صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

موضوع: تسبیح موجودات

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تسبیح موجودات




    تسبیح موجودات

    محمد جواد اسعدی
    امضاء

  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سرآغاز
    بسم الله الرحمن الرحيم
    حمد و سپاس بى كران بر آن حقيقت لايزال كه اكسير محبت را در دل هر ذره نهاده و از فيض وجود آن ، كران تا كران هستى را به هيجان و شور انداخت . شوق لقايش در سرتاسر وجود، مشهود و والهى عشق به جمالش در همه ذرات هستى محسوس ، آسمان و زمين و دره و دشت با تمام بزرگى در مقابلش ذليل و اشجار و احجار و بحار در برابر عظمتش خرد و حقير.


    اى روى تو مهر و كون ذرات
    ذات تو برون ز نفى و اثبات
    ذرات كجا رسند در مهر
    ذرات كجا و مهر، هيهات
    اسماء و صفات كون هر يك
    در ذات تواند محو با لذات
    نى اسم و نه نعت بود آنجا
    نى رسم و نه شكل و وضع و هيات
    چون خواست ظهور از مظاهر
    اسما و صفات را كمالات
    موجود شدند بهر اين كار
    ارضين و عناصر و سماوات
    مسطور و معين و مبيّن
    شد بر ورق وجود آيات
    از روى نگار و از قوابل
    ديديم عيان و بى محاذات
    يك معنى و صد هزار صورت
    يك صورت و صد هزار مرآت
    مصباح رخ ترا نگارا
    كونين زجاجه است مشكات (1)
    و درود بى پايان بر سلاله عالم وجود، حضرت ختمى مرتبت كه اساس عالم آفرينش است و سرمايه جهان دانش كه حضرت اقدسش خطاب به او فرمود:
    ((لولاك لما خلقت الافلاك )).(2)
    و صلوات بى انتها و تحيات لايتناهى بر اختران آسمان ولايت و شُهب ثاقبه سماوات امامت ، سيما حضرت خاتم الاولياء والاوصياء، صاحب العصر و الزمان حجة بن الحسن المهدى روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء.
    اما بعد: بيان حمد و تسبيح موجودات و نطق زمين و سماوات اگر چه در خور اين مقال كوتاه و بيان مختصر، خصوصا از اين ذره بى مقدار نيست ، ليكن


    آب دريا را اگر نتوان كشيد
    پس بقدر تشنگى بايد چشيد
    التفات به سراى ملكوت و توجه به عالم غيب و شهود و انديشه در تسبيح ذرات عالم وجود، از حيوان و نبات و جماد، مايه تنبه دل و توجه خاطر به سوى هستى لايزال مى شود كه اين خود، آدمى را سرخوش و اهل معنى را به وجدى دو چندان مى آورد، راه كمال را بر آدمى مى گشايد و تشنه را از زلال چهره حقيقت سيراب مى كند.


    در بيشه دام و دد مأواى نتوان كردن
    زين جاى مخوف اى جان رو جانب مأمنها
    اى طاير افلاكى در دام تن خاكى
    از بهر دو سه دانه وامانده زخرمنها(3)
    لحظات خوش ليالى ماه گران قدر رمضان اوقات مغتنمى بود كه اين ذره بى مقدار را به ترنم آورد و نقبى هر چند كم فروغ بسوى وادى بى انتهاى نور زند، شايد تاريك دلى چون او ره توشه اى در آن مسير بيابد و آينه جان خود را بدان صفا بخشد.


    به غنيمت شمر اى دوست دم عيسى صبح
    تا دل مرده مگر زنده كنى كاين دم از اوست
    سخن در تسبيح موجودات اگر چه در بدو نظر گفتارى صرفا نظرى مى نمايد و ثمره چندانى بر آن مترتب نمى باشد، ليكن زنهار كه اين از كمى تامل و انديشه و تدبر است .
    توجه به جهانى كه سرتاسر ذراتش به حمد و تسبيح حق تعالى مشغول و هيچ ذره اى از آن ، از توجه به آن حقيقت بى همتا روى گردان نيست موجب تنبيه بى خبران و هشيارى غافلان است و اين خود نفعى عميم و بهره اى بس عظيم در باب سعادت و كمال آدمى است .


    سراسر عالم هستى شب و روز
    به تسبيح و به تهليلند با سوز
    شنيدم كوه و دشت و سرو صحرا
    همه اجزاى عالم ، پست و والا
    مدام اندر پى تسبيح سبحان
    به ذكر او شديم دايم غزل خوان
    همه ذرات عالم در نمازند
    به درگاه خداى بى نيازند
    همه ذرات عالم در سجودند
    ز عشق او به درگاهش غنودند
    هر آنچه برگرفته نام موجود
    نه سر برتافته از ذكر معبود
    و (ان من شيى ء) از قرآن بخوانيد
    كه تا تسبيح موجودات دانيد
    نباشد هر كسى را فهم تسبيح
    كه غافل دور ماند از همچو تفريح
    همه آگاه از تسبيح خويشند
    سراسر خرم از اين رسم و كيش اند
    اگر كور و كرى اى جان تو امروز
    نبينى ، نشنوى غوغاى جان سوز
    اگر گوش دلت را باز كردند
    به گوش سر، ترا همراز كردند
    چو چشم دل به عالم باز باشد
    دگر چشم سرت هم ، باز باشد
    طلب كردند اصحاب پيمبر(ص )
    شنيدن ، اين سخن با گوش اين سر
    پيمبر(ص ) گوششان را باز بنمود
    پس آن تسبيح هم آواز بنمود
    اگر ادراك كردى اين معما
    به تسبيح آى ، نك ، بى چون و اما
    بيا ما نيز همچون جمله ذرات
    به ذكر حق گذر بنموده اوقات
    كه حيف است اين جهان دايم بتسبيح
    ولى ما دور از تحميد و تسبيح
    به غفلت روز و شب را سر نموديم
    كلاه جهل را بر سر نموديم
    الهى چشم ما را باز بنما
    به جمع عارفان دمساز بنما(4)
    زهى سعادت دلى را كه لختى به عالم غيب رو كند و دمى را در آن درياى لايزال عشق ذرات و موجودات ، غوطه ور شود و در بستر آرام ((يسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض ))(5) ساعتى بياسايد.
    لاجرم از اين رهگذر مطالب علمى و حقايق برهانى نيز بكار آيد كه برخى برهان جويند و برخى شهود، عده اى سخن از اسماء و صفات گويند و گروهى از ذات حضرت معبود.


    هر كسى را اصطلاحى داده ايم
    هر كسى را سيرتى بنهاده ايم (6)
    و حضرت حق فرمود: ((قل كل يعمل على شاكلته ))(7).
    ((بگو اى پيامبر: هر كسى بر طينت و سيرت و طريقت خويش عمل مى كند)).
    تسبيح عامه موجودات ، از علويات و سفليات ، ملايك و انبيا، جن و انس ، حيوانات و نباتات و جمادات ، حجر و مدر، بلكه هر آنچه در دايره وجود آيد، حقيقتى انكارناپذير است كه در قرآن كريم و احاديث به كرات از آن سخن به ميان آمده است ، آنچه در اين ميان مايه تعجب و حيرت و يا انكار بى خبران مى گردد، شعور و تسبيح جمادات و نباتات و حيوانات است ، لذا در اين رساله تكيه كلام به اين نوع از تسبيح است اگر چه به تمامى اقسام تسبيح نيز اشاراتى خواهد شد، همانگونه كه سخن از شعور، نطق ، طوع ، رغبت ، سجده و خضوع اشياء در برابر خالق هستى نيز مورد بحث قرار مى گيرد، اميد آنكه اهل دل را از اين رساله بهره اى حاصل آيد انشاءالله .
    رساله حاضر شامل سرآغاز و نه بخش مى باشد.
    بخش اول : تسبيح موجودات
    بخش دوم : حيات موجودات
    بخش سوم : آگاهى و شعور موجودات
    بخش چهارم : اختيار موجودات
    بخش پنجم : نطق موجودات
    بخش ششم : ميل و رغبت اشياء
    بخش هفتم : عبادت و قنوت اشياء
    بخش هشتم : ترس و اشفاق موجودات
    بخش نهم : سجده موجودات


    امضاء

  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بخش اول : تسبيح موجودات
    معانى تسبيح در لغت
    احمد بن فارس در كتاب ((معجم مقاييس اللغه )) براى ريشه تسبيح (سبح ) دو ماده را ذكر كرده است : يكى بمعنى عبادت و ديگرى سعى و تلاش . وى سپس تسبيح را بمعنى تنزيه و دور دانستن خداوند از هر بدى معنى نموده است .
    وى مى گويد:
    ((سبح ، السين و الباء و الحاء اصلان : احدهما جنس من العبادة ، و الاخر جنس من السعى . فالاول السبحة و هى الصلاة ، و يختص بذلك ما كان نفلا غير فرض ... و من الباب التسبيح و هو تنزيه الله جل و ثنائه من كل سوء و التنزيه التبعيد. و العرب تقول : سبحان من كذا، اى ما ابعده ... و فى صفات الله عزوجل : سبوح و اشتقاقه من الذى ذكرناه ، انه تنزه من كل شيى ء لاينبغى له . و السبحات الذى جاء فى الحديث : جلال الله جل ثنائه و عظمته .))
    (سبح ) سين و باء و حاء دو اصلند: يكى از جنس عبادت و ديگرى از جنس ‍ سعى . شاهد بر اول (سبحه ) است كه بمعنى صلاة و ستايش است . آنچه از تسبيح كه مستحب باشد نه واجب به اين قسم مخصوص است ... از همين باب تسبيح بشمار مى آيد و آن منزه و پاك دانستن خداوند است از هر بدى . و تنزيه بمعنى تبعيد نيز مى آيد. عرب مى گويد سبحان مَن كذا يعنى يعنى چه بعيد است او و... از جمله صفات خداوند سبوح است . اشتقاق سبوح از همين است كه ذكر نموديم . يعنى از هر چه سزاوار و شايسته او نيست بدور است . و سبحات كه در حديث آمده است ، جلال خداوند جل و علا است .
    راغب اصفهانى در (المفردات ) تسبيح را از يك ماده گرفته كه آن جريان سريع است . وى سپس تسبيح را به معنى جريان سريع در عبادت حق تعالى معنى نموده است .
    وى مى گويد:
    ((السبح : المر السريع فى الماء و فى الهواء، يقال سبح سبحا و سباحة و استعير لمر النجوم فى الفلك نحو: (كل فى فلك يسبحون ) و لجرى الفرس ‍ نحو: (فالسابحات سبحا) و سرعة الذهاب فى العمل نحو (ان لك فى النهار سبحا طويلا) و التسبيح : تنزيه الله و اصله المر السريع فى عبادة الله تعالى )).
    (سبح ) مرور سريع در آب و هوا است . گفته مى شود: (سبح ) سبحا و سباحه . اين كلمه براى حركت ستارگان در فلك به استعاره گرفته شده است مثل آيه شريفه : (كل فى فلك يسبحون ) و نيز براى دويدن اسبان مثل (فالسابحات سبحا) و نيز براى رفتن سريع بدنبال كار مثل (ان لك فى النهار سبحا طويلا).
    و (تسبيح ) تنزيه و مبرا دانستن خداى تعالى است و اصل معناى آن كلمه حركت سريع در عبادت خداى تعالى است .
    ابن اثير جزرى در كتاب (النهاية ) بيان ذيل را در معنى تسبيح آورده است :
    ((قد تكرر فى الحديث التسبيح على اختلاف تصرف اللفظة . و اصل التسبيح : التنزيه و التقديس و التبرئة من النقائص ثم استعمل فى مواضع تقرب منه اتساعا. يقال سبحته اسبحه تسبيحا و سبحانا. فمعنى سبحان الله تنزيه الله و هو نصب على المصدر بفعل مضمر كانه قال : ابرى الله من السوء برائة . و قيل معناه : التسرع اليه و الخفة فى طاعته . و قيل معناه : السرعه الى هذه اللفظة . و قد يطلق التسبيح على غيره من انواع الذكر مجازا كالتحميد و التمجيد و غيرهما...))
    امضاء

  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ذكر تسبيح با اختلاف الفاظ آن در حديث تكرار شده است و اصل آن منزه دانستن و مقدس شمردن و پاك و بى عيب نمودن از نقايص است . سپس در موارد نزديك به آن معنى از باب توسعه در معنى استعمال گشته است . گفته مى شود: منزه شمردم او را و منزه مى دانم او را به نوعى از تسبيح . پس معنى سبحان الله منزه شمردن خداوند است و سبحان بنابر مصدر منصوب بسبب فعل مضمرى است ، گويا گفته است كه مبرا مى شمارم خداوند را از هر بدى بنوعى از برائت . و گفته شده است كه معنى آن سرعت نمودن بسوى او و سبكبال شدن در راه طاعت او است . و گفته شده است كه معنايش سرعت نمودن در ذكر همين لفظ تسبيح است . و گاهى تسبيح بر غير آن از اقسام ذكر نيز اطلاق مى گردد مثل تحميد و تمجيد و غير آن .
    ویرایش توسط نصرالله عاشق خداومولا : 04-06-2023 در ساعت 14:43
    امضاء

  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فيومى در ((المصباح المنير)) مى گويد:
    ((التسبيح التقديس و التنزيه يقال : سبحت الله اى نزهته عما يقول الجاهدون و يكون بمعنى الذكر و الصلاه يقال فلان يسبح الله : اى يذكره باسمائه نحو سبحان الله و هو يسبح اى يصلى ... و يكون بمعنى التحميد نحو: سبحان الذى سخر لنا هذا و سبحان ربى العظيم اى الحمد لله ... و السبحات التى فى الحديث : جلال الله و عظمته و نوره و بهائه ... سبوح قدوس بضم الاول اى : منزه عن كل عيب و سوء... و سبحان الله ، علم على التسبيح و معناه تنزيه الله عن كل سوء...))
    تسبيح مقدس شمردن و منزه دانستن است ، گفته ميشود تسبيح كردم خدا را يعنى منزه دانستم او را از آنچه منكران او مى گويند. همچنين تسبيح بمعناى ذكر نيز مى آيد گفته مى شود كه فلانى تسبيح خدا مى گويد يعنى او را با نامهايش ياد مى نمايد، مثل سبحان الله و او تسبيح مى كند يعنى نماز مى گزارد... همچنين بمعنى تحميد نيز مى آيد مثل : سبحان الذى سخر لنا هذا و سبحان ربى العظيم يعنى : حمد مخصوص پروردگار است ... و سبحات كه در حديث آمده است ، جلال و عظمت و نور و بهاء خداوند است ...
    سبوح قدوس ، به ضم سين ، منزه و پاك است از هر عيب و بدى ... و سبحان الله ، علم شده است بر تسبيح و معنايش تنزيه خداست از هر بدى .
    امضاء

  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    علامه طبرسى (ره ) در مفهوم لغوى تسبيح مى گويد:
    ((التسبيح : تنزيه الله تعالى عن السوء و عمالا يليق به و السبوح : المستحق للتزيه و التعظيم ... و سبحان ، اسم المصدر. قال سيبوبه : سبحان الله معناه برائة الله من كل سوء و تنزيه الله ... و هو مشتق من السبح الذى هو الذهاب و لايجوز ان يسبح غير الله و ان كان منزها لانه صار علما فى الدين على اعلى مراتب التعظيم التى لايستحقها سواه ، كما ان العبادة هى غاى فى الشكر لا يستحقها سواه )).
    تسبيح پاك شمردن خداوند است از بدى و آنچه در خور شأن او نيست و سبوح سزاوار تنزيه و تعظيم مى باشد... و سبحان اسم مصدر است . سيبويه گفته است معنى سبحان الله پاك شمردن خدا است از هر زشتى و منزه دانستن خدا... و آن تسبيح از ماده (سبح ) ريخته شده است كه بمعنى رفتن است و جايز نيست كه غير خدا تسبيح شود هر چند كه مبراى از عيب باشد زيرا آن كلمه علم شده است در دين براى بالاترين مراتب تعظيم و آن غير خداوند را نشايد همانگونه كه عبادت نهايت شكر است و غير خدا مستحق آن نيست .
    حاصل معنى تسبيح در كلام اهل لغت
    عصاره و حاصل معنى تسبيح در كلمات اهل لغت ، دور دانستن حق تعالى است از نقايص و بديها و اين معنى از تمامى كلمات اهل لغت بدست مى آيد، اگر چه در معنى (سبح ) و برخى از مشتقات آن نيز معانى مختلفى ارايه شده است .
    اكنون كه از مفهوم لغوى تسبيح فارغ آمديم ، به حقيقت تسبيح ، بخصوص ‍ آنجا كه به حيوانات و جمادات نسبت داده مى شود مى پردازيم .
    امضاء

  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تسبيح موجودات در قرآن كريم

    سخن از تسبيح موجودات در قرآن كريم بسيار به ميان آمده است . خداى سبحان ، تسبيح را گاهى به خود نسبت ميدهد و خود، ذات مقدسش را منزه شمرده و تسبيح مى گويد و گاهى تسبيح را به ملايك نسبت مى دهد و گاه به پيامبران ، در مواردى هم به حيوانات و نباتات و جمادات و يا به عامه موجودات ، هر چه هست نسبت مى دهد.

    ویرایش توسط نصرالله عاشق خداومولا : 09-06-2023 در ساعت 18:34
    امضاء

  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تسبيح خداوند از ذات اقدس خويش

    از جمله مواردى كه خداوند متعال ، خود، ذات مقدسش را تسبيح گفته است آيات ذيل است :
    ((لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما يصفون ))(8).
    اگر در آن آسمان و زمين خدايانى غير از خداى سبحان باشد تباه مى گردند. پس خداييكه پروردگار عرش است ، پاك است از آنچه آنان توصيف مى نمايند.
    ((سبحان ربك رب العزة عما يصفون )).(9)
    منزه است خداى تو، خداى مقتدر و بى همتا از آنچه آنان او را توصيف مى كنند.



    امضاء

  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تسبيح ملايك

    در آيات ذيل تسبيح حضرت حق به ملايك نسبت داده شده است :
    ((و ترى الملائكة حافين من حول العرش يسبحون بحمد ربهم ...)).(10)
    و تو ملايك را به دور عرش مى بينى كه گرد آمده و تسبيح به حمد پروردگارشان مى كنند.
    ((تكاد السموات يتفطرن من فوقهن و الملائكة يسبحون بحمد ربهم و يستغفرون لمن فى الارض ...))(11).
    نزديك است كه آسمانها از فرازشان شكافته گردند و ملايك به حمد خدايشان تسبيح مى گويند و براى آنكه در زمين است طلب مغفرت مى نمايند.
    ((و يسبح الرعد بحمده و الملائكة من خيفته ...))(12)
    و رعد بحمد او تسبيح مى گويد و ملايك نيز از بيم قهر او.
    ویرایش توسط نصرالله عاشق خداومولا : 17-06-2023 در ساعت 14:22
    امضاء

  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تسبيح پيامبران

    خداوند سبحان در آيات ذيل ، تسبيح ذات اقدسش را به پيامبران نسبت مى دهد:
    ((و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب ))(13).
    قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب به حمد خداى سبحان تسبيح بگو.
    ((فلو لا انه كان من المسبحين للبث فى بطنه الى يوم يبعثون ))(14).
    اگر نه آن بود كه او - يونس (ع ) - از تسبيح گويان بود، همانا در شكم او - ماهى - تا روز بعث و قيامت درنگ مى نمود.
    ((و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين ))(15).
    و بياد آور حال يونس را هنگاميكه از ميان قوم خود غضبناك بيرون رفت و گمان كرد كه ما او را در سختى نمى افكنيم (تا آنكه وقتى در شكم ماهى گرفتار آمد) پس در آن تاريكى ها فرياد برآورد كه بجز تو خدايى نيست و منزهى تو، من از ستمكاران بوده ام .



    امضاء

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi