صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 41

موضوع: الگوی رستگاران (مختصری از تاريخ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله)

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آغاز وحی

    فرشته ای از طرف خدا مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت برای «امین قریش» بخواند تا او را به کسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته، همان جبرئیل و آن روز، همان روز «مبعث» بود و در آینده درباره تعیین این روز گفتگو خواهیم کرد.
    جای شک نیست که رو به رو شدن با فرشته، آمادگی خاصّی می طلبد، تا روح انسان بزرگ و نیرومند نباشد، تاب تحمّل بار نبوّت و ملاقات فرشته وحی را نخواهد داشت. «امین قریش» این آمادگی را به وسیله عبادت های طولانی، تفکّرهای ممتد و عنایات الهی به دست آورده بود.
    ص:17
    پس از مدّتی، لذّت بخش ترین ساعات برای او، ساعت خلوت و عبادت در حال تنهایی بود. او به همین حال به سر می برد تا این که در روز مخصوصی، فرشته ای لوحی در برابر او قرار داد و به او گفت: «بخوان!» و او از آن جا که امّی و درس نخوانده بود، پاسخ داد که من توانایی خواندن ندارم، جبرئیل او را سخت فشرد، سپس در خواست خواندن کرد و همان جواب را شنید، فرشته وحی این عمل را سه بار تکرار کرد و پس از سومین بار، ناگهان در خود احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است، بخواند و این آیات را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر به شمار می رود، خواند: «بخوان! به نام پروردگارت که موجودات را آفرید، کسی که انسان را از خون بسته خلق کرد، بخوان و پروردگار تو گرامی است. آن که با قلم تعلیم داد و به آدمی آن چه را که نمی دانست، آموخت.»(1)
    جبرئیل مأموریت خود را انجام داد و پیامبرصلی الله علیه وآله نیز پس از نزول وحی، از کوه «حراء» پایین آمد و به سوی خانه «خدیجه» رهسپار شد.
    آیات فوق، برنامه اجمالی رسول اکرم صلی الله علیه وآله را روشن می کند. بر اساس بیشتر روایات، امیرمؤمنان علی علیه السلام اوّلین مرد و حضرت خدیجه علیها السلام اوّلین زنی بود که ایمان و وفاداری خود را نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله اعلام کردند.
    ص:18
    ________________________________________
    1- 3. سوره علق، آیات 1 تا 5.

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دعوت عمومی

    پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مدّت سه سال، با تماس های خصوصی، گروهی را به آیین اسلام هدایت کرده بود، ولی سه سال بعد از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پس از دعوت کردن خویشاوندانش به توحید، به دعوت عمومی پرداخت، این بار با صدای رسا، دعوت عمومی خویش را آشکار ساخت. روزی در نزدیک خانه خدا با صدایی بلند فرمود: یا صباحاه (عرب این کلمه را به جای زنگ خطر به کار می برد و گزارش های وحشت آمیز را نوعاً با این کلمه آغاز می کرد). ندای پیامبر، توجّه همه را برانگیخت، گروهی از قبایل مختلف قریش به حضور وی شتافتند، سپس پیامبرصلی الله علیه وآله رو به جمعیت کرد و فرمود: ای مردم! هر گاه من به شما گزارش دهم که پشت این کوه (صفا) دشمنان شما موضع گرفته اند و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق می کنید؟
    همگی گفتند: ما در طول زندگی از تو دروغی نشنیده ایم.
    سپس گفت: ای گروه قریش! خود را از آتش نجات دهید. من برای شما در پیشگاه خدا، نمی توانم کاری انجام دهم، من شما را از عذاب دردناک می ترسانم. سپس افزود: موقعیت من، همان موقعیت دیدبانی است که دشمن را از نقطه دوری می بیند و برای نجات قوم خود، به سوی آنها شتافته و با شعار مخصوصی «یا صباحاه» آنان را از این پیشآمد با خبر می سازد.
    این سخنان، رمز دعوت و اساس آیین او را می رساند. اگر چه قریش کم
    ص:19
    و بیش از آیین او مطلّع و آگاه بودند، ولی این جملات، آن چنان ترس در دل آنان افکند که یکی از سران کفر (ابولهب) سکوت مردم را شکست و روی به آن حضرت نمود و گفت: وای بر تو! ما را برای این کار دعوت نموده ای؟ سپس جمعیت متفرّق شدند.


    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آغاز اهانت و آزار قریش


    روزی که پیامبرصلی الله علیه وآله دعوت خود را آشکار ساخت و سران قریش را با جمله معروف خود «به خدا اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارید که از دعوت خویش دست بردارم، از پای نخواهم نشست، تا خدا دین اسلام را رواج دهد یا جان بر سر آن بگذارم» از پذیرفته شدن هر گونه پیشنهاد مأیوس نمود، یکی از اندوهبارترین فصل های زندگی ایشان آغاز گردید، زیرا تا آن روز، «قریش» در برخوردهای خود تقریباً احترام پیامبرصلی الله علیه وآله را حفظ نموده بودند، ولی هنگامی که دیدند محمّدصلی الله علیه وآله بر عقیده خود استوار است، تصمیم گرفتند از نفوذ آیین «محمّدصلی الله علیه وآله» به هر قیمتی که باشد، جلوگیری کنند و در این راه، از هر وسیله ای استفاده نمایند. لذا انجمن «قریش» به اتفّاق آراء رأی داد که با استهزا، آزار و اذیت و تهدید از ادامه کار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله جلوگیری نماید.
    ص:20
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نخستین هجرت

    در پی عملی شدن تصمیمات مشرکان، کار بر مسلمانان دشوار شد. پیامبر که نمی توانست پیروان خود را در چنین وضعی مشاهده کند، به آنان پیشنهاد کرد که به حبشه پناهنده شوند، چرا که پادشاه آن سرزمین، مسیحی و خدا پرست بود. لذا جمعی از مسلمین، مخفیانه راه حبشه را در پیش گرفتند.
    مشرکان پس از اطلاع ازپناهنده شدن پیروان پیامبرصلی الله علیه وآله به حبشه، عمروعاص و عبداللَّه ربیعه را با هدایای فراوان نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند و از او خواستند که مسلمین را به مکّه برگرداند. ولی نجاشی پس از ملاقات با مسلمانان که رهبری آنها را جعفر طیار بر عهده داشت، برخلاف نظر اطرافیان خود اعلام کرد که آنها را اخراج نخواهد کرد و آنان می توانند تا هر که وقت بخواهند، در حبشه اقامت کنند.

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اعلامیه قریش

    سران قریش از نفوذ و پیشرفت حیرت انگیز آیین یکتاپرستی مسلمانان سخت ناراحت و در فکر چاره و راه حلّی بودند. اسلام آوردن امثال «حمزه» و تمایل جوانان روشن دل «قریش» و آزادی عمل که در کشور «حبشه» نصیب مسلمانان شده بود، بر حیرت و سرگردانی مشرکان افزوده بود و از اینکه از نقشه های خود بهره ای نمی بردند، سخت اندوهناک بودند. پس به
    ص:21
    فکر نقشه دیگری افتاده و خواستند به وسیله «محاصره اقتصادی» که نتیجه آن، بریدن رگ های حیاتی مسلمانان بود، از نفوذ و پخش اسلام بکاهند و پایه گذار و هواداران آیین خدا پرستی را در میان این حصار، نابود سازند. لذا سران مشرکین، عهدنامه ای به خط «منصور بن عکرمه» و امضای هیئت عالی قریش، در داخل کعبه آویزان کرده و سوگند یاد کردند ملّت قریش تا دم مرگ طبق مواد زیر رفتار کنند:
    1- هر گونه خرید و فروش با هواداران «محمّد» تحریم شود.
    2- ارتباط و معاشرت با آنان اکیداً ممنوع است.
    3- کسی حق ندارد با مسلمانان ارتباط زناشویی بر قرار کند.
    4- در تمام پیشآمدها باید از مخالفان «محمّد» طرفداری کرد.
    متن پیمان با مواد فوق به امضای تمام متنفذان «قریش» رسید و با شدّت هرچه تمام تر به مورد اجرا گذارده شد. یگانه حامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله «ابو طالب» از عموم بنی هاشم دعوتی به عمل آورد و یاری پیامبر را بر دوش آنان گذارد. تصمیم بر این شد که بستگان و هواداران پیامبرصلی الله علیه وآله از محیط مکّه بیرون رفته و در درّه ای که در میان کوه های «مکّه» قرار داشت و به «شعب ابی طالب» معروف بود، و خانه های محقّر و سایه بانهای مختصری در آنجا وجود داشت سکنی گزینند تا از محیط زندگی مشرکان دور باشند.
    این محاصره، سه سال تمام طول کشید، فشار و سختگیری به حدّ عجیبی رسید، ناله دلخراش فرزندان بنی هاشم به گوش سنگدلان «مکّه»
    ص:22
    می رسید، ولی در دل آنها تأثیر نمی کرد. جوانان و مردان با خوردن یک دانه خرما به سر می بردند و گاهی یک دانه خرما را دو نیم می کردند و در تمام این سه سال، فقط در ماه های حرام امنیت کامل در سر تا سر شبه جزیره حکمفرما بود، بنی هاشم از شعب بیرون می آمدند و به داد و ستد مختصری اشتغال می ورزیدند و سپس به داخل درّه رهسپار می شدند. پیشوای بزرگ آنها فقط در همین ماه ها امکان نشر و پخش آیین خود را داشت.
    ولی ایادی و عمّال سران قریش، در همین ماه ها نیز وسیله آزار و فشار اقتصادی آنها را فراهم می کردند؛ یعنی غالباً در محلّ داد و ستدها حاضر می شدند و هنگامی که مسلمان ها می خواستند چیزی بخرند، سریع به قیمت گرانتری آن را خریداری کرده و از این راه امکان خرید را از مسلمانان سلب می نمودند.
    محاصره اقتصادی قریش، با مقاومت مسلمانان، در هم شکسته شد. پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان، پس از سه سال تبعید و رنج، از «شعب ابی طالب» بیرون آمده و راه خانه های خود را در پیش گرفتند. خرید و فروش با مسلمانان آزاد گردید و می رفت که وضع مسلمانان سر و سامانی پیدا کند که ناگهان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با واقعه بسیار تلخی یعنی رحلت ابوطالب مواجه گردید. اندازه تأثیر این حادثه در آن لحظه حساس، با هیچ مقیاس و ترازویی قابل سنجش نبود؛ زیرا رشد و نمو یک ایده و فکر در سایه دو عامل است: آزادی بیان و قدرت دفاعی که از حملات ناجوانمردانه دشمن جلوگیری
    ص:23
    کند. اتفّاقاً در لحظه ای که مسلمانان از آزادی عقیده برخوردار شدند، عامل دوّم را از دست دادند؛ یعنی یگانه حامی و مدافع اسلام، از میان آنان رخت بر بست و رخ در نقاب خاک کشید.
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در آن روز، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، حامی و مدافعی را از دست داد که از سنّ هشت سالگی تا آن روز که پنجاه سال از عمر رسول خداصلی الله علیه وآله می گذشت، حفاظت و حراست او را بر عهده داشت و پروانه وار گرد شمع وجود او می گشت و تا روزی که «محمّدصلی الله علیه وآله» صاحب درآمدی شد، هزینه زندگی او را می پرداخت و او را بر خود و فرزندانش مقدّم می داشت.
    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معراج
    در یکی از شب ها، پیامبر بزرگ اسلام، می خواستند پس از ادای فریضه، به استراحت بپردازند، ولی ناگهان صدای آشنایی را شنید. آن صدا، صدای «جبرئیل» امین وحی بود که به او فرمود: امشب سفری در پیش است و من مأمورم که با شما همراه شوم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سفر با شکوه خود را از خانه «امّ هانی»، (خواهر امیرمؤمنان علیه السلام) آغاز کرد، و به سوی «بیت المقدّس» واقع در کشور اردن که آن را «مسجد اقصی» نیز می نامند، روانه شد و در مدّت بسیار کوتاهی در آن نقطه پایین آمد و از نقاط مختلف مسجد و «بیت اللحم» که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیاء و آثار و جایگاه آنها دیدن به عمل آورد و در برخی از منازل، دو رکعت نماز گزارد.
    ص:24
    آنگاه از همان نقطه به سوی آسمان ها پرواز نمود، ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده کرد و با ارواح پیامبران و فرشتگان آسمانی سخن گفت و از مراکز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ) بازدید نمود، درجات بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده فرموده و در نتیجه از رموز هستی و اسرار جهان آفرینش و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بی پایان خدا کاملاً آگاه گشت، سپس به سیر خود ادامه داد و به «سدره المنتهی» رسید. در این هنگام، برنامه وی پایان یافت، سپس مأمور شد از راهی که پرواز نموده بود، بازگردد. در هنگام مراجعت نیز در بیت المقدّس فرود آمد و سپس راه مکّه و وطن خود را در پیش گرفت.
    در بین راه به کاروان تجارتی قریش برخورد کرد، در آن هنگام آنان شتر خود را گم کرده بودند و به دنبال آن می گشتند، از آبی که در میان ظرف آنها بود، قدری نوشیدند و باقیمانده را بر روی زمین ریختند و بنا به روایتی روپوشی روی آن گذاردند و از مرکب خود در خانه «امّ هانی» پیش از طلوع فجر پایین آمدند.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای اوّلین بار راز خود را به «امّ هانی» گفت و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش، پرده از راز خود برداشت. قضیه شب معراج و سیر شگفت انگیز او که در فکر قریش، امری ممتنع و محال بود، در تمام مراکز دهان به دهان گشت و سران «قریش» را بیش از همه عصبانی کرد.
    ص:25
    قریش به عادت دیرینه خود به تکذیب او برخاستند و گفتند: اکنون در مکّه کسانی هستند که «بیت المقدّس» را دیده اند، اگر راست می گویی کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن! پیامبر نه تنها خصوصیات ساختمان بیت المقدّس را تشریح کرد، بلکه حوادثی که در میان مکّه و بیت المقدّس رخ داده بود را نیز بازگو کرده، و فرمود: در میان راه به کاروان فلان قبیله برخورد نمودم که شتری از آنها گم شده بود و در میان اثاثیه آنها ظرفی پر از آب بود و من از آن آب نوشیدم و سپس آن را پوشانیدم و در نقطه ای به گروهی برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود.
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «قریش» گفتند: از کاروان قریش خبر ده!
    فرمود: آنها را در «تنعیم» (ابتدای حرم) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد و کجاوه ای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکّه می شوند.
    قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند و گفتند: اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما معلوم می شود. چیزی نگذشت که طلایه دار کاروان «ابوسفیان» پدیدار شد و مسافرین، جزئیات گزارش های آن حضرت را تأیید نمودند.



    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سفر به طائف

    پیامبرصلی الله علیه وآله بعد از رحلت ابوطالب بر اثر آشفتگی محیط «مکّه» تصمیم
    ص:26
    گرفتند به محیط دیگری بروند. «طائف» در آن روز، مرکزیت خوبی داشت، لذا یکّه و تنها به طائف سفر کردند و با سران قبیله «ثقیف» تماس گرفته و آیین خود را به آنها عرضه داشت. حضرت پس از ورود به خاک طائف با اشراف و سران قبیله مزبور، ملاقات نمودند و آیین توحید را تشریح کرد و آنها را به نصرت و معاونت خود دعوت نمود. ولی سخنان پیامبر کوچک ترین تأثیری در آنها نکرد و گفتند: هرگاه تو برگزیده خدا باشی، ردّ گفتار تو وسیله عذاب است و اگر در این ادّعا دروغگو باشی، شایسته سخن گفتن نیستی.
    رسول خداصلی الله علیه وآله از این منطق پوشالی و کودکانه آنها فهمید که مقصودشان، شانه خالی کردن است. از جای خود برخاست و از آنها خواست که سخنان وی را با افراد دیگر در میان نگذارند، زیرا ممکن بود که افراد پست و رذل قبیله «ثقیف» بهانه ای به دست آورند و از غربت و تنهایی او سوء استفاده نمایند، ولی اشراف قبیله به این تذکر احترامی نگذاردند و کودکان، ولگردان و ساده لوحان را تحریک کردند که بر ضدّ پیامبر شورش کنند، ناگهان پیامبرصلی الله علیه وآله خود را در میان انبوهی از جاهلان دید که از هر وسیله ای می خواهند بر ضدّ او استفاده کنند.

    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,407 در 4,697
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بازگشت به مکّه

    غائله تعقیب پیامبر خداصلی الله علیه وآله، با پناهنده شدن ایشان به باغ فرزندان
    ص:27
    «ربیعه» پایان یافت، ولی او باید به مکّه باز گردد، با وجود این بازگشت وی نیز خالی از اشکال نبود، زیرا یگانه مدافع او، رخت از این جهان بر بسته است و ممکن است هنگام ورود به مکّه، از طرف بت پرستان دستگیر و خون او ریخته شود. لذا با ضمانت و کمک یکی از بزرگان مکّه به نام «مطعم بن عدی» شبانه وارد مکّه شد، «مطعم» عرض کرد: اکنون که شما در پناه ما هستید باید قریش از این موضوع با خبر شوند، و برای اعلام آن، لازم است تا مسجد الحرام همراه ما باشید. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله رأی او را پسندید و آماده حرکت شد. مطعم دستور داد که فرزندانش مسلّح شوند و در اطراف پیامبر قرار گیرند و به مسجد وارد شوند، ورود آنان به مسجد الحرام بسیار جالب توجّه بود. ابوسفیان که مدّت ها در کمین رسول خداصلی الله علیه وآله بود، از دیدن این منظره سخت ناراحت شد ولی از تعرّض به او منصرف شد.
    مطعم و فرزندان وی منتظر شدند و رسول خداصلی الله علیه وآله شروع به طواف کرد و پس از پایان طواف، راه خانه خود را پیش گرفت و رفت.
    امضاء


صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi