2. گردآمدن شيعيان وقدرت يافتن آنان: گفته شده اين ايده مشابه ايده يهود در مورد موعود خويش است. موضوع تشابه ظاهرى دليل نادرستى يک عقيده نيست، اما مهم بررسى محتوايى يک باور است. موضوع سازماندهى شيعه توسط امام عصر (عليه السلام) واقتدار يافتن آن ها از اين رهگذر - حتى قوى شدن يک نفر از آن ها در حد چهل نفر به تعبير برخى روايات -(14) جاى تعجب ندارد. زيرا لازمه تحقق وعده الهى در مورد پيروزى اسلام، شکست باطل، به وقوع پيوستن انقلابى بزرگ وتحقق يافتن دولت واحد جهانى، چنين چيزى نيز هست.(15)
3. شکنجه مردگان: موضوع انتقام گرفتن امام مهدى (عليه السلام) از دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) نيز در روايات به اشکال مختلف مطرح شده است،(16) چه زنده شدن مجدد برخى از آنان در دنيا ومجازات شدنشان، چه مجازات شدن زندگانشان، چه تعبير از عرب يا قريش به عنوان دشمن يا نپذيرفتن توبه آنان. پذيرش اين امر مستلزم نگاهى اصولى، منطقى وحقوقى به عملکرد دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) است. اگر از يک سو عملکرد مجرمانه آنان که به لحاظ تاريخى مجال انکار ندارد در نظر آيد، مجازات وقصاص آن ها از سوى ديگر، آن هم از سوى قاضى دادگرى که طبق روايات چهره داوود گونه دارد - آن سان که قرآن حضرت داود (عليه السلام) را معرفى کرده است - ودر اوج زهد ودنياگريزى است نه عياشى وکام جويى، کاملاً عادلانه خواهد بود. پس اين دادگرى را در سطح شکنجه مردگان فروکاستن بر خلاف منطق قرآن وسنت است. به عنوان نمونه در جريان فتح مکه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) اعلام عفو عمومى کرد، ليکن به قتل چند تن فرمان داد حتى اگر آن ها به پرده هاى کعبه آويخته باشند؛ يعنى اظهار توبه کنند!(17) دليل اقدام ايشان جرايم سنگين آن افراد بوده است. بنابراين، امام مهدى (عجل الله فرجه) نيز مانند جدش در مورد کسانى توبه پذير نخواهد بود.