صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 5678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 , از مجموع 96

موضوع: پرتوی از عظمت امام حسین علیه السلام

  1. Top | #81

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    احمد بن حنبل و ابن ضحّاك هم اين حديث را از علي(علیه السلام) روايت كرده اند، و عبداللّه بن يحيي نيز چنان كه گفته شد از پدرش، از علي(علیه السلام) روايت نموده است.
    7. خوارزمي روايت كرده كه ابوعلي سلامي بيهقي در تاريخ خود نقل كرده كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) به حسين(علیه السلام) فرمود:
    «إِنَّ لَكَ فِي الْجَنَّةِ دَرَجَةً لَا تَنالُهَا إِلَّا بِالشَّهَادَةِ»؛
    «به درستي كه براي تو در بهشت درجهاي است كه به آن نميرسي مگر به شهادت».
    ابوعلي سلامي گفت: پس حسين در وقتي كه سپاه دشمن براي جنگ با آن حضرت اجتماع كردند ميدانست كه كشته ميشود ازاين جهت صبر كرد، و جزع و ناشكيبايي ننمود تا به سعادت شهادت رسيد، فاضلترين سلام ها بر او باد.
    (1)

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 30-08-2023 در ساعت 13:56
    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #82

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    8. سبط ابن جوزي روايت كرده چون حسين(علیه السلام) به زمين كربلا رسيد پرسيد: اين زمين چه نام دارد؟ گفتند: كربلا، و نينوا هم به آن گفته ميشود كه نام دهي است در آن.
    حسين(علیه السلام) گريست و فرمود: كرب است و بلاء. امّ سلمه به من خبر داد كه جبرئيل نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود، و تو با من بودي، پيغمبر فرمود: بگذار پسرم را، پس تو را گرفت و در دامن خود گذارد. جبرئيل گفت: او را دوست ميداري؟ فرمود: آري.
    گفت: امّت تو او را خواهند كشت، و اگر بخواهي زميني را كه در آن كشته ميشود به تو نشان ميدهم. پس جبرئيل زمين كربلا را به پيغمبر(صلی الله علیه وآله) نشان داد.
    چون به حسين(علیه السلام) گفته شد اينجا زمين كربلا است آن را بوييد، و فرمود: «اين است زميني كه جبرئيل به پيغمبر(صلی الله علیه وآله) خبر داد كه من در آن كشته ميشوم».
    (2)
    ص: 77

    1- . خوارزمي، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص170، فصل8.
    2- . سبط ابن جوزي تذکرةالخواص، ص225.
    و در روايت ديگر است كه يك مشت از آن را برداشت و بوييد،
    (1) و نظير اين حديث را ابن سعد در طبقات از واقدي نقل كرده است.(2)
    ابن بنت منيع نيز دو حديث در اين باب از امّ سلمه دارد.
    (3)

    امضاء

  4. Top | #83

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    9. طبري، ابن اثير و ديگران از «فزاره» نقل كرده اند كه، گفت: زهير بن قين بجلي كه از طرف داران عثمان بود در همان سالي كه حسين(علیه السلام) به سوي عراق حركت نمود، به حج خانه خدا رفته بود كه در بازگشت بين راه به حسين(علیه السلام) برخورد، چون دوست عثمان بود كراهت داشت كه با حسين(علیه السلام) همراه باشد، و در يك منزل فرود آيد.
    در يكي از روزها ناچار شد در منزلي كه حسين(علیه السلام) فرود آمده بود فرود آيد.فزاره گفت: در بين آنكه مشغول صبحانه بوديم ناگهان فرستادة حسين(علیه السلام) آمد و گفت:
    زهير! ابوعبدالله مرا فرستاده كه نزد آن حضرت بيايي (از اين پيغام) هركس لقمهاي در دستش بود گذارد و مبهوت شديم، زيرا كراهت داشتيم كه زهير نزد آن حضرت برود.
    ديلم دختر عمرو، زن زهير گفت: سبحان الله! پسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ميفرستد تو را ميطلبد و تو نميروي؟
    زهير با كراهت رفت. طولي نكشيد كه برگشت درحالي كه شادمان و رويش تابان بود و خيمه خود را نزد خيمههاي حسين(علیه السلام) زد و گفت:
    من تصميم گرفتم كه همراه حسين(علیه السلام) باشم تا جانم را فداي او كنم، و از او دفاع كنم. زنش با او وداع كرد و گفت: خدا به تو خير بدهد از تو ميخواهم كه در قيامت پيش جدّ حسين(علیهما السلام) مرا را ياد كني.
    ص: 78

    1- . طبری، ذخائر العقبی، ص148.
    2- . ابن سعد، الطبقات الکبري، ج10، ص429.
    3- . طبري، ذخائرالعقبي، ص147 - 148.
    زهير با اصحابش گفت: هركس از شما ميخواهد از من پيروي كند، وگرنه اين آخرين ديدار من با شماست، و من شما را به حديثي خبر ميدهم: ما، در «بلنجر» كه از شهرهاي تركستان است به جهاد رفته بوديم، خداوند فتح را نصيب ما كرد، و غنيمتهايي به ما رسيد، فرحناك شديم سلمان فارسي به ما گفت:
    «إِذَا أَدْرَكْتُمْ شَبَابَ آلِ مُحَمَّدٍ فَكُونُوا أَشَدَّ فَرَحَاً بِقِتَالِكُمْ مَعَهُمْ مِمَّا أَصَبْتُمْ مِنَ الْغَنَائِمِ»؛
    «وقتي جوانان آل محّمد را دريافتيد به جهاد همراه آنها، شادمانتر باشيد از اين که غنائمي به شما برسد».
    من شما را به خدا سپردم؛ سپس ملازم خدمت سيّدالشهدا(علیه السلام) گشت تا در ركاب آن حضرت شهيد شد.
    و عبارت كامل ابن اثير اين است كه:«إِذَا أَدْرَكْتُمْ سَيِّدَ شَبَابِ آلِ مُحَمَّدٍ فَكُونُوا أَشَدَّ فَرَحَاً بِقِتَالِكُمْ مَعَهُ بِمَا أَصَبْتُمُ الْيَوْمَ مِنَ الْغَنَائِمِ».
    و طبري به جاي سلمان فارسي، سلمان باهلي ذكر كرده است و ظاهر اين است كه باهلي صحيح است، زيرا سلمان باهلي در بلنجر به قتل رسيد.
    (1)

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 31-08-2023 در ساعت 18:23
    امضاء

  5. Top | #84

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    10. ابن اثير از غرفه ازدي كه از اصحاب پيغمبر(صلی الله علیه وآله) و اهل صفّه است، روايت نموده كه گفت: در شأن علي(علیه السلام) شكّي در من پيدا شد، پس با آن حضرت به سمت شاطئ الفرات بيرون رفتم. علي(علیه السلام) از راه به سوي ديگر رفت و در مكاني ايستاد و ما هم در گرد آن حضرت ايستاديم، پس با اشاره دست فرمود:
    ص: 79

    1- . طبري، تاريخ، ج4، ص298 - 299؛ ابن اثیر جزری، الكامل فی التّاریخ، ج4، ص42؛ علایلی، سموالمعني في سموالذات، ص141.
    «هَذَا مَوْضِعُ رَوَاحِلِهِمْ، وَمَنَاخُ رِكَابِهِمْ، وَمُهَرَاقُ دِمَائِهِمْ بِأَبِي مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ فِي الْأْرضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ إِلَّا اللهُ»؛
    (1)
    «اينجا جايگاه شتران آنها و خوابگاه سواره هاي آنها، و جاي ريخته شدن خون آنهاست، پدرم فداي آن كس كه براي او در زمين و آسمان ياوري غير از خدا نيست».
    (غرفه گفت) وقتي حسين(علیه السلام) شهيد شد، رفتم تا رسيدم به مكاني كه آن حضرت و يارانش در آن كشته شده بودند، ديدم همان مكاني است كه علي(علیه السلام) خبر داده بود، خطا نكرده بود چيزي را، گفت: پس آمرزش خواستم از خدا از آن شكّي كه كرده بودم، و دانستم كه علي(علیه السلام) اقدام نكرد مگر به آنچه عهد شده بود به سوي او در آن.11. از سويد بن غفله حديث شده است كه، مردي به حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) عرض كرد: از وادي القري عبور كردم، خالد بن عرفطه در آنجا مرده بود و براي او استغفار كردم (گفت آيا برايش استغفار كنم؟).
    حضرت فرمود: «او نمرده و نميميرد تا اينكه لشكر گمراهي را فرمانده شود، و عَلَم دار آن لشكر حبيب بن حمار خواهد بود».
    مردي برخاست و عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! من دوست تو هستم؛ و من حبيب بن حمارم!
    فرمود: «تو پرچم دار او خواهي بود، و با آن عَلَم از همين در وارد ميشوي» و اشاره كرد به سوي دري كه روبه روي آن حضرت بود.
    پس اتّفاق افتاد كه ابن زياد عمر بن سعد را به جنگ حسين(علیه السلام) فرستاد و در مقدمه لشكر او خالد بن عرفطه را قرار داد و عَلَم دار او حبيب بن حمار بود، و از همان در وارد مسجد كوفه شد.
    (2)
    ص: 80

    1- . ابن اثير جزري، اسدالغابه، ج4، ص169.
    2- . ابن حجر عسقلاني، الاصابه، ج2، ص209 - 210. اگر چه صاحب الاصابه اين خبر را از مناقب شيخ مفيد نقل كرده، اما چون ذيلي بر آن ننگاشته معلوم ميشود آن را معتبر شناخته است. در الارشاد حبيب بن حماز به حاء مهمله (بدون نقطه) و زاي معجمه (نقطه دار) ذكر شده است. ر.ک: مفيد، الارشاد، ج1، ص329.
    12. ملّا روايت كرده است كه علي(علیه السلام) عبور كرد به مكان قبر حسين(علیه السلام) فرمود:
    «هَیهُنَا مَنَاخُ رِكَابِهِمْ، وَهَیهُنَا مَوْضِعُ رِحَالِهِمْ، وَهَيهُنَا مُهْرَاقُ دِمَائِهِمْ. فِتْيَةٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ يُقْتَلُونَ بِهَذِهِ الْعَرْصَةِ تَبْكِي عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ»؛
    (1)



    امضاء

  6. Top | #85

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «اينجا خوابگاه شتران سوارة آنها، و اينجا جاي انداختن بار سفر ايشان و اينجا محل ريخته شدن خون آنهاست. جوانمرداني از آل محمّد در اين ميدان كشته ميشوند كه آسمان و زمين بر آنها گريه مي کند».و حافظ عبدالعزيز جنابذي در معالم العترةالطاهره اين حديث را با اندكي اختلاف در بعضي الفاظ، از اصبغ از علي(علیه السلام) روايت كرده است.
    (2)
    13. ابوحنيفه دينوري ميگويد: چون حسين(علیه السلام) و اصحابش وارد كربلا شدند، و حرّ و سپاهيانش برابر آن حضرت ايستادند، و مانع از سير و رفتن آنها شدند.
    حرّ گفت: در همين مكان فرود آي، زيرا فرات نزديك است.
    حسين(علیه السلام) فرمود: اين مكان چه نام دارد؟
    گفتند: كربلا.
    فرمود: صاحب كرب و بلا است. پدرم وقتي به صفين ميرفت، گذرش به همين مكان افتاد، و من با او بودم، ايستاد و از اسم اين زمين پرسيد. پس خبر دادند او را به اسم آن، فرمود: اينجا خوابگاه شتران آنها، و اينجا محلّ ريختن خون آنان است، پس سؤال شد از آن حضرت از معناي اين كلام؛ فرمود:
    «ثِقْلٌ لِآلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ يَنْزِلُونَ هَیهُنَا».
    (3)
    ص: 81

    1- . ابن حجر هیتمی، الصّواعق المحرقه، ص193.
    2- . شبلنجی، نورالابصار، ص297.
    3- . دينوري، الأخبارالطّوال، ص252 - 253. «مردان گران سنگي از آل محمّد(صلی الله علیه وآله) اينجا فرود مي آيند».
    و دميري به جاي (ثقل) (نفر) روايت كرده است.
    (1)

    امضاء

  7. Top | #86

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    14. حسن بن كثير، و عبد خير روايت كرده اند كه چون علي(علیه السلام) به كربلا رسيد ايستاد، گريه كرد و فرمود:
    «بأَبِيهِ اُغَيْلِمَةً يُقْتَلُونَ هَيهُنَا هَذَا مَنَاخُ رِكَابِهِمْ، وَهَذَا مَوْضِعُ رِحَالِهِمْ هَذَا مَصْرَعُ الرَّجُلِ»؛
    (2)
    «پدرم فداي جواناني كه در اينجا كشته ميشوند. اينجا خوابگاه سواره هاي آنها، و اينجا جاي گذاشتن بار سفرآنهاست، و اين جاست جاي به خاک افتادن و قتلگاه آن بزرگ مرد (يعني حسين(علیه السلام))».
    15. ديلمي از معاذ روايت كرده كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
    «نُعِي إِلَيَّ الْحُسَيْنُ، وَاُتِيتُ بِتُرْبَتِهِ، وَأُخْبِرْتُ بِقَاتِلِهِ»؛
    (3)
    «خبرداده شدم به شهادت حسين، و تربت او برايم آورده شد و از كشندة او خبر داده شدم».
    16. ابن عساكر از ابن عمرو روايت نموده كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:
    «لَا بَارَكَ اللهُ فِي يَزيِدَ الطَّعَّانِ اللَّعَّانِ أمَا إِنَّهُ نُعِيَ اِلَيَّ حَبِيبِي وَسَخِيلِي حُسَيْنٌ اُتِيتُ بِتُرْبَتِهِ، وَرَأَيْتُ قَاتِلَهُ أمَا إِنَّهُ لَا يُقْتَلُ بَيْنَ ظَهْرَانِي قَوْمٍ فَلَا يَنْصُرُوهُ إِلَّا عَمَّهُمُ اللهُ بِعِقَابٍ»؛
    (4)
    «خدا خير ندهد يزيد آتش افروز فتنه و جنگ لعین را، آگاه باش خبر شهادت حبيبم و فرزندم حسين را به من دادند، و
    ص: 82

    1- . دميری، حياة الحيوان، ج1، ص191.
    2- . سبط ابن جوزي، تذكرة الخواص، ص225.
    3- . متّقی هندی، كنزالعمّال، ج12، ص129.
    4- . متّقی هندی، كنزالعمّال، ج12، ص128.
    تربتش را برايم آوردند، قاتل او را ديدم، آگاه باش كه حسين كشته نشود در ميان مردمي كه او را ياري نكنند مگر آنكه خداوند همه آنها را عقاب فرمايد».

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 01-09-2023 در ساعت 18:44
    امضاء

  8. Top | #87

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    17. ابن عساكر از علي(علیه السلام) روايت نموده كه به عمر بن سعد فرمود:
    «كَيْفَ أَنْتَ إِذَا أَقَمْتَ مَقَاماً تُخَيَّرُ فِيهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَتَخْتَارُ النّارَ»؛
    (1)«چگونه باشي وقتي كه در جايگاهي بايستي كه تو را ميان بهشت و آتش مخيّر کنند و تو آتش را برگزيني؟».
    18. بيهقي روايت كرده كه پيغمبر(صلی الله علیه وآله) خبر داد به شهادت حسين(علیه السلام) در طفّ كه مكاني است نزديك كوفه و به كربلا شناخته ميشود.
    (2)
    19. ابن ابي الحديد درضمن خبري روايت كرده كه حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) به تميم بن اسامة بن زهير تميمي درحالي كه پسرش حصين طفل شيرخواره بود خبر داد كه او از قاتلين حسين و از تحريص كنندگان بر قتل او خواهد بود، و همان گونه كه حضرت علی(علیه السلام) خبر داد، حصين بن تميم بزيست تا عبيدالله او را به رياست شهرباني منصوب ساخت، و هم او را روز تاسوعا به كربلا فرستاد تا عمر بن سعد را به جنگ حسين(علیه السلام) مأمور سازد، و او را از تأخيري كه در كار جنگ نمود بيم دهد.
    (3)

    امضاء

  9. Top | #88

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    20. همچنین ابن ابي الحديد درضمن اخبار اميرمؤمنان علي(علیه السلام) به مغيبات، روايت كرده كه به براء بن عازب فرمود:
    ص: 83

    1- . ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج45، ص49؛ ر.ک: متّقي هندي، كنزالعمّال، ج13، ص674.
    2- . ر.ک: زینی دحلان، السّيرةالنّبويه، ج 3، ص 191.
    3- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج10، ص14 – 15.
    «أَ يُقْتَلُ الْحُسَيْنُ وَأَنْتَ حَيٌّ فَلَا تَنْصُرُهُ»؛
    «آيا حسين کشته شود درحالي که تو زنده باشي و او را ياري نکني».
    براء گفت:
    «لَا كَانَ ذَلِكَ يَا أَميرَ الْمُؤمِنِينَ»؛
    «اين کار نخواهد شد اي اميرالمؤمنين».وقتي امام حسين(علیه السلام) شهيد شد براء اين خبر غيبي اميرالمؤمنين(علیه السلام) را ياد ميكرد و حسرت ميخورد كه چرا در كربلا حاضر نشد، و در راه حسين سعادت شهادت نيافت.
    (1)

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 02-09-2023 در ساعت 17:26
    امضاء

  10. Top | #89

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض


    21. خوارزمي نقل كرده كه وقتي اميرالمؤمنين (علیه السلام) به صفين ميرفت به ابن عبّاس فرمود: آيا ميداني اين بقعه چيست؟
    گفت: نه.
    فرمود: اگر آن را ميشناختي مانند من ميگريستي. سپس به شدّت گريست و فرمود: مرا با ابي سفيان چه افتاد. پس به حسين(علیه السلام) توجّه كرد، و فرمود: پسرم! صبر كن كه پدرت از اينها ديد آنچه را تو پس از او خواهي ديد.
    (2)
    22. يعقوبي ميگويد: اوّل كسي كه بانگ نالهاش در مصيبت حسين(علیه السلام) در مدينه بلند شد، امّ سلمه همسر پيغمبر(صلی الله علیه وآله) بود؛ زيرا پيغمبر(صلی الله علیه وآله) شيشهاي كه در آن تربتي بود به او داده و به او فرموده بود: جبرئيل به من اعلام كرده كه امّت من حسين را ميكشند، و اين تربت را به من داده، و به امّسلمه فرمود: وقتي اين خاك خون تازه گرديد، بدان حسين كشته شده است. آن خاك نزد امّسلمه بود (تا وقتي حسين به عراق حركت كرد) امّسلمه همواره در آن نظر ميكرد وقتي ديد آن خاك، خون شده، فرياد زد:
    ص: 84

    1- .ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج10، ص15.
    2- . خوارزمي، مقتل الحسین(علیه السلام)، ج1، ص162، فصل8.
    «وَاحُسَيْناه وَا إِبْنَ رَسُولِ اللهِ».
    (1)
    زن ها از هر سو بانگشان به ناله بلند شد تا آنكه مدينه پر از شيون و ضجّه شد به طوري كه مانند آن هرگز شنيده نشده بود.
    (2)اين حديث را ابن حجر از ملا و ابن احمد در زياده مسند با مختصر تفاوت نقل كرده و روايت كرده كه آن خاک، تربت زمين قتلگاه آن حضرت بود.(3)
    از اين گونه اخبار از پيغمبر(صلی الله علیه وآله) و اميرالمؤمنين(علیه السلام) بسيار است و معلوم ميشود كه شهادت بر حسين(علیه السلام) نوشته شده و يكي از فضايل بزرگ و افتخارات آن حضرت و آل محمّد(علیهم السلام) شهادت او بوده است.
    ص: 85

    1- . «اي واي حسين جان، اي واي پسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله)».
    2- . يعقوبي، تاريخ، ج2، ص245 - 246.
    3- . ابن حجر هیتمی، الصّواعق المحرقه، ص193.

    امضاء

  11. Top | #90

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,131
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,359
    مورد تشکر
    3,522 در 1,548
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    معجزات حضرت سيّدالشّهدا(علیه السلام)

    يكي از چيزهايي كه، ايمان به درستي و صحّت رسالات آسماني و دعوت پيامبران بر آن استوار است معجزه است.
    تاريخ پيامبران، اصل صدور معجزه را از انبيا ثابت ميسازد، و كتاب هاي آسماني ازجمله قرآن مجيد، معجزات چند نفر از انبيا را باصراحت و به تفصيل شرح دادهاند.
    همواره سنّت بر اين جاري بوده كه از كساني كه ادّعاي نبّوت مينمودند معجزه ميخواستند، و آنها نيز يك يا چند معجزه نشان ميدادند.
    در زمان ما باور برخي از مردم نسبت به معجزات مرتبط به امور مادّي، مثل شفاي بيماران، زنده ساختن مردگان، تبديل عصا به اژدها و نزول مائده، كم شده و پارهاي از كساني كه مؤمن به انبيا هستند در مقام توجيه و تأويل برآمده و برخي ميخواهند آنها را به علل و اسباب ظاهري و مادّي تطبيق نمايند و جزء سنن و قواعد عالم مادّه معرفي كنند و درعين حال، ايمان و باورشان نسبت به معجزات علمي قرآن بيشتر شده و فهم و درك آنها براي پذيرفتن اين قبيل معجزات آماده تر گرديده است.
    ص: 86

    1- . معجزه، خرق عادتي است كه به دست پيغمبر براي دلالت بر صدق ادّعاي او ظاهر ميگردد، و در كتب كلام تعريفاتي براي آن نمودهاند كه بنا بر آن تعاريف، اطلاق معجزه بر خوارق عاداتي كه از ائمه و خواصّ و اصحاب ايشان صادر ميشود به نحو مسامحه است، و بيشتر از خرق عاداتي كه از غير پيغمبر صادر شود، تعبير به كرامت كرده اند؛ چنانچه خوارق عادات صادره از نبيّ قبل از نبوّت را ارهاصات مينامند ولي گاهي به لحاظ وجه اشتراكي كه دارند بر همه اطلاق معجزه ميشود.
    ولي حقيقت مطلب اين است كه بايد به تمام معجزات ايمان داشت، زيرا معجزه، نماينده قدرت غيبيّه و توانايي مطلق الهي است، و كسي كه مؤمن به خدا و قدرت و علم اوست و ميداند كه اين عالم را خداي قادر عالم حكيم آفريده است، جا ندارد در امكان صدور معجزه ترديد نمايد.

    ویرایش توسط طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)* : 03-09-2023 در ساعت 21:24
    امضاء

صفحه 9 از 10 نخستنخست ... 5678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi