نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: فرمانده پایگاه شکاری پای برهنه در میان عزاداران.

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parvane فرمانده پایگاه شکاری پای برهنه در میان عزاداران.

    ‌‌‍ 🌹((فرمانده پایگاه شکاری پای برهنه در میان عزاداران...))🌹

    دریکی از روزهای ماه محرم همراه عباس بابایی وچندتن از خلبانان ماموریت حساس ومشکلی را انجام داده وبه پایگاه برگشته بودیم...

    به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم در جلو ساختمان ماشین اماده بود تا مارو به مقصد برساند.

    عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت:
    _ پیاده می رویم شما بقیه بچه ها را برسانید..
    من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم وهردو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان های اصلی پایگاه رسیدیم.

    صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می رسید کم کم صدا بیشتر شد عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم ..

    پرچم های دسته عزاداراز دور پیدابود..خوب که دقت کردم دریافتم که هرچه به جمعیت نزدیک تر میشویم چهره عباس برافروخته تر میشود درحال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم ودیدم که عباس کنارم نیست...

    ((وقتی برگشتم اطراف وپشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول دراوردن پوتین هایش است....))

    به ارامی پوتین وجوراب را از پا دراورد وبندهایش را به همدیگر گره زد وان را به گردن اویخت...سپس بی اعتنا از کنارمن عبور کرد...

    با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم...

    چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود وباصدای زیبایش نوحه میخواند وجمعیت سینه زنان وزنجیر زنان به طرف مسجد پایگاه می رفتند. من تا ان روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه درمیان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند..

    🌺((خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا))🌺
    *********************************
    تصویر زیر مربوط به سرلشگرعباس بابایی خلبان اسطوره ای جنگنده f14 تامکت وقهرمان ملی ماست که اینچنین خاکی وبی ریا به مانند حر کفشها را برگردن آویزان کرده و برای مولای خویش حسین عزادارست.
    امضاء



  2.  

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi