صفحه 2 از 15 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 144

موضوع: تاريخ اسلام از منظر قرآن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سنتهاى الهى عامل محرك تاريخ

    به نظر قرآن مهم ترين انگيزه حركت تاريخ و جامعه ، ((سنتهاى الهى )) است ؛ اما اينكه منظور از اين ((سنتها)) چيست و كاربرد آن تا كجاست ، نكته اى است كه بايستى مورد بررسى قرار گيرد.
    قرآن كريم هرگونه تغيير و تحول جوامع بشرى را به سنتهاى الهى نسبت مى دهد و تاءكيد مى كند كه هيچ گونه تحولى فراسوى اين سنتها اتفاق نمى افتد و سنتهاى الهى تغييرناپذير است و بر سراسر تاريخ بشرى - در گذشته و حال و آينده - حاكميت دارد.

    سُنَّةَ اللّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْديلاً (8)
    درباره كسانى كه پيشتر بوده اند [همين ] سنت خدا [جارى بوده ] است ؛ و در سنت خدا هرگز تغييرى نخواهى يافت .

    فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاّ سُنَّتَ الْأَوَّلينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحْويلاً (9)
    پس آيا جز سنت [و سرنوشت شوم ] پيشينيان را انتظار مى برند؟ و هرگز براى سنت خدا تبديلى نمى يابى و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت .

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سنتهاى مورد نظر قرآن كه هيچ گونه تغيير و تبديل در جوامع بشرى خارج از چهارچوب آن رخ نمى دهد. قوانينى است كه از تركيب غرايز، عواطف ، انديشه و عملكرد انسان و نحوه ارتباط او با جهان پديد مى آيد، كه همه عوامل اجتماعى ، اقتصادى و جغرافيايى موجود در روابط انسانها را در بر مى گيرد.
    به عبارت ديگر، سنتهاى الهى قضاياى شرطى است كه در صورت وجود شرط، جزا يا مسبب نيز حاصل خواهد شد. اين قضاياى شرطى از طبيعت زندگى انسان و ارتباط او با جهان پيرامونش استخراج مى شود.
    براى مثال ، وجود ظلم و تجاوز در هياءت حاكمه يك جامعه ، سقوط آن را در پى خواهد داشت و گسترش راحت طلبى و رفاه در زندگى ، قدرت دفاعى مردم را در مقابل دشمن ضعيف خواهد كرد و در صورت تهاجم دشمن ، تاب مقاومت نخواهند داشت و يا اختلاف طبقاتى جامعه اگر سبب قوى تر شدن ثروتمندان و گرسنه تر شدن محرومان باشد، انقلاب داخلى در پى خواهد داشت .
    قرآن كريم دورافكنى ارزشهاى معنوى و تكذيب انبيا و تعاليم آنان را از سوى مردم سبب هلاكت نهايى آنان و پيروزى حتمى پيروان حق ياد مى كند و مى فرمايد:

    وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً * سُنَّةَ اللّهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْديلا(10)
    و اگر كسانى كه كافر شدند، به جنگ با شما برخيزند، قطعا پشت خواهند كرد، و ديگر يار و ياورى نخواهيد يافت . سنت الهى از پيش همين بوده ، و در سنت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت .

    أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرينَ أَمْثالُها(11)
    مگر در زمين نگشته اند، تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا انجاميده است ؟ خدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير [همين كيفرها در پيش ] است .
    قرآن كريم با ترسيم صحنه هاى مهيج زندگى پيشينيان ، از سنتهاى الهى ياد مى كند تا آدميان پند گيرند. قرآن از انسان مى خواهد كه با توجه به اين سنن ، جامعه خود را اصلاح كند و سرنوشت خوبى براى خود رقم بزند. انسانِ امروز با كشف قسمتهايى از قوانين طبيعت توانسته است بسيارى از غيرممكن ها را ممكن سازد. در هوا پرواز كند يا ساعتها در زير آب بماند. همديگر را از فاصله هاى بسيار دور ببينند و سخن يكديگر را بشنوند و...
    اينها همه از بركت كشف قوانين طبيعت است . قوانين حاكم بر جامعه (سنن ) نيز همين گونه است . اگر انسان بتواند پس از كشف آن قوانين ، زندگى خود را با آن هماهنگ سازد و به تدريج به نتايج پربارترى خواهد رسيد و زندگى خوب و استوار و جامعه اى متمدن و پيشرو خواهد داشت و مشكلات اجتماعى را به آسانى حل خواهد كرد.

    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تخلف ناپذيرى سنتها

    يكى از ويژگى هاى خاص سنتهاى الهى كه همواره بايد مورد توجه باشد، تخلف ناپذيرى و حتميت وقوع آنهاست . همان گونه كه قوانين طبيعى استثناپذير نيست ، سنتهاى تاريخ نيز تخلف نمى پذيرد و همان گونه كه مثلا جاذبه زمين يا قوانين نور و يا خواص فيزيكى و شيميايى و حتى مكانيكى اشيا در محدوده زمان و مكان خاصى قرار نمى گيرد و هميشه و همه جا جارى است ، سنتهاى الهى نيز از چنين خاصيتى برخوردار است . اين سنتها از مقوله علت و معلول است و قانون عليت هرگز استثناپذير نيست ! بنابراين روا نيست كه هيچ قوم و ملتى خود را نسبت به اقوام ديگر برتر دانسته ، بپندارد كه آنان از سنتهاى الهى در امانند؛ چنانكه قوم يهود به همين پندار نادرست گرفتار آمدند:
    وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُون (12)
    و گفتند: ((جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد)) بگو: ((مگر پيمانى از خدا گرفته ايد؟ - كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد - يا آنچه را نمى دانيد به دروغ به خدا نسبت مى دهيد؟))
    در بعضى از آيات قرآن از تاريخ و تجربه هاى بشرى فراتر مى رود و به ابتداى آفرينش جهان اشاره مى كند و انسان را به تفكر درباره ابتداى آفرينش و بازگشت آن فرا مى خواند، كه اين خود يك نوع سنت تخلف ناپذير است :

    أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسيرٌ (13)
    آيا نديده اند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مى كند سپس آن را باز مى گرداند؟ در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است .
    براى فهم و درك درست مساءله ((سنن )) و تخلف ناپذيرى و حتمى بودن آن ، قرآن همواره به مطالعه دقيق نمونه هاى تاريخى آن دعوت مى كند:

    فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ في ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (14)
    و اين [هم ] خانه هاى خالى آنهاست به [سزاى ] بيدادى كه كرده اند. قطعا در اين [كيفر] براى مردمى كه مى دانند عبرتى خواهد بود.

    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل دوم : جاهليت ، ابعاد و نشانه ها
    براى درك بهتر تاريخ عصر نبوى و تقابل يا تعامل جامعه اى كه پيامبر اسلام در آن ظهور كرد، ضرورى است كه با ويژگى ها و آداب و سنن و ابعاد فكرى و فرهنگى و نظامهاى اجتماعى و سياسى آن جامعه آشنا شويم .
    قرآن تاءكيد مى كند كه اسلام در محيطى ظهور كرد كه مدتهاى طولانى پيامبرى در آن مبعوث نشده بود و مردم از دعوت و تبليغ پيامبران محروم بودند:

    أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ.(15)
    آيا مى گويند: ((آن را بربافته است ؟)) [نه چنين است ] بلكه آن حق و از جانب پروردگار توست ، تا مردمى را كه پيش از تو بيم دهنده اى براى آنان نيامده است هشدار دهى ، اميد كه راه يايند.

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وجود اين فاصله زمانى (دوران فَترَت ) باعث دورافتادن مردم از ارزشهاى الهى و دچارشدن آنها به انحرافات بسيار فكرى و عقيدتى شده بود؛ به گونه اى كه در ميان آنان انواع خرافات و كج انديشى ها و گمراهى ها پديد آمده بود. اميرمؤمنان على (ع) در اين باره مى فرمايد:

    أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوب (16)
    خداوند پيامبر اسلام (ص) را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدتها گذشته و ملتها در خواب عميقى فرو رفته و فساد جهان را فرا گرفته و كارهاى (زشت ) گسترش يافته بود و آتش جنگ زبانه مى كشيد.
    براى همين بود كه فرهنگ اعراب جاهلى آميزه اى از شرك و جهل و خرافات و جنگ و خونريزى بود.

    شرك و بت پرستى
    شايد بدترين نوع انحراف فكرى در عصر جاهلى شرك و بت پرستى (دورى از توحيد و خداشناسى ) بود. البته آنها در پرتو تعليمات حضرت ابراهيم (ع) و برخى از پيامبران پيشين ، در زواياى دل خود خدا را مى شناختند و او را آفريدگار جهان مى دانستند، ولى در عمل برخى از پديده هاى عالم مانند بتهاى دست ساخته را شريك خداوند مى دانستند و برايشان قربانى مى كردند.
    قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُون (17)
    بگو: ((كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى دهد؟ يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است ؟ و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده خارج مى سازد؟ و كيست كه كارها را تدبير مى كند؟)) خواهند گفت : ((خدا)) پس بگو ((آيا پروا نمى كنيد؟))
    مشركان به نوعى جبر نيز قائل بودند و مى گفتند اگر شرك آنها گمراهى هم باشد از ناحيه خداست :

    سَيَقُولُ الَّذينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّى ذاقُوا بَأْسَنا(18)
    كسانى كه شرك آورده اند به زودى خواهند گفت : ((اگر خدا مى خواست نه ما و نه پدرانمان شرك نمى آورديم ، و چيزى را [خودسرانه ] تحريم نمى كرديم )) كسانى هم كه پيش از آنان بودند، همين گونه [پيامبران خود را ] تكذيب كردند تا عقوبت ما را چشيدند
    علاوه بر اين آنها مى گفتند: ما بتها را عبادت مى كنيم تا ميان ما و خدا واسطه باشند و ما را به او نزديك كنند:

    وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُون ...(19)
    و كسانى كه به جاى او دوستانى براى خود گرفته اند [به اين بهانه كه :] ما آنها را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك گردانند، نمى پرستيم ، البته خدا ميان آنان درباره آنچه كه بر سر آن اختلاف دارند، داورى خواهد كرد...
    بت پرستى چنان در جامعه جاهلى رسوخ كرده بود
    (20) كه آنان در برابر دعوت پيامبر (ص) به يگانگى خدا آن را سخنى شگفت آور قلمداد كردند:

    أَ جَعَلَ الاْلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عُجاب (21)
    آيا خدايان [متعدد] را خداى واحد قرار داده ؟ اين واقعا چيز عجيبى است .


    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خرافه ها و بدعتها
    منظور از خرافات ، آداب و سنن خاصى بود كه آنها بدون دليل دينى يا عقلى بدان باور داشتند و سخت به آنها پايبند بودند و منظور از بدعتها كارهايى بود كه به عنوان حكم الهى (فرمان خداى خدايان ) انجام مى دادند؛ در حالى كه خدا به آن فرمان نداده بود و آنها برهانى بر آن نداشتند.
    برخى از خرافات آنها از اين قرار است : مؤ ثر دانستن اجرام فلكى در مرگ و زندگى ، مراجعه به كاهنها و جادوگرها، آويختن استخوانهاى مرده بر بيماران ، فال بد زدن از پرواز پرندگان ، افروختن آتش براى طلب باران ، دفن شتر در كنار قبر اشراف ، گره زدن دو گياه براى كشف خيانت همسر.(22)
    خرافاتى كه مردم حجاز بدان گرفتار شده بودند، انديشه آنان را اسير اوهام و پندارهاى باطل كرده و تعهدهايى كه از ناحيه بدعتها براى خود ساخته بود، همچون بار سنگينى بر دوش آنان بود. گويا خود را با زنجيرهايى بسته و زندانى آنها شده بودند. قرآن كريم در پى بيان هدفهاى رسالت پيامبر (ص) مى فرمايد:

    يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم ...(23)
    و از [دوش ] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است بر مى دارد...

    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بدعتها درباره حيوانات

    عربهاى جاهلى درباره چارپايان احكام ويژه اى اجرا مى كردند و آن را حكم الهى درباره حيوانات مى دانستند؛ مانند اينكه برخى از حيوانات را نام گذارى مى كردند و براى آنها حكمى در نظر مى گرفتند. آنها ((بحيرة )) را شترى مى ناميدند كه پنج شكم زاييده بود و پنجمى نر بود. ((سائبه )) شترى بود كه صاحب آن نذر مى كرد كه اگر حاجتش ‍ روا شود او را آزاد كند. ((وصيله )) گوسفندى بود كه هفت شكم زاييده بود. ((حاميه )) شتر نرى بود كه از آن ده بار در تلقيح شتر استفاده شده بود.
    عرب جاهلى حيوانات يادشده را رها كرده ، از آنها استفاده نمى كردند. آنها آزادانه از هر چراگاه و آبى استفاده مى كردند. اين كار يكى به منظور تقرب به بتها و ديگرى براى قدردانى از آن حيوان انجام مى گرفت . آنان اين حكم را به خدا نسبت مى دادند؛ در حالى كه اين كار اسراف بود و باعث مى شد كه از نعمتهاى خدا استفاده نشود و حيوان نيز از حمايت بندگان محروم بماند.
    قرآن كريم در ردّ اين حكم و افترا به خدا مى فرمايد:

    ما جَعَلَ اللّهُ مِنْ بَحيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون (24)
    خدا [چيزهاى ممنوعى از قبيل :] بحيره و سائبه و وصيله و حام قرار نداده است . ولى كسانى كه كفر ورزيدند، بر خدا دروغ مى بندند و بيشترشان تعقّل نمى كنند.
    حكم ديگر درباره حيوانات و گاه كشتزارها اين بود كه گاهى خوردن از گوشت حيوانى و يا از محصول كشتزارى را مخصوص افراد ويژه اى مى شمردند و استفاده از آن را براى ديگران ممنوع مى دانستند و اين را به خدا نسبت مى دادند و حكم الهى ياد مى كردند:

    وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاّ مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُون (25)
    و به زعم خودشان گفتند: ((اينها دامها و كشتزار[هاى ] ممنوع است ، كه جز كسى كه ما بخواهيم نبايد از آن بخورد، و دامهايى است كه [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است .)) و دامهايى [داشتند] كه [هنگام ذبح ] نام خدا را بر آن [ها] نمى بردند. به صرف افترا بر [خدا] به زودى [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا مى بستند جزا مى دهد.
    آنها از حيوانات و كشتزارها سهمى را براى خدا و سهمى را براى بتها قرار مى دادند:

    وَ جَعَلُوا لِلّهِ مِمّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصيباً فَقالُوا هذا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَ ما كانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَك ائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُون (26)
    و [مشركان ] براى خدا از آنچه از كشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: ((اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما.)) پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمى رسيد، و[لى ] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مى رسيد. چه بد داورى مى كنند.
    حكم ديگر اينكه معتقد بودند كه اگر نوزاد حيوان زنده به دنيا آيد مخصوص ‍ مردان است و زنان نبايد از آن بخورند و اگر مرده به دنيا آيد آنها هم مى توانند بخورند:

    وَ قالُوا ما في بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكيمٌ عَليم (27)
    و گفتند: ((آنچه در شكم اين دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است و اگر [آن جنين ] مرده باشد، همه آنان [از زن و مرد] در آن شريكند.)) به زودى [خدا] توصيف آنان را سزا خواهد داد، زيرا او حكيم داناست .
    آنان از طرفى خوردن گوشت برخى از حيوانات حلال گوشت را بر خود حرام مى كردند ولى خون و مردار برخى از حيوانات را مى خوردند و خوردن آن را حلال مى دانستند:

    حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْق ...(28)
    بر شما حرام شده است . مردار، و خون و گوشت خوك ، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشت ] خفه شده ، و به چوب مرده ، و از بلندى افتاده ، و به ضرب شاخ مرده ، و آنچه درنده از آن خورده باشد - مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد - و [همچنين ] آنچه براى بتان سر بريده شده ، و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه ، اين [كارها همه ] نافرمانى [خدا]است .

    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بدعتها در حج

    يكى از بدعتهاى آنان ((حُمس )) بود. مى دانيم كه يكى از اعمال و مناسك حج كه از زمان حضرت ابراهيم برقرار بوده وقوف در صحراى عرفات است و حاجيان بايد روز نهم ذيحجه از ظهر تا غروب در آن صحرا بمانند. در عصر جاهلى همزمان با رويداد اصحاب فيل ، قريش بدعتهايى در مناسك حج بر جاى گذاشتند؛ مانند اينكه گفتند: ما فرزندان ابراهيم و ساكنان حرم هستيم و هيچ قبيله اى از قبايل عرب قدر و منزلت ما را ندارد. بنابراين ما در عرفات وقوف نمى كنيم . چون صحراى عرفه بيرون از حرم است و ما خود اهل حرم هستيم . بدين گونه آنها وقوف به عرفات را ترك كردند؛ اما قبايل ديگر در عرفات وقوف مى كردند. اين بدعت را ((حُمس )) ناميدند.(29)
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس از بعثت پيامبر اسلام خداوند اين بدعت را نفى كرد و از آنها خواست كه مناسك حج را مانند قبايل ديگر به جاى آورند:

    فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضّالِّينَ * ثُمَّ أَفيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيم (30)
    پس چون از عرفات كوچ نموديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد و يادش ‍ كنيد كه شما را كه پيشتر از بيراهان بوديد، فرا راه آورد. پس از همان جا كه [انبوه ] مردم روانه مى شوند، شما نيز روانه شويد و از خداوند آمرزش ‍ خواهيد كه خدا آمرزنده مهربان است .
    آنها در طواف نيز گاهى به صورت عريان طواف مى كردند.(31) يا نماز و دعاى آنان در كنار كعبه عبارت بود از كف زدن و صوت كشيدن :

    وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون (32)
    نمازشان در خانه [خدا] جز سوت كشيدن و كف زدن نبود. پس به [سزاى ] آنكه كفر مى ورزيديد، اين عذاب را بچشيد!

    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,409 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عقيده مشركان در خصوص معاد، فرشتگان و جنّ

    مردم عصر جاهلى اغلب به معاد (زنده شدن پس از مرگ ) اعتقاد نداشتند و تنها افرادى اندك آن را باور داشتند؛ مثلا زيد بن عمرو بن نفيل در جاهليت شعرى سروده كه بر اعتقاد او به معاد دلالت دارد:
    ترى الابرار دارهم جنان والكفار حامية سعير
    و خزى فى الحياة و ان يموتوا يلاقوا ما تضيق به الصدور(33)
    بيگانگى آنها از معاد چنان بود كه وقتى پيامبر اسلام (ص) آن را مطرح كرد، از آن شگفت زده شدند و حتى پيامبر را بدين سخن ديوانه پنداشتند:
    وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفي خَلْقٍ جَديدٍ * أَفْتَرى عَلَى اللّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعيد(34)
    و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: ((آيا مردى را به شما نشان دهيم كه شما را خبر مى دهد كه چون كاملا متلاشى شديد، [باز] قطعا در آفرينش جديد خواهيد بود؟ آيا [اين مرد] بر خدا دروغى بسته يا جنونى در اوست ؟)) [نه !] بلكه آنان كه به آخرت ايمان ندارند در عذاب و گمراهى دور و درازند.
    همچنين مشركان درباره فرشتگان و جنّ باورهاى خاصى داشتند. آنها معتقد بودند كه فرشتگان دختران خدا هستند. قرآن كريم در موارد متعددى اين عقيده انحرافى آنان را نقل مى كند و با ردّ قاطعانه آن ، با طنز خاصى مى پرسد: چگونه است كه شما داراى پسر هستيد، ولى خدا دختر دارد!

    امضاء


صفحه 2 از 15 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi