صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 126

موضوع: حکمت ها و اسرار نماز

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نهم: فلسفه ی روانی و فوائد روحی نماز

    فوائد روانی نماز بسیار است، ما به ذکر سه مورد اکتفا می کنیم:
    الف. یکی از فوائد مهم روحی نماز، تلقین به نفس است که امروزه اهمیّت آن در روانشناسی (پسیکولوژی) به ثبوت رسیده، که به واسطه ی تأثیر تلقین به نفس، مریض بهبودی می یابد.
    (1) فرد سالم مریض می شود، شخص بد اخلاق خوش اخلاق می شود، خوش اخلاق، بد اخلاق می شود، بد عمل خوش عمل می گردد، درستکار بزهکار می گردد، بی دین دیندار می شود و دیندار بی دین می شود.
    تلقین به نفس، مثل اینکه مکرّر به خود گوید: تو آدم خوبی هستی، تو راستگو هستی، تو خیانت نمی کنی، تو با خوبان همنشین می شوی، تو باید درستکار و راستگفتار باشی.
    وقتی مکرّر با خودش از این مقوله حدیث نفس کند و به نفس تلقین نماید، قطعاً همین صفات حسنه و اخلاق ممدوحه در وجود او ریشه می دواند و در اعمال، رفتار و اخلاق او تاثیر می گذارد.
    ص:53

    1- (1) . برای توضیح و شرح این مطلب به جلد اوّل فلسفه احکام مراجعه نمایید.
    شخص نماز گزار به طور مداوم در هر شبانه روز چندین مرتبه در نماز، خود را از جمله ی صالحان، و با آنها هم ردیف می کند و خود را فروتن و خاکسار می سازد، از این رو بطور طبیعی در او اثر می گذارد و در ردیف بندگان صالح در می آید و این نتیجه ی بزرگ گرفته می شود.
    ب. یکی دیگر از فوائد روانی نماز لذت بردن نماز گزار است، که در نماز با محبوب خود مواجه و به قرب وصال نائل می گردد، و چنان غرق لذّت روحی می گردد، که دیگر لذائذ مادّی و نشاط جسمی برای او رنگ و بویی ندارند.
    و بالاترین لذت های اهل بهشت، لذّت روحی و رضایت و خشنودی خدا از آنها است و همچنین خشنودی بنده از خدا: «رضی اللَّه عنهم ورضوا عنه».
    (1)
    و این لذّت عظیم، واسطه ی انس و توّجه به خدا و رضا و تسلیم آنها، در دنیا نیز حاصل می شود و مصداق تامّ آن برای نماز گزاران حاصل می گردد.
    به همین خاطر اهل رضوان، علاقه ی وافری به نماز داشتند و از آن لذّت فوق العاده می بردند، و نماز را روشنائی چشم خود می دانستند
    (2) و چندان بر لذت های جسمی تاکید نمی کردند.
    چنانچه در حالات حضرت علی (علیه السلام) آمده است که چقدر به نماز و نوافل علاقه داشت به طوری که شهرت پیدا کرد: علی (علیه السلام) هر شب هزار رکعت نماز می خواند (مراد از هزار رکعت، اشتغال مداوم تا صبح است) و از بس غرق لذّت می شد، خستگی پیدا نمی کرد.
    ص:54

    1- (1) . مائده / 119
    2- (2) . قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله: جعل قرۀ عینی فی الصلاۀ (کافی، ج 5، ص 321، ح 7).
    رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کثرت نماز و نافله پاهایش ورم می کرد و احساس درد نمی کرد، همچنین حضرت زهرا (علیها السلام) از کثرت نماز پاهایش متورّم شده، چنان غرق لذّت نماز بود که احساس درد نمی کرد.
    این که برای پیامبر اکرم و حضرت علی و حضرت زهرا (علیه السلام) ظواهر دنیا لذتی نداشت و نسبت به اموری که دیگران خود را برای بدست آوردنش بزحمت می اندازند، آنها بی رغبت بودند به این خاطر بود که آنها لذّت بالاتری را درک کرده بودند؛ چنانچه جانبازان صحنه ی کربلا چنان غرق خدا بودند و در لذّت روحی مستغرق شده بودند که هیچ احساس درد و ناراحتی از تیر و نیزه و شمشیر نداشتند.
    (1)
    ج. یکی دیگر از فوائد روانی نماز، تجسّم نماز و لذائذ آن، در عالم برزخ است؛ زیرا گفتار و کردار ما، به وسیله ی کرام الکاتبین همه ثبت و ضبط می گردد و این حقیقت گرچه قبول آن در زمان سابق، به ایمان قوی احتیاج داشت و می بایست تعبّداً قبول می کردند، ولی امروزه نمونه ی کامل آنرا با امکانات صوتی - تصویری، مانند ضبط صوت و دوربین های فیلمبرداری که پدید آمده مشاهده می کنیم و قبول آن برای ما آسان شده است.
    اعمال و کردار ما از ما جدا نمی شود و در عالم برزخ و عوالم دیگر تجسّم پیدا می کند و انیس و رفیق ما می شود و چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هیچ کس در قبر تنها نیست، زیرا عمل او مونس اوست.
    (2)
    ص:55

    1- (1) . لم یمسّهم الم الحدید
    2- (2) . منازل الاخرۀ، ص 42.
    بهترین اعمال که در عالم قبر و برزخ انیس انسان می گردد، نمازهای اوست. شخص نمازگزار در عالم برزخ عمل او به صورت نیکو به او ملحق می شود و از او لذت می برد، و آن لذت به مراتب بالاتر از لذتی است که شخص نمازگزار در دنیا از نماز می برد.
    هر کس هر عمل و چیزی را که در دنیا با آن خیلی مأنوس بوده و او به آن عمل معروف بوده، در عالم برزخ همان شیء با او محشور می شود. و در همین راستا در اخبار حکایت شده:
    «من أحّب شیئاً حشره اللَّه معه».
    «هر کس هر چه را دوست دارد، در آن عالم با او حشر و نشر پیدا می کند.»
    شخص نماز گزار که به نماز علاقه داشته، در آن عالم از منظره ی نماز لذّت می برد و حشر او با نماز است.
    اعمال بد هم در دنیا موجب عذاب روانی می گردد وتا موقعی که بدی، طبیعت ثانوی او نشده به مکافات وجدانی مبتلا می گردد
    (1) و به همین ترتیب روح او نیز در عالم برزخ معذّب است.
    ص:56

    1- (1) . حکایت دزدی «ژان ژاک روسو»، و مکافات وجدانی او، و نیز درباره ی «فرانسیس بیکن» و خبث طینت او، و نیز داستان آن کسی که چقدر به او محبّت کرد، پس از اقتدار، او را هجو و در مقام قتل او برآمد.و حکایت آن افسر امریکائی که با بمب اتمی که در هیروشیما انداخت و 150 هزار نفر را کشت، در اثر تازیانه ی وجدان، با اینکه مدال گرفت و تشویق و ترفیع شد، ولی در آخر دیوانه شد و از بین رفت. (ر. ک: تحوّلات اجتماعی).
    چنانچه اشخاصی که خوب انجام وظیفه کرده اند، روح آنها شاد می گردد و از عمل خود لذّت می برند.
    روح اشخاصی که در «احضار روح» حاضر شده، خبر داده اند از اینکه ما در این عالم، با همان اعمالی که در دنیا داشتیم، سر و کار داریم.
    روح گالیله را احضار کردند، در هیئت و نجوم، بحث هائی کرد نظیر مشاهداتی که به وسیله ی تلسکوپ نشان داد.
    (1)
    روح «رئیس انجمن روحی ژنو» را پس از مرگ احضار کردند و سؤالاتی نمودند و جواب هائی داد، و راجع به عالم برزخ گفت: آنچه شخص در این عالم با آن سر و کار دارد، در این عالم برای خودش ساخته و خلق می کند.
    (2)
    ص:57

    1- (1) . ر. ک: عالم ارواح، طنطاوی، ص 61
    2- (2) . نماز و روزه، ص 128.
    دهم: لطائف و اشارات نماز
    از جمله لطائف نماز اشاراتی است که به روز قیامت دارد و ما اکتفا می کنیم به آنچه مرحوم نراقی در «معراج السعادۀ» بیان فرموده:
    برخی از بزرگان در بیان اسرار نماز گفته اند: نماز نمونه ای است از کیفیّت حضور در عرصه ی قیامت؛ که اگر انسان متوجه آن حالات باشد، نماز او حال و هوای جدید پیدا می کند:
    - اذان اشاره به صور دوّم، و زنده شدن مردگان است؛
    - و اقامه به جای منادی پروردگار است که بندگان را به حضور می طلبد؛
    - و ایستادن رو به قبله، اشاره به ایستادن در حضور حضرت حق می باشد برای باز پرسی از اعمال و رفتار او؛
    - و چون بنده در این حالت ابتدا شروع به تکبیر و تحمید و تمجید و ثنا و ستایش حضرت مالک الملوک می کند، تکبیرات و قرائت اشاره به آن است؛
    - و در حال رکوع در مقام تعظیم برمی آید و در آن وقت گویی خطاب الهی می رسد: ای بنده تو فلان عمل را انجام داده ای! و فلان معصیت را مرتکب شده ای! چرا چنین و چنان کرده ای؟! و تعظیم تو امروز چه فایده؟!
    - پس راه ذلّت و عجز و لابه و خاکساری پیش می گیرد و خود را به خاک می افکند و به سجده می رود؛
    ص:58
    - و گویی خطاب می رسد که سر بردار و جواب سؤال گوی و از عهده ی اعمال خود برآی!
    - آنگاه سر بر می آورد و زبان به توبه و استغفار می گشاید و اظهار پشیمانی می کند؛
    (1)
    - باز گویا خطاب می رسد: از توبه ی این روز چه سود؟! پس آن بیچاره دوباره خود را به زمین افکنده و به سجده می رود و باز عجز و زاری و خاکساری می کند.
    - گویی خطاب می رسد: که با عصیان در دنیا، اظهار عجز امروز چه اثری دارد؟ سر بر دار و جواب صحیح بیاور!
    - آن بنده سر بر می دارد و دست به دامن اسلام می زند و عرض می کند: خداوندا! به یگانگی تو شهادت می دهم و به رسالت پیامبر تو گواهی می دهم؛ و در این هنگام صلواتی می فرستد که شاید به وسیله ی آن نجات یابد.
    - باز گویا خطاب می رسد: که ای بنده ی گنهکار تبه روزگار! همین را از تو خواسته بودیم؟!
    - پس در آن وقت آن بیچاره حیران مانده، به راست و چپ خود نظر افکند و دیده به عرصات محشر گشاید و رو به شفیع عرصه ی محشر و ائمّه ی طاهرین و بندگان صالح خدا و ملائکه ی مقرّبین آورد و گوید:
    ص:59

    1- (1) . اشاره به آن است که مستحب است نمازگزار بین دو سجده بگوید: «استغفر اللَّه ربی و اتوب الیه».
    «السلام علیک أیّها النبی و رحمۀ اللَّه و برکاته - السلام علینا و علی عباد اللَّه الصالحین - السلام علیکم و رحمۀ اللَّه و برکاته».
    - آنگاه سه مرتبه دست ها را بلند می کند و اشاره می کند که دست من را بگیرید.
    تمام افعال و اذکار و واجبات و مستحبات نماز، حاوی اسرار، رموز ولطائف است که ذکر همه ی آنها موجب طولانی شدن کلام می گردد.
    (1)
    من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
    در کتاب «اسرار الصلاۀ»
    (2) روایتی نقل شده که ترجمه ی آن همین بیانات صاحب «معراج السعادۀ» می باشد.
    یادآوری:
    نماز مایه ی روشنی قلب و افزایش یقین است، و هیچ موقع مؤمن هر چه قدر هم کامل گردد از نماز بی نیاز نمی شود و مقام عبد به واسطه ی نماز بالاتر می رود.
    از این رو امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سر سلسله ی اهل یقین تا ساعت آخر عمر، به نماز علاقه داشت و در نماز جان داد؛ و امام حسین (علیه السلام) در حال سجده
    ص:60

    1- (1) . در مباحث آینده این کتاب برخی اسرار افعال نماز می آید، و در جلد اول کتاب برخی مطالب اسرار طهارت گذشت
    2- (2) . أسرار الصلاۀ، ص 279.
    (شاید سجده ی نماز عصر بوده) در روز عاشورا، در وقت فضیلت نماز عصر (2 ساعت و 48 دقیقه به غروب روز عاشورا مانده) در حال خشوع و خضوع و توجّه به مبدأ، سر به راه خدا داد.
    چقدر عجیب است عقیده ی برخی صوفیّه که گویند: پس از وصول به یقین، از نماز بی نیاز می باشیم و آیه «واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین» را دستمایه ی خود قرار داده اند.
    (1)
    و حال آن که مراد از یقین در آیه ی شریفه، مرگ است.
    ص:61

    1- (1) . حجر/ 99. «و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [ مرگ] تو فرا رسد!»

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دهم: لطائف و اشارات نماز
    از جمله لطائف نماز اشاراتی است که به روز قیامت دارد و ما اکتفا می کنیم به آنچه مرحوم نراقی در «معراج السعادۀ» بیان فرموده:
    برخی از بزرگان در بیان اسرار نماز گفته اند: نماز نمونه ای است از کیفیّت حضور در عرصه ی قیامت؛ که اگر انسان متوجه آن حالات باشد، نماز او حال و هوای جدید پیدا می کند:
    - اذان اشاره به صور دوّم، و زنده شدن مردگان است؛
    - و اقامه به جای منادی پروردگار است که بندگان را به حضور می طلبد؛
    - و ایستادن رو به قبله، اشاره به ایستادن در حضور حضرت حق می باشد برای باز پرسی از اعمال و رفتار او؛
    - و چون بنده در این حالت ابتدا شروع به تکبیر و تحمید و تمجید و ثنا و ستایش حضرت مالک الملوک می کند، تکبیرات و قرائت اشاره به آن است؛
    - و در حال رکوع در مقام تعظیم برمی آید و در آن وقت گویی خطاب الهی می رسد: ای بنده تو فلان عمل را انجام داده ای! و فلان معصیت را مرتکب شده ای! چرا چنین و چنان کرده ای؟! و تعظیم تو امروز چه فایده؟!
    - پس راه ذلّت و عجز و لابه و خاکساری پیش می گیرد و خود را به خاک می افکند و به سجده می رود؛
    ص:58
    - و گویی خطاب می رسد که سر بردار و جواب سؤال گوی و از عهده ی اعمال خود برآی!
    - آنگاه سر بر می آورد و زبان به توبه و استغفار می گشاید و اظهار پشیمانی می کند؛
    (1)
    - باز گویا خطاب می رسد: از توبه ی این روز چه سود؟! پس آن بیچاره دوباره خود را به زمین افکنده و به سجده می رود و باز عجز و زاری و خاکساری می کند.
    - گویی خطاب می رسد: که با عصیان در دنیا، اظهار عجز امروز چه اثری دارد؟ سر بر دار و جواب صحیح بیاور!
    - آن بنده سر بر می دارد و دست به دامن اسلام می زند و عرض می کند: خداوندا! به یگانگی تو شهادت می دهم و به رسالت پیامبر تو گواهی می دهم؛ و در این هنگام صلواتی می فرستد که شاید به وسیله ی آن نجات یابد.
    - باز گویا خطاب می رسد: که ای بنده ی گنهکار تبه روزگار! همین را از تو خواسته بودیم؟!
    - پس در آن وقت آن بیچاره حیران مانده، به راست و چپ خود نظر افکند و دیده به عرصات محشر گشاید و رو به شفیع عرصه ی محشر و ائمّه ی طاهرین و بندگان صالح خدا و ملائکه ی مقرّبین آورد و گوید:
    ص:59

    1- (1) . اشاره به آن است که مستحب است نمازگزار بین دو سجده بگوید: «استغفر اللَّه ربی و اتوب الیه».
    «السلام علیک أیّها النبی و رحمۀ اللَّه و برکاته - السلام علینا و علی عباد اللَّه الصالحین - السلام علیکم و رحمۀ اللَّه و برکاته».
    - آنگاه سه مرتبه دست ها را بلند می کند و اشاره می کند که دست من را بگیرید.
    تمام افعال و اذکار و واجبات و مستحبات نماز، حاوی اسرار، رموز ولطائف است که ذکر همه ی آنها موجب طولانی شدن کلام می گردد.
    (1)
    من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
    در کتاب «اسرار الصلاۀ»
    (2) روایتی نقل شده که ترجمه ی آن همین بیانات صاحب «معراج السعادۀ» می باشد.
    یادآوری:
    نماز مایه ی روشنی قلب و افزایش یقین است، و هیچ موقع مؤمن هر چه قدر هم کامل گردد از نماز بی نیاز نمی شود و مقام عبد به واسطه ی نماز بالاتر می رود.
    از این رو امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سر سلسله ی اهل یقین تا ساعت آخر عمر، به نماز علاقه داشت و در نماز جان داد؛ و امام حسین (علیه السلام) در حال سجده
    ص:60

    1- (1) . در مباحث آینده این کتاب برخی اسرار افعال نماز می آید، و در جلد اول کتاب برخی مطالب اسرار طهارت گذشت
    2- (2) . أسرار الصلاۀ، ص 279.
    (شاید سجده ی نماز عصر بوده) در روز عاشورا، در وقت فضیلت نماز عصر (2 ساعت و 48 دقیقه به غروب روز عاشورا مانده) در حال خشوع و خضوع و توجّه به مبدأ، سر به راه خدا داد.
    چقدر عجیب است عقیده ی برخی صوفیّه که گویند: پس از وصول به یقین، از نماز بی نیاز می باشیم و آیه «واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین» را دستمایه ی خود قرار داده اند.
    (1)
    و حال آن که مراد از یقین در آیه ی شریفه، مرگ است.
    ص:61

    1- (1) . حجر/ 99. «و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [ مرگ] تو فرا رسد!»



    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    یازدهم: فلسفه ی اخلاقی نماز

    «اخلاق» از نظر بزرگان: ایجاد ملکاتی است در نفس انسانی، که شخص را به کارهای نیک ترغیب و از کارهای بد باز می دارد.
    اکسیر اعظم و فرمول تامّ این معنا، «نماز» است؛ نمازی که تمام شرایط صحت آن رعایت شود، زیرا نماز نهی کننده ی از فحشاء و منکرات و امر کننده ی به معروف و نیکی ها می باشد.
    نماز است که به ما درس حفظ امانت و عدم تجاوز و ترک خیانت را می آموزد، و احترام مال غیر را به ما خاطر نشان می سازد.
    نماز است که تواضع و فروتنی و مساوات و برادری و برابری به ما یاد می دهد، و ریشه ی تکبّر و خودپسندی و فخر به امور ماّدی و نژادپرستی را از بین می برد.
    زیرا اسلام همه را برادر و برابر خوانده و در صفوف نماز محلّ بالاتری برای طبقه ی ممتاز تعیین نشده است.
    آن ثروتمندی که به شخصیّت خود اعتماد دارد، و هواهای شیطانی نظر او را جلب کرده و تصوّر می کند به واسطه ی مال یا جاه بر دیگران برتری دارد، هنگامی که خود را با فقرا و ضعفا در یک ردیف مشاهده می کند و می بیند همه ی مسلمین در صف واحد در نماز جماعت شرکت می نمایند، آن حسّ
    ص:62
    شیطانی ضعیف می شود و شعله ی آتش تکبر به سردی و خاموشی می گراید و به جای آن، حسّ برادری و مساوات و مواسات جایگزین می شود.
    و همچنین آن فقیری که در اثر فقر، عقده ی حقارت او را می آزارد و خود را از دایره ی انسانیّت دور می شمارد و برای وجود خود احترامی قائل نیست، وقتی در هر روز چندین مرتبه بدون کوچک ترین امتیازی با اغنیا و ثروتمندان و افرادی که صاحب شهرت و مقامی هستند در صف واحد قرار گرفت، کم کم برای خود شخصیّت قائل می شود و خود را در ردیف دیگران بدون امتیاز می بیند و از طرفی دست به تملق و چاپلوسی آن ها نمی زند و در نتیجه از حقارت نفس مصونیّت پیدا می کند.
    ایجاد چنین حالتی موجب می شود:
    اوّلاً در شدائد و مصائب، بردبار و شکیبا شود و ناسپاسی و کفران را دور بریزد.
    ثانیاً با اعتماد به نفس، دیگر گرد تملق و چاپلوسی نمی گردد.
    ثالثاً چون دانست با اغنیا و ثروتمندان فرقی در خلقت ندارد، در مقام فعالیّت بر می آید واعتماد به نفس پیدا می کند.
    آری به وسیله ی نماز حسّ نوع دوستی و دیگر نوازی تقویّت می شود، غنی و فقیر در صف واحد از حال هم با خبر می شوند.
    کم کم تعاون اجتماعی و جاذبه ی مساوات و مواسات اسلامی دامنگیر او شده، همان طور که در نماز با زبان، خیرخواه دیگران و موظف به دعا و نیایش
    ص:63
    و طلب خیر وسعادت برای خود و دیگران است، در عمل هم در اثر تکرار و حصول ملکه در مقام تعاون و همکاری و نوع دوستی بر می آید.
    قرار گرفتن غنی و قوی در کنار فقیر و ضعیف، سبب شکستن کبر و منیّت او شده، تواضع شعار او می شود و می بیند که همه ی امور به دست خدا و اراده ی اوست، و همه از خدا استعانت می جویند «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»؛ این دو جمله سبب حصول توکّل به خدا و قطع شدن امید از غیر خدا می شود.
    خلاصه آن که با تکرار نماز در هر روز، پنج مرتبه، به تدریج این صفات حمیده در شخص نمازگزار رسوخ پیدا می کند و آن اخلاق ذمیمه و صفات حیوانی ریشه کن خواهد شد.
    ناگفته نماند که بعضی اشخاص نماز می خوانند و صفات حمیده ی آنها ناچیز و صفات رذیله ی آنها زیاد است، و از تعدّی و تجاوز به مال مردم خودداری نمی کنند و آثار نماز در وجود آنها پیدا نمی شود!
    علّت اصلی اش این است که نماز آنها «صورت» نماز است نه «حقیقت» نماز، شرایط و آداب و سنن نماز را ترک نموده و چه بسا از روی ریا نماز می خوانند و نماز عادت آنها شده، نماز آنها روح و حقیقت ندارد، این نماز مثل گردو و بادامی است که مغز نداشته باشد.
    از این رو رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز بودن بسیاری از نمازها را به کلّی نفی کرده و می فرماید:
    1. لا صلاۀ إلّا بحضور القلب؛
    (1)(نماز بدون حضور قلب، نماز نیست).
    ص:64

    1- (1) . اربعین شیخ بهائی، حدیث 37.
    2. لا صلاۀ إلّا بفاتحۀ الکتاب؛
    (1)(نماز بدون سوره ی حمد، نماز نیست).
    3. لا صلاۀ إلّا باذان و اقامۀ؛
    (2)(نماز بدون اذان واقامه، نماز نیست).
    4. لا صلاۀ لمن لا یتمّ رکوعها و سجودها؛
    (3)(نماز بدون رکوع و سجود کامل نماز نیست).
    5. لا صلاۀ لجار المسجد إلّا فی المسجد؛
    (4)(نماز برای همسایه ی مسجد در غیر مسجد نماز نیست).
    6. و امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
    «لا تنظروا إلی طول رکوع الرجل و سجوده فانّ ذلک شیء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا إلی صدق حدیثه و اداء أمانته».
    (5)
    پاکیزگی قرائت و مراقبت در اوّل وقت و استعمال بوی خوش و داشتن انگشتر و امثال اینها مقیاس عدالت و خوبی و انسانیّت شخص نیست.
    بلکه مقیاس خوبی و بدی، دو چیز است: درستی در کردار (امانت)، و راستی در گفتار (صدق)، که به این دو امر خوبی اشخاص ثابت می شود، و به وسیله ی جنایت و دروغ، بدی افراد معلوم می گردد.
    ص:65

    1- (1) . مستدرک الوسائل، ج 4، ص 158، ح 5
    2- (2) . علل الشرایع، ج 2، ص 329
    3- (3) . مستدرک الوسائل، ج 3، ص 36، ح 17
    4- (4) . کشف الخفاء، ج 2، ص 294
    5- (5) . کافی، ج 2، ص 105 (به طول رکوع و سجود فرد نگاه نکنید، زیرا بدان عادت کرده و اگر آن را وانهد بهراسد، ولی نگاه کنید به راستگوئی و امانت داری او).
    ص:66

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 27-07-2023 در ساعت 15:15
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل دوم: در پیشگاه معبود
    اشاره

    اول: اجزاء و شرایط نماز
    شرایط نماز
    اشاره
    در زبان شریعت و فقها به مقدّمات نماز، شرائط نماز اطلاق می شود و آنها شش چیز است:
    1 و 2. طهارت از حدث و خبث
    در جلد اوّل کتاب بحث از فلسفه ی طهارت از حدث و خبث گذشت و این که ظاهر، عنوان و معرِّف باطن است. و به تعبیر دیگر طهارت بدن و لباس اشاره است به طهارت قلب و نفس از گناه و رذائل اخلاقی.
    و شستن دست و صورت در وضو اشاره به اعراض از امور مادّی و توجّه به امور معنوی می باشد؛ و غسل جنابت اشاره به این است که چون همه ی بدن غرق در مادیّت شده
    (1) از این رو باید همه ی بدن شسته شود و خود را بعد از غرق در لذّات مادّی، به ساحل معنویّات برساند.
    ص:69

    1- (1) . «تحت کلّ شعرۀ جنابۀ»؛ «جنابت زیر هر مویی وجود دارد.» مستدرک، ج 1، ص 479.
    3. تشخیص قبله
    توجّه به سمت قبله در حال نماز، اشاره به این است که به همان نحو که بدن مادّی را رو به قبله ی ظاهری (خانه ی خدا) وا می داریم، قلب و نفس ناطقه را متوجّه صاحب خانه ای که از مادّه و مادّیات مبرّا است بنماییم.
    حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار او خانه همی جوید و من صاحب خانهشناختن قبله سبب جهت یابی است.
    (1)

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 28-07-2023 در ساعت 16:07
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4. وقت شناختن و نمازگزاری در وقت آن

    فلسفه ی آن توجّه دادن انسان است به اینکه در امر معاش و معاد باید وقت شناسی را شعار خود گرداند و عمر گرانمایه را به بطالت نگذراند، چنانچه علی (علیه السلام) فرمود:
    ما فات مضی و ما سیأتیک فأین قم فاغتنم الفرصۀ بین العدمین
    (2)
    ص:70

    1- (1) . چون اسلام دین فطری است، بدون قطب نما با وسائل طبیعی مانند آفتاب و ستاره و امور طبیعی، وقت و قبله تشخیص داده می شود.همان طور که قطب نما را از هر طرف بگردانیم، عقربک رو به نقطه ی جنوب می ایستد، قلب مومن نیز باید چنین باشد یعنی هر چه انسان در مادّیات فرو رود، باز قلب مؤمن گردش کرده رو به خدا می نماید
    2- (2) . آن زمانی که از دست رفت که گذشت، و زمانی که در آینده می آید، که الان نیست، به پاخیز و فرصت بین گذشته و آینده (یعنی حال) را دریاب و غنیمت شمار!
    و هر کس باید هر روزی که از عمر او می گذرد در مقابل، عمل صالح وعلم ومعرفت اضافه کند که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «من استوی یوماه فهو مغبون»؛
    (1) هر کس دو روز او مساوی باشد زیان کرده است.

    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    5. سحر خیزی و مذمّت خواب بین الطلوعین

    سحر خیزی و بیدار شدن اوّل صبح و وضو گرفتن و رو به خدا ایستادن علاوه بر این که سعادت اخروی را تأمین می کند، شخص را برای فعّالیت و کوشش در امر معاش و کارهای دنیوی نیز مهیّا می کند؛ و بالعکس خواب صبح، باعث عقب افتادن کار معاش و معاد هر دو می شود.
    حکایت شده: «بین الطلوعین از ساعات بهشت است و نه از شب است و نه از روز»، بنابراین زود از خواب برخواستن و از هوای آن زمان استفاده روحی و جسمی کردن کاری نیکوست که نیازی به توضیح ندارد.
    در مورد لطافت هوای بین الطلوعین و فوائد استنشاق آن، بعضی از دانشمندان جریان نامرئی اتر (اثیر) را مؤثّر در لطافت هوا می دانند و موجب سلامتی بدن ونشاط روحی و آمادگی برای کارهای دنیوی و در نتیجه سبب طول عمر می گردد.
    به تجربه رسیده است حیواناتی که در بین الطلوعین بیدار هستند مثل کلاغ، عمری طولانی دارند،
    (2) و آنها که مثل سگ در بین الطلوعین می خوابند، عمر آنها کوتاه و به پیری زودرس مبتلا می شوند.
    ص:71

    1- (1) . أمالی، ص 766، ح 4
    2- (2) . در حدیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده: از کلاغ سه چیز یاد گیرید: نزدیکی کردن در پنهانی، حذر از دشمن، وبیداری صبح جهت طلب رزق. (بحارالانوار، ج 64، ص 262).
    از اینجا حکمت فرمایش امام دوازدهم - أرواحنا فداه - معلوم می شود که فرمودند: ملعون است ملعون است آن کس که نماز صبح را به تأخیر اندازد تا ستاره ها پنهان شود؛ ملعون است ملعون، آن کس که نماز مغرب را به تأخیر اندازد تا ستاره ها ظاهر شود.
    (1)
    تکرار ملعون بودن (یعنی دور بودن از رحمت و فیض الهی) برای این است که از رحمت دنیا و آخرت خود را دور کرده است.
    سعدی گوید:
    دوش مرغی به صبح می نالید

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 29-07-2023 در ساعت 14:59
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    6. شایسته بودن مکان نماز
    به این معنا که غصبی و ناهموار نباشد و همین طور دیگر شرائط مکان نمازگزار. و این اشاره است به این که نمازگزار در چنان مکانی قرار دارد که فوق مادّیات است، لذا به «معراج» تعبیر شده است.
    چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به کرات عالم والا سفر آسمانی فرمود تا به مقام قرب معنوی رسید، نمازگزار هم در حال نماز، سیر صعودی الی اللَّه دارد، و از
    ص:72

    1- (1) . بحارالانوار، ج 52، ص 15.
    کرات جسمانی به سوی کرات نورانی و معنوی عروج می کند و همین است معنای: «الصلاۀ معراج المؤمن».
    ارکان نماز و اجزاء واجب آن
    نماز دارای اجزاء واجب و مستحب است
    (1) و بزرگان علما نماز را به انسان تشبیه کرده اند که دارای اعضای سه گانه می باشد:
    1. اعضای رئیسه: مثل مغز و مراکز اعصاب و قلب و ریه که هر کدام از ضروریات حیاتی انسان و حیوان است و با نبودن آنها نمی تواند زندگی نماید، از این رو اعضای رئیسه در خواب و بیداری به طور اتوماتیک کار می کنند. و حیات غریزی ما را تأمین می کنند.
    به عقیده ی متقدمین از اهل تشریح و طبّ، اجزاء رئیسه ی بدن را سه چیز می دانستند: «مغز» که مرکز روح انسانی و مرکز حس و حرکت است؛ «قلب» که مرکز روح حیوانی است؛ و «کبد» که مرکز نفس نباتی است.
    ولی پیشرفت علم سبب شد که اعضای رئیسه را بیشتر بدانند: قلب، ریه، کبد، کلیه. و «مغز» تنها محل «روح انسانی» نیست، بلکه روح بزرگ انسانی، در تمام بدن جا دارد و نسبت او به همه ی بدن یکسان است و به طور غیر معمولی به بدن تعلق دارد، چنانچه در محل خود ذکر خواهد شد.
    ص:73

    1- (1) . شهید اول رساله ای به نام «الفیّه» در واجبات نماز نوشته است که هزار واجب را ذکر کرده است و رساله ای نیز در مستحبات نماز نوشته است به نام «نفلیّه» که سه هزار حکم غیر واجب را ثبت کرده است. و شاید این جمع آوری از روی روایاتی است که می گوید: نماز دارای چهار هزار باب یا چهار هزار حدود است (ر. ک: اسرار الصلاۀ).
    «قلب» نیز محل روح حیوانی نیست بلکه تصفیه خانه ی خون بدن است و مرکز حیات است و اول عضوی است که در انسان، در رحم مادر به حرکت می افتد، و آخر عضوی است که موقع مردن از حرکت می ایستد.
    اهمیت «ریه» هم کمتر از «قلب» نیست بلکه اهمیّت آن بیشتر است و حیات انسان و حیوان بدان نسبت مستقیم دارد، روح حیوانی که حرارت غریزیّه است در ریه به وجود می آید که با اکسیژن هوا و خون ترکیب می شود و حرارت 37 درجه تولید می گردد.
    «کلیه ها» نیز در اهمیّت، شایان تقدیر است زیرا سموم بدن را از خون گرفته به خارج دفع می کنند، در صورت اختلال بدن در معرض خطر مرگ واقع می شود.
    «کبد» مرکز کیلوس و به وجود آمدن اخلاط اربعه نیست، بلکه کبد غدّه ی بزرگی است که مایع صفرا ترشح می نماید.
    2. اعضای مرئوسه: مثل چشم، گوش، دست، پا، زبان، لب و دندان و غیره که هر کدام در محل خودش کمال لزوم را دارد و احتیاج به آنها داریم و با نبودن آنها نیازمندی های حیاتی ما تأمین نمی شود.
    امّا حیات و زندگی ما منوط به بودن هیچ کدام نیست و چنانچه شخص اجزاء نامبرده را نداشته باشد، مثل نابینا و کر و بی دست و پا، ممکن است سال ها زندگی نماید.
    ص:74
    3. اعضای مزیّنه: مثل ابرو و مژگان و محاسن و موی سر، که این اعضاء برای جمال و حسن ظاهری و زینت انسانی کمال ضرورت را دارد، امّا برای اعمال زندگی و احتیاجات آن ضروری نیستند.
    نماز هم دارای همین سه قسم اجزاء است که فقها تعبیر می کنند به:
    1. ارکان نماز که عبارتند از: رکوع، سجود، تکبیرۀ الاحرام و قیام و نیّت.
    2. واجبات غیر رکنی مثل: حمد و سوره و ذکر و طمأنینه.
    3. اجزاء مستحب نماز مثل: قنوت و ذکرهای مستحبی و غیره.
    در زمان های قدیم یکی از هدایای مهم و قابل توجه، دادن کنیز بود؛
    (1) و کنیزی را اهدا می کردند که نقص بدنی نداشته باشد و حتی زیبایی صورت داشته باشد و همچنین همراه با زینت های شایسته اهدا می کردند.
    شخص نمازگزار هم نمازش هدیه است که برای حضرت حق ارسال می دارد، باید سعی کند واجبات و اعضای رئیسه و مرئوسه آن تامّ و تمام باشد، حتّی از اجزاء مستحبی که زینت آن است برخوردار باشد که مورد پسند واقع شود.
    چه بسیار نمازهایی را افراد اهدا می کنند که سر ندارد، پا ندارد یا لباس ندارد، برهنه است یا چشم ندارد و نابینا است!
    ص:75

    1- (1) . چنانچه پادشاه مصر ماریه ی قبطیه را به رسول خدا اهداء کرد.



    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دوم: فلسفه ی نیّت
    اشاره
    روح نماز، بلکه همه ی عبادات واجب و مستحب، در نیت است و مراد از نیت عبادات، قصد قلبی و توجه همراه با قربت و خلوص است. و مراد از قرب، قرب معنوی است نه قرب مکانی.
    به در خدای قربی طلب ای ضعیف همت
    که نماند این تقرب که به پادشاه داری
    و مراد از خلوص آن است که غیر از رضایت و قرب به خداوند هدفی دیگر نداشته باشد، یعنی عمل او از نمایش به مخلوق و نفع مادی دور، و همچنین از پیرایه های غیر ربانی هم به دور باشد.
    چنانچه در کافی روایتی را از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ی شریفه ی: «الذی خلق الموت و الحیاۀ لیبلوکم أیّکم أحسن عملا»
    (1) نقل می کند که فرمود:
    «لیس یعنی أکثرکم عملاً ولکن اصوبکم عملاً، و انّما الاصابۀ خشیۀ اللَّه و النیۀ الصادقۀ، ثمّ قال: العمل الخالص الذی لا یرید ان یمدحک علیه أحد إلّا اللَّه عزّوجلّ والنیّۀ أفضل من العمل»؛
    (2)«مراد پروردگار از
    ص:76

    1- (1) . ملک/ 2 «آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می کنید.»
    2- (2) . اربعین شیخ بهائی، حدیث 37.
    «أحسن عملاً» این نیست که خدا شما را به «عمل بیشتر» آزمایش می کند، بلکه مراد آن است که شما را به «عمل درست تر» امتحان می کند؛ و درست عمل کردن تنها ترس از خدا و نیّت صادقانه است.
    سپس فرمود: عمل خالص آن است که انتظار نداشته باشی هیچ کس غیر از خدا تو را بستاید، و همانا نیّت، برتر از عمل است.»
    در این روایت عمل خالص را عملی معرفی کرده است که فقط برای خدا باشد و به قصد مدح و تعریف مردم نباشد، و بالاترین درجه ی خلوص نیّت آن است که به قصد ثواب و طمع بهشت و ترس از جهنم و نجات از عذاب الیم و شکر نعمت ها و استجابت دعا و امثال اینها نباشد.
    چنانچه علی (علیه السلام) عرضه می دارد:
    «ما عبدتک خوفاً من نارک ولا طمعاً فی جنّتک لکن وجدتک أهلاً للعبادۀ فعبدتک»؛
    (1)«(پروردگارا) ترا به خاطر ترس از آتشت و برای طمع در بهشتت پرستش نمی کنم، بلکه تو را شایسته ی عبادت یافته ام، و بدین جهت تو را عبادت می کنم!»
    اختلاف است بین فقها در صحّت عمل به نیت یکی از مقاصد فوق، و مشهور است که عمل با یکی از این مقاصد صحیح است.
    چنانچه از آیات متعدد مثل: «وادعوه خوفاً و طمعاً»؛
    (2)«و او را با بیم و امید بخوانید!»
    ص:77

    1- (1) . بحارالانوار، ج 67، ص 186
    2- (2) . أعراف/ 56.
    و «کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً»؛
    (1)«و در حال بیم و امید ما را می خوانند.»
    «وافعلوا الخیر لعلّکم تفلحون»؛
    (2)«و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید!»
    صحت عمل تلویحاً یا تصریحاً معلوم می گردد.
    و کلینی از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند:
    «العباد ثلاثۀ: قوم عبدواللَّه - عزّوجلّ - خوفاً من العقاب فتلک عبادۀ العبید، و قوم عبدواللَّه - تبارک و تعالی - طلباً للثواب فتلک عبادۀ الاجراء، و قوم عبدواللَّه - عزّوجلّ - حبّاً له فتلک عبادۀ الاحرار و هی أفضل العبادۀ».
    (3)
    «بندگان خدا سه دسته اند: گروهی خدا را به خاطر ترس از عقاب پرستش می کنند، که این عبادت بردگان است؛ و گروهی برای بدست آوردن ثواب، خدا را پرستش می کنند و این عبادت مزدوران است؛ و گروهی خدا را پرستش می کنند به جهت این که او را دوست می دارند، پس این عبادت آزادگان است و این بهترین عبادت است.»
    از این حدیث صحت عبادت هر سه گروه به دست می آید، چنانچه در رساله های عملیّه ی فقهای امامیّه، به صحّت عمل آنها تصریح شده است.
    ص:78

    1- (1) . أنبیاء / 90
    2- (2) . حج / 77
    3- (3) . اربعین شیخ بهائی، حدیث 37.
    امّا اگر عبادت برای نشان دادن به مردم باشد و یا منتظر باشد که از او تعریف کنند، بدون اختلاف باطل است، بلکه چنین عملی اگر چه به صورت، عبادت است، ولی آن را از گناهان بزرگ شمرده اند.
    امّا پیرایه های دیگر که غیر ریا باشد مثل «عتق رقبه» که برای رضای خدا و ضمناً خلاصی از نفقه ی او باشد، یا وضو برای خدا و در ضمن برای خنک شدن باشد، یا روزه برای رضای خدا و همچنین برای پرهیز از طعام باشد، در مباحث فقهی بیان کرده ام که این نوع قصدها اگر غرض اصلی باشد، و قربت به عنوان یک امر تبعی و جانبی باشد باطل کننده ی عمل است و اگر برعکس باشد، عمل صحیح است. و فتوای فقها هم بر همین محور دور می زند.
    هر عبادتی که از ریا دورتر باشد، محبوب تر و بیشتر مورد قبول درگاه حقّ واقع خواهد شد. از این رو در اخبار وارد شده که صدقه ی پنهانی افضل است از آشکار، زیرا در صدقه ی پنهانی ریا و نمایش نیست.
    ذکر پنهانی نیز افضل است از آشکار، و دعای پنهانی، افضل است از دعای آشکار، و نمازهای نافله را در خانه و پنهانی خواندن، افضل است از مساجد، معلوم است که وجه اشتراک و علۀ العلل موارد مذکور فقط دوری از ریا و ممحض بودن برای خدا است.

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 30-07-2023 در ساعت 21:28
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از علی آموز اخلاص عمل
    ص:79
    اهمیّت نیّت پاک و خالص در عبادات در آیات و اخبار بسیار وارد شده، نظیر آیه کریمه ی: «و ما أمروا إلّا لیعبدوا اللَّه مخلصین له الدین»؛
    (1)«و به آنها دستوری داده نشده بود، جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند.»
    و همچنین احادیث: «إنّما الأعمال بالنیّات»؛ «و لکلّ امریء ما نوی»؛ و «نیّۀ المؤمن خیر من عمله».
    (2)
    در «نیّت» علاوه بر قصد قلبی دو امر «واجب» و دو امر مستحب لازم است: دو امر واجب «قربت» و «خلوص» است؛ چنانچه صحیحه ی زراره در وسائل به این مطلب صراحت دارد:
    «عن ابی جعفر (علیه السلام): لو انّ عبداً عمل عملاً یطلب به وجه اللَّه و الدار الآخرۀ و أدخل فیه رضا أحد من النّاس کان مشرکا».
    (3)
    اگر بنده عملی انجام دهد و بخواهد به واسطه ی آن رضای خدا و سرای آخرت را به دست آورد؛ و در آن، خشنودی یکی از مردم را نیز داخل کرد، مشرک است.
    و امّا دو امر مستحب در نیّت نماز: یکی «توجّه و حضور قلب» است، و دیگری «خضوع و خشوع» در نماز است که توضیح آن به شرح زیر است:
    ص:80

    1- (1) . بیّنه / 5
    2- (2) . اربعین شیخ بهائی، حدیث 37
    3- (3) . وسائل الشیعۀ، ج 1، ص 67.
    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1. توجّه و حضور قلب
    از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حکایت شده: «لا صلاۀ الّا بحضور القلب»،
    (1) نمازی که با توجّه قلب نباشد، از درجه ی اعتبار ساقط است؛ هر چه در نماز حضور قلب باشد به همان اندازه قبول گردد اگر چه یا یا نماز باشد.
    از حضرت باقر (علیه السلام) روایت شده که فرمود: از نماز بنده بالا برده نمی شود مگر آن چه را دل با آن داشته، نیم آن یا ربع آن یا خمس آن.
    و از ائمّه اطهار (علیه السلام) حکایت شده: هر کس دو رکعت نماز با توجّه بگزارد، و در حالِ نماز به امور دنیایی متوجّه نشود، بعد از نماز، تمام گناهانش آمرزیده می شود.
    باز هم در خبر آمده: نماز معراج مؤمن است. و البتّه آن نمازی که روح مؤمن را به آسمان ببرد.
    نماز با توجّه، نمازی است که در موقع ادای آن روح از علائق مادّی بر کنار است و در عوالم والا سیر می کند.
    بهترین نمونه ی توجّه در نماز را پیشوایان دین به ما داده اند و اگر چه مشکل است ما به آن درجه برسیم، امّا باید بکوشیم که لااقل افکار دنیوی را در موقع نماز کنار بگذاریم و «فرایند توجّه» را کم کم تمرین کنیم تا برای ما ملکه شود.
    ص:81

    1- (1) . اربعین شیخ بهایی، حدیث 37.
    حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بارها در موقع نماز به حالت بیهوشی می افتاد. چنانچه حدیث خارج کردن تیر از پای مجروح آن حضرت در حال نماز، بدون این که متوجّه گردد، مشهور است.
    حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) روزی در حال نماز بود، که فرزندش در مقابل چشم وی در چاه افتاد و او متوجّه نشد.
    احادیث و اخباری که درباره ی «توجّه و حضور قلب» ذکر شد، برای معرفی اهمیّت آن کافی است.
    نکته:
    آیا تاکنون دقت کرده اید که چگونه آفتاب به وسیله ی ذرّه بین کاغذ را می سوزاند؟ چرا همان آفتاب بدون ذرّه بین کاغذ را نمی سوزاند؟ ذرّه بین در این مورد چه می کند؟
    ذرّه بین، نوری را که بر سطحش تابیده جمع آوری می کند و در یک نقطه خارج از خود که «کانون» می نامند، متمرکز می سازد، این نقطه همه ی خواصّ اشعه ای که بر سطح بزرگ ذرّه بین تابیده شامل است و حرارت آن نیز برابر است با حرارت تمام سطح ذره بین.
    نمازگزار نیز وقتی با حضور قلب فکر خود را متمرکز سازد همان عمل ذرّه بین در فکر او انجام می شود و چون این حالت در وی پیدا شد، برای درک فیض خداوند آماده می شود. مانند ذرّه بین که آفتاب را متمرکز می کند. چنانچه گفتیم: نورِ فیض و رحمت الهی در همه جا هست فقط ما باید خود را قابل دریافت آن نور سازیم تا سوز عشق الهی وجود ما را فرا گیرد.
    ص:82
    مثالی دیگر: عدسی دوربین عکاسی نور پراکنده را از شیء مورد نظر خود گرفته و در یک نقطه ( کانون) متمرکز می سازد، بعد همان نور را با سیر متفاوت اشعه، روی شیشه ی عکاسی می فرستد تا بر آن چاپ شود. ما هم اگر نور فیض وجود حق را در حال نماز به طور متمرکز دریافت کنیم می توانیم عکسی از رخ یار در وجود خود به چاپ برسانیم و رنگ و بوی او را پیدا کنیم.
    (1)

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 31-07-2023 در ساعت 21:49
    امضاء

صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi