راهبردهای استعمار دیجیتالی
تحمیق، در کنار تهدید و تطمیع همیشه سه شیوۀ اصلی برای اجرای سیاستهای استکباری در جهان بوده و یکی از ابزارهای اصلی تحمیق و تهدید و تطمیع هم همیشه رسانه بوده. در نتیجه جمهوری اسلامی ایران نه تنها باید از رسانههای کافی برای ارتباط با مردم جهان برخوردار باشد، بلکه همچنین لازم است فراهمآورندۀ پلتفرمهایی باشد که این ارتباط برای مردم جهان را تسهیل کند. چرا که نتیجه اعتماد به پلتفرمهای تحت کنترل دیگران از قبل مشخص است: به محض اینکه احساس کنند اثرگذار هستید، ماهوارهها سرویس نمیدهند، پُستها حذف میشوند و حتی به بهانههای مختلف از شما شکایت شده و با استفاده از قوانین و مقرراتی که به همین منظور تصویب کردهاند، در چارچوبهای کاملاً حقوقی از شما باجخواهی خواهد شد. و در مواردی خبرنگاران بدون ارتکاب هیچ جرمی ربوده یا کشته میشوند.
جمهوری اسلامی ایران نه تنها باید از رسانههای کافی برای ارتباط با مردم جهان برخوردار باشد، بلکه همچنین لازم است فراهمآورندۀ پلتفرمهایی باشد که این ارتباط برای مردم جهان را تسهیل کند.اصرار بر توجیه عملکرد رسانههای جهان سلطه مبتنی بر عبارتهای ماکیاولیستی مانند «منافع ملی در سیاست بینالملل» اولاً حقیقت را کور میکند، ثانیاً ادبیات مقاومت یعنی واژگان و تعابیری همچون «سلطه»، «استکبار»، «استعمار» را خنثی و بیاثر میسازد و ثالثاً و مهمتر از همه نوعاً به توجیه هر آنچه دولتهای سلطهگر بخواهند انجام دهد، میانجامد.
به آمریکای مثلاً «طرفدار آزادی» نگاه کنید: وقتی ارتش آمریکا (در دوران جنگ سرد) به ویتنام یا (در سالهای اخیر) به افغانستان لشگرکشی کرد، این لشگرکشیها توسط سیاستمداران و رسانههای آمریکایی در جهت تامینِ منافع ملی آمریکا معرفی شد. وقتی ارتش آمریکا فرار را بر قرار در این کشورها ترجیح داد، هم توجیه این فرارها توسط سیاستمداران آمریکایی «تأمین منافع ملی آمریکا» بود.
در مقابل، رهیافت دیپلماسی ایرانی چه به منطقه و چه به جهان برخلاف قدرتهای استکباری، همیشه مبتنی بر انصاف، عدالت، همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل به سایر دولتها و ملتها بوده است. جمهوری اسلامی ایران حتی وقتی در شرایط تحریم درگیر جنگ تحمیلی بود و ناراضی نکردن حداقل یکی از ابرقدرتهای جنگ سرد میتوانست با «تأمین منافع ملی» توجیه شود اما از این توجیه ماکیاولیستی برای بیتفاوت ماندن در قبال اشغال افغانستان استفاده نکرد.
امتداد همین سیاست اصولی در حمله آمریکا به افغانستان و عراق یا تهاجم عوامل منطقهای آمریکا به سوریه و یمن نیز دیده میشود. گذشت زمان هم همیشه نشان داده که این سیاستها در بلندمدت هم تامینکنندۀ منافع مردم ایران و هم سایر کشورهای منطقه و جهان بوده است. به عبارت دیگر سیاست خارجی ایران همیشه بالاجبار مقاومت در مقابل سیاستهای اشتباهی که دیگران خودخواهانه یا کوتهبینانه در راستای تامین منافعملی خود ارزیابی کردهاند، بوده است. با این همه، تصویر و ترسیمی که از این مقاومت و راهبرد ارائه میشود، تصویری «ضد منافع ملی» برای داخل ایران و ترسیمی «منفعتطلبانه» برای خارج از ایران است.