صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 32

موضوع: چهارده آفتاب (چهارده آیه از قرآن در ولایت اهل بیت علیهم السلام)

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    روایات عامه

    1- عن قتاده
    (1) قال خطب النبئ صلی الله علیه و آله زينب وهو يريدها لزيد؛ فظنت أنه يريدها لنفسه، فلما علمت أنه يريدها لزيد، أبت، فأنزل الله: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اَللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً » الآيه فرضیث و سلمت.
    قتاده می گوید:
    رسول خدا صلی الله علیه و آله اراده فرمود که خطبه ی ازدواج بخواند برای زینب و او را به ازدواج زید در آورد، ولی زینب گمان کرد که رسول خدا می خواهد او را برای خودش عقد کند، پس زمانی که فهمید طرف دیگر خطبه ی عقد رسول خدا صلی الله علیه و آله نیست و زید می باشد، از این کار ابا کرد پس خداوند این آیه را نازل فرمود « و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حكم كنند اراده و اختیاری نیست (که رأي خلافی اظهار نمایند » پس زینب به امر رسول خدا صلی الله علیه و آله راضی و تسلیم شد.
    ص: 31

    1- الدر المنثور، ج 5، ص 201
    تفاسیر
    - تبیان
    (1):
    از ابن عباس و مجاهد و قتاده نقل شده است که این آیه در مورد زینب دختر جحش نازل شده است زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله اراده فرمود او را به عقد زید بن حارث درآورد و زینب از این کار ممانعت کرد به این خاطر که او از قبیله ی قریش نسب داشت ولی زید یک عبد بیشتر نبود پس این آیه را خداوند نازل کرد و زینب به این عقد ازدواج رضایت داد.
    خداوند در این آیه به روشنی و وضوح مشخص کرده است که مؤمنان ملزم به اجرای اوامر خدا و رسولش هستند و برای مؤمنان حق انتخابی نیست به گونه ای که آنچه را که خداوند به آن امر کرده است را رها کنند و کنار بگذارند و مشغول به کار دیگری شوند و به سمتی روند که مأذون به آن نیستند. سپس در ادامه ی آیه می فرماید « وَمَنْ یَعْصِ اللّه َ وَرَسُولَهُ » پس هر كس عصیان کند خدا و رسولش را در آنچه که خدا و رسولش به آن امر می کنند و مخالفت کند با خدا و رسولش «فقد ضل» به تحقیق که گمراه شده است و از راه حق جدا افتاده و در گمراهی و ضلالت ظاهر و واضح افتاده است.


    امضاء





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    - مجمع البیان
    (2):
    « ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ » یعنی زمانی که خدا و رسولش واجب کردند « أمرأ» امری را و چیزی را لازم کردند و به امری حکم کردند « أَنْ يَكُونَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ » یعنی اختیار «من أمرهم » بر اختيار خدای بزرگ و معنای آن اینست که، هر چیزی را که خدای بزرگ به آن امر کرده است و یا به آن حکم کرده است، کسی حق و اجازه ی مخالفت با آن ندارد و کسی حق ندارد با مشغول شدن به کار دیگری، کاری را که به او امر شده است ترک نماید. « وَ مَنْ يَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ » در آنچه
    ص: 32

    1- تبیان، ج 8، ص 344
    2- مجمع البیان، ج 8 ص 564
    که برای او اختیار کرده اند « فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً » یعنی به روشنی و واضحی از حق به سمت باطل بیرون رفته است.

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 18-03-2024 در ساعت 15:42
    امضاء




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به طور خلاصه اینکه هیچ مؤمن و مؤمنه ای حق ندارد از امر و حكم خدا و رسولش سرپیچی کند و آنچه را که آنها برایش اختیار کرده اند ترک کند و به کار و شیء دیگری مشغول شود و هر کسی آنچه را که خدا و رسولش اختیار کرده اند برایش، ترک کند دچار معصیت شده است و به روشنی از راه حق و هدایت به سمت باطل و گمراهی بیرون رفته است.
    - الميزان
    (1):
    سیاق آیه شاهد اینست که مراد از قضاء، قضاء تشریعی است و نه تکوینی پس قضاء خداوند حکم تشریعی اوست در موردی از مواردی که مربوط به اعمال بندگان است و یا تصرف خدا در شأنی از شئون بندگان که به واسطه ی رسولی از رسولانش انجام شده است. و قضاء رسول خدا صلی الله علیه و آله نوع دوم است که همان تصرف ایشان در شأنی از شئون مردم است با ولایتی که خداوند برای ایشان قرار داده است، در موارد زیادی مثل همین آیه ی « اَلنَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ » پس قضاء رسول خدا صلی الله علیه و آله به وسیله ی ولایت ایشان است و قضاء ایشان قضاء خداوند تبارک و تعالی است چرا که جعل ولایت برای رسول خدا
    صلی الله علیه و آله و نافذ بودن امر ایشان توسط خود خداوند صورت گرفته است.

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 28-03-2024 در ساعت 20:53
    امضاء




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    و سیاق این قسمت از آیه « إِذا قَضَى اَللّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً » که یک امر واحد را متعلق قضاء خدا و قضاء رسولش همراه هم قرار داده، شاهد اینست که مراد از قضاء، تصرف در شئون مردم است و مراد جعل تشریعی که مختص خداوند است، نمی باشد و این قسمت از آیه « ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَهٍ » به این معناست که، هیچ مرد و زن مؤمنی حق داشتن اختیار در امورشان برایشان ثابت نیست به این معنا که هر چه می خواهند انجام دهند و
    ص: 33

    1- الميزان، ج 16، ص 321
    هرچه می خواهند اختیار کنند.
    و این قسمت از قول خداوند « إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا » ظرف است برای نفی اختیار و معنا اینکه زمانی که قضاء خدا و رسولش صلی الله علیه و آله به تصرف در امری از امور مؤمنان تعلق می گیرد برای احدی از مؤمنین و مؤمنات اختیاری از این جهت که امر مربوط به آنهاست و از امور زندگی آنهاست، ثابت نیست و نمی توانند غیر از آنچه که خدا و رسولش صلی الله علیه و آله برای آنها اختیار کرده اند اختيار کنند بلکه باید آنچه که خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله برای آنها اختيار نموده اند را تبعیت نمایند.




    امضاء




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بیان مؤلف
    باید به الفاظ آیه دقت کنیم، آیه به صورت نفی و با "ماى" نافيه شروع شده است و بعدا کلمه ی "امرأ" که نکره است را در این قالب فرموده است، نکره در سياق نفی افاده ی عموم می کند یعنی این کلمه امرأ شامل همه چیز می شود، از طرفی «قضی» یعنی حکم و دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله را در کنار حکم خداوند قرار داده است و برای هر دو از یک فعل استفاده نموده است پس مشخص می شود که این حکم یک حکم تشریعی است و خداوند در حال جعل یک حکم است برای همه ی مؤمنین چه مرد و چه زن، می فرماید: زمانی که خدا و رسولش حکمی می کنند در هر چیزی، دیگر هیچ مرد و زن مؤمنی در آن قضیه صاحب اختیار نیستند و اگر مؤمن هستند باید اطاعت کنند از حکمی که خدا و رسولش صلی الله علیه و آله برای ایشان کرده اند، شاید کسی بگوید این فقط محدود به دایره ی دین است ولی در حقیقت چنین نیست و دلیل بر آن همه کلمه «آمرهم» است که نکره است و همراه ضمیری آمده که بازگشت آن به مؤمنین است، یعنی در هر امری که مربوط به مؤمنان می شود، اگر حکمی از جانب خدا و رسولش بصلی الله علیه و آله بود، مؤمنان از خودشان اختیاری نخواهند داشت و لازمه ی ایمان اطاعت بدون قید و شرط است.
    و از همین جا مشخص می شود، مراد جعل ولایت تشریعی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است.
    ص: 34
    مطلب مهم آنجاست که به این مقدار هم کفایت نفرموده و در ادامه ی آیه می فرماید: و هر کس از حکم خدا و یا حکم رسولش صلی الله علیه و آله نافرمانی و سرپیچی کند به تحقیق که دچار ضلالت شده است، یعنی ضلالت کسی که در حکمی از رسول خدا صلی الله علیه و آله سرپیچی کند را همراه با تاکید بیان کرده که گویی اتفاقی ناگزیر است دلیل بر تأکید این است که از حرف «قد» بر سر فعل ماضی استفاده کرده است، خود فعل ماضی برای آینده، زمانی به کار می رود که دلالت بر اتفاقی بکند که حتما به وقوع خواهد پیوست، و از طرفی این فعل ماضی را بعد از حرف «قد» آورده که خود این عبارت دلالت بر تأکید و حتمی بودن این مطلب است، از طرفی دیگر بعد از فعل، مفعول مطلق آورده و این گمراهی را با کلمه ی (مبينا) توصیف کرده است، یعنی دچار گمراهی و ضلالت می شوند که هرگز پوشیده نیست و کاملا مشخص و عیان است.
    بنابراین حکم رسول خدا صلی الله علیه و آله و حکم خدا در کنار هم قرار گرفته و به یک منزله شمرده شده است و عصیان و نافرمانی از حکم ایشان هم نه تنها در کنار نافرمانی از حکم خدای بزرگ بلکه گمراهی روشن بیان شده است.
    و این در حالیست که خدای حکیم در آیه ی 68 سوره آل عمران فرموده: « وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ » خدا بر مؤمنان ولایت دارد، پس با توجه به این دو آیه در کنار هم کاملا مشخص می شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله هم بر مؤمنان ولایت دارد.
    و با توجه به آنچه در توضیح آیدی اول گذشت مشخص می شود ائمه علیهم السلام همهمان ولایت را بر مؤمنان دارا هستند.

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 14-04-2024 در ساعت 18:43
    امضاء




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و همان گونه که سرپیچی از حکم خدا و رسولش صلی الله علیه و آله گمراهی آشکار است، سرپیچی از ائمه عليهم السلام هم ضلالت روشن و آشکار است.
    ص: 35
    آیه ی سوم: سوره نور، آیه 63
    اشاره
    « لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ».
    « شما خطاب کردن رسول صلی الله علیه و آله و ندا کردن او را مانند ندای بین یکدیگر (بدون حفظ ادب مقام رسالت) قرار مدهید، خدا به حال آنان که برای سرپیچی از حکمش به یکدیگر پناه برده و از میان شما رخ پنهان میدارند آگاه است. پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می کنند و از آن روی می گردانند بترسند که مبادا به فتنه ای بزرگ یا عذاب دردناک دیگر گرفتار شوند.»
    روايات خاصه
    1- قال ابن الجارود
    (1) عن أبي جعفر علیه السلا السلام في قوله « لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا » (2) قال يقول: لا تقولوا يا محمد ولا يا أبالقاسم ولكن قولوا يا نبي الله ويا رسول الله قال الله: « فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ » ای يعصون امره.
    آبی جارود در ضمن حدیثی نقل می کند که امام باقر علیه السلام در مورد این آیه فرمودند: (خطاب کردن پیامبر را در میان خود مانند خطاب کردن بعضی از خودتان به
    ص: 36

    1- تفسیر قمی، ج 2، ص 110
    2- سوره ی نور، آیه ی 63
    بعضی دیگر قرار ندهید) خدا می فرماید: « نگوئید ای محمد و نگوئید ای ابالقاسم بلکه بگوئید آی نبی خدا و ای رسول خدا ».
    خدا می فرماید: « پس بر حذر دار آنان که فرمان او را مخالفت می کنند» یعنی پس بر حذر دار کسانی را که از امر رسول خدا صلی الله علیه و آله سرپیچی می کنند و عصیان امر او می کنند.
    2- قال حدثني جعفر بن محمد الفزاری معنعنا عن ابی جعفرعلیه السلام.
    (1)
    في هذه الآية من قول الله تعالى: « فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِه أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ.»
    قال الفتنة الكفار .
    قال يا ابا جعفر حدثي فيمن (فيما) نزلت.
    قال نزلت في رسول الله صلی الله علیه و آله وجری مثلها من النبي صلی الله علیه و آله في الأوصياء في طاعتهم.
    فزاری از امام باقر عليه السلام نقل می کند که حضرت در مورد این قول خداوند « پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می کنند و از آن روی می گردانند بترسند که مبادا به فتنه ای بزرگ یا عذاب دردناک دیگر گرفتار شوند » فرمودند: فتنه، کفار هستند سپس عرض کرد به حضرت که به من بفرمائید این آیه در مورد چه کسی نازل شده است.
    حضرت فرمودند: این آیه در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است و همان چیزی که در این آیه برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مورد اطاعت از ایشان هست، در مورد اطاعت از اوصیاء ایشان نیز جاری است.
    3- عن ابی علی قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام يقول....
    (2)
    انكم قد رأيتم ان الله عزوجل لم يجعل لاحد من الناس في خلافنا خيرا ان الله عزوجل يقول: « فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِه أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ
    ص: 37

    1- تفسیر فرات، ص 289
    2- اصول کافی (اسلامیه)، ج 8، ص 88
    أَليمٌ.»
    ابی علی می گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمودند: به درستی که شما می بینید و می فهمید که خدای بزرگ برای هیچ کس در مخالفت با ما خیری قرار نداده است و سپس این آیه ی شریفه را تلاوت فرمودند:« پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می کنند و از آن روی می گردانند بترسند که مبادا به فتنه ای بزرگ یا عذاب دردناک دیگر گرفتار شوند».
    4 - عن عبد الأعلى قال سألت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل
    (1)
    « فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِه أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ » ، قال فتنة في دينه أو جراحة لا يأجره الله عليها.
    عبدالاعلی می گوید سؤال کردم از امام صادق علیه السلام در مورد این قول خداوند که می فرماید: « پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می کنند و از آن روی می گردانند بترسند که مبادا به فتنه ای بزرگ یا عذاب دردناک دیگر گرفتار شوند ».
    فرمودند: منظور از این فتنه، فتنه ای است که در دین چنین شخصی واقع می شود و یا جراحتی است که بر می دارد ولی خدا در برابر آن هیچ اجر و پاداشی به او نخواهد داد.
    روایات عامه
    1- عن زید بن اسلم
    (2)
    ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال لأصحابه ذات يوم وهو مستقبل العدو لايقاتل أحد منكم فعمد رجل منهم ورمي العدو وقاتلهم فقتلوه فقيل للنبي اشتشهد فلان .
    فقال أبعد ما نهيت عن القتال .
    ص: 38

    1- اصول کافی (اسلامیه)، ج 8 ص 223
    2- الدر المنثور، ج 5، ص 61
    قالوا نعم.
    قال لا يدخل الجنة عاص.
    زید بن اسلم گوید:
    روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که در مقابل صف دشمنان صف کشیده بودند (در جنگی) رو به اصحاب خود، فرمودند: هیچ کس از شما نباید بجنگد.
    پس از آن مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله تیری به سمت دشمنان پرتاب کرد و شروع به جنگیدن با آنها کرد پس دشمنان او را کشتند.
    به رسول خدا گفتند فلانی شهادت طلب بود و به شهادت رسید.
    حضرت فرمودند: آیا بعد از اینکه من از جنگ نهی کردم این اتفاق افتاد؟ عرض کردند بله.
    حضرت فرمودند: عاصی و کسی که از دستور من سرپیچی کند وارد بهشت نمی شود .
    تفاسیر
    - تبیان
    (1) :
    سپس خداوند بر حذر داشته است از مخالفت با رسولش با این قول که فرموده: « فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» و این است و جز این نیست که داخل کرده است خداوند «عن» را در قولش «عن امره » به این خاطر که معنا و منظور روی گرداندن از امر رسول خدا صلی الله علیه و آله است و این دلالت دارد بر اینکه منظور او امری است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله بر نحو ایجاب و وجوب و لزوم صادر می شود به این خاطر که اگر مخصوص مخالفت با اوامر وجوبی نباشد و بخواهد اوامر ندبی و مستحبی را هم در بر بگیرد نباید ضرری از مخالفتش وجود داشته باشد.
    منظور از مخالفت فقط کسی نیست که بر خلاف امر رسول خدا صلی الله علیه و آله عملی
    ص: 39

    1- تبیان، ج 7، ص 466
    انجام می دهد به این خاطر که این کار نوعی از مخالفت است و عنوان مخالفت شامل کسی هم می شود که آنچه را که به او امر می شود انجام نمی دهد و ترک می کند.
    ولی اگر امر به نحو ندب و استحباب باشد هم ترک آن جایز است و هم انجام خلاف آن جایز است و این قسمت از قول خداوند «أن تصيبهم فتنه» یعنی آنها را بر حذر دار از اینکه به آنها فتنه برسد، فتنه به معنای بلیه و آزمایشی است که آنچه که از نفاق و دروئی و بی ایمانی در قلوب آنهاست را ظاهر و نمایان می کند و فتنه شدت و بلائی در دین است که آنچه را که در ضمیر نهفته و پنهان است ظاهر و نمایان می کند.
    «أو يصيبهم عذاب أليم» یعنی عذاب الیمی در آخرت به آنها می رسد به خاطر مخالفتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته اند .
    - مجمع البيان
    (1) :
    خداوند بر حذر داشته از مخالفت کردن با اوامر رسول گرامیش و گفته در این صورت فتنه به آنها می رسید یعنی بلیه ای به آنها می رسد که نفاق و دوروئی و بی دینی قلب های آنها را نمایان می کند و گفته شده که منظور از این فتنه، عقوبت دینی است و عذاب بزرگی هم در آخرت به آنها می رسد.
    و در این عبارت آیه دلالت است به اینکه منظور اوامر وجوبی رسول خدا صلی الله علیه و آله است و چنین عذاب هایی برای مخالفت با اوامر وجوبی است و اگر منظور اوامر ندبی و استحبابی هم بود خداوند بزرگ اینگونه همه را از مخالفت با آن برحذر نمی داشت.
    - الميزان
    (2) :
    در آیه خداوند بر حذر می دارد کسانی که با امر پیامبر صلی الله علیه و آله و با دعوتش مخالفت می کنند را از اینکه به آنها فتنه و بلیه ی برسد و یا اینکه عذاب بزرگ و مهلکی نصیب آنها
    ص: 40

    1- مجمع البیان، ج 7، ص 249
    2- الميزان، ج 15، ص 167
    شود .
    بیان مؤلف
    خداوند حکیم در این آیه به روشنی انذار می دهد کسانی را که با اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله مخالفت می کنند.
    با فعل امر فرموده که باید بترسند کسانی که با امر او مخالفت کنند، (امر) یعنی هر آنچه که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را واجب بیان کرده اند و نتیجه ی مخالفت را هم بیان فرموده که هر کس چنین کند فتنه و بدی به او می رسد و یا عذابی دردناک او را احاطه می کند.
    مخالفت، تنها کاری بر خلاف فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام دادن نیست بلکه مخالفت شامل ترک اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله هم می شود چرا که اگر کسی که در عمل اوامری را که می داند ایشان فرموده اند ترک کند، عملا با ایشان مخالفت کرده است.
    تنها زمانی اینگونه ترساندن و حذر دادن از مخالفت امر رسول خدا صلی الله علیه و آله توسط خدای حکیم جایز است که ایشان از جانب خدا صاحب اختیار و ولایت در همه ی زمینه ها باشند که با توجه به فرمایشات خود رسول خدا صلی الله علیه و آله این ولایت برای ائمه علیهم السلام هم ثابت است مانند روایتی که حضرت فرمودند
    (1) یا علی حربک حربی وسلمک سلمی وحزبك حزبی و حزبی حزب الله ای علی جنگ و مخالفت با تو مخالفت با من است و صلح و دوستی با تو صلح و دوستی با من است و هر کس با تو باشد با من است و هر کس با من باشد با خداست.
    همان رسول که به گواه صریح قرآن از روی هوای نفس سخن نمی گوید و معصوم است به بالاترین درجه ی عصمت، مخالفت با علی علیه السلام را مخالفت با خودش شمرده است.
    بنابراین همان ولایتی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ثابت است که موجب می شود مخالفت با او ضلالت آشکار باشد برای علی علیه السلام هم ثابت است و برای ائمه ی دیگر هم
    ص: 41

    1- تفسیر فرات، ص 266
    ثابت است و مخالفت با ایشان هم ضلالت آشکار است.
    کما اینکه در بیان امام باقر علیه السلام هم کاملا مشخص و واضح بود.
    نکته ی بسیار مهم دیگر که از این آیه ی شریفه فهمیده می شود و نباید مغفول بماند اینست که خدا به وضوح ترسانده از عذاب الیم هر کسی را که با امر رسول خدا صلی الله علیه و آله مخالفت کند، از آن جا که مهمترین رکن اسلام خود شخص شخیص رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند و دین اسلام در پرتو وجود ذي جود و گرامی ایشان به خلق عرضه شده است بنابراین جانشینان رسول خدا صلی الله علیه و آله هم پس از ایشان مهمترین ارکان اسلام هستند چرا که همانطور که بقای اسلام و مشروع بودن اسلام به وجود رسول خداست صلی الله علیه و آله، پس از ایشان هم به وجود ائمه عليهم السلام است که جانشین ایشان هستند و به همین موازات مخالفت با امر ایشان در خصوص جانشینی و ولایت علی علیه السلام ائمه علیهم السلام هم بزرگترین گناه است و بزرگترین مخالفت با ایشان است و هر آنکس که با این امر مخالفت کند عذاب اليمی در انتظار او خواهد بود که در انتظار دیگر مخالفان نیست.
    رسولی که خدا از مخالفت کردن با او خلق را ترسانده است در قسمتی از خطبه ی غدیر
    (1) فرموده است: وهذا على امامكم ووليکم یعنی ای مردم این علی امام شما و ولی شماست.
    کسی که از طرف خدا ولایت دارد این چنین شفاف و صریح بیان کرده است که على علیه السلام امام امت است و از جانب خدا بر همه ولایت دارد.
    پس هر کس با این امر رسول خدا صلی الله علیه و آله که مهمترین امر ایشان در تمام دوران نبوت ایشان است مخالفت کرده و مخالفت بکند باید منتظر عذاب الیم باشد چرا که خداوند به صراحت و عده ی عذاب داده است و « إن وعد الله حق »
    (2) به درستی که وعده ی خدا حق است.
    ص: 42

    1- احتجاج، ج 1، ص 62
    2- سوره یونس، آیه 55
    آیه ی چهارم: سوره نساء، آیه 65
    اشاره
    « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ».
    « نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را کم کنند و آنگاه به هر حکمی که کلی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند ».
    روايات خاصه
    1- عن زراه عن أبي جعفر علیه السلام...
    (1) ثم قال:
    « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ » يا على « فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ » یعنی فيما تعاهدوا وتعاقدوا عليه من خلافک بينهم وغضبك « ثم ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ » عليهم يا محمد على لسانک من ولايته و يسلموا تسليما لعلی.
    زراه از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند:
    « به خدا قسم که آنها مؤمن نیستند تا در اختلاف خود تو را به داوری طلبند » ای علی، « در آنچه که مشاجره دارند » یعنی در آنچه که عهد بسته اند و با یکدیگر عقد بسته اند بر خلاف تو و برای غصب حق تو، و « سپس (مؤمن نیستند) تا اینکه از داوری تو در دل خود احساس ناراحتى نكنند وقتی قضاوت می کنی و
    ص: 43

    1- تفسیر قمی، ج1، ص142
    حکم می کنی » بر ایشان ای محمد صلی الله علیه و آله که با زبان خود امر ولایت علی علیه السلام را بیان می کنی و کاملا تسلیم باشند در برابر على علیه السلام.
    2- عن ايوب قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام يقول
    (1) :
    « إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ عَدُوُّکُمْ کَرَاهِیَهً لِهَذَا الْأَمْرِ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ آلِ عُثْمَانَ کَانَ سَبَّابَهً لِعَلِیٍّ علیه السلام فَحَدَّثَتْنِی مَوْلَاهٌ لَهُ کَانَتْ تَأْتِینَا ».
    قالت: لما احتضر قال مالی وما لهم.
    قلت: جعلني الله فداك ماله قال هذا؟
    فقال لما رأى من العذاب، أما سمعت قول الله تبارک وتعالی: « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ».
    هيهات هيهات لا والله حتى يكون ثباث الشيئ في القلب وإن صلى وصام.
    ایوب می گوید شنیدم از حضرت امام صادق علیه السلام که فرمودند:
    به درستی که شدیدترین دشمن شما، وقتی جان به اینجا می رسد ( و با دست به حنجره ی خود اشاره فرمود) کراهت داشتن از این امر است.
    سپس فرمودند: مردی از آل عثمان زیاد سب على علیه السلام می کرد (نعوذ باللہ) پس روزی کنیز او نزد من آمده بود و گفت وقتی زمان احتضار و مرگ او رسید می گفت:
    چه چیزی برای من است و چه چیزی برای آنهاست.
    ایوب می گوید: گفتم قربانت بشوم دلیل این کلام او چه بوده است؟
    حضرت فرمودند: چون عذاب الهی را دیده این را گفته است آیا این قول خداوند را نشنیدی که می فرماید:« نه چنين است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند.
    ص: 44

    1- الزهد، ص 85
    هيهات هيهات به خدا قسم که ایمان نیست، تا اینکه شیء (ولایت اهل بیت) در قلب ثابت شود اگرچه نماز و روزه به جا آورد.
    3- عن أبي الجارود عن ابی جعفر علیه السلام
    (1).
    في قول الله عزوجل: « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ».
    قال التسليم الرضا والقنوع بقضائه .
    آبی جارود از امام باقر علیه السلام در مورد این قول خداوند که می فرماید: « نه چنين است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند .
    نقل می کند که حضرت فرمودند: (تسليم که در آیه آمده که وظیفه ی همه در مقابل حکم و قضاء پیامبر اسلام است) تسلیم به معنای راضی بودن و گوش فرا دادن همراه با خشنودی به حکم و قضاء پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است.
    4 - عن عبدالله الكاهلي قال قال ابو عبدالله علیه السلام.
    (2)
    « لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ، وَ آتَوُا الزَّکَاةَ، وَ حَجُّوا الْبَیْتَ، وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ، ثُمَّ قَالُوا لِشَیْءٍ صَنَعَهُ اللّهُ أَوْ صَنَعَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَلاَّ صَنَعَ خِلاَفَ الَّذِی صَنَعَ »؟
    « أَوْ وَجَدُوا ذلِکَ فِی قُلُوبِهِمْ، لَکَانُوا بِذلِکَ مُشْرِکِینَ » .
    ثم تلا هذه الآية « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا».
    ثم قال أبو عبد الله علیه السلام عليكم بالتسليم.
    عبدالله كاهلی گوید که امام صادق علیه السلام فرمودند:
    ص: 45

    1- محاسن برقی، ج 1، ص 271
    2- اصول کافی (اسلامیة)، ج 1، ص 390
    اگر مردمی خداوند یکتا و بی شریک را عبادت کنند و نماز را به پا دارند و زکات را بپردازند و حج خانه ی خدا را به جا آورند و ماه رمضان را روزه دار باشند سپس در مورد چیزی که خداوند یا رسول خدا صلی الله علیه و آله اراده کرده اند بگویند.
    آیا نمی شد خدا و رسولش بر خلاف این اراده، اراده کنند و یا حتی این مطلب به قلبشان خطور کند آنها با همین خطور، مشرک می شوند سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند: «نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند. »
    پس حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: بر شما باد به تسلیم بودن.
    5- عن عبدالله بن النجاشئ
    (1) قال سمعت ابا عبدالله علیه السلام يقول في قول الله عزوجل :
    « فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ » فقال أبوعبدالله علیه السلام: هو والله على بعينه، « ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ » على لسانک یا رسول الله صلی الله علیه و آله یعنی به من ولاية على علیه السلام « ویسلموا تسليما » لعلی علیه السلام.
    عبدالله بن نجاشی گوید: شنیدم که امام صادق علیه السلام در مورد این آیه اینگونه فرمودند که: « نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حكم كنند » پس حضرت فرمودند: این حکم کننده به خداوند قسم که خود على علیه السلام است. « و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته باشند » یعنی قضا و حکمی که به بر زبان تو جاری است ای رسول خدا و آن همان ولایت علی علیه السلام است و : ( كاملا (از دل و جان) تسلیم (فرمان تو) باشند ».
    یعنی تسليم على علیه السلام باشند.
    ص: 46

    1- اصول کافی ( اسلامیه)، ج 8، ص 335
    6- عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام
    (1) قال:
    « فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً » مما قضی محمد و آل محمد علیهم السلام « وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ».
    جابر از امام محمدباقر علیه السلام نقل می کند که فرمودند:
    « قسم به خدا تا زمانی که در اختلافاتشان تو را به داوری طلب نکنند و در وجود خودشان احساس ناراحتی نکنند مؤمن نخواهند بود » یعنی از آنچه که محمد و آل محمد علیهم السلام حکم کرده اند و تا زمانی که در برابر آن تسلیم محض نشوند مؤمن نخواهند بود ».
    7- عن ايوب بن الحر قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام
    (2) يقول:
    في قوله « فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً » فحلف ثلاثة ايمان متابعا لايكون ذلك حتى يكون تلك النكتة السوراء في القلب وإن صام و صلی .
    ایوب بن حر می گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرماید:
    در مورد این قول خداوند: «نه چنين است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند ».
    سه بار پی در پی حضرت قسم یاد کرد و فرمود نیست آن ( ایمان به خداوند) تا زمانی که پذیرش حکم الهی قلب باشد اگر چه نماز بخوانند و روزه بگیرند.
    8- عن عبدالله بن نجاشی
    (3) قال سألت ابا عبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل « فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ».
    ص: 47

    1- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 256
    2- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 256
    3- مختصر بصائر الدرجات، ص 71
    قال عنى بهذا عليا علیهم السلام وتصدیق ذلک في قوله تعالی
    « وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ » یعنی عليا « فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ »
    (1) يعني النبي صلی الله علیه و آله .
    عبدالله نجاشی می گوید از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه سؤال کردم.
    « نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان ) تسليم (فرمان تو ) باشند .»
    حضرت فرمودند: منظور و مقصود از این آیه علی علیه اسلام است و نشانه ی تصدیق آن هم این قول خداوند است.« و اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند به تو رجوع می کردند » یعنی علی علیه السلام « و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می کردی و از خدا آمرزش میخواستی» یعنی نبی خدا صلی الله علیه و آله.
    9- فضل بن عبدالملک عن ابی عبدالله علیه السلام
    (2) .
    في قول الله عزوجل « فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ».
    قال هو التسليم له في الأمور.
    فضل بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه نقل می کند که «نه چنين است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حکم کند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تعليم (فرمان تو) باشند ».
    حضرت فرمودند و آن تسليم او بودن در همدی امور و اوامر او است.
    10- عن سعيد بن غزوان
    (3) قال سمعت ابا عبدالله علیه السلاميقول
    ص: 48

    1- سوره نساء، آیه 64
    2- مختصر بصائر الدرجات، ص 72
    3- مختصر بصائر الدرجات، ص 72
    والله لو آمنوا بالله وحده وأقاموا الصلاة وآتوا الزكاة ثم لم يسلموا لكانوا بذلك مشركين ثم تلا هذه الآية « فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً ».
    سعيد بن غزوان می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند:
    به خدا قسم اگر به خدای یکتا ایمان بیاورند و نماز را اقامه کنند و زکات را پرداخت نمایند ولی تسلیم نباشند به خاطر همین تسلیم نبودن مشرک می شوند.
    و سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: « نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حكم كنند و آنگاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملا (از دل و جان) تسليم (فرمان تو) باشند . »



    امضاء




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    زید بن اسلم گوید:

    روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالی که در مقابل صف دشمنان صف کشیده بودند (در جنگی) رو به اصحاب خود، فرمودند: هیچ کس از شما نباید بجنگد.
    پس از آن مردی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله تیری به سمت دشمنان پرتاب کرد و شروع به جنگیدن با آنها کرد پس دشمنان او را کشتند.
    به رسول خدا گفتند فلانی شهادت طلب بود و به شهادت رسید.
    حضرت فرمودند: آیا بعد از اینکه من از جنگ نهی کردم این اتفاق افتاد؟ عرض کردند بله.
    حضرت فرمودند: عاصی و کسی که از دستور من سرپیچی کند وارد بهشت نمی شود .
    تفاسیر
    - تبیان
    (1) :
    سپس خداوند بر حذر داشته است از مخالفت با رسولش با این قول که فرموده: « فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» و این است و جز این نیست که داخل کرده است خداوند «عن» را در قولش «عن امره » به این خاطر که معنا و منظور روی گرداندن از امر رسول خدا صلی الله علیه و آله است و این دلالت دارد بر اینکه منظور او امری است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله بر نحو ایجاب و وجوب و لزوم صادر می شود به این خاطر که اگر مخصوص مخالفت با اوامر وجوبی نباشد و بخواهد اوامر ندبی و مستحبی را هم در بر بگیرد نباید ضرری از مخالفتش وجود داشته باشد.
    منظور از مخالفت فقط کسی نیست که بر خلاف امر رسول خدا صلی الله علیه و آله عملی
    ص: 39

    1- تبیان، ج 7، ص 466
    انجام می دهد به این خاطر که این کار نوعی از مخالفت است و عنوان مخالفت شامل کسی هم می شود که آنچه را که به او امر می شود انجام نمی دهد و ترک می کند.
    ولی اگر امر به نحو ندب و استحباب باشد هم ترک آن جایز است و هم انجام خلاف آن جایز است و این قسمت از قول خداوند «أن تصيبهم فتنه» یعنی آنها را بر حذر دار از اینکه به آنها فتنه برسد، فتنه به معنای بلیه و آزمایشی است که آنچه که از نفاق و دروئی و بی ایمانی در قلوب آنهاست را ظاهر و نمایان می کند و فتنه شدت و بلائی در دین است که آنچه را که در ضمیر نهفته و پنهان است ظاهر و نمایان می کند.
    «أو يصيبهم عذاب أليم» یعنی عذاب الیمی در آخرت به آنها می رسد به خاطر مخالفتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته اند .

    امضاء




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    - مجمع البيان
    (1) :
    خداوند بر حذر داشته از مخالفت کردن با اوامر رسول گرامیش و گفته در این صورت فتنه به آنها می رسید یعنی بلیه ای به آنها می رسد که نفاق و دوروئی و بی دینی قلب های آنها را نمایان می کند و گفته شده که منظور از این فتنه، عقوبت دینی است و عذاب بزرگی هم در آخرت به آنها می رسد.
    و در این عبارت آیه دلالت است به اینکه منظور اوامر وجوبی رسول خدا صلی الله علیه و آله است و چنین عذاب هایی برای مخالفت با اوامر وجوبی است و اگر منظور اوامر ندبی و استحبابی هم بود خداوند بزرگ اینگونه همه را از مخالفت با آن برحذر نمی داشت.

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 22-04-2024 در ساعت 16:05
    امضاء




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    - الميزان
    (2) :
    در آیه خداوند بر حذر می دارد کسانی که با امر پیامبر صلی الله علیه و آله و با دعوتش مخالفت می کنند را از اینکه به آنها فتنه و بلیه ی برسد و یا اینکه عذاب بزرگ و مهلکی نصیب آنها
    ص: 40

    1- مجمع البیان، ج 7، ص 249
    2- الميزان، ج 15، ص 167
    شود .


    امضاء




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بیان مؤلف

    خداوند حکیم در این آیه به روشنی انذار می دهد کسانی را که با اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله مخالفت می کنند.
    با فعل امر فرموده که باید بترسند کسانی که با امر او مخالفت کنند، (امر) یعنی هر آنچه که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را واجب بیان کرده اند و نتیجه ی مخالفت را هم بیان فرموده که هر کس چنین کند فتنه و بدی به او می رسد و یا عذابی دردناک او را احاطه می کند.
    مخالفت، تنها کاری بر خلاف فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام دادن نیست بلکه مخالفت شامل ترک اوامر رسول خدا صلی الله علیه و آله هم می شود چرا که اگر کسی که در عمل اوامری را که می داند ایشان فرموده اند ترک کند، عملا با ایشان مخالفت کرده است.
    تنها زمانی اینگونه ترساندن و حذر دادن از مخالفت امر رسول خدا صلی الله علیه و آله توسط خدای حکیم جایز است که ایشان از جانب خدا صاحب اختیار و ولایت در همه ی زمینه ها باشند که با توجه به فرمایشات خود رسول خدا صلی الله علیه و آله این ولایت برای ائمه علیهم السلام هم ثابت است مانند روایتی که حضرت فرمودند
    (1) یا علی حربک حربی وسلمک سلمی وحزبك حزبی و حزبی حزب الله ای علی جنگ و مخالفت با تو مخالفت با من است و صلح و دوستی با تو صلح و دوستی با من است و هر کس با تو باشد با من است و هر کس با من باشد با خداست.
    همان رسول که به گواه صریح قرآن از روی هوای نفس سخن نمی گوید و معصوم است به بالاترین درجه ی عصمت، مخالفت با علی علیه السلام را مخالفت با خودش شمرده است.
    بنابراین همان ولایتی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ثابت است که موجب می شود مخالفت با او ضلالت آشکار باشد برای علی علیه السلام هم ثابت است و برای ائمه ی دیگر هم
    ص: 41

    1- تفسیر فرات، ص 266
    ثابت است و مخالفت با ایشان هم ضلالت آشکار است.
    کما اینکه در بیان امام باقر علیه السلام هم کاملا مشخص و واضح بود.


    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 28-04-2024 در ساعت 16:21
    امضاء




صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi