صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16

موضوع: مصاحبه با امير سرتيپ خلبان اكبر زماني

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    goll مصاحبه با امير سرتيپ خلبان اكبر زماني

    با توجه به ورود شما به نيروي هوايي در سال 1353، بازگشت شما از ايالات متحده به خاك كشورمان به دوران درگيريهاي داخلي پيش از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي بر ميگردد؛ اينطور نيست؟!
    - بله! دقيقاً! من به همراه تعدادي از هم دورهاي ها، در چهارم تيرماه 1357 به ايران باز گشتيم كه قبل از ورود ما، متأسفانه مدتي بود روند آموزش كمي دچار اختلال گرديده بود اما آموزش هنوز تعطيل نشده بود. با معرفي خود به ستاد فرمانده نيروي هوايي، براي من، هواپيماي f-5 را در نظر گرفته بودند كه به بنده ابلاغ شد. پس از طي دوره ftd)) جنگنده f-5، آماده رفتن به دزفول براي كامل كردن آموزش اين هواپيما شديم كه به من ابلاغ شد بايد به f-4 بروم و به اين ترتيب دزفول رفتن و f-5ي شدن من منتفي گرديد! در اواسط (ftd) فانتوم، دوباره از ستاد نيرو دستور رسيد كه بلافاصله خود را به ستاد معرفي كن زيرا هواپيماي ديگري را برايت درنظر گرفته اند! من هم مجدد به ستاد رفتم و متوجه شدم نام مرا در ليست نفراتي كه مي بايست براي طي دوره كابين جلويي f-14 به ايالات متحده اعزام مي شدند قرار داده اند. اين مسأله با توجه به برخورد با تشديد تظاهرات مردمي و سپس پيروزي انقلاب اسلامي ايران، مسكوت ماند و من دوباره براي تكميل دوره f-4 به پايگاه يكم بازگشتم!

    پس از پايان دوره آموزش كابين عقب به كدام پايگاه منتقل شديد؟
    - در مهر ماه 1357، با اتمام دوره، به پايگاه ششم شكاري بوشهر منتقل شدم و در محضر اساتيد بزرگ گردانهاي 61 و 62 شكاري شاگردي كردم. انسانهاي بزرگي كه نه تنها آموزش خلباني كه درس زندگی را هم من از آنها آموختم. خلبانان قدرتمندي چون «فاتح چهر»، «اكبر زاده»، «فريدوني»، «شريف زاده»، «صديق»، «بيژن حاجي» ، «ابن يمين»!

    با ورودتان به بوشهر، روند آموزش در
    چه وضعيتي بود؟
    - در آن برهه، رژيم سابق شاهد اعتصابات سراسري و تظاهرات گسترده مردمي بود. نيروي هوايي هم به همين ترتيب دچار تحولاتي شده و آموزش تقريباً تعطيل شد و جالب است براي شما بگويم كساني كه مثل من در آن برهه وارد گردان هاي شكاري شدند، در حقيقت آموزش خود را در پروازهاي برون مرزي پس از آغاز جنگ تكميل كردند. به اين معني كه تا آغاز جنگ كه ما شاهد گذشت يك مدت زمان 19 ماهه از پيروزي انقلاب هستيم، آموزشي در سطح نيروي هوايي وجود نداشت. جالبتر اينكه با آغاز جنگ، تمام امكانات نيرو مي بايست در سركوب دشمن مورد استفاده قرار ميگرفت و هواپيمايي آزاد نبود كه مثلا فلان معلم با فلان شاگرد با فلان هواپيما پرواز آموزشي انجام دهند. تمام هواپيماها و تمام معلم ها به همراه تمامي كابين عقب ها كه ما تازه واردها هم جزو آنها بوديم وارد جنگ با عراق شديم؛ به همين علت است كه عرض كردم «ما آموزش كابين عقب را در طي پروازهاي برون مرزي كسب كرديم».
    ادامه دارد...
    ا--------------ا 👆👆👆
    امضاء




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خوب كمي جلوتر ميرويم! از روز
    31 شهريور 1359 بگوييد؟
    - بله! روز 31 شهريور، من به همراه «علي رضايي خسروي» برادر كوچك شهيد والامقام «غلام عباس رضايي خسروي» براي انجام مأموريتي در تهران، پايگاه يكم شكاري بوديم. حدوداً ساعت 2 بعدازظهر، من و جناب خسروي خواستيم از پايگاه خارج شويم كه با توجه به ازدحام درب اصلي تصميم گرفتيم از درب فرعي پايگاه را ترك كنيم. براي اين كار مي بايست از كنار محوطه پروازي به انتهاي باند رفته و به درب فرعي ميرسيديم. در انتهاي باند، تعدادي توپ پدافندي كه بدون خدمه رها شده بودند را مشاهده كرديم و از پايگاه يكم خارج شديم.
