صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 71

موضوع: مهدى موعود نه موهوم

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    goll مهدى موعود نه موهوم


    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه


    1. عن النبى (صلى الله عليه وآله وسلم): اذا قال الرجل لأخيه يا کافر فهو کقتله ولعن المؤمن کقتله.(1)
    از پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده که فرمود: وقتى که کسى به برادر دينى اش بگويد: اى کافر، اين سخن مانند کشتن اوست. لعن کردن مؤمن نيز در حکم قتل اوست.
    2. قال النبى (صلى الله عليه وآله وسلم): ايما رجل مسلم کفر رجلاً مسلماً فان کافراً والا کان هو الکافر.(2)
    پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: هر مرد مسلمانى که مسلمان ديگر را تکفير کند اگر واقعاً چنين باشد (يعنى مثلاً او منکر ضرورى دين شده باشد) که هيچ وگرنه آن که تکفير کرده خود کافر است!
    3. عن النبى (صلى الله عليه وآله وسلم): کفوا عن اهل لا اله الا اللّه لا تکفروهم بذنب، فمن اکفر اهل لا اله الا اللّه فهو الى الکفر اقرب.
    از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده که فرمود: از اهل ايمان دست بداريد وآن ها را به خاطر انجام گناهى تکفير نکنيد. پس هر کس آنان را تکفير کند خودش به کفر نزديک تر است.

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بررسى ريشه اى موضوع


    با اين که بيش ترين حجم سخن مقاله مورد بحث مربوط به امام زمان (عجل الله فرجه) است، ليکن به طور طبيعى بخشى از آن نيز به مسئله امامت به طور کلى ارتباط يافته، به باورهاى شيعه در اين موضوع تهاجم شده، مسئله، تقليدى معرفى شده است.(3)
    بدين ترتيب پيش از پرداختن به موضوع امام عصر (عجل الله فرجه) ومباحث مهدويت نخست بايد به مسئله امامت پرداخت؛ زيرا توجه به اين موضوع فراگير واساسى بخشى از سؤالات مربوط به مهدويت را پاسخ خواهد داد.
    ليکن بررسى اصل اعتقادى امامت بى مقدمه ودر خلا امکان ندارد، پس بايد به طور ريشه اى تر مسئله را نگاه کرد. اين است که رهبرى امام در جامعه دينى با هدف هدايت مردم وپياده کردن دين در جامعه به جانشينى پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وپس از ايشان مطرح مى شود. بنابراين، مقدم بر امامت نبوت مطرح است ومقدم بر نبوت نيز (توحيد)، حکمت الهى و(هدايت عامه) رخ مى نمايند وضرورت وحى ونبوت ورهبرى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وامام (عليه السلام) را آشکار مى سازند.
    پيوند اساسى ميان توحيد وصفات خدا با نبوت وامامت (متکلمان) عامه وخاصه را بر آن داشته که (قاعده لطف) را در بحث نبوت وامامت مطرح کرده طبق آن ضرورت اين اصل را نتيجه بگيرند.(4)
    البته امامت ابعاد گوناگونى دارد که در ادامه بحث، آن ها را واخواهيم رسيد.
    بنا بر آن چه گذشت نتيجه مى گيريم که نويسنده يا نويسندگان مقاله مورد بحث بدون توجه به مبادى بحث امامت به باورهاى شيعه در اين موضوع حمله ور شده آن را در سطح موضوعى تقليدى فرو کاسته اند. در حالى که اين موضوع با رکن رکين واصل نخستين دين يعنى توحيد، ارتباط کامل داشته، نفى آن به نفى توحيد، نفى واجب الوجودى حق وانکار صفات کمالى اش مانند حکمت خواهد انجاميد. چگونه است کسى منادى توحيد باشد ومخالفان خود را مشرک وخارج از دين بنامد، اما در عين حال خودش به ضروريات دين، روح توحيد، صفات خدا، فلسفه نبوت وولايت ورهبرى پيامبر وامام (عليه السلام) بى توجه باشد؟!

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    قرآن تنها حجت الهى


    به استناد برخى آيات کريمه قرآن ادعا شده که قرآن تنها حجت الهى بر زمين وهدايت، منحصر به آن است:
    نخست آيات ادعايى را مرور مى کنيم: آيه 120 سوره بقره مى گويد: (يهود ونصارى از تو يعنى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) راضى نمى شوند جز اين که تو از دين آن ها پيروى کنى، ولى به آن ها بگو هدايت تنها هدايت الله است). در اين آيه از قرآن، سخن به خصوصى در ميان نيست، بلکه هدايت خدا واسلام به طور کلى مطرح است. اين آيه استقلال وبرترى اسلام را در قياس با يهوديت ومسيحيت مطرح کرده است وهيچ ربطى به مباحثات فرقه اى ودرون دينى ميان مسلمانان ندارد. سياق آيات قبل وبعد اين آيه در سوره بقره نيز گواه مدعاى ماست.
    آيه ديگر ادعايى، آيه 71 سوره انعام است که گويد: (... به درستى هدايت الله، هدايت است...)؛ يعنى هدايت الهى هدايت راستين است. اين آيه نيز مانند آيه سابق از قرآن به خصوص سخنى نگفته، در برابر بت پرستان ومشرکان نه فِرق مسلمان از هدايت الهى سخنى نگفته است.
    آيه ادعايى بعدى، آيه 203 سوره اعراف است: (... بگو تنها از آن چه خدايم به من وحى مى کند، پيروى مى کنم...) حصرى که در اين آيه آمده جالب توجه است، ليکن وحى الهى منحصر در قرآن نيست. افزون بر آن، مطالب ديگر از جمله تفاصيل احکام واحاديث قدسى نيز بر پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) وحى شده است يا در مناسبت هاى مختلف از حوادث ووقايع در شکل اخبار غيبى مطلع شده است واجمالاً ترديدى نيست که ايشان از وحى الهى که اعم از قرآن بوده پيروى مى کرده است. از آيه هاى 6 انعام و10 و50 يونس نيز در اين مورد يادشده که با مراجعه به آن ها روشن مى شود موضوع آن ها قرآن ووحى الهى نيست.
    بنابر آن چه گذشت قرآن مدعى نيست تنها حجت خدا روى زمين است، بلکه برعکس تصريح دارد که سنت رسول (صلى الله عليه وآله وسلم) يعنى سخن او ورفتارش نيزحجت است.(5) رفتار حضرت ابراهيم (عليه السلام) نيز قابل پيروى است.(6) قرآن به نظر، تفکر، تعقل وتدبر نيز دعوت کرده است(7) واين گوياى حجيت عقل نيز هست. با اين وصف اگر ثابت شد که در موضوع امامت روايات انبوه ومتواترى از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) به دست ما رسيده، طبق دستور قرآن بايد از مفاد آن ها ودستور رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در اين مسئله پيروى کرد. در غير اين صورت با همان تنها حجتى که ادعا شده؛ يعنى قرآنى که دستور داده از پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اطاعت کنيد مخالفت شده است.



    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ابعاد امامت


    در نوشته مورد بحث چنان چه پيش تر اشاره شد، امامت امرى تقليدى ودر نتيجه فرعى قلمداد شده وگفته شده: (توطئه امامت ووصايت براى اولين بار در تاريخ اسلام از سوى عبدالله بن سباى يهودى به ظاهر مسلمان شده مطرح شد وپس از آن انديشه امام زمان (عليه السلام) آرام آرام ساخته وپرداخته شده است).(8) ضمناً اين مورد نادرست نيز بر اساس برداشت موهومى از آيه 74 سوره فرقان: (واجعلنا للمتقين اماماً) ما را پيشواى باتقوايان قرار ده، ادعا شده که مراد از امامت عامه اين است که هر مؤمنى حق دارد کانديداى رهبرى شود (رک : پاورقى شماره 5 مقاله) در يک جاى مقاله هم گفته شده (ص 10): (اماميه از امام زمان بيش تر از خدا استعانت مى جويند او را ولايت تکوينى داده همه جا او را حاضر وناظر مى دانند). اکنون در پاسخ به موارد يادشده نکات زير يادآورى مى شود:

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مفهوم امامت عامه؛ ولايت تشريعى


    امامت عامه در مقابل امامت خاصه که شرحش در پى مى آيد قرار دارد. امامت عامه؛ يعنى صلاحيت ها وويژگى هايى که بر اساس آن ها فرد يا افرادى بتوانند در سمت رهبرى امت اسلامى قرار گيرند. در اين حوزه: معيارهاى امام بررسى مى شود نه اين که سخنى از فرد خاصى به عنوان رهبر در ميان باشد. در آيه سوره فرقان به قرينه سياق، بحث رهبرى سياسى واجتماعى مطرح نيست، بلکه مسئله الگوبودن وبرازندگى اخلاقى وتقوايى مد نظر است.
    در باب صلاحيت هاى امام گفتنى است منهاى وحى، ساير ويژگى هاى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را امام (عليه السلام) نيز بايد دارا باشد.
    سخن ديگر در مورد ضرورت وجود امام (عليه السلام) پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) است. در اين خصوص کوتاه ترين استدلال عقلى اين است که: همان دليلى که وجود پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را به عنوان مجرى قوانين گوناگون لازم مى کند، وجود امام پس از ايشان را نيز ضرورى مى کند. بنابر نص قرآن پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) علاوه بر منصب نبوت، از منصب رهبرى سياسى نيز برخودار است.(9) بى شک با رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) دين ورسالتش پايان نمى پذيرد. تنها وحى منقطع شده، سلسله پيغمبرى با وجود ايشان خاتمه يافته است، ولى سمت رهبرى سياسى پابرجا بوده وهيچ دليل عقلى يا شرعى که آن را نفى کند در کار نبوده است. پس از درگذشت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) هيچ مسلمانى در مورد ضرورت امام وجانشين براى ايشان ترديد نکرد وتنها اختلاف بر سر شرايط رهبر بود که يکى از آن شرايط، نصب الهى بود. عملاً نيز مردم دين را رها نکرده وبه جاهليت بازنگشتند.
    اين جا به (ولايت تشريعى) مى رسيم. اين ولايت دو معنا دارد: يکى قانونگذارى که ويژه خداست وديگرى رهبرى سياسى - شرعى ورضاى حضرتش که همان رهبرى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وامام (عليه السلام) است. اين رهبرى کم ترين مقامى است که براى ايشان ثابت است وبالاتر از آن که ولايت تکوينى است، نيز وجود دارد. کسى که در ولايت تشريعى حداقلى خدشه کند - مانند نويسنده مقاله مورد بحث - به طريق اولى به ولايت حداکثرى پاى بند نخواهد بود. اما برعکس، پذيرش ولايت حداکثرى تکوينى، ولايت تشريعى حداقلى را اجباراً دربردارد.

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امامت خاصه


    پس از پذيرش امامت عامه بنا بر دليل هاى عقلى ونقلى نوبت به امامت خاصه، يعنى افرادى مى رسد که واجد شرايط امامتند. در اين خصوص تنها کار تطبيق شرايط بر امام انجام مى گيرد، نه اين که ضرورت وجود امام قابل انکار باشد. اما کار تطبيق ومعرفى امام را چه کسى انجام مى دهد؟ آيا تشخيص موضوع، يا انتخاب امام به دست مردم است؟ با توجه به مسئله عصمت امام به عنوان شرطى بسيار مهم در او - که بررسى اش مى آيد - راهى جز نصب الهى ومعرفى از سوى خدا وجود ندارد واز اين رو است که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) به دستور خدا جانشينانش را معرفى کرده است.(10)


    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ولايت تکوينى


    موضوع مهم ديگر در مبحث امامت، (ولايت تکوينى) است. در اين نوع ولايت سخن به درازا کشيده شده شاخه هاى متعدد واحتمالاتى مطرح شده است.(11) ما به تناسب ظرفيت اين نوشتار وارد بحث تفصيلى در موضوع نشده به کوتاهى مى گوييم: ولايت تکوينى به معناى دخل وتصرف در طبيعت وانواع واقسام اداره ودگرگونى آن، از شئون ويژه خداى متعال است که در آن هيچ همتا وشريک وحتى يار ومددکارى نيز ندارد. اين امر عقلى مقتضاى کمال مطلق بودن حق، واجب الوجودى خدا وفقر کامل ممکن الوجود وماسوى الله است. براهينى مانند برهان امکان ووجوب وادله عقلى توحيد از قبيل (برهان صرف الوجود) به قدرى گويايى دارند که جاى هيچ ترديدى باقى نمى گذارند.(12) به علاوه آيات قرآن نيز در اين باره صراحت کامل دارند.(13) بدين ترتيب در کنار خدا هيچ موجودى به عنوان رقيب يا مددکار، عقلاً قابل تصور نيست. نيز عقلاً امکان ندارد کار تدبير واداره عالم از سوى خدا به موجودى واگذار شده باشد؛ چه اين امر مفهومش (تفويض) ووانهادگى است که باز با واجب الوجودى حضرت حق ناسازگار است. در نتيجه هيچ موجودى به طور مستقل، حتى مالک خويش نيست چه رسد به اين که قدرت تدبير عالم را داشته وبتواند در سرنوشت آن دخالتى کند. اين جاست که مرز توحيد از تفويض معتزلى يا اگزيستانسياليستى به عنوان مثال مشخص مى شود. اما در درون حاکميت کامل خدا ودر حوزه اراده مطلق وولايت بى چون وچرايش که البته به مقتضاى حکمت وعدالت حضرتش پاى هيچ ظلم وستمى نيز به ميان نخواهد آمد، برخى از موجودات مانند فرشتگان وانسان از گونه هايى ولايت وآزادى، باز بر حسب ضرورت وحکمت الهى برخوردارند. اين امر نيز ولايت تکوينى است، ليکن به طور غيرمستقل، ناگسسته از خدا وبه اذن وفرمان او.
    آزادى انسان همين جا مفهوم مى يابد. از يک سو جبر در مورد انسان منتفى است واز سوى ديگر تفويض نيز؛ يعنى نه انسان کاملاً دست بسته است ونه صد در صد آزاد. نه از دايره بندگى وقدرت خدا بيرون است ونه کاملاً به خود وانهاده است. بلکه هر انسانى از آزادى واراده کافى براى کار، تلاش، سازندگى وتکامل برخوردار بوده واز پايين ترين درجه (ولايت تکوينى)؛ يعنى تسلط بر خويش، قدرت اعمال اراده وتصميم گيرى براى بهره گيرى از سرمايه هاى خود برخوردار است. اين اندازه را به حکم عقل از تجرد روح انسان ومسئوليت پذيرى اش نتيجه مى گيريم که البته داورى قرآن نيز موافق قضاوت عقل است.(14) بالاتر از اين نيز قابل قبول است. بنا بر ضرورت وحکمت خدا وبه اراده ودستور او فرشتگان به تدبير، فرمانبرى واجرا مى پردازند.(15) نيز به اذن حق وبه دست پيامبران (معجزات) آشکار مى شود.(16) تبيين وتوضيح اين مورد در دايره ولايت تکوينى انجام مى گيرد. از اين ولايت تکوينى در عرفان به ولايت باطنى ياد شده که مربوط به انسان کامل است.(17) البته دايره وميزان ولايت، چند وچون آن، شرايطش وساير ويژگى هايش به لحاظ باطنى بودنش بر افراد عادى پوشيده است. ليکن اصل آن قابل انکار نيست. چنان چه اصل معجزه جاى ترديد ندارد؛ زيرا مستند به قدرت واراده لايزال الهى است. برخوردارى هر چه بيش تر انسان از کمال وقرب افزون ترش به خدا، درجه ولايت تکوينى ومعنوى اش را نيز افزايش مى دهد وتا آن جا پيش مى رود که مخاطب وحى الهى قرار گرفته از مقام نبوت برخوردار مى شود يا به وصايت نبى نايل مى گردد والبته ولايت ظاهرى پيغمبر وامام در مقايسه با ولايت باطنى ومقامات روحى ايشان از اهميت کم ترى برخوردار است ودر حقيقت برازندگى ها وصلاحيت هاى روحى، عصمت، علم لدنّى و... در درجه نخست، آن ها را به اولياى حق تبديل کرده ودر درجه بعد آنان را شايسته رهبرى امت نيز ساخته است. پس ولايت تکوينى پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وامام (عليه السلام) تفويض وغلو نيست ويارى خواستن از آن ها هم در حقيقت استمداد از خداست نه جداى از او.

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    افسانه ابن سبا


    عطف به آن چه گذشت، مى پرسيم امامت ريشه قرآنى داشته واصل اعتقادى در رديف نبوت وتوحيد است يا تنها توطئه اى سياسى ومربوط به ابن سبا است؟ آيا ولايت تکوينى با دايره وسيعى که دارد واز کارگزارى فرشتگان بنا بر فرموده قرآن شروع شده، به معجزات پيامبران مى انجامد جاى انکار دارد؟ آيا مقام (امامت)ى که قرآن براى گروهى از پيامبران قائل شده(18) نپذيرفتنى است؟ آيا مقامات نبى اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) که در قرآن بازگو شده نيز اطاعت بى قيد وشرط از ايشان واوصياى ايشان بنا بر نصوص قرآنى،(19) جاى ترديد دارد ونمى توان براى امامت ريشه قرآنى يافت؟ آيا انکار حجم انبوه آيات مربوط به اين موضوع که امثال (حاکم حسکانى) از دانشمندان اهل سنت را به نگاشتن امثال (شواهد التنزيل) کشانده کارى ساده است؟ آيا فروکاستن يک اصل اعتقادى مهم در سطح توطئه شايسته يک مسلمانى است که تسليم سخن خداست؟ آيا تحقيقات باارزشى که درباره حقانيت شيعه انجام گرفته وساختگى بودن افسانه هايى چون افسانه (ابن سبا) را نشان داده،(20) بايد يک جا ناديده گرفته شده در عين حال ادعا شود، نقد وبررسى علمى در چنين موردى انجام گرفته است؟ آيا اين گونه داورى کردن بدون اين که کم ترين سندى ارائه شود کارى علمى است!؟ راستى کدام سند تاريخى اصل وجود ابن سبا را اثبات مى کند تا ساختن امامت وتشيع بدو منتسب گردد؟ آيا ادعاى غير منطقى وبى دليل نويسنده ضمن پاورقى شماره 88 مقاله که کتاب کافى مملو از آراى ابن سبا است موجه است؟ چنين ادعايى کار ساز نيست، تنها نقد سندى ومضمونى روايات کافى شرط است که اثرى از آن در مقاله به چشم نمى خورد والبته آن قدر کتاب شريف کافى وروايات آن در موضوعات گوناگون استوار است که از امثال سخنانى که در مقاله مورد بحث آمده گزندى نمى بيند.
    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    عضو ماندگار
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    150
    نوشته
    797
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم عجل لولیک الفرج
    تشکر
    169
    مورد تشکر
    330 در 99
    وبلاگ
    8
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اکنون پس از بحث کلى درباره امامت به سراغ مسئله مهدويت مى رويم:

    طرح مسئله مهدويت


    در مقاله مورد بحث ادعاى بى پايه ونادرستى ديده مى شود، بدين شکل که: امام زمان (عليه السلام) مورد اعتقاد شيعه با مهدى موعود که در روايات آمده متفاوت است؛ زيرا شباهت هايى ميان امام زمان (عليه السلام) ومسيحى که يهود انتظارش را مى کشند وجود دارد وابن قيم نيز گفته: مهدى (عليه السلام) از فرزندان امام حسن مجتبى است؛ زيرا ايشان به خاطر خدا خلافت را ترک کرد وخدا نيز بهتر از آن را نصيب ذريه اش مى کند. (صفحات 4، 13 و14)
    در پاسخ گفته مى شود:
    اولاً: با دقت در روايات مهدويت معلوم مى شود انسان فرزانه اى که مژده ظهورش داده شده ويژگى هاى برجسته اى دارد که او را منحصر به فرد کرده، از يک موعود تورات که حضرت مسيح بوده متمايز مى سازد. به علاوه در تورات مژده آمدن پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) وظهور مهدى موعود (عليه السلام) نيز داده شده است.(21) ناگفته پيداست گزارش تورات راجع به دو موعود اخير نشان حقانيت آن هاست ووهنى برايشان نيست. بعداً توضيح بيش ترى راجع به ويژگى هاى امام عصر (عليه السلام) وباورهاى يهود خواهد آمد.
    ثانياً: يکى از ويژگى هاى امام عصر (عليه السلام) طبق برخى روايات،(22) اين است که از نسل امام حسن مجتبى (عليه السلام) است. ليکن اين روايات با رواياتى که ايشان را از ذريه امام حسين (عليه السلام) دانسته اند،(23) ناسازگارى ندارند؛ زيرا مفهوم روايات گروه اول اين است که ايشان از سوى مادر نسب، به امام مجتبى (عليه السلام) مى برد؛ زيرا مادر امام باقر (عليه السلام)، فاطمه بنت الحسن (عليهما السلام) بوده است در نتيجه ايشان وفرزندانش از نسل امام حسن وامام حسين هر دو بوده اند وامام مهدى (عليه السلام) هم از اين رو ذريه امام حسن مجتبى نيز محسوب مى شود. در نتيجه سخن ابن قيم جز اين وجهى نداشته واگر مرادش نفى روايات گروه دوم باشد بى ارزش خواهد بود. حاصل اين که: هيچ تفاوتى ميان مهدى موعود (عليه السلام) در روايات شيعه وسنى با امام زمان (عليه السلام) مورد اعتقاد شيعه وجود ندارد واين موضوع ضمن بررسى ويژگى هاى ايشان بيش تر روشن خواهد شد.
    ثالثاً: اثبات تلافى خدا نسبت به فداکارى امام مجتبى (عليه السلام) فرع اثبات اين است که امام مهدى (عليه السلام) از ذريه ايشان است وبدون آن چنين ادعايى بى مورد است. ضمن اين که اجر الهى امام حسن (عليه السلام) در اصل ودر هر حال (قيام يا پذيرش تحميلى قرار داد براى حفظ اسلام ومسلمين) قابل انکار نيست، ولى تعيين آن نيز از عهده بشر خارج است.

    امضاء



    همه طوفان ها برای خراب کردن زندگیت نمیان,

    بعضی طوفان ها برای تمیز کردن مسیرت میان





صفحه 1 از 8 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi