مؤلفه های عزت
اشاره
عزت عزت مندی و عزت مداری روح اسلام است و مؤلفه های آن در آموزه های دینی جلوگر است و این آموزه ها دامنه گسترده ای دارد مانند: اعتقادات قرآن روایات فروعات ادعیه زیارات فرهنگ و معارف اسلامی
عزت در قرآن
سرشت انسان خداجو و کمال طلب است و عزت یکی از کمالات مطلوب انسان به شمار می رود. البته در راه رسیدن به این گوهر کمیاب موانعی وجود دارد. چه بسیار که انسان هایی در راه ماندند: «و ضربت علیهم الذله و المسکنه و باءو بغضب من الله و نیزضربت علیهم الذله أین ما ثقفوا الا بحبل من الله و حبل من الناس و باءو بغضب من اللهو از سویی انسان هایی به سوی کسب عزت گام برداشتند، اما به انحراف کشیده شدند و به بیراهه در غلتیدند. یکی از عوامل انحراف نگاه مادی به قدرت و غلبه ظاهری برخی طاغوت ها و حاکمان گذشته و نیز کافران و دشمنان دین که الگوهای منفی ای بودند،است و اتخذوا من دون الله آلهه لیکونوا لهم عزا یقیناً تقلید کورکورانه از آنان بشر را به سراب می کشاند: کسراب بقیعه یحسبه الظمئان ماء و می گفتند: و قالوا بعزه فرعون انالنحن الغلبون و بشر المنافقین بأن لهم عذابا ألیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین أیبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعاً حکمت خداوندی اقتضا می کند انسان را از حیرت ضلالت برهاند و مبدأ و منشأ عزت را به وی بشناساند کتب أنزلنه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید و الگوهای شایسته ای فرا روی او قرار دهد و همگان را به عزت
مداری دعوت کند: من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً و می فرماید: هر که عزت می جوید پس تنها تمام عزت از آن خداست و نیز می فرماید: و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون قرآن کتاب عزت مندی و عزت مداری بشریت است و خداوند عزت اسلام را اراده کرده است «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه اسلام چیره است و چیزی بر آن چیرگی ندارد.»در قرآن ماده عزز و مشتقاتش از جمله عزت عزیز، العزه أعز و... با معانی مختلفش چندین بار آمده است از آن جمله و قال نسوه فی المدینه امرأت العزیز ترودفتلها عن نفسه عزیز در این جا به معنای ملک و پادشاه است عزیز علیه ما عنتم فعززنا بثالث اخذته العزه بالاثم هم چنین ص و القرآن ذی الذکر بل الذین کفروا فی عزو شقاق و نیز عن الیمین و عن الشمال عزین و نیز در روایت چنین آمده است «مالی اراکم عزین » عزون جمع عزه از ماده عزوه به معنای گروه و جماعتی پراکنده از مردم است همین طور تعابیری که معنای عزت می دهد نظیر: علمه شدید القوی ذو مره دراین جا مره به معنای قوی و مریره به معنای عزت نفس است واژه ها و تعابیری چون ذلت أذله تذلیلاً، الذل ذلول و... که به معنای ضد عزت آمده است نظیر تعز من تشاء وتذل من تشاء، أذله علی المؤمنین و أعزه علی الکافرین یعنی همان أشداء علی الکفار و در این جا به معنای عزت نفس نیست عزیز
یکی از اسماء حسنا و اوصاف خداست و این واژه مکرر به کار رفته است و معمولاً همراه وصف دیگری از اوصاف خداوند باری تعالی و اسمای حسنا است نظیر:العزیز الحمید، العزیز الرحیم العزیز الوهاب العزیز الغفار ان الله عزیز غفور والله عزیز ذوانتقام المؤمن المهیمن العزیز الجبار، انک انت العزیز الحکیم ذلک تقدیرالعزیز العلیم اخذ عزیز مقتدر، ان ربک هو الغنی العزیز هو القوی العزیز سبحان رب العزه عما یصفون از این مجموعه حاضر به خوبی عزت مندی خداوند هویداست و همراهی اوصاف دیگر با نام «عزیز» حاکی از عظممت جلالت قدرت و شدت است و خداوند تعالی در عین حال که مقتدر و عزیز است رحیم کریم وهاب غفور و غیره است اینها ظاهراً برای فهماندن این حقیقت است که خدا در عین عزت و توانایی کارهایش ازروی حکمت و مصلحت است و در عین مهربان بخشاینده وهاب دانا، حکیم حلیم ستودنی و... است نباید از عزت خدا به هراسید. گاهی نیز در مقام تهدید آمده است نظیر عزیز ذوانتقام بسیاری از آیات قرآن بدون استفاده از واژه عزت و مشتقات آن همان معنا و مفهوم را در بر دارد. آن جایی که به کرامت انسانی جایگاه وی در خلقت جانشینی وی درزمین تقربش نزد خدای حرمت جان و مال و آبرو، ارائه راه سعادت وعده و وعید برای رسیدن به رستگاری بیم و اندرز از گناه انحراف انحطاط و هلاکت مذمت فرعون ها و طاغوت ها از به استضعاف کشاندن مردم و
آیات جهاد و بسیاری از پیام ها و تعلیمات همه و همه بر محور عزت است در قرآن و روایات از سایه خدا به عزت تفسیر شده است ان المتقین فی ظلال و عیون یعنی در عزت خداوند. نیز در روایتی از پیامبر (ص) آمده است «یوم لا ظل الا ظله روزی که هیچ سایه ای جز سایه عرش او نیست »نهی صریح و مؤکد قرآن از تفرقه و نزاع در حقیقت قلع و قمع کردن راه های فشل و شکست ابهت مسلمانان است چنان چه می فرماید: و أطیعوا الله و رسوله و لا تنزعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم واصبروا ان الله مع الصبرین از مطالعه آیات زیادی که با این سبک و سیاق آمده توانایی شناخت آنچه موجب عزیز شدن و به عزت رسیدن است به دست میآید. انسان ها خود می توانند موجبات عزت و ذلت خویش را فراهم کنند و عزت را باید از خدا بخواهند. عزت و ذلت به دست خداست هر کدام را به هر که بخواهد می دهد و از هر که بخواهد می ستاند. در بحث روایی به برخی از موجبات عزت مندی اشاره خواهیم کرد.