صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: تفسیر سوره مبارکه علق

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در حقيقت اين آيات نيز پاسخى است به همان گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه فرمود من قرائت كننده نيستم يعنى همان خدائى كه به وسيله قلم انسانها را تعليم داد، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت ، قادر است كه به بنده اى درس نخوانده همچون تو نيز قرائت و تلاوت را بياموزد.
    جـمـله (الذى عـلم بـالقـلم ) تـاب دو مـعنى دارد، نخست اينكه : خداوند نوشتن و كتاب را به انـسان آموخت و قدرت و توانائى اين كار عظيم را كه مبداء تاريخ بشر، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است ، در او ايجاد كرد.
    ديـگـر ايـنـكـه مـنـظور اين است كه علوم و دانشها را از اين طريق و با اين وسيله به انسان آموخت .
    خـلاصـه ايـنكه طبق يك تفسير منظور تعليم كتابت است ، و طبق تفسير ديگر منظور علومى است كه از طريق كتابت به انسان رسيده است .
    و در هـر حـال تـعـبـيـرى اسـت پـر مـعـنـى كـه در آن لحـظـات حـسـاس نـخـسـتـيـن نزول وحى در اين آيات بزرگ و پر معنى منعكس شده است .
    نكته ها :
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نکته ها:

    سـپـس از مـيـان مـخـلوقـات روى مـهـمـتـريـن پـديـده جـهـان خـلقـت و گـل سـرسـبـد آفرينش يعنى (انسان ) تكيه كرده ، و آفرينش او را يادآور شده ، و مى فرمايد: همان خدائى كه انسان را از خون بسته اى خلق كرد (خلق الانسان من علق ).
    (مـن عـلق ) در اصـل به معنى چسبيدن به چيزى است ، و لذا به خون بسته و همچنين به زالو كـه براى مكيدن خون به بدن مى چسبد (علق ) گفته اند و از آنجا كه نطفه بعد از گـذرانـدن دوران نـخـسـتـيـن را در عـالم جـنـيـن ، بـه شـكـل قـطـعـه خـون بـسـتـه چـسـبـنده اى در مى آيد كه در ظاهر بسيار كم ارزش است ، مبداء آفـريـنـش انـسـان را در ايـن آيـه هـمـيـن مـوجـود نـاچـيـز مـى شـمرد، تا قدرت نمائى عظيم پروردگار روشن شود كه از موجودى چنان ارزش مخلوقى چنين پر ارزش آفريده است .
    بـعـضـى نـيـز گـفـتـه انـد: مـنـظـور از عـلق در ايـنـجـا گـل آدم است كه آن هم حالت چسبندگى داشت ، بديهى است خدائى كه اين مخلوق عجيب را از آن قطعه گل چسبنده به وجود آورد، شايسته هر گونه ستايش است .
    گـاه (عـلق ) را بـه مـعـنـى موجود (صاحب علاقه ) دانسته اند كه اشاره اى است به روح اجـتـمـاعـى انـسـان ، و عـلقـه آنـهـا بـه يـكـديـگـر كـه در حـقـيـقـت پـايـه اصـلى تكامل بشر و پيشرفت تمدنها را تشكيل مى دهد.
    بـعـضـى نـيـز (علق ) را اشاره به (نطفه نر) (اسپر) ميدانند كه شباهت زيادى به زالو دارد، اين موجود ذره بينى در آب نطفه شناور است ، و به سوى نطفه زن در رحم پيش مـى رود، و بـه آن مـى چـسـبـد، و از تـركـيـب آن دو نـطـفـه كامل انسان به وجود مى آيد.
    درسـت است كه در آن زمان اينگونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولى قرآن مجيد از طريق اعجاز علمى پرده از روى آن برداشته است .
    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از ميان اين تفسيرهاى چهارگانه تفسير اول روشن تر به نظر مى رسد، هر چند جمع ميان چهار تفسير نيز بى مانع است .
    از آنـچه گفتيم روشن شد كه انسان بر طبق يك تفسير به معنى حضرت آدم و بر طبق سه تفسير ديگر به معنى مطلق انسانها است .
    بار ديگر براى تاءكيد مى افزايد: بخوان كه پروردگارت از هر كريمى كريمتر است ، و از هر بزرگوارى بزرگوارتر (اقراء و ربك الاكرم ).
    بـعـضـى مـعـتـقـدنـد كـه (اقـراء) دوم تـاءكـيـدى اسـت بـر (اقـراء) در آيـات قـبـل ، و بـعـضـى گـفـتـه انـد بـا آن مـتـفـاوت اسـت ، در جـمـله اول مـنـظـور قـرائت پـيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى خويش است و در جمله دوم قرائت براى مردم ، ولى تاءكيد مناسب تر به نظر مى رسد، زيرا دليلى بر اين تفاوت در دست نيست .
    و بـه هـر حـال تعبير اين آيه در حقيقت پاسخى است به گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سـلم ) در جـواب جـبرئيل كه گفت : من قرائت كننده نيستم ، يعنى از بركت پروردگار فوق العاده كريم و بزرگوار تو توانائى بر قرائت و تلاوت دارى .
    سـپس به توصيف خداوندى كه اكرم الاكرمين است پرداخته مى فرمايد: همان كسى كه به وسيله قلم تعليم فرمود (الذى علم بالقلم ).
    و به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد (علم الانسان ما لم يعلم ).



    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در حقيقت اين آيات نيز پاسخى است به همان گفتار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه فرمود من قرائت كننده نيستم يعنى همان خدائى كه به وسيله قلم انسانها را تعليم داد، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت ، قادر است كه به بنده اى درس نخوانده همچون تو نيز قرائت و تلاوت را بياموزد.
    جـمـله (الذى عـلم بـالقـلم ) تـاب دو مـعنى دارد، نخست اينكه : خداوند نوشتن و كتاب را به انـسان آموخت و قدرت و توانائى اين كار عظيم را كه مبداء تاريخ بشر، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است ، در او ايجاد كرد.
    ديـگـر ايـنـكـه مـنـظور اين است كه علوم و دانشها را از اين طريق و با اين وسيله به انسان آموخت .
    خـلاصـه ايـنكه طبق يك تفسير منظور تعليم كتابت است ، و طبق تفسير ديگر منظور علومى است كه از طريق كتابت به انسان رسيده است .
    و در هـر حـال تـعـبـيـرى اسـت پـر مـعـنـى كـه در آن لحـظـات حـسـاس نـخـسـتـيـن نزول وحى در اين آيات بزرگ و پر معنى منعكس شده است .

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    1 - آغاز وحى همراه با آغاز يك حركت علمى بود

    ايـن آيـات چـنـانـكه گفتيم به اعتقاد غالب مفسران يا تمام آنها نخستين آياتى است كه بر قـلب پـاك پـيـامـبـر (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) نـازل شـده اسـت و بـا تـابـش نـخـسـتـيـن اشـعـه وحـى فصل
    تـازهـاى در تـاريـخ بـشـريـت آغـاز شـد، و نـوع بـشـر مشمول يكى از بزرگترين الطاف الهى گشت ، كاملترين آئينهاى الهى كه نقطه پايان و خـتـم اديـان بود، نازل گرديد، و پس از نزول تمام احكام و تعليمات اسلامى به مصداق اليـوم اكـمـلت لكـم ديـنكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا (مائده - 3) دين الهى تكميل و نعمتش به حد تمام و كمال رسيد و اسلام دين مرضى الهى گشت .
    موضوع بسيار جالب اينجا است در عين اينكه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) امى و درس نـخـوانـده بـود، و مـحـيـط حـجـاز را يـكـپـارچـه مـحـيـط جهل و نادانى فرا گرفته بود، در نخستين آيات وحى تكيه بر مساءله (علم ) و (قلم ) است كه بلافاصله بعد از نعمت بزرگ خلقت و آفرينش در اين آيات ذكر شده است !
    در حـقـيـقـت اين آيات نخست از تكامل (جسم ) انسان ، از يك موجود بى ارزش مانند علقه ، خـبـر مـى دهـد، و از سوى ديگر از تكامل روح به وسيله تعليم و تعلم مخصوصا از طريق قلم سخن مى گويد.
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آن روز كـه ايـن آيـات نـازل مـى شـد نـه تـنـهـا در مـحـيـط حـجـاز كـه مـحـيـط جـهـل بـود كـسى ارزشى براى قلم قائل نبود در دنياى متمدن آن زمان نيز قلم از اهميت كمى برخوردار بود.
    امـا امـروز مى دانيم كه تمام تمدنها و علوم و دانشها و پيشرفتهائى كه در هر زمينه نصيب بـشـر شـده بـر مـحـور قـلم دور مـى زنـد، و بـه راسـتـى مداد علماء بر دماء شهداء پيشى گـرفـتـه ، چـرا كـه هم زيربناى خون شهيد، و هم پشتوانه آن مركبهاى قلمهاى دانشمندان اسـت ، و اصـولا سـرنـوشـت اجـتـمـاعـات انـسـانـى در درجـه اول به نيش قلمها بسته است .
    اصلاحات جوامع انسانى از قلمهاى مؤ من و متعهد شروع مى شود، و فساد و تباهى اجتماعات نيز از قلمهاى مسموم و فاسد مايه مى گيرد.
    بى جهت نيست كه قرآن مجيد سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند ياد
    كـرده ، يعنى هم به (ابزار) و هم به (محصول ) آن ابزار، آنجا كه مى فرمايد: ن والقلم و ما يسطرون (قلم - 1).


    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مى دانيم دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسيم مى كنند:
    دوران تاريخ .
    و دوران قبل از تاريخ .
    دوران تـاريـخ زمـانـى اسـت كه قلم و خواندن و نوشتن ابداع شده بود، و انسان توانسته است چيزى از زندگى خود را با قلم بنگارد و براى آيندگان بيادگار بگذارد، و به اين ترتيب تاريخ بشر مساوى است با تاريخ پيدايش قلم و خط!.
    در زمـيـنـه نـقش قلم در حيات انسانها شرح مبسوطى در جلد 24 تفسير نمونه در آغاز سوره (قلم ) داشته ايم .
    بـنابراين پايه اسلام از همان آغاز بر علم و قلم گذارده شده ، و بى جهت نيست كه قومى چـنـان عقب مانده بقدرى در علوم و دانشها پيش رفتند كه علم و دانش را - به اعتراف دوست و دشمن - به همه جهان صادر كردند، و به اعتراف مورخان معروف اروپا اين نور علم و دانش مسلمين بود كه بر صفحه اروپاى تاريك قرون وسطى تابيد، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت .
    در اين زمينه كتابهاى فراوانى از سوى خود آنها تحت عنوان (تاريخ تمدن اسلام ) يا (ميراث اسلام ) نوشته شده اند.
    چـقـدر نازيباست ملتى اين چنين ، و آئينى آن چنان ، در ميدان علم و دانش عقب بمانند و نيازمند ديگران و حتى وابسته به آنها شوند.
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    3 - ذكر خدا در هر حال
    آغـاز دعـوت پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) از ذكـر نام خدا شروع شد، (اقراء باسم
    ربك ).
    و جـالب ايـنـكـه تمام زندگانى پر بار او آميخته با ذكر خدا و ياد خدا بود. ذكر خداوند با هر نفسش تواءم بود، برمى خاست ، مى نشست ، مى خوابيد، راه مى رفت ، سوار مى شد، پياده مى شد، توقف مى كرد همه با ياد خدا بود و با نام (الله ).
    هـنـگامى كه از خواب بيدار مى شد مى فرمود: الحمد لله الذى احيانا بعد ما اماتنا و اليه النشور.
    ابـن عـبـاس مى گويد: شبى خدمتش خوابيده بودم ، هنگامى كه از خواب بيدار شد سر به سـوى آسـمـان بـلنـد كـرد، و ده آيـه آخـر سـوره آل عـمـران را تلاوت فرمود: ان فى خلق السـمـوات و الارض و اخـتـلاف الليـل و النهار... سپس عرضه داشت : اللهم لك الحمد انت نور السموات و الارض و من فيهن ... اللهم لك اسلمت و بك آمنت و عليك توكلت و اليك انبت ...
    هـنـگـامـى كه از خانه بيرون مى آمد مى فرمود: بسم الله ، توكلت على الله ، اللهم انى اعـوذ بـك ان اضـل ، او اضـل ، او ازل ، او اظـلم ، او اظـلم ، او اجهل او يجهل على .
    و هنگامى كه وارد مسجد مى شد مى فرمود: اعوذ بالله العظيم و بوجهه الكريم و سلطانه القديم من الشيطان الرجيم .
    و هـنـگـامى كه لباس نوى در تن مى كرد مى فرمود: اللهم لك الحمد انت كسوتنيه اسئلك خـيـره و خـيـر ما صنع له و اعوذ بك من شره و شر ما صنع له . و هنگامى كه به خانه باز مى گشت مى فرمود: الحمد لله الذى كفانى و آوانى و الحمد لله الذى اطعمنى و سقانى .
    و بـه هـمين ترتيب تمام زندگى او با ياد خدا و نام خدا و تقاضاى الطاف خداوند عجين و آميخته بود.

    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آيه و ترجمه




    كلا إ ن الانسن ليطغى (6)
    اءن رءاه استغنى (7)
    إ ن إ لى ربك الرجعى (8)
    اء رءيت الذى ينهى (9)
    عبدا إ ذا صلى (10)
    اء رءيت إ ن كان على الهدى (11)
    اءو اءمر بالتقوى (12)
    اء رءيت إ ن كذب و تولى (13)
    اء لم يعلم بأ ن الله يرى (14)



    ترجمه :

    6 - چنين نيست كه انسان حقشناس باشد مسلما طغيان مى كند.
    7 - به خاطر اينكه خود را بى نياز مى بيند!
    8 - مسلما بازگشت همه به سوى پروردگار تو است .
    9 - به من خبر ده آيا كسى كه نهى مى كند
    10 - بنده اى را به هنگامى كه نماز مى خواند (آيا مستحق عذاب الهى نيست )؟
    11 - به من خبر ده اگر اين بنده بر طريق هدايت باشد،
    12 - يا مردم را به تقوا دستور دهد (آيا نهى كردن او سزاوار است ؟).
    13 - بـه مـن خـبر ده اگر (اين طغيانگر) تكذيب حق كند و به آن پشت نمايد (چه سرنوشت دردناكى خواهد داشت ؟).
    14 - آيا او نمى داند كه خداوند همه اعمالش را مى بيند؟!
    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    November 2011
    شماره عضویت
    2032
    نوشته
    756
    صلوات
    1300
    دلنوشته
    4
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    358
    مورد تشکر
    306 در 93
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تفسير:
    آيا نمى دانى خدا همه اعمالت را مى بيند؟
    در تـعـقـيـب آيـات گذشته كه در آن اشاره به نعمتهاى مادى و معنوى پروردگار نسبت به انـسـان شـده بـود، و لازمـه يـك چـنـيـن نعمت گسترده اى سپاسگزارى انسان و تسليم او در بـرابـر خـداونـد اسـت ، در آيـات مـورد بـحث مى فرمايد: چنين نيست كه نعمتهاى الهى روح شـكـرگـزارى را هـميشه در انسان زنده كند، بلكه او مسلما طغيان مى كند... (كلا ان الانسان ليطغى ).
    بـه خـاطـر ايـنـكـه خـود را مـسـتـغنى و بى نياز مى بيند (ان رآه استغنى ). اين طبيعت غالب انسانها است ، طبيعت كسانى است كه در مكتب عقل
    و وحـى پـرورش نـيافته اند كه وقتى خود را مستغنى مى پندارند، شروع به سركشى و طغيان مى كنند.
    نه خدا را بنده اند، نه احكام او را به رسميت مى شناسند، نه به نداى وجدان گوش فرا مى دهند، و نه حق و عدالت را رعايت مى كنند.
    انـسـان و هـيـچ مـخـلوق ديـگـر هـرگز بى نياز و مستغنى نخواهد شد، بلكه موجودات ممكنه هـمـيـشه نيازمند به لطف و نعمتهاى خدا هستند، و اگر لحظهاى فيض او قطع شود درست در همان لحظه همه نابود مى گردند، منتها انسان گاهى به غلط خود را بى نياز مى پندارد، و تـعـبـيـر لطيف آيه نيز اشاره به همين معنى است كه مى گويد: خود را بى نياز مى بيند نمى گويد: بى نياز مى شود.
    امضاء


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi