صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18

موضوع: حسین علیه السلام: شهید آگاه و رهبر نجات بخش اسلام

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. حسین علیه السلام: شهید آگاه و رهبر نجات بخش اسلام


    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    با خواننده

    شايد برخي بگويند: در اين موقع كه اسلام از هر سو مورد هجوم استعمارگران و مزدوران آنها شده، و شرق و غرب با سلاح‎هاي خطرناك سياسي، اقتصادي، فرهنگي، جنگي، موجوديت جامعه مسلمانان را تهديد كرده، و اجتماعات اسلامي را به صورت اجتماعات بيگانگان و كفار درآورده، و مكتب‎هاي استثماري آنان هر روز بر توسعه تبليغات خود خصوص در بين طبقه جوان مي‎افزايند، و افكار آنها را منحرف مي‎كنند، و كوشش مي‎نمايند مباني دين اسلام را از ريشه قطع سازند، و اين همه مطبوعات گمراه كننده‎اي كه اساس اسلام و تربيت مذهبي را ترويج مي‎كنند، شب و روز به صورت، كتاب، نشريه، ترجمه، مجله، روزنامه، كتاب‎هاي...و و.در دسترس مسلمانان گذارده مي‎شود، و اختلافات و جدايي‎هاي گوناگون، جامعه مسلمانان را به سوي انقراض سوق مي‎دهد، پرداختن به گفتگوهايي مانند بحث پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد، جز هيزم ريختن در آتش اختلافات چه ثمري دارد؟ و چه دردي را درمان مي‎نمايد؟
    ما بايد بكوشيم اختلاف را كم كنيم، و اتحاد خود را محكم‎تر، و فاصله‎ها را از ميان برداريم، و در برابر اين سيل بنيان كن الحاد و غرب زدگي، و اين تبليغات مسموم، و اين تقويت هايي كه از مليت‎هاي ديگر، در داخل جوامع اسلامي مي‎شود، و مراسم و آثار و خرافات آنها را احياء مي‎گرداند سدي بسازيم. فكري بكنيم. همكاري‎هاي مؤثري بوجود بياوريم، و از اصول و قدر جامع و مشترك اسلامي پاسداري كنيم.
    بايد افكار جوانان را روشن كرد، و حقايق اسلام را در اقتصاد، سياست، اجتماع، اخلاق، تربيت و تعليم، به طور قابل درك در دسترس آنان گذارد تا بدانند تمام خواسته‎هاي انساني آنها را تعاليم اسلامي تأمين كرده است، و آنها را از تشنج فكري، و بحث در پيرامون موضوعات كم فايده و درجه 2 بر كنار سازيم.
    اين مناقشات سبب مي‎شود دشمناني كه براي از پا انداختن شجره طيبه توحيد اسلامي، و خداپرستي مشغول فعاليت هستند چيره‎تر شده، و فارغ البال‎تر بكار خود ادامه دهند.
    امروز بحث‎هايي كه سبب بروز نگراني و ناراحتي و سستي، و دو دستگي شود به هيچ وجه مصلحت نيست، و با اين گرفتاري‎هايي كه داريم فرصت اين سلسله تحقيقات را نداريم، بايد مصراً از آن پرهيز كرد، اين اختلافات داخلي هر چه هم جزيي و اندك باشد جبهه مبارزه با دشمنان خارجي را ضعيف مي‎سازد، و به سود بيگانگان، و به سوي هدف‎هاي خائنانه آنها جلو خواهد رفت:
    اين دلسوزي و خيرخواهي بسيار ارزنده و قابل توجه است، و ما هم به اين تفصيل آنرا شرح داديم تا خوانندگان ارجمند به تكاليف خطيري كه در حفظ همگاني، و هم صدايي در راه دفاع از حريم احكام و تعاليم و شعائر اسلام دارند بيشتر توجه فرمايند، و علاوه مي‎سازيم:
    ما نبايد مساعي، و كوشش‎هاي دشمنان را در تجزيه، و ايجاد تفرقه و جدايي بين مسلمان‎ها فراموش كنيم.
    نبايد زيان‎هايي را كه اختلاف و جدايي براي جامعه ما دارد از نظر دور سازيم.
    نبايد اين آيه محكمه كتاب خدا را از پيش چشم خود برداريم:
    وَ لاتَنازَعوا فَتَفْشَلوُا وَ تَذْهَبَ ريْحُكُمْ
    بيگانگان استعمارگر پس از آنكه كشورهاي اسلام را تجزيه كرده و در هر ناحيه‎اي حكومتي ضعيف ساختند، و مسلمان‎ها را به نام اين حكومت‎ها كه حافظ منافع بيگانه بودند بروي هم واداشتند، و اتحاد اسلامي را با اين حكومت‎ها و سراني كه بر آنها گماشتند به گمان خود غيرممكن ساختند، و مسلمان‎ها را به نام مليت‎هاي كوچك و وطن‎هاي جعلي و غير اصيل بروي هم واداشتند، باز هم ديدند عقائد توحيدي اسلامي اين جامعه را به سوي وحدت مي‎برد، و فكر اتحاد مسلمين يعني اتحاد جهاني و انساني اسلامي از مغزهاي آنها خارج نمي‎شود و عقائد عالي و نجات بخش اسلام اين افرادي را كه بنام وطن و كشور، و رژيم‎هاي گوناگون از هم جدا شده، و با هم بيگانه گشته‎اند يگانه و هم عزم و همرزم مي‎كند.
    و بانك:
    اَللهُ اَكْبَر
    اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ الله
    اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ.
    فاصله‎هاي جغرافيايي را از ميان مي‎برد.
    باز هم مشتركات مسلمانان به قدري زياد و اصيل است كه اين جهات جدايي‎ها، آنها را از هم جدا نكرد، و آنطور كه ملت تونس يك ملت است و ملت هلند مثلا يك ملت و از هم جدا و بيگانه هستند، ملت تونس و ملت مراكش و ملت اندونزي و ملت پاكستان مثلا چهار ملت نشده‎اند و از هم جدا نيستند، مليت اسلامي آنها محفوظ و ثابت است و در برابر مليت اسلامي، مليت تونسي يا مراكشي اعتبار و ارزشي پيدا نكرد، و اصل كريم «انما المؤمنون اخوه» همچنان در بين مسلمانان حاكم و نافذ مانده است.

    لذا كوشش مي‎كند و به هر نوع و به هر اسم و رسم شده باز هم نقشه‎هاي خود را دنبال مي‎نمايند تا در كشورهاي اسلامي شعائر و مشتركات را ضعيف سازند، و الزامات و تقيدات اسلامي جامعه را سست نمايند، و عادت و شعائر ديگر را اگر چه از دوران‎هاي جاهليت و اعصار پيش از اسلام آنها باشد ترويج كنند.
    به هر حال شبكات استعمار و مكائد و دام‎هاي آن بسيار است.
    ما مسلمان‎ها بايد در اين عصر آگاه و هشيار باشيم، و در برابر هجوم اين همه دشمن و تبليغات ضد اسلام كه هزاران صفحات مطبوعات را در دنيا در اختيار دارند ايستاده و آماده دفاع باشيم، و رشد فكري جوانان را از راه ارشاد به تعاليم اسلام تكامل دهيم، و جامعه‎اي هر چه مترقي‎تر و پيشرفته‎تر در علم و اخلاق و صنعت بسازيم.
    ما اين دردها را مي‎دانيم، و خدا گواه است كه حتي من ناچيز از احساس اين دردها چقدر رنج مي‎برم و ناراحتي مي‎كشم، و بي‎خوابي دارم.
    اما اگر كسي آمد و دانسته يا ندانسته سنگ تفرقه‎اي در بين مردم انداخت چه بايد كرد؟
    اگر كسي آمد در يك موضوعي كه فعلا مطرح افكار نيست و افكار به اصطلاح متجدد و پيشرفته هم آنرا پذيرفته، و مترقي‎ترين مكتب جهاد، و عاليترين نمونه مبارزه مردان فضيلت و خيرخواه و نوع دوست و آزادمنش شناخته شده نظري مخالف داد، و در دسترس افكار گذارد و هفت سال عمر خود را بيهوده روي آن گذاشت چه بايد كرد؟
    اگر كسي در يك موضوعي كه جزء خون جامعه ما، و ركن موجوديت و بقاء ما است نظر ناهنجاري داد، و با اينكه بزرگان او را نصيحت كردند و از عرضه داشتن اين فكر منع نمودند قبول نكرد و آنرا چاپ و منتشر نمود چه بايد كرد. (اين ناچيز ضعيف نيز برحسب تقاضاى نويسنده محترم شهيد جاويد شايد حدود دو سال پيش به طور سريع و اجمال كتاب ايشان را مطالعه كردم و اساس آنرا غلط دانستم و به طور خيلى مختصر بعض معايب و نواقص آنرا نوشتم، و به ايشان تقديم كردم، و همين تقاضا را از ايشان نمودم و خوشبختانه آن وقت پذيرفته شد، دوباره چرا به فكر انتشار آن افتادند اطلاع ندارم!)
    اگر كسي آمد يك مكتب متحرك، و قابل پيروي جامعه ما را از صورت بسيار درخشان و اصيل، و خردپسند و مورد احترام خارج كرد، و با مغلطه و اشتباه كاري (هر چند انشاالله غير عمدي) بي‎ارزش جلوه داد چه كنيم؟
    بديهي است در اينجا كه او استبداد به خرج مي‎دهد، و به نصيحت توجه نمي‎كند نمي‎توان ساكت نشست، و چيزي نگفت و از گمراهي افكار در حال و آينده جلوگيري نكرد.
    بايد اين سنگ تفرقه را از ميان برداشت، و افكار را آگاه ساخت، و مدافعه با اين سنگ، تشديد اختلاف و جدايي نيست، بلكه جلوگيري از توسعه اختلاف است.
    نكته مهم اين است كه موضوع درك حقيقت قيام امام، عليه السلام، از موضوعات كم اهميت و كم فائده و درجه 2 نيست.
    ما اسلام را بايد از كجا بشناسيم؟ اسلام را از قرآن و سنت، مكتب اميرالمؤمنين، مكتب سيدالشهداء و مكتب سائر ائمه، عليهم السلام، مي‎شناسيم نهضت امام در قلب مذهب شيعه قرار دارد.
    و اگر آنرا نشناسيم اسلام را نشناخته‎ايم، اگر خداي نخواسته در آن اندكي هم گمراه بشويم از حقايق اسلام منحرف شده‎ايم.
    امام آئينه اسلام، و نشان دهنده تعاليم و برنامه‎هاي اسلام است. اگر ما در همين نقطه در اشتباه بيفتيم در درك روح و حقيقت اسلام به اشتباه افتاده‎ايم.
    امامت از رؤس تعاليم اسلام، و عقايد ريشه‎دار اين دين است كه پيغمبر، صلي الله عليه و آله، در آغاز بعثت آنرا اعلام كرد، و به آن دعوت مي‎فرمود، و شناختن حقيقت قيام امام، عليه السلام، با شناختن حقيقت معناي امامت ارتباط دارد.
    نكته ديگر اين است كه اين سخن هم گاهي يك اشتباه كاري ديگر است. اگر به كسي كه اين گونه طرح‎ها را مي‎دهد، و سنگ تفرقه را مي‎اندازد ايراد كنند كه چرا چنين كردي؟
    اين بحث‎ها كمك به هدف‎هاي تفرقه انداز بيگانه است، و با اين طرح شما هيچ دردي را دوا نمي‎كنيد و مكتب امام، عليه السلام، را قابل پيروي‎تر و مترقي‎تر و خردپسندتر نشان نمي‎دهيد، هر چه به او بگويند جا دارد.
    اما متأسفانه بسياري يا بيشتر از اين افراد معدود كه اين دلسوزي‎ها را مي‎نمايند به او زبان اعتراض باز نكردند، و با اينكه چند سال است اين فكر را تعقيب مي‎كند او را از اينكار باز نداشتند.
    ولي به كسانيكه به او پاسخ مي‎دهند اين اعتراض را مي‎نمايند.
    اين اعتراض جز به يك منفي بافي به نفع كساني كه به نحوي از انحاء مي‎خواهند در بنيان استوار جامعه ما خللي وارد سازند تعبير نمي‎شود.
    نه. ما بايد به همه جواب بدهيم، و به همه پاسخ بگوييم، و همه مرزها را نگاهداري كنيم، اگر از يك مرزي خوب دفاع و نگاهداري شد، نبايد گفت چرا از اين مرز خوب نگهداري كرديد بايد مرز ديگر را هم كه مورد حمله است نشان داد، و خود شما يا هر كس متخصص و وارد است آن مرز را نگاه بدارد، و گرنه نه ما ديده‎ايم كه هر كس خواست از هر مرزي دفاع كند يا از وقوع رخنه‎اي در اين سد استوار جلوگيري نمايد آن كسانيكه از آن مرز قصد هجوم دارند با اين قماش دلسوزي‎هاي منافقانه و در دست بعد جاهلانه مانع كار او شدند، زيرا دشمن مي‎خواهد همه مرزها بدون دفاع باشد، و مرزداران از بيم تهمت، و اعتراض و...عقب نشيني نمايند.
    اين منفي بافي‎ها قرن‎ها است حربه كساني است كه تفرقه درست مي‎كنند و مذهب مي‎سازند، و در حمايت اين دلسوزي‎ها ساخته‎هاي فكر خيانتكار خود را رشد مي‎دهند.
    هر كس خواست با هر منكر و فساد و بدعتي مبارزه كند، اين سنگ را جلو پايش انداختند، كه طرف بزرگ مي‎شود، يا چرا با بدعت‎هاي ديگر مبارزه نمي‎نمايي؟ چرا امروز مي‎گويي، و ديروز نگفتي؟ چرا امسال مي‎گويي و پارسال حرفي نزدي؟
    برخي هم براي اينكه از زحمت شركت در خدمت به اسلام و دفاع از حريم دين خلاص شوند، مردم را نا اميد مي‎سازند، و كوشش‎ها را بي‎ثمر مي‎شمارند. مي‎گويند: فايده‎اي ندارد، و به جايي نمي‎رسد و اكنون وقت اين حرفها نيست.
    اين افراد هم بيشتر كساني هستند كه خودشان در هيچ جهادي شركت ندارند، و بهتر مي‎دانند كه لزوم هيچ گونه مبارزه‎اي عنوان نشود تا آنها مسئول نشوند، و از آنان مبارزه و جهاد نخواهند.
    ما مي‎خواهيم انشاءالله اهل اين منفي بافي‎ها نباشيم، و به سهم خود به توفيق الهي افكار را روشن، و مسلمانان را به التزامات ديني و اسلامي خود متوجه سازيم، و از همه بخواهيم در اين دنيايي كه تمام جمعيت‎ها و دسته‎هاي مختلف براي سعادت و سربلندي خود تلاش مي‎نمايند بپا خيزند و مجاهدانه، اسلام را كه هدف آن سعادت و سربلندي همگان است ياري كنند.
    و نكته سوم اين است كه در موضوع سيدالشهداء، عليه السلام، خصوصاً، يك علاقه‎مندي عاشقانه‎اي همه دارا هستند و قيام و نهضت آن حضرت در دوره سال طرف توجه عموم شيعيان است و هيچ كس نمي‎تواند در مثل اين كتاب بي‎تفاوت بماند و قفل خاموشي بر زبان بزند.
    و چهارمين نكته‎اي كه انتقاد از اين كتاب را بيشتر از كتاب‎هاي ديگر لازم مي‎سازد اين است كه: اين كتاب اثري است كه در آينده ممكن است مورد استناد ديگران از خود ما، برخود ما شود، لذا هر گونه انتقاد صحيح پيرامون آن به جا و به مورد است تا در آتيه مورد سوء استفاده بدانديشان نگردد.
    پس از اداء اين توضيحات اينرا هم به عرض مي‎رسانم:
    در اين كتاب ما قصدي غير از آشكار شدن حق، و دفاع از قيام سيدالشهداء، عليه السلام، نداريم، و نمي‎خواهيم احساسات كسي را برانگيزيم، و يا نويسنده محترم شهيد جاويد را توبيخ يا تحقير كنيم، و اگر در ضمن بعض مباحث گاهي عنان قلم رها شده، و از حدودي كه شخصاً در بحث‎هاي علمي به آن التزام دارم خارج شده باشم معذرت مي‎خواهم، و از خوانندگان محترم خواهشمند است كه در هنگام مطالعه اين عذرخواهي را فراموش نفرمايند، من ترجيح مي‎دهم كه كتاب بنده به عنوان توضيحاتي پيرامون مطالب كتاب شهيد جاويد شمرده شود.
    من دوست مي‎دارم نويسنده محترم شهيد جاويد توضيحاتي را كه پيرامون مطالب ايشان داده‎ام منصفانه مطالعه فرمايند، و اميدوارم فاصله‎اي كه بين انديشه ما و فكر ايشان پيدا شده برطرف گردد، و بيش از پيش به هم نزديك شويم، و همه در صف واحد يورش‎هايي را كه از خارج به جهان اسلام و تشيع مي‎شود دفع كنيم انشاالله تعالي.

    اِنْ اُريدُ اِلاّ الاِصْلاح مَا استَطَعْتُ وَ ما تَوفِيقي اِلاّ بِاللهِ عَلَيهِ تَوَكَلْتُ وَ اِلَيهِ اُنيبُ.
    فَبَشِرْ عِبادِ الَّذِينَ يَستَمِعُونَ الْقَولَ فَيَتَّبَعُون اَحْسَنَهُ اُوْلئكَ الَّذِينَ هَديَهُمُ اللهُ وَ اُوْلئكَ هُمْ اُولُوا الاَلبابِ
    (قرآن مجيد سورة الزمر آيه 18)
    مِنَ الْمُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ماعاهَدُوأ اللهَ عَلَيهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ وَ مِهنْهُم مَّنْ يَنتَظِرُوَ ما بَدَّلُوْا تَبْديلا.
    (قرآن مجيد سورة الاحزاب آيه 23)

    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه
    1. قيام امام، عليه السلام
    در توصيف قيام مقدس سيدالشهداء، عليه السلام،و شرح نهضت جاودان و پايدار حسيني زبان، و بيان، و الفاظ، و كلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است، و بدون شك قيام امام يكي از حوادث بي‎نظيري است كه هنوز پس از سيزده قرن و اندي اسرار و عظمت و اهميت آن كاملا آشكار نگشته، و فروغ تجلي آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنماي بشريت بسوي آزادي، و عزت نفس، و فداكاري، و جهاد در راه مبدء و عقيده و پايداري و مقاومت در برابر باطل و شرك و بشرپرستي بوده و خواهد بود.
    مفاهيم عاليه‎اي كه براي پيشبرد مقاصد بلند و هدف‎هاي عالي انساني، و ساختن اجتماع مترقي از آن استنباط مي‎شود از هيچ نهضت و انقلاب ديگر درك نمي‎شود.
    خلاصه اين قيام اين است: در وقتي كه اسلام در چنگال عفريت كفر و شرك، و استبداد بني‎اميّه دست و پا مي‎زد، و قيافه كثيف و وحشتناك ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت مي‎كرد، و احكام خدا مسخره، و سنن دين پايمال، و كاري‎ترين ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام بنام حكومت يزيد وارد شده بود. بزرگترين رهبر و استاد الهي و معلم ربوبي با هفتاد نفر از اهل بيت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصيل و تربيت ديده دانشگاه خود كه گوش و چشم جهان مانند آنان نديده و نشنيده قيام كرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده بياري دين خدا شتافتند، و در جلو مقاصد تخريبي بني‎اميه سدي استوارتر از آهن و پولاد ساختند، و درس‎هايي كه به انسان‎هاي خداپرست و آزاديخواه دادند خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بينش و بصيرت را واله و حيران ساخت. درسهايي كه فقط يك مشت الفاظ، و عبارات، و سخنراني، و فرياد، و ادّعا نبود.
    درس‎هاي آنها فداكاري‎هاي فهرمانانه، و از خودگذشتگي‎هاي خالصانه، و تصميم محكم و عزم راسخ بود.
    مانند شعله‎هاي آتش بلكه اشعه نور در عمق درياهاي ژرف و بيكران مصائب جانكاه، و امواج خروشان آزمايش و بلا مردانه فرو مي‎رفتند و بر آفاق ابديت پستي اين زندگي دنيا، و لذايذ جسماني را با قلم‎هاي نوري و زرين ثبت مي‎كردند، و نشان دادند كه جهاد و جانبازي در راه مبدأ و حفظ شرف و كرامت عقيده عزيرتر و گرامي‎تر از زندگي مادي است، و بشر والاتر و برتر از آن است كه اسير و بنده لذت‎هاي فانيه باشد.

    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين جهان، و آنچه در آن بود از نعمت‎ها، و كامراني‎ها، و زر و زيوري كه بيشتر خود را بان مي‎فروشند، و براي آن دين و ايمان و شرف را از دست مي‎دهند، علاوه بر عزت و كرامت و شرافت خانوادگي و حسب و نسب و سوابق درخشان بيمانند و اموال و فرزندان كوچك و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر بآن دلبستگي پيدا مي‎كند، و متاع حيات دنيا است همه در اختيار حسين، عليه السلام، بود و بدون هيچگونه چون و چرا احدي با حسين، عليه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور كسي مفاخر او را نداشت. هر چه در اختيار آن حضرت بود، براي بقاء دين فدا كرد، و با خود به قربانگاه كربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشيد.
    اين قيام و فداكاري از هر ناحيه‎اي براي بشر متضمن عبرت‎ها و درسهايي است كه بفرموده علامه كبير شيخ محمد حسين كاشف الغطا خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن عقول پيشاني خضوع بر زمين ادب گذارده‎اند.
    كَالبَدرِ مِنْ حَيْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ *** يَهدِي اِلي عَيْنَيكَ نُوراً ثاقِباً
    كَالْشَمْسِ فِي كَبَدِ السَماءِ و َنُورُها *** يَغشَي البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً
    كَالبَحرِ يَمنَحْ لِلقَريبِ جَواهِراً *** غُرَراً وَ يَبْعَثُ لِلبَعيدِ سَحائِباً1
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    توفيق ابوعلم نويسنده فاضل مصري پس از آنكه اباء نفس، و عظمت روح امام را مي‎ستايد، و مي‎گويد جهانرا از اينكه برايش همتا و شريكي بياورد عاجز ساخت.
    اقدام و قيام امام را به اينگونه توصيف مي‎كند:
    اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَينُ عَلَي المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَيْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِينَ جَدّهِ صَلَّي اللهِ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِكُلِّ سَخاء وَ طِيْبَةِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.
    اِنْ كانَ دِينُ مُحَمّد لَمْ يَستَقِم *** اِلاّ بِنَفْسِي ياسُيُوفُ خُذِينِي2
    و پس از آنكه در وصف شجاعت آن حضرت شرحي سخن رانده مي‎گويد:
    «وَ هُوَ الَذِي صَبَرَ عَلي طَعْنِ الْرّماحِ، وَ ضَرْبِ السُّيُوفِ، وَ رَمْي السُّهامِ حتّي صارَتِ السّهامُ فِي دِرْعِه كَالشّوَكِ فِي جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتّي وُجِدَ فِي ثِيابِهِ مِأةُ وَ عِشرُونَ رَمْيَةً بِسَهْم، وَ فِي جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَةً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَةً بِسَيْف»
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و در پايان مدح و ستايش از اهل بيت امام و همكاري آنها در اين قيام مقدس مي‎گويد:
    «فِللهَ درُّهُمْ مِن عُصْبَة رَفَعُوا مَنارَا الفَخْر، وَ لَبِسُوا ثِيابَ العِزّ غَيْرَ مُشارِكيِنَ فِيْها، وَ تَجَلْبَبُوا جِلْبابَ الوَفاء، وَ ضَخَّمُوا اَعْوامَ الدَّهْرِ بِعاصِرِ ثَنائِهِم، وَ نَشَرُوا رَاَيَة المَجْدِ وَ الشَرَفِ تَخْفِقُ فَوقَ رُؤوسِهِمْ، وَ حَلّوُا جِيْدَ الزَمانِ بِاَفعالِهِمُ الجَمِيلَةِ، وَ اَمَسي ذِكْرُهُمْ حيّاً مَدَي الاَحْقابِ وَ الَدهُورِ مالِئاً المَشارِقَ وَ المَغارِبَ، وَ نَقَشوُا عِلي صَفَحاتِ الاَيّامِ سُطُورَ مَدْح و لاتُمْحي، وَ اِنْ طالَ العَهْدُ، وَ عادَسَنا اَنوارِهِم يَمْحُودُجَي الظُّلُماتِ وَ يَعلُوا نَوَر الّشَمسِ وَ الكَواكِب»3
    و در وصف و ستايش اصحاب امام مي‎گويد:
    «وَ اَمّا اَصْحابُهُ فَكانُوا خَيْرَ اَصْحاب فارَقُوا الاَْهلَ وَ الاْحْبابَ، وَ جاهَدُوا دُونَهُ جِهادَ الاَبْطالِ، وَ تَقَدَّمُوا مُسْرِعينَ اِلي مَيدانِ القِتالِ قائِلينَ لَهُ: اَنْفُسنا لَكَ الفِداء نقيكَ بِايْديْنا وَ وُجُوهِنا. يُضاحِكُ بَعْضُهُمُ بَعْضاً قِلَّةُ مُبالات بِالمَوتِ، وَ سُرُوراً بِما يَصيرُونَ اِلَيهِ مِنَ النِّعَمِ (الي ان قال) وَ اَبْدُوا يَومَ عاشُوراء مِنَ الشَجاعَةِ وَ البَسالَةِ ما لَم يُرَمِثَلُهُ»
    اين يك منظر مختصر و كوتاهي است از قيام امام و اهل بيت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالي و با ارزش آن از نظر يك نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت4 و امّا مناظري كه نويسندگان بزرگ و ادباء و شعراء و خطباء از اين قيام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته، و پرداخته‎اند بيش از اين است كه جمع‎آوري آن ممكن باشد.

    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    2. بررسي هدف‎هاي قيام


    پيش از ايراد سخن پيرامون علل و هدف‎هاي قيام يادآوري چند نكته لازم است.
    1. شناختن هدف قيام امام نياز به احاطه و توجه به جهات و حقايق و مسائل بسياري دارد كه در فهم و دريافت دست اين موضوع مؤثر است، هر چه گفته شود بايد مناسب شئون امامت، و شامل توجيه و تفسير و تعليل تمام نواحي و اطراف اين واقعه بي‎نظير باشد تا بتوان حوادث كوچك و بزرگ را به اتكاء آن موجه و منطقي دانست و همه را در درجه بلند و بي‎مانند خود تماشا كرد و جلو چشم بصيرت ديگران گذارد.
    بديهي است نمي‎توان اين واقعه را يك پيش آمد ساده تاريخي شمرد و روي آن نظر داد، و اگر هدف و علت قيام با چشم‎پوشي از اين جهات بررسي شود تحقيق و مطالعه ناتمام و نتيجه صحيح نخواهد داد.
    2. تشخيص هدف پيغمبر و امام، و شناختن مصلحت و علت كار و اقدام آنها بر ديگران واجب نيست، و اگر در موضوعي حقيقت مصلحت و فلسفه آن دريافت نشد ضرري به جايي نخواهد خورد زيرا بر حسب ادله عقليه و نقليه پيغمبر و امام در هر قدمي بردارند از تكليف الهي و وظيفه شرعي خود سر سوزني خارج نمي‎شوند و هر كس مسلمان باشد خواه شيعه يا از اهل سنت نمي‎تواند در شرعي بودن قيام امام حسين، عليه السلام، و علم و دانايي او به احكام و عصمت او شبهه‎اي بنمايد، و در محيط اسلامي خصوص نسبت به حضرت سيدالشهداء، عليه السلام،كه از اصحاب كسا و اهل مباهله و به موجب حديث متواتر ثقلين، و اخبار آن، و سفينه و غيرها عصمت و علمش ثابت است بحث از اين موضوع بي‎مورد است، و جمله (فَلا تُعِلَّمُوهُمْ فَانَّهُم اَعْلم مِنْكُم) پاسخ كساني است كه بخواهند در اين موضوع سخني بگويند يا زبان ايرادي باز كرده و چون و چرايي اظهار كنند علاوه بر اين به صريح روايات متواتره اهل سنت و شيعه پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، اين قيام را تصويب و تقدير فرموده: بلكه خداوند نيز بر حسب آنچه به پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، وحي فرستاده اين قيام را ستوده است، و اگر در آن ايرادي بود و اين قيام و شهادت مطلوب خدا و رسول نبود و سزاوار بود حسين، عليه السلام، آن را ترك كند و آماده شهادت نشود پيغمبر، صلي اله عليه و آله، حسين عزيزش را به آن راهنمايي مي‎فرمود، و در اين همه اخبار به آن اشاره‎اي مي‎كرد با اينكه كشندگان حسين، عليه السلام، را مورد نكوهش قرار داده از اينكه در اقدام حسين اشتباه كوچكي روي بدهد كلمه‎اي نفرمود هر چه فرمود و گله كرد شكايت از امت و از كشندگان حسين بود و نسبت به حسين، عليه السلام،جز تمجيد و تكريم و تقدير و وعده درجات بلند و امر بياري او5 چيزي نفرموده است. اين همه اخبار از ناحيه حضرت رسول و اميرالمؤمنين، عليهما السلام، فرضاً اگر در مورد غير حسين هم وارد مي‎شده دليل بر كمال فضيلت و علوّ مقام او بود.
    3. بر حسب اخبار معتبره برنامه كار و دستور العمل دوران امامت هر يك از امامان قبلا تعيين شده، و توسط پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، به آنها سپرده شده، و هر كدام در عصر خود مكلف بوظايفي بودند، و تعهداتي داشتند كه طبق آن رفتار كردند6 و امروز هم حضرت ولي عصر، ارواح العالمين له الفدا، بر حسب همان وظيفه در پشت پرده غيبت غائب مي‎باشد و تكليف اين بزرگواران علي التحقيق غير از روش و تكليف مردم عادي است اينها حجج و بينات و صنائع پروردگارند و كسي از اين امت با ايشان قياس نمي‎شود اندكي از فضايل و مقامات آنها را از زبان علي، عليه السلام، در اينجا بطور نمونه مي‎آوريم.
    1. فَاِنّا صَنائِعَ رَبِنّا وَ النّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا.7
    2. لا يُقاسُ بآلِ مُحَمَّد صَلّي الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّة اَحَدٌ، وَ لا يُسَوَّي بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نَعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ اَبَداً. هُمْ اَسَاسُ الدّيْنِ وَ عِمادُ الْيَقينِ اِلَيْهِمْ يَفيِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي، وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقّ الوِلايَةِ، وَ فيْهِمُ الْوَصيَّةُ، وَ الْوِرَاثَةُ.8
    3. فيهِمِ كَرائِمُ الْقُرآنِ وَ هُمْ كُنوزُ الرَّحْمنِ اِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا، وَ اِنْ صَمَتُوا لَمْ يَسْبَقُوا.9
    4. تعبد به شهادت و كشته شدن يكي از اموري است كه به صورت‎هاي مختلف در شرايع و اديان سابقه دارد، و صحت تكليف و تعبد به آن نه خلاف عقل است و نه خلاف نقل خصوص در مورد انبياء و اولياء

    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لايَسْبِقُونَهُ بِالْقَولِ وَ هُمْ بِاَمْرِه يَعْمَلُونَ)
    در حق آنها هم مانند فرشتگان صادق است و عمال خدا و مجاري و وسايل اجراء مشيت و سننن و امتحانات الهيه مي‎باشند.
    ابراهيم خليل علي نبينا و آله و، عليه السلام، مأمور به ذبح فرزند عزيزش گشت، و خود و جگر گوشه‎اش تسليم فرمان خدا و متعبدانه در كمال اخلاص در مقام امتثال امر و اطاعت برآمدند. و ايرادهايي از قماش ايرادهاي نويسنده شهيد جاويد بر اين تعبد به شهادت و كشته شدن وارد نيست والا اسمعيل هم مي‎گفت: اين امر، امر حقيقي نيست، و كشته شدن من كه پيغمبر خدا هستم يا در آينده ممكن است پيغمبر و مصدر خدمات ارزنده‎اي شوم، و مرد مرا راهنمايي كنم چه فايده‎اي دارد. چرا نيروي خداپرستان را ضعيف مي‎كني، و جبهه آنها را از فرد برجسته‎اي مانند من محروم مي‎سازي براي چه من ذبح شوم مگر حيات من براي دين خدا و براي مقاصد مشروعه زيان بخش است؟ و مگر وجود من منافع از اصلاحات است؟ و از اين رقم ايرادات و سخنان خام كه در كتاب شهيد جاويد ديده مي‎شود بگويد، و اصلا تسليم نشود، و خواب پدر و امري را كه به او شده تأويل نمايد و يا اعتبار خواب را انكار كند ولي به جاي اين گفتارهاي بي‎ادبانه و...به پدر گفت:
    يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنِي اِنْشآاللهُ مِنَ الصَّابِرِينَ.
    داستان اصحاب اخدود نيز شاهد اين مدعي است كه در بعضي موارد به استقبال مرگ رفتن محبوب خدا است.
    اصحاب اخدود مؤمنان را ميان بازگشت به كفر و سوخته شدن در آتش مخير ساختند و آن مؤمنان بااخلاص سوخته شدن به آتش را بر كفر برگزيدند. خدا آنها را در قرآن ياد فرمود، و عملشان را تصويب كرد.


    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در اسلام پدر عمار ياسر شهادت را بر بازگشت به كفر برگزيد و تقيه نكرد تا كشته شد10 و عاصم بن ثابت، و شش نفر ديگر از رفقايش از ورود در ذمّه كفار امتناع ورزيدند تا شهيد شدند11 و پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، هم عمل آنها را رد نفرمود، و آنانرا خطاكار نشمرد.(2)
    عمروبن جموح انصاري چهار پسر مانند شير داشت كه در غزوات در ركاب پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، جهاد مي‎كردند، و خودش با اينكه خست لنگ بود آرزومند شهادت بود در غزوه احد پسرهايش خواستند او را از شركت در جهاد منع كنند گفتند خدا تو را معذور ساخته است عمرو نزد رسول خدا آمد. عرض كرد پسرهايم مي‎خواهند مرا از بيرون آمدن با شما مانع شوند. به خدا من مي‎خواهم با همين پاي لنگ وارد بهشت شوم. رسول خد، صلي الله عليه و آله و سلم، فرمود: تو معذوري و جهاد بر تو واجب نيست، و به پسرهايش فرمود:
    (ما عَلَيْكُمْ اَنْ تَمْنَعُوهُ لَعَلَّ الله اَنْ يَرْزُقَهُ الشَّهادُة)
    يعني بر شما نيست كه او را مانع شويد بسا كه شهادت روزي او شود عمر و اسلحه خود بگرفت و گفت:
    (اَلّلهُمَّ اَرْزُقْنِي الشَّهادَةَ وَ لاتَرُدَّنِي اِلي اَهْلِي خائِباً)
    خدايا شهادت را روزي من كن و مرا بسوي اهل و خانواده‎ام نااميد برنگردان.12

    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13829
    نوشته
    567
    تشکر
    563
    مورد تشکر
    593 در 215
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    اگر شهادت في حد نفسه مطلوب و محبوب نبود پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، به پسران عمرو اينگونه نمي‎فرمود.
    و بنا به نظر نويسنده شهيد جاويد مي‎بايست پيغمبر، صلي الله عليه و آله و سلم، به او بفرمايند شهادت چه فايده‎اي دارد دعا كن از اين غزوه برگردي، تا در غزوه ديگر هم شركت كني و اسلام از وجود تو منتفع شود كشته شدن تو چه سودي براي اسلام دارد پس دعاي تو اين است كه خدا كفار را بر تو مسلط كند تا به تو تهاجم كنند و تو را بكشند، اصلا اشتياق به شهادت چه معنايي دارد؟
    اگر نويسنده شهيد جاويد آنجا بود لابد اين ايرادات را مي‎كرد، و خودش هم هيچ وقت آرزوي شهادت نمي‎كرد.(3)
    پس معلوم شد في الجمله در مواردي تعبد به قتل حتي با معلوم نبودن مصلحت آن بر مكلف، و در مواردي به ملاحظه حفظ مصلحت مهمتر يا دفع مفسده بزرگتر واقع شده بلكه مطلقاً رجحان و مطلوبيت شهادت ثابت است، و تعبد پيغمبر يا امام به شهادت منطقي‎تر است و آنها بيش از ديگران آرزومند شهادت بوده‎اند.
    و همين است معني فرمايش عقيلة القريش، عليها السلام:
    هَؤلاءِ قَومُ كَتَبَ اللهُ عَلَيهِمُ القَتَلَ فَبَرَزُوا اِلي مَضَاجِعِهِمْ.

    امضاء


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi