صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: ویژه نامه عید فرخنده قربان{ مسلخ عاشقی}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    یوسف را از یعقوب جدا کردند
    درد فراق یوسف یعقوب را از پا درآورد
    و از گریه زیاد یعقوب کور شد

    یعقوب یوسف را دوست داشت و به او عشق می ورزید
    پیامبر خدا بود ولی امتحان الهی سخت بود و طاقت فرسا
    یوسف پادشاه مصر شد و خدا یوسف را به یعقوب برگرداند
    چشم یعقوب روشن شد ، خوشحال شد

    به وصال فرزندش رسیده بود .

    حسین علی اکبر را دوست می داشت وقتی به قد و بالایش نگاه می کرد
    جدش رسول الله(صلی الله علیه و آله) را بیاد می آورد

    روز عاشورا جوانش راهی میدان شد با لبی تشنه
    حسین همه امیدش را به میدان فرستاد

    وقتی علی اکبر از میدان برگشت لبانش خشکیده بود ،
    طلب آب کرد حسین زبان خشکیده اش را در دهان فرزند گذاشت
    و دوباره او را راهی میدان کرد

    علی اکبر از حسین جدا شد و وقتی حسین چشمش به جوانش افتاد
    فرقش شکافته بود و آنقدر تیر و نیزه به او اصابت کرده بود
    که حسین نتوانست او را به خیمه بیاورد .

    اسماعیل تشنه بود

    بی تابی می کرد
    هاجر بدنبال آب برای طفلش
    بین صفا و مروه
    هفت بار رفت و برگشت

    اسماعیل از تشنگی پای کوچکش را بر خاک می خراشید
    به حالت تلظی افتاده بود
    یعنی از بی رمقی فقط می توانست
    دهانش را مانند ماهی از آب گرفته شده باز و بسته نماید ،

    چشمه آبی از زیر پای اسماعیل سرازیر شد
    هاجر طفلش را سیراب کرد ،
    هاجر آب نوشید و به طفلش شیر داد و خوشحال شد .

    علی اصغر روز عاشورا تشنه بود به تلظی افتاد

    حسین او را برداشت
    ،روی دست گرفت تا لشکریان یزید به بی گناهیش رحم کنند و سیرابش نمایند
    ، تیری سه شعبه گلوی اصغر را شکافت و بالای دست پدر سیراب شد
    حسین دلش سوخت
    خون علی اصغر را به آسمان می پاشید .

    زینب عزیز و محترم بود در مدینه با عشق حسینش زنده بود ،
    دختر علی بود ، فخر زنان مدینه
    جوانان بنی هاشم ،عباس ،علی اکبر
    پسرانش در طول مسیر تا رسیدن به کربلا به او خدمت می کردند
    او را بر کجاوه سوار و پیاده می نمودند
    بعد از ظهر عاشورا دیگر نه حسینی برایش مانده بود
    نه عباسی و نه اکبری و نه پسری

    اسیر دست دشمن
    محرمی نبود که او را کمک کند بر کجاوه سوار شود .

    از این روست که حسین (علیه السلام) منزلتی بس رفیع
    نزد خدا دارد و خدا فرشتگانش را هم به عزای حسین می فرستد

    حجم مصیبت حسین عظیم بود (و مصیبة ما اعظمها)
    و هیچ پیغمبری مانند حسین به مصیبت و سختی نیفتاد

    خداوند ابراهیم را در ذبح اسماعیل امتحان کرد
    ولی در لحظه ای که ابراهیم کارد را بر گلوی اسماعیل گذاشت
    امتحان الهي به پايان رسيد
    و خداوند آن حضرت را از ذبح اسماعیل بازداشت
    و او را به ذبح اکبر وعده داد

    ولی علی اکبر حسین روی زانوی پدرش
    در حالی که صورت پدر بر صورت فرزند گذاشته شده بود
    و خون سر علی اکبر محاسن شریف
    و صورت امام حسین (علیه السلام) را خضاب می کرد جان داد .

    فرزندان حسین کوچک و بزرگ روزعاشورا ذبح شدند
    قطعه قطعه شدند دستهای برادرش عباس را بریدند
    و عمود آهنین بر فرق مبارکش نواختند و تیر به چشمش زدند

    خودش را با لب تشنه سر بریدند
    و خداوند حکیم چنین مقدر فرمود که ذبح اکبر موعود
    و قربانی بزرگی که به ابراهیم وعده داده بود
    حسین فاطمه باشد
    واز صبح عاشورا تا ظهر عاشورا
    هر مصیبتی که تصورش را می توان کرد بر حسین وارد شد .
    داغ فرزند رشید و زیبایش علی اکبر
    داغ شش ماهه اصغر

    داغ برادری رشید و مهربان و با وفا همچون ابو الفضل العباس
    تشنگی اهل حرم و بچه های خردسال

    در آخرین لحظات هم که دیگر رمقی در بدن نداشت
    و بدن مبارکش آماج تیر و نیزه و خنجر و چاک چاک بود
    دشمن را دید که برای آتش زدن خیمه ها
    و به اسارت بردن اهل حرمش حمله ور شدند
    و هرچه بگوییم و بنویسیم از مصیبت کربلا هنوز کم است
    شاید این حدیث از امام صادق (علیه السلام)
    بتواند تا حدودی به ما مصیبت کربلا را بیشتر بفهماند
    و آن اینکه حضرت فرمودند :

    خداوند روی مصیبت کربلا ۷۰ پرده انداخته است
    (تا تحمل آن برای شیعیان ما امکان داشته باشد )
    واگر این پرده ها برداشته شوند شیعیان ما از غصه جان می دهند .>>

    السلام علیک یا ذبیح الله




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی
    فروغ وحدت و توحید داده بر دل ها

    ز خاک پاک منی سرکشد بدامن عرش
    نوای زمزمۀ گرم عاشقان خدا

    در آن زمین مقدّس زدند حلقۀ عشق
    به اشک و ناله و افغان و شور و شوق و دعا

    رسد باوج سماوات نغمۀ لبیک
    زکوه و سنگ و شن و خاک و ریگ آن صحرا


    زدند خیمه در آن سرزمین که هر گامش
    ز اشک دیده پیغمبری گرفته صفا

    محمد و علّی و فاطمه حسین و حسن
    نهاده اند رخ بندگی بخاک آنجا

    صدای گرم مناجات حضرت مهدی
    طنین فکنده در آن سرزمین بموج فضا

    خوشا بحال دل محرمی که در آن جمع
    جمال گمشدۀ خویش را کند پیدا


    خوشا بحال دل آنکه بشنود پاسخ
    از آن دهان مقدس چو گفت یا مولا

    خوشا به ناله و فریاد و سینه سوخته‌ای
    که با دعای امام زمان رود بالا


    روند جانب مسلخ کنند قربانی
    نه گوسفند بگو گرگ نفس و دیو هوی

    دوباره زنده شود خاطرات آن پدری
    که زیر تیغ، پسر را نشانده بهر فدا


    کشیده کارد بحلق پسر که در ره دوست
    کند سر از بدن نوجوان خویش جدا

    کشیده تیغ ولی آن گلو بریده نشد
    که بُد نهفته در آن سرّ قادر دانا

    به خشم آمد و گفتا به کارد کز چه سبب؟
    نمی بُری گلوی نازک ذبیح مرا

    به سنگ خورد لب تیغ تیز و سنگ شکافت
    که ناگه از لبۀ تیغ شد بلند ندا


    که ای خلیل تو گوئی بِبُر چسان ببُرم
    که نهی میکندم ذات قادر یکتا

    دراین مکالمه ناگاه گوسفند به دوش
    رسید پیک خدا نزد حضرتش ز سما


    که ای خلیل خدا حبذا، قبول، قبول
    زهی زهی به چنین دوستی و صدق و صفا

    بجای ذبح پس، گوسفند کند قربان
    که هدیۀ تو پذیرفته شد به درگه ما


    بُرید سر زتن گوسفند و گفت دریغ
    نریخت خون ذبیحم بخاک دوست چرا؟

    ندا رسید خلیلا به پیش رو، بنگر
    که راز مخفی ما بر تو می شود افشا


    به پیش روی نظر کرد و دید غرفه بخون
    ذبیح فاطمه را در منای کرب و بلا

    گشوده چنگ بسی گرگ های کوفه و شام
    بقصد ریختن خون یوسف زهرا


    ز تشنگی زده آتش بدامن گردون
    صدای ناله اطفال سیدالشهداء

    رباب اشک فشان در کنار گهواره
    گلوی نازک اصغر نشان تیر جفا


    سکینه بر لبش از سوز تشنگی تبخال
    دو دست گشته بریده از پیکر سقّا

    شکافته است جبین جوانش از دم تیغ
    چنانکه فرق علی در نماز گشته دو تا


    بریز خار نهان لاله های گلشن وحی
    به جستجو شده کلثوم و زینب کبری

    چو دید صحنۀ آن محشر عظیم خلیل
    دو دست غم بسر خویش زد، فتاد زپا


    ندا رسید خلیلا ثواب گریۀ تو
    فزون تر است ز ذبح پسر به درگۀ ما

    کدام صحنه بود همچو کربلای حسین؟
    کدام روز بود همچو روز عاشورا؟

    مصائب همۀ انبیاست حق حسین
    که او به بزم ازل سر کشیده جام بلا

    به وصف دوست نبندد لب از سخن «میثم»
    اگر زبان بِبُرندش، دلش بود گویا



    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    عید قربان، عید پاک سازی دل است.
    با سر بریدن قربانی، تمام هواهای نفسانی را
    سر می بریمو از هر آنچه غیر خداست جدا
    می شویم و چشم امید از غیر او بر می داریم.

    آن هنگام که قربانی خویش را ذبح می کنیم
    در حقیقت گلوی دیو طمع را می بریم.


    در جبهه منا در میان خون و قربانی، دل به خدا داده و
    از غیر او جدا می شویم و اعلام آمادگی می کنیم

    که در هر جبهه دیگری نیز در راه خدا تا مرحله خون
    و نثار جان، خود را به پای حق قربانی می کنیم
    و از همه چیز می گذریم.


    به همگان اعلان می داریم که از خون و خونریزی
    و کشتار نمی هراسیم؛


    زیرا کسی که رو به خدا نماید و تسلیم اراده و اوامر
    او شود و با عمل و نیکوکاری، محبت و علاقه و بندگی
    حقیقی خود را به اثبات رساند، اجر و پاداشش نزد خداست.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عید قربان است یـا عیـد عنایـات خداست
    عید عشق و عیـد ایثار و مناجات و دعاست

    ذات حق با میهمـانانش گرفتـه جشن عیـد
    مرکـز ایـن جشـن نورانـی بیابـان منـاست


    هر کجا رو آوریم و هـر طرف چشم افکنیم
    خیمـۀ حجـاج بیـت‌الله پیش چشـم ماست

    نـور از هر خیمـه می‌تابـد بـه بـام آسمـان
    خیمه‌ها بیت‌الله و اشک و مناجات و دعاست


    حاجیـان دارنـد بـر سـر شـوق ذبح گوسفند
    قصد هر یک کشتن دیو هوس، گرگ هواست

    ای خوش آن حاجی که در آن سرزمین کرده وقوف
    خوش‌تر آن حاجی که جای او در آغوش خداست

    جان من قربان آن حاجی کـه زیـر خیمه‌ها
    چشم او گریان به یـاد خیمه‌های کربلاست

    پیش‌تر از دید چشمم خیمه می‌آید به چشم
    ای منا پاسخ بده، پس خیمۀ مهدی کجاست؟


    حاجیان در هر نفس دارند از هم این سؤال
    پس کدامین خیمه‌گاه مهدی موعود ماست

    این صدای گریۀ مهدی است می‌آید به گوش؛
    یا صـدای نالۀ «‌العفـو» ختم‌الانبیـاست؟


    نالـۀ جانسـوز «یــااللهِ» ختـم‌المـرسلین؛
    یا صـدای گریـۀ شوق علی مرتضـاست؟

    یا امـام مجتبا صـورت نهـاده بـر زمین؛
    یـا نـوای آسمـان‌سـوز قتیل نینـواست؟


    یکطرف آمـاده ابـراهیم، بـر ذبـح پسـر
    یکطرف تسلیم، اسماعیل از بهـر فداست

    جان من قربـان آن حاجی که قربانگاه او
    گاه نهـر علقمـه، گـه در کنـار قتلگاست

    جان من قربان آن حاجی که ذبح حجّ او
    طفل شیـر و نوجوان و پیرمرد پارساست

    حاجیان سر می‌تراشند و عـزیز فـاطمه
    در منای دوست می‌بینم سرش از تن جداست


    جان من قربان آن حاجی که در صحرای خون
    هـم قتیـل‌الاشقیـا و هـم ذبیـحٌ بالقفـاست

    جان من قربان آن حاجی که بعد از بذل جان
    سر به نوک نـی، تنش پامـال سمّ اسبهاست


    جان من قربان آن حاجی که در این حجّ خون
    ـروۀ او قتلگـاه او، صفـا طـشت طـلاست

    گریه کن «میثم» بر آن حاجی که اجر حجّ او
    گاه سنگ و گه سنان، گه تیغ، گه تیرِ جفاست



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    عید قربان، روز اثبات عشق و تسلیم است ؛
    روزی که انسان در برابر معشوق، خود و همه چیز را فدا می کند
    و تعبد و پرستش خدا را آن گونه که شایسته است
    به معرض دید همگان می گذارد.


    در این روز به گونه ای شایسته عمل می کنیم
    تا ابراهیم و اسماعیل وار از آزمایش و امتحان به در آییم.


    آن گونه تسلیم امر حق می گردیم و تمام وجود و
    هستی خویش را تقدیم حق تعالی می نماییم که پاداش نیکوی
    وعده داده شده را از خداوند سبحان دریافت کنیم.

    در این روز با شکوه، خاطره عشق و ایثار
    حضرت ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام
    و هاجر علیهاالسلام را تجدید می نماییم

    و نشان می دهیم که عشق و ایمان ما ،در چه مرتبه ای
    و آرزوی وصل در چه حدی است و تا چه اندازه به تعبد و تسلیم رسیده ایم.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    روز عید قربان، روز جشن شرف انسان هاست؛
    یعنی روزی که انسان به شرف عالی ترین درک خود می رسد
    و در پرتو نور معرفت و شناسایی مبدأ اعلی عملاً دنیا را فدای
    خدا کرده «متاع قلیل» را با «نعیم مقیم»معاوضه می کند.

    روزی است که انسان با پیروی از ابراهیم علیه السلام
    و اسماعیل علیه السلام ، به جهانیان اعلام می دارد


    او حیوانی دوپا نیست که تنها همّ و غمّش خور و خواب
    و خشم و شهوت باشد، بلکه موجودی بسیار عالی
    و دارای استعدادی شگفت است

    و می تواند در دامن تربیت وحی و نبوت پیغمبران و مردان
    آسمانی، به جایی برسد که دل به خدای سبحان داده
    و در راه او از جان خود و عزیزترین کسانش نیز بگذرد.

    در روز عید قربان به منظور ارائه این استعداد شگرف
    روحی، شایسته است انسان جشن شرف بگیرد و
    ارزش بسیار عالی انسانیت را به جهانیان بنمایاند.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    عید ابراهیم

    و چنین خطاب آسمانی بر منی طنین افکند:
    ای ابراهیم! رها ساز اسماعیلت را تا صله ‏ی عطا در دامن وفای تو نهم ... .


    «منی» مسلخ عشق است؛ سرزمین طاعت و بندگی و «قربان»، تجسم
    سر تسلیم به فرمان دوست نهادن؛ بی‏هیچ چون و چرا.


    مگر نه این‏که هر که گفت عاشق است و معشوق، جان شیرین
    از او طلب کند، بی‏درنگ دریغ نخواهد کرد؟

    خلیل هم سر به فرمان حبیب، از جان شیرین ترش را، همه‏ ی
    تعلقات و دلخوشی‏هایش به این پهنه‏ ی خاکی را در طبق
    اخلاص، قربانی پیشگاه محبوب یکتایش می‏کند.


    هنوز هم شنیده می‏شود صدای ملایک، که مبهوت، چشم به زمین دوخته ‏اند.
    یا رب! چه می‏شود ابراهیم را؟


    این خنجر تیز، حنجره‏ی اسماعیل، نور دیدگانش
    را خواهد درید! اسماعیل، یگانه فرزند دلبندش!


    و این بار ابراهیم عاشقی است که زنجیرهای تعلق را از پای
    روح بلندش، باز کرد و بذر تردید را از خاک دل برچید.

    صبورانه، از دل، رشته‏ ی مهر پدری را گسست و
    دشنه‏ای تیز در دست، مهیای قربانی شد؛ بازگرداندن امانتی که
    روزگاری نه چندان دور، به وی عطا گردیده بود.


    «قربان» عید ابراهیم است و ابراهیمی شدن، دل از بند
    تعلقات بریدن و به دوست ملحق شدن. «قربان»، عید عاشقان است
    و عید قلب‏هایی که خلوتگه محبوب یکتاست.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    چه میعادگاه خلوت و زیبایی!
    اسماعیل، در دست های اراده ابراهیم.

    سر اسماعیل، در آغوش پدر و نگاه اسماعیل
    نه به چشم های پدر، که به آن سوی ابرها و آسمان ها و
    خدایی که چند لحظه بعدتر را بهتر از همه می دانست.


    آن روز، نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم
    پدری را بر بندگی ترجیح داد.


    تنها رضایت و سرسپردگی به «او» بود که بیداد می کرد
    پس به رسم نمایش سرفرازی و قبولی، گوسفندی ذبح شد.


    از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل
    و ابراهیم با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار می شود

    که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست
    آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته می شود.

    مبارک باد!


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    چه میعادگاه خلوت و زیبایی!
    اسماعیل، در دست های اراده ابراهیم.

    سر اسماعیل، در آغوش پدر و نگاه اسماعیل
    نه به چشم های پدر، که به آن سوی ابرها و آسمان ها و
    خدایی که چند لحظه بعدتر را بهتر از همه می دانست.



    آن روز، نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم
    پدری را بر بندگی ترجیح داد.


    تنها رضایت و سرسپردگی به «او» بود که بیداد می کرد
    پس به رسم نمایش سرفرازی و قبولی، گوسفندی ذبح شد.



    از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل
    و ابراهیم با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار می شود

    که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست
    آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته می شود.

    مبارک باد!


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض









    صدای پای عید می آید.

    عید قربان عید پاک ترین عیدها است

    عید سر سپردگی و بندگی است.

    عید بر آمدن انسانی نو

    از خاکسترهای خویشتن خویش است.

    عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

    که به قرب الهی رسیده اند.

    عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است

    عید برعاشقان مبارک باد عاشقان عیدتان مبارک باد






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi