شب قدر، بال گشودن فرشتگان و عرشیان، روی زمین دیدنی است.
ستارگان با نورافشانی زیبای شان اشک های سوز و توبة بندگان گنه کار
را در اوج نگاه های شان و در آسمان عشق منعکس می کنند.
آری، دست های نیاز سوی خداوند بلند شده است
تا از عطر رحمت او سرشار شوند.
اطرافم را می نگرم. همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی
و عشق خداوندی. همه جا لبریز نالة سوزناک عاشقان الهی است.
نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک، تشنگی روح های سرگردان در کویر دنیا
را سر می دهند و با ناله های بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج می رسانند.
امشب، مهتاب مثل همیشه نیست، او نیز نورانی تر شده تا با تابش رحمت الهی
بر دل های تاریک و سیاه چندین ساله، آن ها را روشن و الهی کند.
پروردگارا! در این شب، چشم به آسمان دوخته ام و سر بر آستان کبریایی تو.
بارالها! تسبیح گوی توام و چشم در چشم افق دوخته ام و در مدار
نگاهم نظاره گر کهکشان مهربانی توام.
جز پناهگاه یا نور! هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو.
پس دستم بگیر. هیچ تکیه گاهی نیست مودّت و رحمت تو.
مرا نزد خویش بپذیر.قطرات اشک و ناله های سوزناک
آرام آرام دلم را به سویت می کشاند.