و در حديث ديگر مي فرمايد:
«ان الله أجل وأعظم من أن يترك الارض بغير امام عادل [4] به تحقيق كه خدا جليل تر و عظيم تر است از اينكه زمين را بدون امام عادل بگذارد». و نيز در كافي از حضرت اميرالمؤمنين 7 روايت است كه فرمود:
«اللهم انك لا تخلي أرضك من حجة لك علي ما خلقك [5] خدايا به تحقيق كه تو خالي نمي گذاري زمينت را از حجتي از طرف تو بر خلقت».
و نيز از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه فرمود:
«ان الارض لا تخلو الاّ وفيها امام
كيما ان زاد المؤمنون شيئاً ردّهم وان نقصوا شيئاً أتموا لهم: به تحقيق كه زمني خالي نخواهد ماند مگر آنكه در آن امامي باشد كه اگر مؤمنين چيزي را در دين زياد نمايند ايشان را برگرداند و اگر چيزي را كم كنند تمام كند از براي ايشان». و اخبار معتبر در اين معني بسيار است، حتي در اين احاديث است كه اگر در روي زمين باقي نماند مگر دو نفر، يكي از آنها حجت و امام بر ديگري خواهد بود. و از جمله نصوصي كه دلالت دارد بر اينكه زمين هيچ زماني خالي از وجود حجت و امام نيست اين فقره از دعاي 47 صحيفه سجاديه است.
«اللهم انك أيدت دينك في كل أوان بامام أقمته علماً لعبادك ومناراً في بلادك بعد أن وصلت حبله بحبلك والذريعة الي رضوانك وافترضت طاعته وحذرت معصيته وأمرت بامتثال أوامره والانتهاء عند نهيه والاّ يتقدمه متقدم ولا يتأخر عنه متأخر فهو عصمة اللائذين وكهف المؤمنين وعروة المتمسكين وبهاء العالمين».
يعني: خدايا به تحقيق كه تو دين خودت را در هر زمان به امامي تأييد كردي كه او را علامتي براي بندگانت بر پا و نصب كردي (كه گمراه نگردند، و گمشدگان به آن راه يابند) و نشاني باشد در شهرهاي تو (تا مردم در هنگام اشتباه حق و باطل و كاوش از حق به او رجوع نمايند) بعد از آنكه ريسمان او را به ريسمان خودت متّصل كردي (يعني سبب وصول و رسيدن به خودت قرار دادي يا ولايت او را ولايت خودت قرار دادي) و قرار دادي او را وسيله اي به سوي رضوان و خوشنودي خودت. و طاعت او
را واجب گردانيدي و از معصيت او تحذير كردي و به امتثال اوامر او و پذيرفتن نهي او فرمان دادي و اينكه هيچ متقدم و پيش روي بر او تقدم و پيشي نگيرد و هيچ متأخر و عقب مانده اي از او عقب نماند و متاخر نگردد. (يعني براي احدي نيست كه از فرمان او تخلف كند و بر آنچه او امر مي كند و هدايت مي نمايد چيزي بيفزايد يا از آن چيزي كم كند) پس او (يعني امام) مستمسك پناهندگان (يعني آنها را به سبب هدايت به سوي راه است، از انحراف و افتادن در افراط و تفريط مانع مي شود) و پناهگاه مؤمنان است (يعني مؤمنان در حوادث و هنگام بروز شبهه ها به او ملتجي مي شوند) و دستگيره متمسكين است (يعني هركس را كه به او تمسك بجويد و اقتداء به او بنمايد نجات مي دهد) و بها و جمال جهانيان است (يعني نظام عالم و جمال جهان و انتظام امور به وجود او قائم است).