    هنوز از درب خروجي فاصله نگرفته بوديم كه صداي انفجارهاي متعددي به گوشمان رسيد. بلافاصله در جستجوي صداي انفجار، هواپيماهاي بمب افكن غول پيكر عراقي را بر فراز محوطه ترابري مهرآباد مشاهده كردم. خلبانان بمب افكن مشخصا در همراستا قرار دادن هواپيماهايي خود با اهداف از پيش تعيين شده دچار اشتباه شده بودند و قريب به اتفاق بمب هايشان يا عمل نكرد و يا در جايي دورتر از آشيانه ها و هواپيماهاي پارك شده، در فضايي باز به زمين خوردند و منفجر گرديدند.
    خلبانان بعثي بمب افكنهاي توپولف عراقي با وجود اينكه بر فراز اهداف مدنظرشان، حتي يك گلوله هم به سمتشان شليك نشد، ولي نتوانستند هيچ غلطي بكنند ولي در ادامه و در امر كشتار غيرنظاميان كاملا موفق و بي نقص عمل كردند! خلبانان عراقي، پس از خروج از فضاي مهرآباد، در راه بازگشت به كشورشان بمب افكن ها را در راستاي جاده مخصوص قرار داده و در حركتي كه شايد از درنده ترين حيوانات هم سر نمي زند، نفرات مستقر در دم هواپيما كه مسئول شليك با توپ سنگين برجك دم بودند، اتومبيل هاي در حال حركت و عابرين پياده را به رگبار بستند كه خدا ميداند چه تعداد از هموطنان مان در اين حركت ناجوانمردانه به شهادت رسيدند.
    برويم به روز يكم مهرماه بفرماييد؟؟
    - بله! ما در بعدازظهر 31 شهريور با يك فروند c-130 به بوشهر بازگشتيم تا در عمليات فردا كه به عمليات «140 فروندي» مشهور شد شركت كنيم. در عمليات روز يكم مهرماه، مأموريت ما شهر «بصره» و انهدام باند فرودگاه اين شهر بود. البته عراقي ها هم با نيت انهدام فرودگاهها و پايگاه هاي هوايي به ايران حمله كردند ولي پس از مدتي به اشتباه خود پي بردند و پيكان حمله را همانند ما به سمت پالايشگاه ها و ديگر مراكز حياتي و شريانهاي اقتصادي تغيير دادند.
    ادامه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اشتباه در حمله به پايگاه هاي هوايي به اين علت بود كه در وهله اول، هيچ يك از دو طرف درگير، «مهمات ضد باند» در اختيار نداشتند و در صورتي كه باند پرواز پايگاهي آنهم خيلي دقيق، به وسيله بمب هاي معمولي بمباران مي شد، در عرض چند ساعت توسط مواد اپوكسي و صفحات پهن فلزي تعمير و آماده پرواز هواپيماها مي شد.
    به همين علت، ما پس از مدت زمان كوتاهي، تمركز حمله را از پايگاه هاي هوايي به سمت منابع حساس و راهبردي بعثيها متوجه كرديم. در روز يكم مهرماه و در حمله به بصره، من كابين عقب جناب «عبدالعظيمي»، به عنوان شماره دو پرواز به رهبري جناب «قهستاني» بودم.
    برای ورود به بحث، كمي راجع به
    حماسه هاي نيروي هوايي در ماه هاي آغازين جنگ بفرماييد؟
    - بايد اذعان كرد با كمال تأسف، به آن زحمتها و هزينه هايي كه نيروي هوايي به قيمت آماده شدن نيروي زميني ارتش، تشكيل سپاه و سازماندهي نيروهاي مردمي پرداخت كرد، آنگونه كه بايد و شايد پرداخته نشد. شما ببينيد عراق، در يك جبهه به طول بيش از 1500 كيلومتر، وارد خاك ايران شد و نخستين يگان هايي كه براي مقابله و حداقل زمين گير كردن دشمن وارد عمل شد، نيروي هوايي و هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي بودند و پايگاه هاي تبريز، همدان، دزفول، اميديه، بوشهر و تهران با تمام استعداد تجهيزاتي و انساني در برابر دشمن بسيج شدند. توصيف حجم انبوه لشكرهاي پياده، مكانيزه و زرهي عراق كه بخصوص در دشت وسيع خوزستان به عمق پيشروي مي كردند غيرممكن است.
    در طي 34 روزي كه خرمشهر با مقاومت عاشورايي تكاوران نيروي دريايي، سپاه خرمشهر و نيروهاي مردمي سقوط نكرد و پس از آن عراقي ها با اشغال خرمشهر به محاصره تقريبا كامل آبادان دست پيدا كردند، شما فكر مي كنيد دشمن به راحتي به اين دستاوردها رسيد؟! زماني كه يگان هاي سطحي، خود را پيدا كرده و در مقابل دشمن صف آرايي كردند، ما لحظه اي عراقي ها را آرام نگذاشتيم! در همان ماه هاي اول خوب خاطرم هست كه مثلاً صبح، يك پرواز به منظور بمباران فلان تيپ يا گردان زرهي عراق، به سمت دشت خوزستان پرواز مي كرد؛ با انهدام موفقيت آميز هدف، به فرض مثال 50 دستگاه تانك از بين مي رفت و ما ضمن بازگشت به پايگاه، خود را براي پرواز بعدي آماده مي كرديم. در پرواز بعدي، آن 50 تانك هنوز ميسوختند اما عراقي ها در همان محور، 5 كيلومتر پيشروي كرده بودند.
    ادامه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شما ببينيد كه دشمن از چه توان تجهيزاتي و انساني بهره مي برد كه با بيش از 300 نوبت پرواز بمباران روزانه با ايراد اين خسارت فقط در يك پرواز جنگي ما همچنان با قدرت به حركت ادامه مي داد.
    البته همانطور كه از نام جنگ پيداست، «زد و خورد» واقع شده و به هر دو طرف تلفاتي وارد ميگردد. در نبرد با يگان هاي پيشرو زرهي عراق، ما تعداد زيادي از بهترين خلبانان F-4 و F-5 را تقديم پيشگاه خداوند متعال و ملت غيرتمندمان كرديم كه صد البته ضربه بسيار سنگيني بر پيكره نيروي هوايي وارد آمد و ثمره عروج اين ابر مردان شد فرورفتن نيروي زميني عراق در باتلاق خوزستان كه جز با هلاكت و اسارت دهها هزار نفر از سربازانش، نتوانست از خاك پاك خوزستان عقب بنشيند.
     نقش معلم ها و استاد خلبانان را در آماده كردن جوانترها براي ميدان نبرد چگونه ارزيابي مي كنيد؟
    - در ابتدا اين را بگويم كه قديمي هاي ما خيلي خوب بودند. خوب كه مي گويم از همه جوانب عرض مي كنم. اين ها كساني بودند كه خيلي خوب مورد آموزش قرار گرفته بودند. خيلي بهتر آموزش خود را تكميل كرده بودند و خيلي حساب شده براي عهده دار شدن جايگاه «معلم خلباني» مورد ارزيابي و آزمايش قرار مي گرفتند. به اين ترتيب كسي كه آن زمان لقب معلم خلبان
    مثلا روی نامش بود کسی بود که كاملاً با روح پرواز با فانتوم آشنا بود و از 100 درصد داشته هاي پروازش ميتوانست 90 درصد را به شاگرد آموزش دهد.
    هيچ وقت از يادم نمي رود، اوايل ورودم به كابين عقب F-4، يك روز به گردان پرواز آمدم و ديدم روي تابلو، برنامه پرواز من با يك جناب سرهنگ خلباني كه متأسفانه نام ايشان در خاطرم نيست درج شده و ميبايست يك پرواز آموزشي انجام دهيم. دقايقي قبل از آغاز پرواز به «اتاق چتر و كلاه» رفتم و با گرفتن تجهيزات پرواز، به دنبال جناب سرهنگ ميگشتم كه گفتند زودتر از من تجهيزات پروازي را گرفته و پاي هواپيما منتظر من است.
    وارد محوطه كه شدم، ديدم ايشان در كنار ساختمان «بسيج» مشغول مطالعه طرح پرواز و پر كردن Lineup card هستند. از دور حركاتش را زير نظر گرفتم، براي مطالعه يك كاغذ عينكي به چشم ميزد و براي پر كردن همان كارت مورد اشاره، عينكش را عوض مي كرد. همين كه من اين صحنه تعويض عينك را ديدم بلافاصله و دور از چشم وي، راهم را كج كردم و از محوطه دور شدم. در دلم مي گفتم امروز اين خلبان ما رو به كشتن ميدهد!
    ادامه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    همين طور براي خودم ميگشتم تا به قولي آب از آسياب بيفته و به نحوي پرواز لغو بشه كه ديدم چند نفر نفس زنان مرا پيدا كردند و گفتند: «جناب سروان كجايي؟! كل پايگاه دنبالتان ميگردند! جناب سرهنگ فلاني خيلي وقته پاي هواپيما منتظر شماست!»
    خلاصه با دلخوري كامل، مرا به اتاق توجيه فرستادند و استارت زده، پرواز كرديم. از اين لحظه، من هر ثانيه منتظر اتفاق ناخوشايندي در حين پرواز بودم.
    پس از برخاست به منطقه «چارلي 1» كه در شمال تهران واقع است حركت كرديم. در اين نقطه، معلم پرواز به من گفت «جناب زماني! هر كدام از مانورهاي پرواز را يكبار شما انجام بدهيد و بعد از شما من انجام مي دهم تا اشكالي اگر هست برطرف شود!» من در دلم گفتم، اين بنده خدا چشمش جايي رو نمي بينه تازه مي خواهد آموزش هم بدهد!
    در F-4 مانوري هست بهنام High Angle Of Atack؛ در اين مانور كه مانور مشكلي هم هست، بايد دماغه F-4 را تا حد نسبتاً زيادي بالا آورده و همزمان هواپيما را در راستاي محور طولي آن بچرخانيد كه هم زنگ اعلام خطر واماندگي به صدا درآيد و هم سامانه «لرزاننده پدال ها» كه اين هم نوعي اعلام خطر واماندگي ست به كار بيفتد! پس از انجام مانورهاي مختلف و ساده، نوبت به اين مانور پيچيده رسيد. ابتدا نوبت من بود. پس از اينكه مانور من تمام شد، نوبت به معلم خلبان رسيد. اين جناب سرهنگ و معلم بزرگوار آنقدر اين مانور سنگين و مشكل را به زيبايي و نهايت فن استادي به نمايش گذاشت كه در دل از اين استاد به تمام عذرخواهي كردم. شما ببينيد، اينها معلم هاي ما بودند در F-4 ؛ كساني كه تا آن زمان شايد بيش از 10 سال با فانتوم پرواز كرده و شاگرد تربيت نموده بودند و وقتي از اين معلم ها با لقب «اساتيد بزرگ» ياد مي كنم، علتش همين است.
    با توجه به اینکه جنگ تحمیلی نخستین تجربه درگیری تمام عیار برای هر دو نیروی هوایی ایران و عراق بود ، بديهي بود كه در ابتدا، تاكتيك هاي ناقص و در مواردي اشتباه از هر دو طرف اتخاذ شود. آيا سبك پرواز برون مرزي خلبانان نيروي هوايي در ادامة جنگ، نسبت به زمان اول جنگ تغييري پيدا كرد؟
    - صد درصد! تاكتيك هاي ما در پروازهاي برون مرزي با گذشت مدت كوتاهي پس از آغاز جنگ دچار تغيير و تحول اساسي شد. يكي از مهمترين آنها، اعمال تغييرات در ارتفاع پروازي بود؛ من خاطرم هست، در نخستين پرواز برون مرزي من كه همانطور كه عرض كردم در شهر بصره بود، ما با ارتفاع 2000 پا وارد آسمان بصره شديم!
    ادامه دارد ...
    ا--------------ا
    امضاء




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    كاري كه همين الان هم كه به آن فكر مي كنم، متعجب مي شوم! تعجب مي كنم كه چرا ما اينقدر پدافند مستحكم عراق را دست كم گرفته بوديم و در شگفتم كه چرا عراقيها با وجود پرواز هواپيماهاي دسته پروازي ما در آن ارتفاع كاملاً مناسب براي آنها، ما را مورد اصابت قرار ندادند؟!! لازم به يادآوري نيست كه ارتش عراق از چه سامانه هاي راداري و چه شبكه قدرتمند سايت هاي ثابت و متحرك موشكي زمين به هوا بهره مي برد. شبكه راداري كه اگر شما ارتفاع پروازتان را از 50 پا به 70 پا افزايش مي داديد، تمام بوق هاي هشدار دهنده درون كابين به صدا در مي آمدند و اين نشان دهنده اين بود كه ما در ديد «رادارهاي هشدار بهنگام» عراقي ها قرار گرفته ايم.
    عراقي ها با تجربه به دست آمده از جنگ هاي اعراب و صهيونيستها، دكترين دفاعي خود را بيشتر بر پايه دفاع هوايي موشكي بنا كرده بودند.. همانطور كه به غير از قسمت هايي از نوار شمال و غربي، تقريباً تمام خاك عراق دشت صاف كم عارضه است و دفاع موشكي راداري بهترين گزينه است. عراق براي پوشش آسمان خود، دست به خريد انبوهي از پيشرفته ترين موشك هاي شرقي و غربي زد. در رده موشكي، از موشك هاي قديمي تر سام 2 و 3 گرفته تا موشك هاي جديد، پيشرفته و كارآمد سام 6 و كروتال و رولند را شما در شبكه موشكي پدافند عراق مشاهده مي كنيد. البته اينها موشك هاي پدافندي بود و توپ هاي پدافندي اين رژيم بعثي داستان ديگري داشت! در اين زمينه هم عراق دست پري داشت كه از موثرترين توپ ها بايد به zsu-23 «شيلكا» كه يك توپ پدافندي راداري بود اشاره كنم. شيلكا در ارتفاع پايين حقيقتاً f-4 را اره مي كرد و نجات هواپيما پس از برخورد با گلوله هاي اين توپ، تقريباً غير ممكن بود. با تمام اين اوصاف، تنها راه چاره اي كه براي ما باقي ميماند، پرواز در ارتفاع پايين بود كه اگر چه خالي از خطر نبود، اما ايمن ترين راه بود. البته اين را هم بگويم كه در مواردي، خلاف اين قضيه هم اتفاق افتاد؛ مثلاً در رابطه با شهادت شهيد والامقام و خلبان زبردست نيرو، جناب «قهستاني» عكس اين قضيه اتفاق افتاد. در واپسين پرواز اين شهيد بزرگوار كه دو فروندي به مأموريت اعزام شده بودند، جناب قهستاني ليدر دسته، در حالي كه در ارتفاع 50 پا پرواز مي كرد، مورد اصابت قرار گرفت و با كمال تأسف، به همراه شهيد سرافراز «كوپال»، فرصت خروج اضطراري هم پيدا نكرده و به مقام رفيع شهادت نائل آمدند. اين در حالي بود كه شماره 2 دسته در حاليكه در ارتفاع پروازي به مراتب بيشتري از ايشان پرواز ميكرد، سالم به پايگاه خود بازگشت.
    تاكتيك پرواز در ارتفاع پايين، به غير از برهه تقريباً كوتاهي كه خط مقدم را با پروازهاي ارتفاع بالا بمباران مي كرديم، همواره در دستور كار خلبانان بود.
    امضاء




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در اين بخش، بدون معطلي به سراغ حماسه اي كه در ساحل غربي خرمشهر و برفراز رود بزرگ اروند خلق شد برويم! لطفاً بفرماييد؟
    -بله! همانطور كه مي دانيد، عراقي ها پس از اشغال خرمشهر، با علم به اينكه در برهه اي، شايد بخش هاي شمال و جنوب خرمشهر را كه در آن زمان در اشغال خود داشتند از دست بدهند و به اصطلاح، از جبهه شمال خرمشهر عقب نشيني كرده و نتيجتاً امكان ايجاد ارتباط زميني خود با اين شهر را نداشته باشند، مبادرت به احداث پلي بزرگ در عرص اروند رود نمودند.
    لازم به توضيح نيست كه خرمشهر با قرارگيري در گوشه شمال غربي «خليج فارس» و داشتن ساحل گسترده، تقريباٌ توسط آب دربرگرفته شده است و در صورتي كه به هر علتي، محور شلمچه از چنگ عراقي ها بيرون ميآمد، ارتباط خرمشهر با جبهه شمال عراق قطع شده و اين پل، نقش راهبردي و حياتي خود را، تازه آن موقع بازي مي كرد تا با ارسال نيرو، آذوقه و مهمات، از آزادسازي شهر به وسيله نيروهاي ما تا اشغال دوباره محول شمال توسط عراق جلوگيري به عمل آورد.
    اين مقدمه را عرض كردم كه بگويم، پس از مدت كوتاهي از اشغال خرمشهر توسط دشمن، ما به وسيله عناصر اطلاعاتي، از وجود پل تداركاتي بزرگي بر روي اروند رود كه ساحل غربي اروند را به خرمشهر متصل مي كرد مطلع شديم اما با توجه به اينكه اين پل همواره شب هنگام بوسيله عراقي ها بالاتر كشيده مي شد تا مورد استفاده قرار گيرد و در روشنايي روز به فاصله كمي از زير سطح آب شناور نگه داشته مي شد، در عكس هايي كه دوستان ما در گردان شناسايي از پهنه آب اروند مي گرفتند، خبري از پل نبود!
    اين قضايا ادامه پيدا كرد تا پايان عمليات «فتح المبين» كه نيروهاي سطحي در سلسله پيروزي هاي خود، هدف بعدي خود را «رسيدن به مرز و بازپس گيري خرمشهر» تعريف كردند. اينجا بود كه ديگر، به هر قيمت و با نهايت توان، نيروي هوايي به وسيله rf-4 ها بايد وارد عمل مي شد، تا علاوه بر شناسايي هميشگي مواضع نيروهاي زميني، پل مورد اشاره را نيز در عكس ها ثبت نمايد و براي استفاده توسط بمب افكن ها مورد بهره برداري قرار دهد. با آغاز عمليات «بيت المقدس» تمام توجه و توان نيروهاي مسلح ايران به سمت آن منطقه متمركز شد تا ضمن آزادسازي خرمشهر از دست متجاوز و البته تأمين محور شمال آن كه مستلزم عقب راندن دشمن به پشت مرزهاي بين المللي بود، علاوه بر بيرون راندن بعثي ها
    امضاء




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در آن طرف ميدان هم عراقي ها دست به كار شده بودند و به هيچ قيمتي حاضر به عقب نشيني از خرمشهر نبودند. در واقع، همان قدر كه آزادسازي خرمشهر عزيز براي ما داراي اهميت سياسي، نظامي و اجتماعي بود، به همان اندازه و چه بسا بيشتر، براي دشمن مهم بود؛ چرا كه به زعم بعثي ها، اگر خرمشهر از دست مي رفت، علاوه بر پايين آمدن روحيه نظاميان، شهر فوق العاده راهبردي بصره، مورد تهديد قرار مي گرفت. با توجه به همه اين تفاسيري كه عرض كردم ما در عمليات آزادسازي خرمشهر، در مقابل دشمني وارد ميدان كارزار شده بوديم كه انگار تمام توان هوايي و زميني خود را براي حفظ خرمشهر بسيج كرده بود.
    خاطرم هست در ابتداي عمليات آزادسازي خرمشهر، rf-4 ها به صورت روزانه عازم منطقه عملياتي مي شدند تا آخرين وضعيت نيروهاي زميني دو طرف به اطلاع فرماندهان ارشد برسد. در آن برهه، همانطور كه عرض كردم، آنقدر تمركز قواي دشمن زياد بود كه بلافاصله پس از پيدا شدن سروكله rf-4 در منطقه عملياتي، ناگهان تعداد بسيار زيادي از رهگيري هاي دشمن به سمت جنگنده هاي شناسايي ما هجوم مي آوردند و مأموريت عكسبرداري ناكام مي ماند.
    با توجه به نياز بسيار حياتي به عكسبرداري هوايي، نيروي هوايي، تاكتيكي را به مرحله اجرا در آورد تا در نتيجه آن، rf-4 ها بتوانند سطح منطقه را تحت پوشش دوربين هاي خود قرار دهند. اين تاكتيك به اين ترتيب بود كه، يك فروند f-4 مسلح به موشك هاي هوا به هواي راداري و غلاف ecm با طي مسير مورد ساتفاده توسط rf-4، با همان سرعت و ارتفاعي كه دوستانمان در گردان شناسايي وارد منطقه عملياتي مي شدند، وارد آسمان هدف شده و در حقيقت با شبيه سازي مسير پرواز rf-4 ، علاوه بر كشاندن رهگيرها به سمت خود و مشغول كردن آنها، با ايجاد اين توهم كه f-4 ما همان
    rf-4 است كه براي عكسبرداري آمده، مسير پاكسازي شده و امني را براي rf-4 كه به فاصله زماني كوتاهي پشت سر f-4 در حال حركت بود فراهم مي كرد يادم هست كه در فاصله زماني مراحل اول و دوم عمليات، بنده در 6 نوبت پرواز با اين تاكتيكي كه عرض كردم حضور داشتم. هرگز فراموش نمي كنم، نخستين مأموريت ايجاد درگيري هوايي ايذايي براي ورود rf-4 به منطقه را به عنوان كابين عقب در معيت جناب «محمود اسكندري» بودم. درست پشت سر ما، rf-4 به هدايت تكخال بي نظير گردان 11 شناسايي، شهيد سرافراز «فريدون ذوالفقاري» كه كابين عقب ايشان هم جناب «محمود كنگرلو» بود، حركت مي كردند؛ روي سد «دز»، دقيقاً مثل
    rf-4، از هواپيماي سوخترسان جدا شده و با گرفتن سرعت فراصوت و ارتفاع مناسب، وارد منطقه شده گردش روي هدف را آغاز كرديم.
    ادمه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در آن طرف ميدان هم عراقي ها دست به كار شده بودند و به هيچ قيمتي حاضر به عقب نشيني از خرمشهر نبودند. در واقع، همان قدر كه آزادسازي خرمشهر عزيز براي ما داراي اهميت سياسي، نظامي و اجتماعي بود، به همان اندازه و چه بسا بيشتر، براي دشمن مهم بود؛ چرا كه به زعم بعثي ها، اگر خرمشهر از دست مي رفت، علاوه بر پايين آمدن روحيه نظاميان، شهر فوق العاده راهبردي بصره، مورد تهديد قرار مي گرفت. با توجه به همه اين تفاسيري كه عرض كردم ما در عمليات آزادسازي خرمشهر، در مقابل دشمني وارد ميدان كارزار شده بوديم كه انگار تمام توان هوايي و زميني خود را براي حفظ خرمشهر بسيج كرده بود.
    خاطرم هست در ابتداي عمليات آزادسازي خرمشهر، rf-4 ها به صورت روزانه عازم منطقه عملياتي مي شدند تا آخرين وضعيت نيروهاي زميني دو طرف به اطلاع فرماندهان ارشد برسد. در آن برهه، همانطور كه عرض كردم، آنقدر تمركز قواي دشمن زياد بود كه بلافاصله پس از پيدا شدن سروكله rf-4 در منطقه عملياتي، ناگهان تعداد بسيار زيادي از رهگيري هاي دشمن به سمت جنگنده هاي شناسايي ما هجوم مي آوردند و مأموريت عكسبرداري ناكام مي ماند.
    با توجه به نياز بسيار حياتي به عكسبرداري هوايي، نيروي هوايي، تاكتيكي را به مرحله اجرا در آورد تا در نتيجه آن، rf-4 ها بتوانند سطح منطقه را تحت پوشش دوربين هاي خود قرار دهند. اين تاكتيك به اين ترتيب بود كه، يك فروند f-4 مسلح به موشك هاي هوا به هواي راداري و غلاف ecm با طي مسير مورد ساتفاده توسط rf-4، با همان سرعت و ارتفاعي كه دوستانمان در گردان شناسايي وارد منطقه عملياتي مي شدند، وارد آسمان هدف شده و در حقيقت با شبيه سازي مسير پرواز rf-4 ، علاوه بر كشاندن رهگيرها به سمت خود و مشغول كردن آنها، با ايجاد اين توهم كه f-4 ما همان
    rf-4 است كه براي عكسبرداري آمده، مسير پاكسازي شده و امني را براي rf-4 كه به فاصله زماني كوتاهي پشت سر f-4 در حال حركت بود فراهم مي كرد يادم هست كه در فاصله زماني مراحل اول و دوم عمليات، بنده در 6 نوبت پرواز با اين تاكتيكي كه عرض كردم حضور داشتم. هرگز فراموش نمي كنم، نخستين مأموريت ايجاد درگيري هوايي ايذايي براي ورود rf-4 به منطقه را به عنوان كابين عقب در معيت جناب «محمود اسكندري» بودم. درست پشت سر ما، rf-4 به هدايت تكخال بي نظير گردان 11 شناسايي، شهيد سرافراز «فريدون ذوالفقاري» كه كابين عقب ايشان هم جناب «محمود كنگرلو» بود، حركت مي كردند؛ روي سد «دز»، دقيقاً مثل
    rf-4، از هواپيماي سوخترسان جدا شده و با گرفتن سرعت فراصوت و ارتفاع مناسب، وارد منطقه شده گردش روي هدف را آغاز كرديم.
    ادمه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,481
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,232 در 11,585
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    منطقه كاملاً امن بود و هيچ تهديدي از جانب رهگيرهاي عراقي مشاهده نمي شد. در فاصله زماني مناسب در حاليكه ما آخرين گردش را براي خروج از آسمان منطقه انجام داديم، جناب ذوالفقاري وارد آسمان هدف شد. چند ثانيه از ورود ايشان به منطقه هدف نگذشته بود كه سيل جنگنده- رهگيرهاي عراقي به سمت rf-4 سرازير شد. جناب ذوالفقاري براساس طرحي كه هواپيماي شناسايي در صورت بروز تهديد، بايد بلافاصله مأموريت را رها كرده و منطقه را به سمت آسمان امن ترك كند، بدون فوت وقت گردش كرد و متأسفانه نتوانست از منطقه عكسبرداري كند.
    اين نوع پرواز شبيه سازي حركت rf-4 را ما 6 بار برفراز منطقه هدف، در خدمت بزرگاني چون محمود اسكندري و اكبرزاده امتحان كرديم كه در 5 نوبت نخست، با f-4 ما به عنوان هواپيماي پيشرو هيچ كاري نداشتند ولي همين كه rf-4 پاي به منطقه مي گذاشت، به يكباره، آسمان پر مي شد از رهگيرهاي عراقي! البته اين را بگويم، ما در تمام اين پروازها، اصل غافلگيري را با رعايت تمهيدات مورد نظر رعايت مي كرديم تا اينكه در ششمين پرواز با همين سبك، كه در واقع همان پروازي بود كه جناب فرسيابي كابين عقب rf-4 بودند، انجام شد و رهگيرهاي عراقي نتوانستند آن تهديدي كه باعث شود هواپيماي rf-4 منطقه را ترك كند ايجاد نمايند و به لطف خداوند متعال، rf-4 كل منطقه را تحت پوشش قرار داد و با ثبت كل خطوط مقدم و از همه مهمتر پل اروند رود، الحق دست پر برگشت و گل كاشت!
     امير! با اين مقدمه زيبا مي خواهيم به سراغ اصل ماجراي انهدام پل اروند برويم!
    -بله ! با آغاز عمليات فتح خرمشهر، با توجه به نياز بسيارحياتي نيروهاي سطحي به انجام پشتيباني نزديك هوايي، دوستان زيادي از پايگاه هاي مختلف به پايگاه هاي دزفول و اميديه مأمور شده بودند تا در صورت درخواست پشتيباني، كمترين اتلاف زمان را در رسيدن روي سر نيروها داشته باشيم.
    ما در آن زمان به پايگاه اميديه مأمور شده و از مبداء اين پايگاه، يگان هاي زميني را با انجام بمباران خطوط مقدم و عقبه دشمن، ياري مي كرديم. دقيق خاطرم هست كه دو روز از حضور ما در اميديه ميگذشت كه يك فروند «جت فالكن» نيروي هوايي به اين پايگاه آمد. بچه ها به شوخي به فالكن ميگفتند«هواپيماي حامل شربت!» منظور بچه ها از اين اصطلاح اين بود كه وقتي جت فالكن در پايگاهي فرود مي آمد، صد درصد حامل دستور پروازي بسيار ويژه اي از انهدام يك هدف بسيار مهم بود و بمباران آن هدف كه بدون شك از پدافند بسيار قوي هم برخوردار بود، خطرپذيري فوق العاده بالايي داشت؛ به اين معني كه درصد مورد اصابت قرار گرفتن و سقوط جنگنده بسيار بالا بود. به همين علت وقتي اين هواپيما مي آمد، بچه ها به طنز مي گفتند «شربت شهادت آمد!»
    لحظاتي از فرود فالكن نگذشته بود كه 6 نفر از خلبانان كه من هم جزو آنها بودم به «اتاق توجيه» فراخوانده شدند. پس از ورود به اتاق، افسر توجيه عمليات شروع به توضيح مأموريت، نوع هدف، مهمات، مسير پروازي، حالات اضطراري و ... نمود. مأموريت ما در آن روز، انهداف پلي بود كه تنها راه تداركاتي نيروي زميني عراق از ساحل غربي اروند رود به خرمشهر به حساب مي آمد. بعد از توضيح كيفيت مأموريت، به سراغ ميز بزرگي رفتيم كه عكس هوايي گرفته شده در ارتفاع بالا توسط rf-4 روي آن پهن گرديده بود و سپس به بررسي دقيق پل مورد اشاره پرداختيم.
    ادامه دارد...
    ا--------------ا
    امضاء




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi