ماجرای گریبایدوف؛ وقتی تا آستانه جنگ سوم پیش رفتیم
یکی از مفاد عهدنامه گلستان این بود که روسیه از عباس میرزا به عنوان ولیعهد و جانشینانش حمایت می کند. این بند باعث نفوذ بیشتر روس ها در ایران شد. ولیعهد قاجار که در تبریز زندگی می کرد غالبا تحت تاثیر روس ها بود و همواره منافع آنان را در نظر می گرفت.
از زمان عهدنامه ترکمانچای تا جنگ جهانی دوم دیگر جنگی بین ایران و روسیه در نگرفت اما روابط دو جانبه آنها فراز و نشیب زیادی داشت. بعد از انعقاد پیمان ترکمانچای، اتفاقات عجیبی رخ داد که مهمترینش قضیه "گریبایدوف" است. الکساندر گریبایدوف یک شاعر و سیاستمدار روس بود که برای دریافت مواجب و غرامت ایران به روسیه وارد کشور شد. او فردی متکبر بود و به خصوص با عباس میرزا (ولیعهد فتحعلی شاه و حاکم تبریز) رفتار بسیار بدی داشت.
گریبایدوف وقتی به تهران رسید با گستاخی در برابر شاه قرار گرفت و حتی به او تعظیم هم نکرد. او سپس به بند 17 عهدنامه ترکمانچای استناد کرد و برخی زنان و خواجگان ارمنی و قفقازی را که در تهران می زیستند به زور به سفارتخانه روسیه آورد. برخی از این زنان مسلمان شده و همسر قانونی برخی رجال مهم مانند آصف الدوله (صدراعظم و وزیر امور خارجه ایران) بودند.
این اتفاقات سرانجام باعث طغیان مردم شد. عده ای از ساکنین تهران به تحریک "میرزا مسیح مجتهد" قیام کرده و با چوب و چماق به سمت سفارت خانه روسیه رفتند. در آنجا سربازان به برخی شلیک کردند و مردم خشمگین نیز از دیوار بالا رفته و وارد ساختمان شدند. درگیری سربازان و مردم مدتی طول کشید. مردم همه اعضای سفارت و من جمله شخص گریبایدوف را کشتند و سپس سفارت خانه را ترک نمودند.
این رویداد باعث خشم تزار شد و ایران و روسیه در آستانه جنگ جدیدی قرار گرفتند. در همین زمان، فتحعلی شاه یک گروه از سیاستمداران زبده من جمله میرزا تقی خان (امیر کبیر) را به روسیه فرستاد تا ماجرا را فیصله داده و مانع از جنگ شوند. پس از مذاکرات، ایران متعهد شد میرزا مسیح را تبعید کند؛ همچنین فتحعلی شاه یک الماس بزرگ 88 قیراطی خود را به شخص تزار هدیه داد تا رضایت او جلب شود. این هدایا و توانایی گروه اعزامی ایران (و شخص امیرکبیر) باعث شد تزار از جنگ منصرف شده و حتی دستگیری زنان ارمنی و قفقازی ساکن شهرهای ایران را ممنوع اعلام کند.
انقلاب مشروطه و پشت کردن مسکو به مردم
رابطه ایران و روسیه در سالهای بعد به رقابت روس و انگلیس گره خورد. دو طرف سعی داشتند منفعت بیشتری از دولت قاجار به دست آورند. اوج این تقابل در عصر مشروطه بود. انگلیسی ها در طول انقلاب مشروطه از مشروطه خواهان و روس ها از دولت مرکزی طرفداری می کردند.
با روی کار آمدن محمد علی شاه که ذاتا روس گرا بود این تقابل اوج گرفت. شاه مخالف مجلس بود و سعی داشت آن را منحل کند. او برای این کار از مستشاران روس خود کمک گرفت. در ساعت ۶صبح ۲ تیر ۱۲۸۷، حدود ۲۰ نفر از افراد بریگاد قزاق برای دستگیری سران جنبش مشروطه به مجلس فرستاده شدند اما با مقاومت و شلیک از سوی مسجد سپهسالار مواجه گردیدند. چندی بعد نیروی کمکی بریگاد به همراه افسران روسی خود وارد عمل شدند.
با تیراندازیهای مشروطهخواهان، عدهای از قزاقها کشته میشوند. پس از شلیک توپ باروتی بدون گلوله توسط قزاق ها، تیراندازی اعضای انجمنها و نمایندگان شدت میگیرد و پرتاب بمب توسط آنها، تعدادی دیگر از افراد قزاق را میکشد که منجر به درگیری شدیدی میشود. با افزایش تعداد قزاق ها، به سرعت شرایط به نفع آنها تغییر میکند و مسجد سپهسالار نیز به تصرف آنها درمیآید. پس از فرار مشروطهخواهان به ساختمان مجلس، قزاقها ساختمان مجلس را به توپ میبندند و مشروطهخواهان شکست می خورند.
بعد از این اتفاق، جنگ مشروطه خواهان و دولتی ها آغاز شد. آزادیخواهان و مشروطه طلبان شب سه شنبه (24 جمادى الاخر سال 1327) وارد تهران شدند و محمد على شاه پس از 3 روز مقاومت روز جمعه بیست و هفتم براى اینکه به چنگ آزادیخواهان نیفتد به سفارت روس پناهنده شد. با وساطت روسیه و اعمال نفوذ مسکو، شاه اعدام نشد اما از مقام خود عزل و راهی تبعید شد و بدین ترتیب انقلاب مشروطه ایران به پیروزی رسید.