توشه ی پنجم: شناخت خدا به خدا
بک عرفتک، وانت دللتنی علیک و دعوتنی الیک، و لولا انت، لم ادر ما انت.
تو را به تو شناختم،
و تو خود بر خود راهنماییم کردی
و به سوی خود فرایم خواندی،
و اگر تو نبودی نمی دانستم تو چیستی؟
در این فراز از دعا چند نکته قابل توجه است
1- شناخت خدا به خدا
2- راهنمایی خدا انسان ها را بر شناخت خود
3- دعوت خدا از آفریدگان برای شناخت خویش
4- اگر خدا نبود، گفتگویی از خدا هم نبود.
شناخت خدا به وسیله خدا همان «برهان صدیقین» است که در حکمت متعالیه از آن یادشده است، شناخت خدا از سوی خدا، نه ا ز سوی موجودات و آفریدگان؛ چون خدایی هست ما او را می شناسیم و توان شناختنش را داریم.
به وسیله خود او ما به صفات جمال و جلالش پی می بریم و آثار فعل
او را در جهان مشاهده می کنیم.
برخی از راه نظم به اثبات خدا پرداخته اند. که چون جهان منظم است پس ناظمی وجود دارد.
برخی از راه حدوث عالم به اعتقاد خود خدا را ثابت کرده اند، که عالمی وجود نداشته و به وجود آمده و حادث شده است، پس آفریدگاری باید باشد.
ص: 24