بهار آمده است؛
با سبدهای شکوفه و کاسه های لبخند.
آمده است تا روح خمودمان را در دشت های معرفت و آگاهی جاری کند
تا در آیه بلند أحْسَن الْحال گسترده شویم.
یا مقلب القلوب، خاک، می شکفد و در تار و پودش، سمفونی رویش و زندگی است؛
صدایی که شکوه خداوندی ات را به تکرار نشسته است.
خاک، می شکفد و این همه، اشارتی است به ضرورت رستاخیز جان ها.
بهار می آید، تا تأکید کند آیین آسمانی رفتن را.
می آید تا بگوید سکون و ایستایی، تن دادن به تعفن و مرگ است.
«یا محوِّلَ الْحَوْلِ و الأَحوالِ»!
نیکوترین حال ها را برایمان رقم بزن و چشم دلمان را با خورشید
شناخت و پویایی، هم خانه گردان و قلبمان را روشن کن؛
آن چنان که پنجره این روزها را به دشت های خورشیدی بهار، گشوده ای.