ستر و پوشش های فراوانی نیازمند است، انسان نباید فکر کند فقط جسم او نیاز به ستر دارد، بلکه باید برای ستر قبایح و زشتی های باطنی خودش نیز فکری بکند.
    امام خمینی رضوان الله تعالی علیه می فرمایند خداوند متعال ستار جمیع عورات و مقابح خلق است، یعنی یکی از چیزهایی که ما باید خدا را به خاطر آن شکر کنیم این است که خدا برای بشر لباس قرار داده (همین لباس ظاهری) که به وسیلۀ این لباس می تواند خودش را بپوشاند. خداوند این امتیاز را به بشر داده و در سایر حیوانات و موجودات عالم چنین چیزی نیست، این یک کرامتی است که خداوند برای بشر قرار داده که همۀ مقابح و زشتی های بدن او با لباس های گوناگون که در فرهنگ های مختلف وجود دارد پوشیده می شود.
    اما مطلب دیگر این است که ما باید توجّه داشته باشیم خداوند همین صورت انسانی را پرده و ساتر حقیقت اعمال قبیحۀ بشر قرار داده و به وسیله این صورتِ
    ص:186
    ظاهر آن حقیقت باطن را پوشانده است و این نکتۀ بسیار بسیار مهمی است.
    اگر خداوند این صورت انسانی را کنار بگذارد، اگر ارادۀ حق تبارک و تعالی بر این باشد که هر کسی هر عملی انجام می دهد حقیقت و صورت واقعیه آن عمل هویدا و آشکار بشود، همه گرفتار رسوایی و خواری خواهند شد «الاّ قلیل». بر حسب آیات و روایات این از اعتقادات ما است که در روز قیامت مردم بر همان صورت واقعیۀ اعمالشان محشور می شوند، در بعضی روایات آمده برخی از صورت ها در قیامت آنچنان زشت و کریه است که صورت خنزیر (خوک) و میمون در پیش آن چهره ها بسیار زیباست. این دلیل بر آن است که در همین عالم دنیا فیض ستاریت خداوند دائماً جاری است، خدا اجازه نمی دهد که صورت حقیقت اعمال ما بر یکدیگر روشن شود و إلاّ اگر باطن اعمال بخواهد ظاهر شود صورت های بسیار زشت و متعفّن از هر عمل ناپسند نمایان خواهد شد. لذا همین صورت ظاهری انسان یک ساتر است بر آن صورت های قبیحۀ اعمالی که انسان انجام می دهد.
    در روایات وارد شده کسی که در عالم دنیا متکبر است روز قیامت به صورت یک مورچۀ ضعیف محشور و پایمال تمام خلایق می شود تا زمانی که همه مردم از حساب فارغ شوند، ظهور حقیقت متکبر در آن عالم ظهور این چنینی است. امام رضوان الله علیه می فرمایند
    (1) سالک سبیل آخرت و مجاهد فی سبیل الله باید عورات باطنیۀ خود را با تمسّک به مقام غفّاریت و ستاریت حضرت حق ستر نماید، زیرا اوست که صورت حقیقی اعمال ما را در این دنیا پوشانده و مستور کرده، انسان باید با ذکر یا غفار و یا ستار مأنوس باشد، خداوند این عنوان ستاریت را دائماً برای بشر به کار می بندد، توجّه کنیم به اینکه ساتر و ستار حقیقی خداست، و از اینجا باید به این نکته پی ببریم وقتی لازم باشد ما عیوب ظاهری و زشتی های باطنی خودمان را بپوشانیم به طریق اولی به هیچ وجه نباید
    ص:187

    1- (1) سرّ الصلاة (معارج السالکین): ص 50.
    در صدد افشای عیوب دیگران برآئیم که آن مسئلۀ بسیار بسیار خطرناکی است که شخصی متوجه عیبی از دیگری بشود ولی ستاریت نکند و پرده دری کند و آن را افشا و برملا نماید، بیان خواهیم کرد که چه آثار بسیار بد و عجیبی در روایات برای این عمل ذکر شده است.
    ص:188
    58 - ستر عیوب و عورتهای باطنی
    بسم الله الرحمن الرحیم
    در مورد اسرار ستر عورت روایت مفصلی در کتاب مصباح الشریعه از امام صادق علیه السلام ذکر شده که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بعد از نقل این روایت می فرمایند: تفکّر و تدبر در این کلام جامع برای اهل معرفت و اصحاب قلوب، ابوابی از حِکَم و معارف را می گشاید.
    امام صادق علیه السلام فرمودند:
    «أَزیَنُ اللِّباسِ لِلْمُؤمِنِ لِباسُ التّقوی وَأَنْعَمُهُ الایمانُ» زیباترین و آراسته ترین لباس برای مؤمنین لباس تقواست، هیچ لباسی بهتر از این نیست. لباس چیزی است که انسان را حفظ می کند. لباس چیزی است که به انسان عظمت و وقار می دهد و او را از برخی آسیب ها محفوظ می دارد و بهترین این لباس ها لباس تقواست که سعادت دنیا و آخرت انسان را تضمین می کند. حضرت امام صادق علیه السلام به این آیه قرآن اشاره فرموده اند:«وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ».
    در ادامه می فرمایند:
    «وَأَمَّا اللِّبَاسُ الظَّاهِرُ فَنِعمَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَی تُستَرُ بِهَا عَورَاتُ بَنِی آدَمَ» این لباس ظاهر نعمتی از جانب خداست که عورات بنی آدم را می پوشاند.
    ص:189
    «وَهِیَ کَرَامَةٌ أَکرَمَ اللَّهُ بِهَا ذُرِّیَّةَ آدَمَ لَم یُکرِم بِهَا غَیرَهُم» خدا ذریۀ آدم را با این لباس ظاهر مورد کرامت قرار داد.
    «وَهِیَ لِلمُؤمِنِینَ آلَةٌ لِأَدَاءِ مَا افتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِم» لباس وسیله ای است که مؤمنین برای انجام اطاعت خدا از آن استفاده می کنند.
    «وَخَیرُ لِبَاسِکَ مَا لَا یَشغَلُکَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بَل یُقَرِّبُکَ مِن ذِکرِهِ وَشُکرِهِ وَطَاعَتِهِ» بهترین لباس ظاهر آن است که تو را مشغول و متوجه غیر خدا نکند و تو را از خدای تبارک و تعالی باز ندارد، بلکه تو را به شکر و یاد و طاعت خداوند نزدیکتر کند.
    «وَلَا یَحمِلُکَ عَلَی العُجبِ وَالرِّیَاءِ وَالتَّزَیُّنِ وَالتَّفَاخُرِ وَالخُیَلَاءِ» بهترین لباس لباسی است که تو را وادار به عجب و خودپسندی، ریاء و خودنمایی، خودآرایی و فخرفروشی و تکبر نکند.
    سپس فرمودند:
    «فَإِنَّهَا مِن آفَاتِ الدِّینِ وَمُورِثَةُ القَسوَةِ فِی القَلبِ» یعنی عجب و ریاء و مفاخره از آفات دین و موجب قساوت قلوب است.
    «فَإِذَا لَبِستَ ثَوبَکَ فَاذکُر سَترَ اللَّهِ عَلَیکَ ذُنُوبَکَ بِرَحمَتِهِ» وقتی این لباس ظاهر را می پوشی به یاد آور خداوند به سبب لطف و رحمتش گناهان تو را پنهان و مستور کرده است.
    «وَأَلبِس بَاطِنَکَ کَمَا أَلبَستَ ظَاهِرَکَ بِثَوبِکَ».
    بنابراین همان طور که ظاهر خود را با قطعه پارچه ای می پوشانی، باطنت را توسط صدق و راستی بپوشان
    «وَلیَکُن بَاطِنُکَ فِی سِترِ الرّهبة وَظَاهِرُکَ فِی سِترِ الطَّاعَةِ» باید باطنت تحت پوشش ترس و خوف از عذاب و ظاهرت تحت پوشش طاعت باشد، یعنی آنچه که ظاهر تو را مستور می دارد اطاعت حضرت حق تبارک و تعالی است و آنچه که باطن تو را مستور می دارد ترس از او است.
    «وَاعتَبِر بِفَضلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ حَیثُ خَلَقَ أَسبَابَ اللِّبَاسِ لِیَستُرَ العَورَاتِ الظَّاهِرَةَ» فضل و بزرگی خداوند را وسیلۀ عبرت قرارده که وسایل پوشش را آفرید تا عورات ظاهرت را بپوشانی.
    ص:190
    «وَفَتَحَ أَبوَابَ التَّوبَةِ وَالإِنَابَةِ لِیَستُرَ بِهَا العَورَاتِ البَاطِنَةَ» و دربهای توبه و انابت را گشود تا عورت های باطنی ات را بپوشانی. مراد از عورت های باطنی چیست؟
    امام صادق علیه السلام می فرماید:
    «مِنَ الذُّنُوبِ وَأَخلَاقِ السُّوءِ»؛ گناهان و اخلاق بسیار بد.
    «وَلَا تَفضَح أَحَداً حَیثُ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیکَ مَا هُوَ أَعظَمُ مِنهُ» هیچ وقت دنبال این نباشید که کسی را رسوا کنید! برادران و خواهرانی که این سطور را با دقت دنبال می کنید، ملاحظه کنید انسان، چگونه از طریق رعایت ستر عورت خود با حفظ حیثیت و آبروی سایر مخلوقین خدا ارتباط برقرار می کند. قبلاً تذکر داده شد حقیقت عبادت به این است که انسان غافل از بندگان خدا و آنچه که خدا نسبت به رعایت حال آنها مورد توجّه قرار داده نباشد، خدا نمی خواهد انسان عیوب بندگانش را فاش کند، اگر کسی اطلاع از عیب دیگری دارد می فرماید: وَلَا تَفضَح أَحَداً، حق ندارد او را رسوا کند
    «حَیثُ سَتَرَ اللَّهُ عَلَیکَ مَا هُوَ أَعظَمُ مِنهُ» به یاد آور که خدا عیب های بزرگتر از عیب آن فرد را که در تو وجود دارد مستور نموده و آبروی تو را حفظ کرده است.
    «وَاشتَغِل بِعَیبِ نَفسِکَ» به عیب خودت نگاه کن و مشغول برطرف کردن آن باش.
    «وَاصفَح عَمَّا لَا یَعنِیکَ حَالُهُ وَأَمرُهُ» توجّه نکن به آن چه که کمکی به تو نمی کند و ارتباطی با تو ندارد، یعنی توجه به عیوب دیگران چه ربطی به تو دارد؟
    «وَاحذَر أَن یَفنَی عُمُرُکَ بِعَمَلِ غَیرِکَ» از اینکه عمر خود را صرف توجّه به کار دیگران و عیوب آنها کنی برحذر باش. بسیار پستی و بدبختی است که انسان عمر گرانبهای خود را صرف تجسّس از عیوب دیگران کند که بسیار مورد مذمّت واقع شده است. متأسفانه در جامعۀ امروز ما این رفتار ناپسند وجود دارد. می گوئیم چرا نمازهای ما اثر ندارد؟ برای اینکه در نماز باید از ستر عورت ظاهری استفاده کرده و مراقب ستر عیوب دیگران باشیم، نگذاریم که عیوب آنها
    ص:191
    آشکار و فاش شود، اما متأسفانه بسیاری از افراد توجّه به این نکته ندارند. حضرت می فرمایند عمر خود را به خاطر عمل دیگران از دست مده و تباه نکن، دیگری اگر عیب و اشتباه و زشتی هایی دارد تو چرا زبان و فکر و وقت خود را به آن مشغول می کنی؟ همه باید بدانیم اگر کسی درصدد بازگو کردن عیب دیگران باشد عمرش را تلف می کند و ثانیاً برملا ساختن عیوب دیگران موجب خواهد شد خدا خوبی های تو را در نامۀ عمل او ثبت کند و در نتیجه آن فرد با اعمال خوب و سرمایۀ تو تجارت خواهد نمود و حال آنکه تو نفس خود را هلاک کرده ای.
    بعد می فرماید:
    «فَإِنَّ نِسیَانَ الذُّنُوبِ مِن أَعظَمِ عُقُوبَةِ اللَّهِ فِی العَاجِلِ وَأَوفَرِ أَسبَابِ العُقُوبَةِ فِی الآجِلِ» فراموشی گناهان از جمله بزرگترین عقوبت های الهی در دنیا و بیشترین اسباب کیفر در آخرت است چرا که انسان در دنیا اگر گناهان خود را فراموش نماید، موفق به توبه نمی شود.
    «وَمَا دَامَ العَبدُ مُشتَغِلًا بِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَی وَمَعرِفَةِ عُیُوبِ نَفسِهِ وَتَرکِ مَا یَشِینُ فِی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَهُوَ بِمَعزِلٍ عَنِ الآفَاتِ»؛ تا هنگامی که بنده مشغول طاعت خدا و شناخت عیوب خود و ترک اموری است که چهره دین خدا را زشت و نازیبا جلوه می دهند، این فرد از آفات و آسیب ها و بلاها به دور است. یعنی اگر انسان بخواهد از آفت ها به دور باشد راهش این است که مشغول به طاعت خدا و در صدد شناخت عیوب خود باشد و آنچه را که موجب ناپسندی و زشت نمایاندن دین خدا می شود، ترک کند.
    «غَائِصٌ فِی بَحرِ رَحمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ یَفُوزُ بِجَوَاهِرِ الفَوَائِدِ مِنَ الحِکمَةِ وَالبَیَانِ» چنین فردی هم از آفات دور است و هم در دریای رحمت خدا فرو می رود و گوهرهای حکمت و بیان را به دست می آورد، یعنی اگر انسان مشغول شناخت عیوب خود شود، کاری به عیوب دیگران نداشته باشد، و به طاعت پروردگار بپردازد، خدا گوهرهایی از حکمت و بیان نصیب او می کند.
    ص:192
    «وَمَا دَامَ نَاسِیاً لِذُنُوبِهِ جَاهِلًا لِعُیُوبِهِ رَاجِعاً إِلَی حَولِهِ وَقُوَّتِهِ لَا یُفلِحُ إِذاً أَبَداً»؛
    (1) و در مقابل اگر کسی گناهان خود را به فراموشی بسپرد و در صدد شناخت عیوب خود برنیاید و نسبت به آنها جاهل باشد و در انجام امور به جای تکیه بر خدا به قوت و نیروی خود تکیه کند، این انسان هرگز رستگار نمی شود.
    پس ملاحظه می فرمایید آشنایی با اسراری که در ستر عورت وجود دارد چه ابوابی را برای انسان باز می کند، یعنی از ستر عورت ظاهری به دُرها و جواهرهای حکمت و بیان، می رسیم. اگر انسان این امور را رعایت کند به نتایج بزرگی نائل می شود.
    از مجموع این بحث و مطالب گذشته نتیجه می گیریم که تاکنون دو فایده مهم برای لزوم ستر عورت در نماز را فراگرفته ایم:
    1. ستر عورت ظاهری موجب توجه به لزوم پوشانیدن عیوب باطن است.
    2. ستر عورت انسان در نماز موجب این می شود که انسان بداند که باید عیوب دیگران را بپوشاند.
    امیدوارم که خداوند همۀ ما را موفق به حقیقت این اعمال بفرماید.
    ص:193

    1- (1) مصباح الشریعة، ترجمه مصطفوی: ص 33-32.
    ص:194

    امضاء


صفحه 9 از 9 نخستنخست ... 56789

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi