صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 41

موضوع: الگوی رستگاران (مختصری از تاريخ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    ghalb. الگوی رستگاران (مختصری از تاريخ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله)

    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سخن ناشر

    آشنایی با تاریخ صدر اسلام به ویژه دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از تولد تا بعثت، آثار با برکتی بر افکار نوجوانان داشته، سبب اصلاح ساختار فکری آن عزیزان در بدو رشد اندیشه ایشان، خواهد بود.
    در این خصوص کتاب های مختلف و مناسبی تألیف گردیده، ولی برای نوجوانان که مختصر را بر مفصّل ترجیح می دهند، مجموعه حاضر جمع آوری و به زیور طبع آراسته گردید.
    از همه عزیزانی که ما را در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام یاری می کنند؛ به ویژه تولیت محترم مسجد مقدّس جمکران حضرت آیت اللَّه وافی و مجموعه مدیران و همکاران در انتشارات؛ از جمله برادران احمد سعیدی و امیرسعید سعیدی که در به ثمر رسیدن این مجموعه تلاش وافر انجام دادند، کمال تشکر را دارم، امید است در پناه حضرت مهدی «عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف» موفق و مؤید باشند.
    مدیر مسؤول انتشارات مسجد مقدّس جمکران حسین احمدی

    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مکّه
    تاریخ مکّه از زمان پیامبر خدا حضرت ابراهیم علیه السلام شروع می شود. وی به دستور خداوند، فرزند خود اسماعیل را با مادرش هاجر برای اقامت به سرزمین مکّه فرستاد. حضرت اسماعیل در آنجا با قبایلی که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند، ازدواج کرد. حضرت ابراهیم علیه السلام به دستور خداوند، خانه کعبه را بنا کرد و با ساخت کعبه، آبادی شهر مکّه آغاز شد.


    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فرهنگ عرب هنگام ظهور اسلام


    اعراب زمان جاهلیت، به خصوص فرزندان عدنان، طبعاً سخی و مهمان نواز بودند، و کمتر به امانت مردم خیانت می کردند. پیمان شکنی را گناهی نابخشودنی می دانستند و در راه عقیده، بسیار فداکار بودند و کاملاً از صراحت لهجه برخوردار بودند. برای حفظ اشعار و خطبه ها، حافظه بسیار قوی داشتند و در فنّ شعر و سخنرانی، سرآمد روزگار بودند. شجاعت و دلیری آنان ضرب المثل عام بود. در اسب دوانی و تیراندازی بسیار ماهر بودند و فرار و پشت کردن به دشمن را بسیار زشت و ناپسند می شمردند. علاوه بر این، فضایل بیشتری را می توان برای ایشان شمرد.
    ص:9
    در برابر این فضایل و خوبی ها یک سلسله اخلاق فاسد که به تدریج برای آنها به صورت اخلاق دائمی در آمده بود، جلوه می کرد و هر کمالی را که در آنها بود از بین می برد و اگر روزنه ای از غیب باز نمی شد، به طور مسلّم طومار حیات انسانی آنها در هم پیچیده می شد و در پرتگاه مخوف نیستی سرنگون می گردیدند.
    از طرفی نبودن رهبری و فرهنگ صحیح و از طرف دیگر انتشار فساد و شیوع خرافات، زندگانی اعراب را به صورت یک زندگی حیوانی در آورده بود، به طوری که در صفحات تاریخ گذشته آنها می بینیم، که جنگ های پنجاه ساله و صد ساله آنها بر سر موضوعات کوچک و بی اهمیت بوده است.
    امیرمؤمنان علیه السلام در یکی از خطبه های خود، اوضاع عرب پیش از اسلام را چنین بیان می کند: «خداوند محمّدصلی الله علیه وآله را بیم دهنده جهانیان و امین بر کتاب خود مبعوث نمود و شما گروه عرب، در بدترین آیین و در بدترین مکان ها به سر می بردید. در میان سنگلاخ ها و مارهای کر(که از هیچ صدایی نمی رمیدند) اقامت داشتید. از آب های لجن می آشامیدید و از غذاهای خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می خوردید و خون یکدیگر را می ریختید و از خویشاوندان دوری می کردید. بت ها در میان شما سر پا بود و از گناهان اجتناب نمی نمودید».(1)
    ص:10
    ________________________________________
    1- 1. نهج البلاغه خطبه 26.
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    موقعیت اجتماعی زن نزد اعراب

    زن در میان آنان، مانند کالایی خرید و فروش می شد و از هر گونه حقوق اجتماعی و فردی، حتّی حقّ ارث هم، محروم بود. روشنفکران عرب، زن را در شمار لوازم و اثاث زندگی می شمردند و اغلب از بیم قحطی و احیاناً از ترس آلودگی، دختران خود را در روز اوّل تولّد، سر می بریدند و یا از بالای کوه بلندی به درّه عمیقی پرتاب نموده، و یا زنده به گور، و گاهی در میان آب، غرق می نمودند.
    قرآن، کتاب بزرگ آسمانی ما در این باره می فرماید: «هنگامی که خبر متولّد شدن دختری، به یکی از آنها می رسید، رنگ وی سیاه می گردید و در ظاهر خشم خود را فرو می برد و بر اثر این خبر، از قوم خود متواری می گشت و نمی دانست که این مولود را با خواری نگاه دارد یا در زیر خاک پنهان سازد، به راستی که چه حکم و قضاوت زشتی داشتند!»(1)


    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    میلاد پیغمبرصلی الله علیه وآله


    ابرهای تیره و تار جاهلّیت، سراسر شبه جزیره عربستان را فرا گرفته بود؛ کردارهای زشت و ناروا، جنگ های خونین، گسترش فساد و فرزندکشی؛ هر گونه فضایل اخلاقی را از میان برده و جامعه اعراب را در سراشیبی خطرناکی قرار داده بود و فاصله مرگ و زندگی شان، بسیار کوتاه
    ص:11
    ________________________________________
    1- 2. سوره نحل، آیه 58.
    شده بود. در چنین زمانی، ستاره صبح سعادت دمید و آن محیط تاریک، با میلاد مسعود رسول اکرم صلی الله علیه وآله روشن گشت و مقدّمات تمدّن و پیشروی و سعادت یک ملّت عقب افتاده، پی ریزی شد و طولی نکشید که شعاع این نور، سراسر جهان را روشن ساخت و اساس علم و دانش و تمدّن در تمام نقاط جهان پایه گذاری شد.
    هنگام ولادت آن حضرت، ایوان کسری شکافت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده فارس، خاموش گشت و دریاچه ساوه، خشک گردید. بت های بتخانه مکّه سرنگون شد و نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان رفت که شعاع آن، فرسنگ ها راه را روشن کرد. انوشیروان و مؤبدان، خواب وحشتناکی دیدند.


    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روز ولادت پیامبرصلی الله علیه وآله


    اکثر تاریخ نویسان می گویند که تولّد آن حضرت، در عام الفیل و در سال 570 میلادی بوده است. زیرا آن حضرت، به طور قطع در سال 632 میلادی درگذشته است و سن مبارک او 62 تا 63 سال بوده است. یعنی آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاوّل روز جمعه، پس از طلوع فجر و در سال 570 میلادی چشم به جهان گشود. عبداللَّه پدر پیامبر، پیش از تولّد آن حضرت در سفری به یثرب، بیمار شده و دنیا را وداع گفته بود. لذا عبدالمطلب که جدّ ایشان بود سرپرستی «محمّدصلی الله علیه وآله» را به عهده گرفت. بزرگان عرب را رسم بر
    ص:12
    این بود که کودکان خود را به دایگان می سپردند تا ضمن پرورش در هوایی سالم، زبان عربی اصیل را فراگیرند. «حلیمه» دایه مهربان محمّد پنج سال از وی محافظت کرد و در تربیت و پرورش او کوشید. سپس او را به مکّه آورد و مدّتی نیز در آغوش گرم مادر بود و تحت سرپرستی جدّ بزرگوار خود عبدالمطلّب قرار گرفت. یگانه مایه تسلّی بازماندگان «عبداللَّه» همان فرزندی بود که از او به یادگار مانده بود.

    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سفر به «یثرب»


    از روزی که آمنه شوهر جوان و ارجمند خود عبداللَّه را از دست داد، همواره منتظر فرصتی بود که به «یثرب» برود و آرامگاه شوهر خود را از نزدیک زیارت کند و در ضمن، دیداری با خویشان خود داشته باشد. با خود فکر کرد که فرصت مناسبی به دست آمده است و فرزند گرامی اش رشد و نمو کامل نموده و می تواند در این راه شریک غم او گردد. آنان بار را سفر بستند و راه یثرب را پیش گرفتند. یک ماه در یثرب ماندند و به اقوام خود دیداری تازه کردند و محمّد محلّ دفن پدر خود، عبداللَّه را مشاهده نمود. هنوز غم و اندوه از دست دادن پدر را فراموش نکرده بود که ناگهان حادثه تلخ دیگری پیش آمد، زیرا هنگام مراجعت به مکّه، مادر عزیز خود را - به علّت بیماری - در میان راه، در محلّی به نام «ابواء» از دست داد. این حادثه محمّدصلی الله علیه وآله را بیش از پیش در میان خویشاوندان، عزیز و گرامی گردانید
    ص:13
    و یگانه گلی که از این گلستان باقی مانده بود، بیش از حدّ مورد علاقه عبدالمطلب قرار گرفت. از این جهت، او را از تمام فرزندان و نوه های خود بیشتر دوست می داشت و بر همه مقدّم می شمرد.
    هنوز موج اندوه، در دل محمّدصلی الله علیه وآله آرام نشده بود که برای بار سوم، با مصیبتی بزرگ مواجه گردید؛ یعنی هنوز هشت بهار از عمر او نگذشته بود که سرپرست و جدّ بزرگوار خود عبدالمطلّب را از دست داد. مرگ وی چنان روح او را آزرد که در روز مرگ پدر بزرگ خود، بسیار اشک ریخت و هیچگاه نتوانست او را از یاد ببرد. عبدالمطلّب هنگام مرگ، نوه عزیزش را به ابوطالب سپرد، چرا که او و عبداللَّه از یک مادر بودند. محمّدصلی الله علیه وآله در این دوره از عمر خویش سفر به شام، و تجارت با سرمایه و اموال خدیجه را تجربه کرد و در همین سال ها بود که به «محمّد امین» معروف گشت.
    ازدواج
    در سن 25 سالگی، محمّد امین تصمیم گرفت که همسری به عنوان شریک زندگی خود انتخاب نماید. او خدیجه را انتخاب کرد، خانم بزرگواری که قبلاً پیشنهاد ثروتمندترین و متنفذترین مردان قریش درباره ازدواج با خود را ردّ کرده بود. بالأخره، دست خدا این دو شخص را که از نظر وضعیت زندگی کاملاً متفاوت بودند، به هم نزدیک کرد. محمّد امین صلی الله علیه وآله با عموی بزرگوار خود (ابو طالب) مشورت نمود و با موافقت او، مجلس با
    ص:14
    شکوهی که شخصیتهای بزرگ قریش را دربرداشت، تشکیل گردید. نخست ابوطالب خطبه ای خواند که آغاز آن حمد و ثنای خداست و برادر زاده خود را چنین معرفی کرد: اگر برادر زاده من محمّد بن عبداللَّه با هر مردی از قریش، موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد، او اگر چه از ثروت زیادی برخوردار نیست، لکن ثروت، سایه ای است رفتنی و اصل و نسب و درستکاری چیزی است ماندنی...
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    چون خطبه ابوطالب مبنی بر معرفی قریش و خاندان هاشم بود، در برابر آن ورقه عموی خدیجه هم ضمن خطابه ای گفت: کسی از قریش منکر فضل شما نیست، ما از صمیم دل می خواهیم دست به دست شما داده و از شرافتمندی شما بهره مند گردیم. عقد نکاح جاری شد و مهریه، چهار صد دینار تعیین شد و بعضی گفته اند که مهریه بیست شتر بوده است. بعد از عقد، آن چنان رابطه و الفت و محبّت و معنویتی میان «محمّد و خدیجه» به وجود آمد که خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمّد امین صلی الله علیه وآله گذارد و با ثروتش چنان تجارتی به وجود آورد که دامنه آن به مصر و حبشه کشیده شد و ثروتی که از آن به دست آمد در راه توحید و جهانی شدن کلمه حقّ مصرف گردید و خانه ای که اطراف آن را کرسی های عاج نشان و صدف نشان پر کرده بود و حریرهای هند و پرده های زربافت ایران آرایش داده بود، پناهگاه مسلمانان شد و همه آن ثروت عظیم در راه اسلام و مسلمین صرف گردید.
    ص:15
    فرزندان
    وجود فرزند، پیوند زناشویی را محکم تر می سازد و محیط زندگی را پر فروغ تر و به آن جلوه خاصّی می بخشد. خانمِ خوشبختِ قریش برای او شش فرزند آورد: دو پسر (قاسم و عبد اللَّه که به آنها «طاهر» و «طیب» می گفتند) و چهار دختر بودند. ابن هشام می نویسد: بزرگ ترین دختر او، رقیه و بعد از او زینب و امّ کلثوم و سپس «فاطمه» بود. فرزندان پسر او، پیش از بعثت از دنیا رفتند. ولی دختران او، دوران نبوّت پدر را درک کردند.

    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امین قریش در کوه حراء

    کوه حراء در شمال «مکّه» قرار دارد، به فاصله یک ساعت می توان به قلّه آن صعود کرد. این کوه از تخته سنگهای سیاهی تشکیل شده است و در آن کوچک ترین آثار حیات دیده نمی شود. در نقطه شمالی آن، غاری واقع شده که انسان می تواند پس از عبور از میان سنگ ها به آن دست یابد، ارتفاع غار به اندازه قدّ یک انسان متوسط است. قسمتی از داخل غار با نور خورشید روشن و قسمت های دیگر آن در تاریکی دائمی فرو رفته است.
    ولی همین غار تاریک وکوچک شاهد خاطراتی از آشنای صمیمی خود «محمّد امین» است که امروز هم مردم به درک آن معنویت، از فضای منوّر آن غار دیدن کرده و با خواندن نماز و دعا به سوی او می شتابند و با تحمّل رنج های فراوان، خود را به آستانه آن می رسانند و سرگذشت «وحی»
    ص:16
    و قسمتی از زندگی آن رهبر بزرگ جهان بشریت را با خود نجوا می کنند. آن غار نیز با زبان حال خود می گوید: این نقطه، عبادتگاه «عزیز قریش» است و او شب ها و روزها پیش از آن که به مقام رسالت برسد، در این جا به سر می برد. حضرت محمّدصلی الله علیه وآله این نقطه دور از غوغا را به منظور عبادت و پرستش انتخاب کرده بود و تمام ماه رمضان را در این نقطه می گذراند و در غیر این ماه نیز گاهی به آن جا پناه می برد. خدیجه علیها السلام می دانست که هر وقت عزیز قریش به خانه نیاید، قطعاً در کوه «حراء» مشغول عبادت است و افرادی را که به دنبال او می فرستاد، وی را در آن نقطه در حال تفکّر و عبادت می یافتند.

    امضاء


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi