صفحه 4 از 13 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 126

موضوع: حکمت ها و اسرار نماز

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2. فروتنی: (خضوع و خشوع)
    اشاره
    «خضوع» در نماز عبارت است از حالت توجّه تامّ و تذلّل عبد نسبت به مولای خود که باعث ظهور عظمت و هیبت معبود در قلب نمازگزار می شود به طوری که حالت خوف و رجاء و امید و پوزش و بازگشت در او حاصل گردد.
    «خشوع» عبارت است از اظهار ادب در ظاهر. که این ادب در پیشگاه با عظمت حضرت حق در اعضاء و جوارح ظاهر می شود؛ همان طور که خضوع مربوط به جوانح (امور قلبی) است. که هر دو در نهایت ادب و وقار و طمأنینه تجلی می کنند.
    خداوند در سوره ی مؤمنون فرموده:
    ص:83

    1- (1) . برگرفته از کتاب نماز و روزه، ص 54-56
    «قد أفلح المؤمنون * الذین هم فی صلاتهم خاشعون»،
    (1) یعنی فلاح و رستگاری برای آن مؤمنی است که در نماز خاضع و خاشع باشد و فروتنی نماید.
    نکته ی روشنگر:
    خلاصه ی آنچه در نشریه ی «نور و دانش» آمده این است که هر فردی اگر موقعیت خود را که ضعف و زبونی و ناچیزی است در پیشگاه با عظمت حضرت حق که آفریننده ی تمام عوالم خلقت است، درک نماید، قطعاً حالت خضوع وخشوع به وی دست می دهد، و هر چه این دو مرحله را انسان بیشتر بداند و توجه داشته باشد، زیادتر حالت خضوع و شکستگی پیدا می کند، چنانچه در قرآن می فرماید:
    «إنّما یخشی اللَّه من عباده العلماء»،
    (2) یعنی خشوع نسبت به خدا برای دانایان است.
    از این جهت بزرگان دین که از طرفی اهل معرفت و شناسایی حضرت حق بودند، و از طرفی به عجز و ناتوانی خود نیز آگاه بودند، زیادتر خوف و خشیت و خضوع و خشوع داشتند.
    رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در نماز چنان از خود بیخود می شد که اگر دنیا خراب می شد در حال او تأثیر نمی کرد!
    ص:84

    1- (1) . مؤمنون/ 1 و 2
    2- (2) . فاطر/ 28.
    حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) در حال نماز مثل بید می لرزید و سیل اشک او روان بود!
    حضرت امام صادق (علیه السلام) در نماز مثل دیگ می جوشید.
    چرا ما به این مقام ها نرسیده ایم؟! چون آن مقام شناخت حضرت باری تعالی را نداریم ونمی توانیم حقیقت بندگی را درک کنیم.
    کسی را که در پیشگاه پادشاه یا بزرگی طلبیده اند هنگامی که وارد می شود چقدر توجّه دارد و ادب ظاهری را رعایت می کند، در صورتی که آن پادشاه هم بنده ی عاجزی است که از خودش قدرتی ندارد و هر چه دارد از خدا دارد، پس کسی که در مقابل سلطان سلاطین عالم، که همه ی کرات عالم و ملک و ملکوت، مسخّر او هستند ایستاده، سزاوار است بیش از این مؤدب و لرزان و خاشع وهراسان باشد.

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اموری که موجب خشوع و حضور قلب می گردد:
    1. فکر کنیم که در مقابل که ایستاده ایم و با که صحبت می کنیم و منظور از این قیام و قعود و رکوع و سجود چیست؟
    2. توجّه به معانی الفاظ نماز، که اگر ملتفت معانی آن باشی بهتر است.
    3. ترتیل در قرائت همراه با طمأنینه و آرامش نفس، و با تأنّی نماز خواندن به حضور قلب و خضوع و خشوع بسیار کمک می کند.
    4. افکاری که وارد قلب شد سریع آن را بیرون کنیم و به یاد خدا شویم، وگرنه از راه تداعی معانی، سلسله افکار مختلف، یکی پس از دیگری، به قلب هجوم می آورد و تا آخر نماز از فوائد حقیقی نماز محروم می مانیم.
    ص:85
    5. چشم خود را از توجّه به اطراف وجوانب نگاه داریم و به مهر و محلّ سجده توجه کنیم، تا باعث تمرکز حواس و حضور قلب و خضوع و خشوع گردد.
    از این رو در اخبار توصیه شده: در حال رکوع مقابل دو پا، در حال سجده به دو طرف بینی، و در حال قنوت به کف دست، و در حال جلوس به دامن نظر کنید.
    6. نماز در حال خواب آلودگی و کسالت و سنگینی معده و در حالت ناراحتی نباشد تا توجّه لازم حاصل شود؛ در حدیث است که:
    «و لا تقم إلی الصلاۀ متکاسلاً و لا متناعساً...؛ لا تقربوا الصلاۀ و أنتم سکاری».
    (1)«با حالت کسالت و خواب آلودگی نماز را به پا ندارید...؛ (چنانچه در قرآن می فرماید:) در حال مستی به نماز نزدیک نشوید.»(2)
    فوائد کامل نماز موقعی است که شخص نمازگزار توجّه به مبدأ داشته باشد، و در فکر امور دنیایی و تجارت و حساب ناچیز دنیا نباشد.
    شاعر می گوید:
    اگر نه روی دل اندر برابرت دارم
    ص:86

    1- (1) . کافی، ج 3، ص 299
    2- (2) . نساء / 43.
    و در این راستا خداوند می فرماید:
    «فویل للمصلّین * الذین هم عن صلاتهم ساهون»؛
    (1)«وای بر نمازگزاران، آنهایی که در حال نماز غافلند.»
    اهمیّت توجّه در نماز چنان است که فرموده اند: «لا صلاۀ الّا بحضور القلب»،
    (2) یعنی نماز جز با توجّه نماز نمی شود.
    از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: چون بنده به نماز ایستاد، حجاب بین او و خدا رفع می شود، و خدا به وی روی می آورد و ملائکه به نماز او نماز می کنند و بر دعای او آمین می گویند، و از جوانب آسمان بر او نیکویی و خیر می بارد، و منادی حق فریاد می زند که اگر بداند با که مناجات می کند، به هیچ چیز توجّه نخواهد کرد مگر نماز.
    و نیز در خبر دیگر فرمود: خدا به نماز آدمی که دل خود را با بدن خود به نماز آماده نکرده باشد، نظر نمی افکند.
    از امام باقر (علیه السلام) روایت شده: نماز نافله توصیه شده، تا نقصان های نمازهای واجب که به واسطه ی نقص در حضور قلب پیدا کرده جبران گردد، و علّت دو برابر بودن رواتب بر فرائض یومیّه آن است که وقتی انسان در نماز بذل توجّه کند، تقریباً معادل یک ثلث از نماز را بیشتر نمی توانیم با حضور قلب و توجّه باشیم؛ لذا دو برابر آن نافله می خوانیم، که دو ثلث دیگر را از نوافل ضمیمه ی
    ص:87

    1- (1) . ماعون / 4 و 5
    2- (2) . اربعین شیخ بهائی، حدیث 37.
    فرائض نماییم؛ تا در نتیجه در هر شبانه روز 17 رکعت نمازِ با توجّه خوانده باشیم.
    قلب مؤمن در نماز باید مثل عقربه ی قطب نما باشد که هر چه او را به اطراف بگردانند، باز به حال طبیعی رو به نقطه ی جنوب می ایستد، نمازگزار نیز هر وقت توجّه او گرفته شد، سریع به حالت توجّه برگردد.
    ذرّه بین حرارت و نوری را که روی تمام سطح آن تابیده، در نقطه ی کانون متمرکز و مجتمع می نماید، از این رو روشنی آن نقطه زیاد و حرارت آن هم زیاد است که می سوزاند.
    شما هم وقتی در نماز توجّه می کنید و فکر خود را متمرکز می سازید، همان عمل ذرّه بین را پیدا خواهید کرد، یعنی قلب شما از همه عالم فیض رحمت الهی را که منبسط است، به نقطه ی کانونی خود جذب می کند.
    توجّه و حضور قلب در نماز بسیار مشکل است زیرا افکار انسان بسیار پراکنده است و مانند امواجی که پیوسته از روی دریا می گذرد و آن را خروشان می سازد، افکار هم رفت و آمد می کند و شیطان نیز در کمین.
    وقتی دل از یاد خدا غافل شد، بلافاصله لشکر شیطان، سنگرهای دل را تصرف می کنند، وقتی یاد خدا آمد شیطان ناگزیر رو به گریز می نهد.
    منظر دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته در آید
    ص:88

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 01-08-2023 در ساعت 19:37
    امضاء

  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سوم: فلسفه ی اذان و اقامه

    اذان از بزرگ ترین شعائر اسلام است در مقابل ناقوس کلیسا؛ مقایسه و قضاوت این دو به عهده ی وجدان پاک خوانندگان باشد.
    توجه به معنای جملات اذان ما را از خواب غفلت بیدار می کند، و از منجلاب مادّیات بیرون می کشد، و قلب ما را به عالم فوق طبیعیّات متوجه می سازد؛ اذان برزخ بین مادّیات و معنویّات است.
    پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) هر وقت می خواست از اشتغالات دنیایی راحت شود به اذان متوسّل می گردید و می فرمود: «أرحنا یا بلال».
    وقتی مؤذن بانگ بر می دارد و ندای توحید خالص الهی و نبوّت نبّی خاتم (صلی الله علیه و آله) در فضای جامعه سرداده می شود چنان تأثیر عمیقی در روحیّه ی مسلمین و دیگر مردم جهان ایجاد می کند که وصف کردنی نیست و بالاترین شعار به شمار می رود.
    در اذان اظهار عظمت خدا و یگانگی او، و اقرار به نبوّت، و ذکر اوصاف نماز است، به این که موجب فوز و فلاح است و بهترین اعمال می باشد، و باید به سوی او شتاب کرد.
    ص:89
    اذان اشاره است به منادی قیامت یا به صور اسرافیل؛ و اقامه به صور دوم اشاره دارد (با دمیدن اوّل در صور، جان ها از کالبد خارج می شود و با دمیدن مجدّد در صور، ارواح به بدن ها باز می گردند و همه زنده می شوند).
    در اخبار، آثار و فوائد بیشمار و ثواب فوق العاده ای برای اذان و اقامه رسیده است.
    حالِ اذان، حالِ شیپور آشوب، یا شیپور حاضر به خدمت است که در سربازخانه بلند می گردد که سرباز به هنگام شنیدن این صدا سریع خود را آماده به خدمت کرده و به مراکز حضور می رساند و آماده و مجهّز و مسلّح برای خدمت سربازی، و احیاناً جان بازی می شود.
    مؤمنِ نمازگزار هم با شنیدن صدای اذان، برای ارتباط با عالم ماوراءالطبیعه و توجّه به حضرت حق آماده می شود و خود را با شتاب به محلّ نماز می رساند چنانچه قرآن می فرماید:
    «إذا نودی للصلاۀ من یوم الجمعۀ فاسعوا إلی ذکر اللَّه».
    (1)«زمانی که برای نماز روز جمعه اذان گفته می شود، به سوی ذکر خدا بشتابید.»
    ص:90

    1- (1) . جمعه / 9.

    امضاء

  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چهارم: فلسفه ی تکبیرات

    اولین جزء نماز تکبیر است که تحریم نماز به آن حاصل شود، چنانچه در روایت آمده:
    «قال علی (علیه السلام) قال رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله): إفتتاح الصلاۀ الوضوء و تحریمها التکبیر وتحلیلها التسلیم».
    (1)
    و فلسفه ی آمدن تکبیر، چه در اوّل نماز و چه در آخر آن و تکرار تکبیرات
    (2) و همچنین ابتداء اذان و اقامه و نیز تکرار آن در فرازهای پایانی اذان و اقامه، برای آن است که عظمت الهی را مردم متذکر شوند تا دنیا و مادّیات پیش آنها کوچک گردد و اقبال و توجّه به حضرت حق بیشتر پیدا کنند، و کار دنیا را زمین گذارده، به نماز بشتابند؛ و در نماز با توجّه قلبی، خوف و هیبت الهی در دل ها جایگزین گردد.
    این تکبیرۀ الاحرام، رکن نماز است، چرا که حقیقت نماز اظهار عظمت معبود است و کلمه ی تکبیر این حقیقت را به نحو صریح خاطر نشان می سازد.
    ص:91

    1- (1) . وسائل الشیعۀ، ج 1، ص 366، ح 4. در این روایت «نماز» به «حج» تشبیه شده که با تحریم شروع و با تحلیل پایان می پذیرد
    2- (2) . در چهار رکعت نماز 31 تکبیر وارد شده، یکی واجب و بقیّه مستحب است.
    زیرا معنای «اللَّه اکبر» آن است که خدا بزرگ تر است از هر چیزی که تصوّر شود.
    (1)
    «اللَّه اکبر» یعنی خداوند بزرگ تر از همه ی اشیاء محسوس و معقول در عالم است. بلکه بزرگ تر است از این که بتوانیم عظمت او را توصیف بنمائیم.
    ای برتر از قیاس و گمان و خیال و وهم
    و دست بلند کردن در حال تکبیرۀ الاحرام، اشاره است به این که از غیرخدا روی گردانم و مادّیات و دنیا را پشت سر انداختم تا با حضور قلب و توجه کامل، دمی با او بیاسایم.
    آن نماز تو نماز است که هنگام شروع دست بر داشتنت از سر دنیا باشد
    ص:92

    1- (1) . نقل است که یکی از ارباب عرفان شنید مؤذن می گوید: «اللَّه اکبر»، گفت: ای مؤذن آن خدایی که تو او را می پرستی زیر پای من است.عارف دیگری شنید گفت: آن جایی که این کلام را گفته، باید گنجی از طلا باشد، زیرا آن مؤذن برای پول و دنیا اذان می گوید، و او گفته: آن خدایی که تو او را می خوانی پول است و آن زیر پای من است، جستجو کردند و همانجا گنجی پیدا کردند.


    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 02-08-2023 در ساعت 18:18
    امضاء

  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پنجم: فلسفه ی قیام

    یکی از واجبات نماز، قیام است، ایستادن در نماز از ارکان و اجزاء مهم نماز است، به طوری که به علاقه ی کل و جزء، کلّ نماز را قیام نیز نامند؛ و اطلاق قیام در مقابل صیام که روزه است شایع و مشهور است.
    در قیام، اظهار تذلل و فروتنی و خضوع و خشوع بیشتری نهفته است، و در مقابل بزرگان ایستادن ادب است وبدون اجازه نباید نشست. و روح نماز و عبادات امور مذکور است.
    نمازِ مستحب ایستاده، نیز ثوابش بیشتر است؛
    خطابه ی ایستاده، بیشتر مؤثر واقع می شود.
    خطبه ی نماز جمعه و عید فطر و قربان به حال ایستاده وارد شده و اجازه ی نشسته خواندن نمی دهند، بلکه در صدر اسلام خطابه ها همه به حال ایستاده بوده، و اوّل کسی که خطبه ی نشسته خواند، معاویه بود.
    (1)
    در حال قیام نماز، از ایستادن و قیام صفوف خلایق در روز محشر یاد می کنیم که:
    ص:93

    1- (1) . تتمّۀ المنتهی، ص 52.
    «یوم یقوم الناس لربّ العالمین»،
    (1)«یوم یقوم الروح والملائکۀ صفّاً لایتکلّمون».(2)
    «روزی که مردم برای پروردگار عالم می ایستند»، «روزی که به صف می ایستند آن فرشته ی بزرگ روح القدس و ملائکه در حالی که تکلم نمی کنند.»
    مصداق این آیات در حال نماز جماعت است که صفوف جماعت همه ایستاده و امام به تنهایی در یک صف ایستاده و هیچ حق تکلّم ندارند و باید قرائت امام را در حال سکوت گوش فرا دهند.
    قیام ظاهری اشاره دارد به قیام حقیقی، که ایستادگی و پافشاری و جان فشانی برای رسیدن به هدف باشد. مانند قیام و نهضت حسین (علیه السلام) برای کوبیدن دستگاه اموی و قیام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مقابل یک دنیا مخالف، و تحمّل همه مشکلات برای رسیدن به هدف.
    این نوع از قیام، منوط است به ایمان کامل به هدف، چنانچه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ایمان به خدا و رسولان و ملائکه و کتب الهی قبل داشت: «آمن الرسول بما أنزل إلیه من ربّه»؛
    (3)«پیامبر به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است»، به خلاف دانشمندان، که فرضیّات و تئوری ها و نظریه های علمی آن ها مبنی بر ایمان و یقین نبود، از این رو در موقع خطر پافشاری نمی کردند، چنانچه گالیله خلاف عقیده ی خود را اظهار می کند.
    ص:94

    1- (1) . مطففین/ 6
    2- (2) . نبأ / 38
    3- (3) . بقره / 285.
    ولی پیغمبر اسلام در جواب مخالفین که می گفتند: هر چه خواهی به تو می دهیم و تو را رئیس خود می نماییم به شرط آن که از خدایان ما دست برداری! فرمود: اگر مشرق و مغرب عالم را به من واگذار کنید و ماه و خورشید را در دست من بگذارید، از عقیده ی خود دست بر نمی دارم!
    (1)
    چنانچه مکرّر به امام حسین (علیه السلام) همین پیشنهاد از طرف نماینده ی یزید داده می شد که هر چه بخواهی از ثروت و ریاست و عزّت و احترام به تو داده می شود، تا با یزید بیعت کنی! در جواب می فرمود: هرگز مثل من دست بیعت به سوی مثلِ این مرد فاسق ظالم دراز نمی کنم.... من در دامن کسانی بزرگ شده ام که با تطمیع و تهدید هرگز دست از هدف خود بر نمی داشتند.
    حضرت علی (علیه السلام) در جنگ حنین چنان پافشاری و استقامت داشت که صفوف انبوه لشکر را از هم می درید و پروانه وار با عدّه ای معدود از رسول خدا حمایت کرد، تا عباس که بسیار بلند قامت و دارای صدای رسا بود، فریاد زد: یا أهل البیعۀ الشجرۀ یا أهل سورۀ البقرۀ! کجا فرار می کنید؟!
    در جنگ احد نیز به واسطه ی عدم استقامت، اصحاب رو به فرار نهادند و حضرت علی با حمزه تنها ماند، استقامت نمودند تا حمزه شهید شد.

    امضاء

  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امیرالمومنین علی (علیه السلام) یک تنه از رسول خدا حمایت و دفاع کرد تا نود زخم بر بدن او رسید وچندین مرتبه زانو به زمین زد و خداوند او را نصرت داد و شمشیر ذوالفقار به دست او رسید و دشمنان را از رسول خدا دفع می کرد.
    قرآن کریم می فرماید:
    ص:95

    1- (1) . ر. ک: بحارالانوار و حیاۀ القلوب.
    «انّ الذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل علیهم الملائکۀ»؛
    (1)«به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند فرشتگان بر آنان نازل می شوند.»
    خداوند استقامت و پایداری برای حق و حقیقت را ستوده، و برای آن پاداش نیکو مقرّر فرموده. و در سوره ی هود و شوری پیغمبرش را به استقامت امر فرموده: «فاستقم کما أمرت»
    (2) -(3) ؛ «پس همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن!»
    ص:96

    1- (1) . فصلت / 30
    2- (2) . هود / 112
    3- (3) . و این شهرت که حضرت فرمود: «شیّبتنی سورۀ هود»، یعنی سوره ی هود مرا پیر کرد، چندان مورد اعتبار نیست و روایت معتبری ندارد.بلکه روایت معتبر آن در کتاب تفسیر صافی آمده که فرمود: سوره ی «هود» و «واقعه» مرا پیر کرد (در این دو سوره برای کفّار و فسّاق عذاب دنیوی و اخروی ذکر شده).و شاید علّت پیری پیغمبر تأثّر از آیات عذاب باشد نه استقامت پیغمبرصلی الله علیه وآله، زیرا استقامت ذاتی رسول خداصلی الله علیه وآله به قدری محکم بود که از آیه ی شریفه تفاوتی به حال حضرت نداشت.و اگر امر به استقامت در سوره ی هود سبب پیری رسول خدا بود، پس باید سوره ی شوری هم ذکر شده باشد که همین مطلب را دارد.سرّش این است که در سوره ی شوری امر به استقامت برای خود پیغمبر است و آن بزرگوار نهایت استقامت را داشت و در سوره ی هود به استقامت پیغمبر وکسانی که ایمان آورده اند امر شده است.رسول خدا از استقامت خود پیر نشد، بلکه از زحمت استقامت دیگران که نمی خواستند استقامت خود را حفظ کنند پیر شد.درست در دو آیه ی مذکور دقّت کنید تا نکته معلوم، و سبب پیر شدن رسول خدا مفهوم گردد.

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 03-08-2023 در ساعت 19:13
    امضاء

  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در سوره ی شوری آیه چنین است: «و استقم کما أمرت و لاتتبع أهوائهم»؛
    (1)«و آنچنان که مأمور شده ای استقامت نما، و از هوی و هوس های آنان پیروی مکن.»
    و در سوره ی هود آیه چنین است: «فاستقم کما أمرت و من تاب معک»؛
    (2)«پس همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند (باید استقامت کنند).»
    پس پیغمبر از استقامت خود خسته نمی شد ولکن از استقامت نکردن امّت، و از زحمت دعوت آنها به استقامت، خسته و پیر شد.
    و شاید جهت آن که یکی از القاب امام زمان (علیه السلام)، قائم است، این باشد که با مخالفین مبارزه می کند و نهایت قیام و استقامت را در این زمینه از خود نشان می دهد.
    هنگامی که «موسی نصیر»، فرمانده ی کل قوای جبهه ی آفریقائی اسلام، به فکر فتح وتسخیر اروپا افتاد، غلام خود «طارق بن زیاد» را برای جمع آوری اطلاعات به سوی اسپانیا روانه کرد.
    وقتی «طارق» به محلّ مأموریّت رسید، زمینه را برای حمله و فتح، مهیّا، و روحیّه ی دشمن را ضعیف دید، با خود اندیشید که اگر بخواهد برای فرمانده ی کل گزارش فرستاده، و منتظر دستور شود، چه بسا دشمن بیدار و آماده شود، لذا خود تصمیم به حمله گرفت.
    ص:97

    1- (1) . شوری / 15
    2- (2) . هود / 112.
    دستور داد: و کشتی ها را که با آن از دریا عبور کرده بودند، آتش زدند!» وقتی شعله های آتش کشتی ها را دیدند، جمعی به او اعتراض کردند و گفتند: «تو با سوزاندن کشتی ها ما را بیچاره کردی و دستمان را از خانه و منزلمان کوتاه ساختی.»
    طارق گفت: «مرد مسلمان مانند مرغ نیست که آشیانه ی مخصوص داشته باشد!» سپس از جا بر خواسته، بر دامنه ی کوهی که امروز آن را جبل الطارق می خوانند در مقابل امواج خروشان و خشمگین دریا، خطبه ای چنان مهیّج خواند که فریاد امواج را در گوش ها بی اثر ساخت، او چنین گفت:
    «ای مردم! اینک دریای متلاطم در پشت سر، و سپاه بی شمار دشمن پیش روی شما است، دشمنان شما انبارهای پرآذوقه و اسلحه دارند، ولی برای شما غذایی نیست جز آنچه با پنجه های نیرومند خود از دست دشمن در آورید و سلاحی جز آن شمشیرها که بر کمر بسته اید ندارید!»
    این خطبه ی حماسی و پر شور چنان خون غیرت آن گروه را به جوش و خروش در آورد که تمام سختی ها را تحمّل کرده و به فتح شایانی نائل گردیدند.
    حیات عالم به واسطه ی «امید» است، که همه را برای زندگی بهتر به فعالیّت وادار کرده، و ترقّی و تعالی در دو دنیا منوط و مربوط به «قیام در مقابل مشکلات» و «فعالیّت» است.
    ص:98
    رمز کامیابی مردان بزرگ در عالم و موفقیّت آنها در هر جهت، به واسطه ی «قیام» آنها بود تا موفّق شدند و به نتیجه رسیدند.
    نابرده رنج گنج میسّر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
    و از مشکلات نهراسیدند، بسا اشخاصی که فعالیّت دارند امّا به هنگام شکست خوردن متوقّف می شوند و پشتکار و قیام خود را از دست می دهند، امّا مردان بزرگ علاوه بر پشتکار، از شکست و محرومیّت ها و کار شکنی ها مأیوس و متوقّف نمی شوند و دنبال کار را رها نمی کنند.
    «ابو جعرانه» از دانشمندان بزرگ اسلام گوید: من درس استقامت و نترسیدن از شکست را، از یک حشره به نام «جعرانه» فرا گرفتم (به همین جهت لقب ابو جعرانه پیدا کردم).
    در مسجد دمشق در کنار ستون صافی نشسته بودم، دیدم که این حشره قصد دارد از روی این سنگ صاف بالا رود و بالای ستون به چراغی برسد.
    من از سر شب تا نزدیک صبح در کنار این ستون نشسته بودم و به بالا رفتن این جانور دقّت می کردم، 700 بار از روی زمین تا میان ستون رفت و در اثنا شکست خورد و روی زمین افتاد، زیرا آن ستون صاف بود و پای آن می لغزید.
    از تصمیم و اراده ی آهنین این حشره در تعجّب بودم، آخر الامر او را دیدم که شاهد مقصود را در آغوش گرفته و کنار چراغ نشسته است.
    «ناپلئون» گفت: این قدر شکست خوردم و نهراسیدم تا راه شکست دادن را خوب یاد گرفتم.
    ص:99


    امضاء

  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پا فشاری و اس - تقامت میخ

    کتاب لمعه در زندان به قلم شهید اوّل، مقدمّه ی ابن خلدون در تبعیدگاه، و شرح اشارات به قلم خواجه در حبس قلعه ی الموت (که اسماعیلیّه او را توقیف کرد) نوشته شد.
    حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید:
    «درخت های بیابانی که با مشکلات بی آبی و طوفان و باد سخت بیشتر مواجه هستند با دوام تر و محکم تر هستند، بشر با استقامت هم همین طور است.»
    (1)
    به امید آن که «قیام» در نماز، هر روز سرمشقی برای درس زندگی ما باشد.
    ص:100

    1- (1) . «ان الشجرۀ البرّیۀ اصلب عوداً...» نهج البلاغه، نامه 45، ص 418.
    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 05-08-2023 در ساعت 21:28
    امضاء

  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ششم: فلسفه ی آهسته و بلند خواندن نماز

    هر یک از جهر و اخفات محاسن و حکمت هایی دارد بدین ترتیب:
    در بلند خواندن به واسطه ی استماع و گوش دادن و تأثیرپذیری اعصاب سمعی، در مغز بهتر تأثیر می گذارد، نسبت به آهسته خواندن.
    زیرا سلول های گوش و دماغ، هر دو تلقین به نفس را اخذ نموده و از حقیقت اذکار بهره مند می گردند، از این رو توصیه شده که درس ها را شاگردان بلند بلند بخوانند تا بهتر در مغز آنها جایگزین گردد.
    در آهسته خواندن و اخفات، حالت آرامش و اطمینان و حالت قربت و خلوص بیشتر هویدا می گردد، از این رو اذکار را در حال خفیه و آهسته خواندن بهتر است در این راستا قرآن کریم می فرماید:
    «ادعوا ربّکم تضرّعاً وخفیۀً»؛
    (1)«پروردگار خود را (آشکارا) از روی تضرع، و در پنهانی، بخوانید!»
    «و دون الجهر من القول»؛
    (2)«پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن.»
    ص:101

    1- (1) . أعراف / 55
    2- (2) . أعراف / 205.
    و نیز عمل اخفاتی از ریا دورتر است، لذا صدقه ی پنهانی بهتر از صدقه ی آشکار است؛ قرائت سرّی نیز از ریا دورتر است و در روایات نیز شواهدی برای این حقیقت موجود است.
    در آهسته خواندن، تمام توجّه، یک دفعه به مغز می شود، از این جهت هر دو قسم جهر و اخفات در نماز رسیده و تشریع شده تا از محاسن و مزایای هر دو قسم بهره مند گردیم.
    امّا جهت اختصاص نماز روز به اخفات و نمازهای شبانه به جهر، از جمله رموز و اسراری است که هنوز فلسفه ی آن کشف نشده است و باید تعبداً آن را بپذیریم. و ممکن است در آینده با پیشرفت علم حکمت های این حقیقت نیز روشن شود.

    امضاء

  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    در تفسیر صافی ذیل آیه ی «ادعوا ربّکم تضرعاً و خفیۀً»
    (1) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با اصحاب در بیابانی می رفتند، به منطقه ای رسیدند که اصحاب صدا به تکبیر و تحلیل بلند کردند، رسول خدا فرمود: چرا صدا می کنید، آهسته خدا را بخوانید و آهسته ذکر بگویید، مگر خدا دور، یا کر است، خدا نزدیک و شنوا است.
    مناجات با خدا از مادّه ی «نجوی» است، که دو نفر آهسته با هم صحبت محرمانه نمایند. به همین خاطر آن را «نجوی» گویند، نه آن که مناجات داد و فریاد باشد.
    ص:102

    1- (1) . أعراف / 55.
    در عدۀ الداعی آمده:
    «قال رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) لأبی ذر: یا أباذر، اذکر اللَّه ذکراً خاملاً قلت: ما الخامل؟ قال الخفیّ»؛
    (1)«پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود: خدا را یاد کن و ذکر بگو ذکر خامل، ] ابوذر گوید: [ گفتم: خامل چیست؟ حضرت فرمود: آهسته.»
    فقط یک روایت در مورد صلوات دارد که بلند بفرستید، که نفاق را می برد؛ و شاید فلسفه ی آن این باشد که اسم پیغمبر باید در دنیا آشکار شود (و رفعنا لک ذکرک).
    (2)
    در آخر عدّۀ الداعی روایتی نقل می کند که فرمود: ذکر مخفی، هفتاد مرتبه از ذکر آشکار، ثواب آن بیشتر است.
    (3)


    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 06-08-2023 در ساعت 21:05
    امضاء

صفحه 4 از 13 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi