صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 74 , از مجموع 74

موضوع: پیام های عاشورا

  1. Top | #71

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2023
    شماره عضویت
    17942
    نوشته
    278
    تشکر
    214
    مورد تشکر
    186 در 55
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پیام عاشورا برای همه مردم، به ویژه آنان که موقعیت ویژه دارند و برای دیگران خط دهنده و الگو هستند، «شناخت تکلیف» و «عمل یا تکلیف» است. اگر همۀ پیروان حق در زمان سیدالشهدا علیه السلام وظیفۀ خویش را می دانستند و مثل شهدای کربلا با جانبازی و حمایت از امام خویش به وظیفه عمل می کردند، مسیر تاریخ به گونه ای دیگر ترسیم می شد و سرنوشت اسلام و مسلمانان به نحو دیگری بود.
    امروز نیز باید شکل های مختلف تکلیف را شناخت و نسبت به انجام آن متعبّد بود وپیروزی را در انجام وظیفه دانست. امام امّت بارها
    ص:95

    1- (1) - صحیفۀ نور، ج 8، ص 12.
    2- (2) - همان، ج 2، ص 208.
    3- (3) - همان، ج 15، ص 55.
    4- (4) - صحیفه نور، ج 6، ص 36.
    5- (5) - همان، ج 7، ص 31.
    می فرمود:
    همۀ ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم، نه مأمور نتیجه.»
    (1)
    این همان درسِ آموختهِ از عاشوراست.
    امام امّت، حتی پذیرش تلخ قطعنامه 598 را تکلیف الهی خود خواند و فرمود:
    شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرۀ خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام.
    (2)

    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #72

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2023
    شماره عضویت
    17942
    نوشته
    278
    تشکر
    214
    مورد تشکر
    186 در 55
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    غیرت
    یکی ازخصلت های پسندیده، «غیرت» است. درلغت، غیرت به معنای آن است که سرشت و طبیعت انسان از مشارکت غیر در امر موردعلاقه اش نفرت داشته باشد.
    (3)
    در اصطلاح، آن است که کسی نسبت به ناموس خود وهمسر یا فرد مورد علاقه اش به حدّی اهتمام ورزد که به دیگری اجازه و تعرّض به حریم خویش ندهد. انسان غیور، نمی تواند تحمّل کند که دیگران با نگاه های ناپاک یاانگیزه های فاسد، به همسر و بستگان او نزدیک شوند و
    ص:96

    1- (1) - کلمات قصار (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)، ص 50.
    2- (2) - صحیفه نور، ج 20، ص 241.
    3- (3) - مجمع البحرین، واژۀ «غیر».
    قصد سوء داشته باشند. غیرت ورزیدن، خُلقی ارزشمند و پسندیده است. «غیرت دینی» نیز سبب می شود که انسان از هر نوع سوءِ قصد وهجوم مخالفان به دین و ارزش های مقدّس و معتقدات دینی برآشوبد و عکس العمل نشان دهد و در دفع تعرّض بکوشد.
    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: غیرت از ایمان است؛ «اَلْغیٖرَةُ مِنَ الْاِیٖمانِ».
    (1)

    امضاء


  4. Top | #73

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2023
    شماره عضویت
    17942
    نوشته
    278
    تشکر
    214
    مورد تشکر
    186 در 55
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    غیرت، نشانۀ ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب می شود.
    حضرت علی علیه السلام فرموده است: «ارزش انسان به قدر همّت اوست، صدق او به اندازه جوانمردی اوست، شجاعتش به اندازۀ پاکدامنی اوست و عفّت او به قدر غیرت اوست:
    «... و عفته علی قدر غیرته»
    (2)
    و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می دارد: «اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الغَیُور»
    (3).
    بنی هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودندو برای عترت پیامبر حرمتی فوق العاده قائل بودند. جوانان بنی هاشم نیز پیوسته اهل بیت امام حسین علیهم السلام را در طول سفر به کربلا، محافظت می کردند. شب ها نیز با حراست این جوانان، بویژه قمر بنی هاشم، زنان حرم آسوده و بی هراس می خفتند. حسین بن علی علیه السلام در رجز حماسی خویش در روز عاشورا از جمله بر حمایت از ذرّیۀ پیامبر و خانواده پدرش تأکید می فرمود: «اَحْمیٖ
    ص:97

    1- (1) - من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 444.
    2- (2) - نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 47.
    3- (3) - میزان الحکمة، ج 7، ص 357.
    عِیالاتِ ابیٖ، امْضیٖ عَلی دیٖنِ النَّبیٖ».
    (1)

    امضاء


  5. Top | #74

    عنوان کاربر
    عضو كوشا
    تاریخ عضویت
    July 2023
    شماره عضویت
    17942
    نوشته
    278
    تشکر
    214
    مورد تشکر
    186 در 55
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آن حضرت، روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه کرد که پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان رابه گریه بلند نکنند. در واپسین لحظات هم که مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه ها و تعرّض به زنان و کودکان دارند، بر سرشان فریاد کشید: «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دیٖنٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا احْراراً فی دُنْیاکُمْ...»
    (2)، ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید... من با شما می جنگم و شما با من می جنگید، به زنان که نباید تعرّض کرد، تا وقتی من زنده ام، طغیان گرانتان را از تعرّض نسبت به حرم من باز دارید: «فَاْمنَعُوا عُتاتِکُم عَنِ التَّعرُّضِ لِحَرَمیٖ ما دُمْتُ حَیّاً»(3)
    از غیرت او بود که در همان حال هم از کار ناجوانمردانۀ سپاه دشمن برآشفت و اعتراض کرد و تا زنده بود نتوانست تحمل کند که نامردان به حریم ناموس او نزدیک شوند. غیرت دینی او و یارانش نیز زمینه ساز آن حماسۀ بزرگ شد. امام، کشته شدن را بر ننگ ذلّت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیّت او بود. یاران شهیدش هم شب عاشورا و در فرصتهای دیگر پای جان ابراز وفاداری تاکردند و غیرتشان اجازه نداد که امام و اهل بیت او را در صحرا و میان انبوه دشمن رها کنند وخود، در پی زندگی و
    ص:98

    1- (1) - بحار الانوار، ج 45، ص 49.
    2- (2) - همان، ص 51.
    3- (3) - همان. در وقعة الطّف، ص 252، با عبارتی دیگر بیان شده است. «اِمنَعوُا رَحْلی و أهْلی مِن طُغاتِکُمْ وجُهّالِکُمْ».
    عافیت خویش روند. عباس، امان نامۀ دشمن را ردّ کرد، خودش تیغ ها و شمشیرهای دشمن را بر خواری و مذلّت ترجیح داد.
    امّا فرومایگان، برای کشتن او و به خاطر رضای خاطر والی کوفه و یزید طاغوت، همدست شدند و پس از کشتن عاشورائیان، خانواده آنان را به اسارت بردند.
    برآشفتنِ عبدالله عفیف ازدی در کوفه بر ضد ابن زیاد و اعتراض به اسیر گرفتن خانوادۀ حسین علیه السلام و عترت پیامبر، از غیرت او بود. اعتراض حضرت زینب به یزید در شام، که اهل بیت پیامبر را در معرض دید و تماشای مردم کوچه و بازار قرار داده
    (1) ، ریشه در غیرت او داشت.
    پیروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان «غیرت ناموسی» از کربلا می آموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را بعنوان «غیرت دینی» از حماسه آفرینان کربلا الهام می گیرند.
    فتوّت و جوانمردی
    مردانگی و جوانمردی، از خصلت های ارزشمندی است که انسان را به «اصول انسانی»، «شرافت»، «تعهّد و پیمان» و رعایت حال درماندگان پای بند می سازد. کسی که به حق وفادار بماند و از پستی و ستم گریزان باشد، از ضعیفان پشتیبانی کند، از خیانت و نیرنگ دوری گزیند، و به ظلم وحقارت و دنائت تن ندهد، اهل گذشت و ایثار و فداکاری باشد، «جوانمرد» است. «فتی» به جوانمرد گفته می شود و فتوّت، همان
    ص:99

    1- (1) - حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 378.
    مردانگی است. در فرهنگ گذشته، به معنای عیّاری به کار می رفته که جنبۀ اجتماعی داشته و عیّاران گروهی بودند که به خنجر و سلاح مجهز بودند و از دیگران مال می گرفتند و از محلی به محلی می رفتند، در عین حال، جانب مردانگی و بلند نظری را نگه می داشتند و گاهی دفاع یک قسمت از شهر یا محله به عهدۀ آنان بود. به اهل محلّ دروغ نمی گفتند، تجاوز نمی کردند، اهل خیانت نبودند و به صفاتی همچون بخشش، آزادگی، شجاعت، مهمان نوازی، بزرگ منشی و وفای به عهد آراسته بودند.
    (1) اینان برای خود آداب و عادات و فرهنگ خاصّی داشتند.(2)
    در فرهنگ دینی، «فتوت» به نوعی بذل و بخشش، نیکی به دیگران، گشاده رویی، عفاف و خویشتن داری، پرهیز از آزار دیگران، و دوری از دنائت و پستی تفسیر شده است.
    (3) حضرت علی علیه السلام فرموده است:
    نظام فتوت و جوانمردی، تحمل لغزش های برادران و رسیدگی شایسته به همسایگان است.
    (4)
    قرآن کریم از جوانان یکتاپرستی که در دوران حاکمیّت دقیانوس، از ظلم و شرک او گریختند و به غار پناه بردند (اصحاب کهف) با تعبیر «فتیه» (جوانمردان) یاد می کند.
    یاران امام حسین علیه السلام زیباترین جلوه های جوانمردی و فتوّت را در حماسۀ عاشورا از خود نشان دادند، چه با حمایتشان از حق، چه با جانبازی در رکاب امام تا شهادت، چه در برخورد انسانی با دیگران، حتی
    ص:100

    1- (1) - لغت نامه، دهخدا، واژه فتوت.
    2- (2) - «فتوت نامه»، از ملاحسین واعظ کاشفی به آداب و رسوم جوانمردان پرداخته است.
    3- (3) - میزان الحکمه، ج 7، ص 398.
    4- (4) - نظام الفتوة احتمال عثرات الاخوان و حسن تعهد الجیران (غررالحکم).
    دشمنان. ابا عبدالله الحسین علیه السلام، خود مظهر اعلای فتوّت بود. وی از یارانِ شهیدش و جوانمردانی از آل محمد صلی الله علیه و آله که روز عاشورا به شهادت رسیدند، با همین عنوان یاد می کند.
    (1) و از زندگی پس از شهادت آن عزیزانِ به خون آرمیده، احساس دلتنگی می کند. به نقل تواریخ، حتی سر مطهّر امام حسین بر فراز نی، آیاتی از سوره کهف تلاوت کرد و از ایمان آن جوانمردان (فتیه) یاد نمود.(2)
    عمل مسلم بن عقیل، درخانۀ هانی مبنی بر ترور نکردن ابن زیاد را نیز می توان از جوانمردی مسلم دانست
    هانی هم به نوبۀ خود جوانمرد بود. وقتی او را به اتّهام پنهان کردن مسلم در خانه اش دستگیر کرده به دارالاماره بردند، ابن زیاد از او می خواست که مسلم را تحویل دهد. اما هانی این را نامردی می دانست، در پاسخ آنان گفت:
    «به خدا قسم هرگز او را نخواهم آورد. آیا مهمان خودم را بیاورم و تحویل بدهم که او را بکشی؟ به خدا قسم سوگند اگر تنهای تنها وبدون یاور هم باشم او را تحویل نخواهم داد، تا در راه او کشته شوم!»
    (3)
    در مسیر راه کوفه، وقتی امام حسین علیه السلام با سپاه حرّ برخورد کرد و آنان راه را بر کاروان حسینی بستند، زهیر بن قین به امام پیشنهاد کرد که اینان گروهی اندکند و ما می توانیم آنان را از بین ببریم وجنگ با اینها آسان تر از
    ص:101

    1- (1) - ثم انی قد سئِمْتُ الحیوة بعد قتل الاحبّة و قتل هولاء الفتیة من آل محمد (موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 482).
    2- (2) - مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 61. (آیه 13 کهف).
    3- (3) - وقعة الطّف، ص 119.
    نبرد با گروه هایی است که بعداً می آیند. امام فرمود: «ما کُنْتُ لِأبْدأَهُمْ بِالْقِتالِ»
    (1)، من شروع به جنگ نمی کنم. این یک گوشه از مردانگی امام است. صحنۀ دیگر، آب دادن به سپاه تشنۀ حرّ بود که از راه رسیده بودند.
    سّید الشهداء علیه السلام دستور داد همه آن لشکر هزار نفری را حتّی اسب هایشان را سیراب کنند! یکی از آنان که دیرتر رسیده و تشنه تر و بی رمق تر بود، امام به دست خود او و اسبش را سیراب کرد.
    (2) روز عاشورا، همین حرّ، وقتی تصمیم گرفت به یاران امام بپیوندد، توبه کنان نزد امام آمد. امیدی نداشت که امام از گذشتۀ او بگذرد، ولی جوانمردی امام او را پذیرا شد و توبه اش قبول گشت.(3) مردانگی و وفای اباالفضل نیز در کنار نهر علقمه جلوه کرد. وقتی تشنه کام وارد فرات شد و خواست آب بنوشد با یادآوری عطش برادر و کودکان خیمه ها، آب ننوشید و لب تشنه از شریعۀ فرات بیرون آمد.(4)
    زندگی و مرگ و پیکار و شهادت حسین بن علی علیه السلام همه مردانه بود و از روی کرامت و بزرگواری. در زیارتنامۀ آن حضرت آمده است که:
    «کریمانه جنگید و مظلومانه به شهادت رسید.»
    (5)
    همۀ یاران امام نیز که در صحنۀ دفاع از حجت خدا و دین الهی تا پای جان ماندند و صحنه و میدان را رها نکردند و به امام خویش پشت نکردند و بر سر عهد و پیمان خود ماندند، جوانمردان فتوت پیشه ای بودند که
    ص:102

    1- (1) - ارشاد، مفید، ج 2، ص 82. (چاپ کنگره شیخ مفید).
    2- (2) - حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 74.
    3- (3) - اعیان الشیعه، ج 1، ص 603.
    4- (4) - موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 472.
    5- (5) - فقد قاتل کریما و قتل مظلوماً (مفاتیح الجنان، اعمال حرم مطهر امام الحسین، عمل چهارم).
    مردانگی را در مکتب اهل بیت آموخته بودند.
    وقتی شمر برای حضرت اباالفضل امان نامه آورد، وی امانِ او را ردّ کرد و شمر را لعنت نمود و فرمود: برای ما امان نامه می آوری در حالی که پسر پیامبر، امان و امنیّت ندارد؟!
    (1)
    پای بندی عاشوراییان به اصول انسانی و حمایت از مظلوم و بی تفاوت نبودن در برابر جنایت و ستم و یاری رساندن به بی پناهان، از آنان چهره هایی درخشان و ماندگار پدید آورده است که در نسل های بعد هم دلیران و آزادگان، رسم جوانمردی را از آنان آموختند.
    مواسات
    یکی از زیباترین خصلت های معاشرتی مواسات است؛ یعنی غمخواری و همدردی و یاری کردن دیگران. از ریشۀ «اسوه» است یعنی «دیگری را در مال و جان، همچون خود دیدن و دانستن، یادیگری را بر خود مقدم قرار دادن، به دوستان وبرادران دینی یاری و کمک مالی و جانی رساندن، غمخواری کردن کسی را به مال خود، برابر گردانیدن او را با خویش؛... شرکت دادن دیگری در کفاف رزق و معاش خویش؛...
    شخص در مورد جلب منافع و دفع مضارّ دیگران را همچون خود بشناسد . و ایثار آن است که آدمی دیگران را در دو مورد بالا برخود مقدم بدارد.»
    (2)
    با نمونه های نقل شده از لغت، اجمالاً مفهوم این خصلت روشن می شود.
    انسان «مُواسی» کسی است که با دیگران همدردی و همراهی دارد و خود را
    ص:103

    1- (1) - وقعة الطّف، ص 190.
    2- (2) - با استفاده از لغتنامه دهخدا، به نقل از: ناظم الأطبا، منتهی الأرب، التعریفات جرجانی.
    در رنج و غم دیگران شریک می داند و با مال و جان، از آنها دفاع می کند و میان خود و دیگران فرقی نمی گذارد.
    این صفت نیکو، در روایات اسلامی بسیار ستوده شده است و در کنار نماز اول وقت از اهمیّت برخوردار است و به فرمودۀ پیامبر، «مُواساةُ الْاَخِ فِی اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» یکی از سه عمل برتر محسوب شده است؛
    (1) یعنی با برادر دینی به خاطر خدا مواسات کردن. در حدیثی از امام صادق علیه السلام یکی از معیارهای آزمون شیعه بودن اشخاص، و نیز وسیلۀ تقرّب به خدا، مواسات با برادران دینی است «تَقَرَّبُوا الَی اللّهِ تَعالی بِمُواسفاةِ اخْوانِکُمْ»(2).
    امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مواسات با برادر دینی را موجب افزایش رزق و روزی می داند.
    (3) امام صادق علیه السلام دعای انسان اهل مواسات را مستجاب می شمارد.(4) در حدیث دیگری در مورد جان دادنِ راحت و دلپسندِ مؤمن می فرماید: این ویژگی برای کسانی است که نسبت به برادران دینی خویش «مواسی» باشند.(5)
    در حماسه آفرینان عاشورا، این خصلت برجسته به وضوح دیده می شود و در مرحلۀ بالاتر به «ایثار» می رسد. یاران امام نسبت به امام و اصحاب نسبت به یکدیگر این حالت را داشتند و از بذل هیچ چیز مضایقه نداشتند و به این مواسات، افتخار می کردند.
    سیدالشهدا علیه السلام در راه کربلا پس از برخورد با سپاه حرّ و گفت گوهای
    ص:104

    1- (1) - سفینة البحار، ج 1 ص 23.
    2- (2) - همان.
    3- (3) - بحار الانوار، ج 71، ص 395، حدیث 22.
    4- (4) - همان، ص 396، حدیث 23.
    5- (5) - همان، ص 398، حدیث 30.
    مفصل، سرودۀ شاعری را بر زبان آورد که مضمونش چنین است:
    من به راه خود می روم. مرگ، برای جوانمردی که نیّت خیر کند و جهاد کند و با مردان صالح، مواساتِ به جان داشته باشد، هیچ عار و ننگ نیست.
    (1)
    در شبی از شب های محرم نیز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خویش، ضمن بیان این سخن که هر که می خواهد بر گردد از تاریکی شب استفاده کند، فرمود: هر کس می رود برود ولی هر کس با ما، با جانش مواسات داشته باشد، فردای قیامت در بهشت با ما خواهد بود و از خشم الهی خواهد رست: «مَنْ واسانا بِنَفْسِهِ کانَ مَعَنا غَداً فِی الْجَنانِ نَجِیّاً مِنْ غَضَبِ الرَّحْمانِ»
    (2).
    حرّ نیز وقتی توبه کرد و نزد امام آمد، با این حالت آمد که جان خود را فدای امام کند: «مُواسِیاً لَکَ بِنَفْسیٖ»
    (3) و چنان نیز کرد. وقتی امام حسین علیه السلام به بالین حرّ شهید رسید و سر او را به دامن گرفت و حرّیت او را ستود، با تمثّل به اشعاری مقام مساوات او را بر زبان آورد:
    «وَ نِعْمَ الْحُرُّ اذْ واسی حُسَیْنا وَ جادَ بِنَفْسِهِ عِنْدَ الصَّباحِ»
    (4).
    در کوفه وقتی از هانی بن عروه می خواهند که مسلم را که در خانۀ او پنهان شده است تحویل دهد، می گوید: «به خدا قسم اگر تک و تنها بمانم و هیچ یاوری نداشته باشم، او را تسلیم نمی کنم تا آنکه در راه او کشته
    ص:105

    1- (1) - سأمضی و ما بالموت عار علی الفتی... (بحار الانوار، ج 45، ص 238).
    2- (2) - موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 399.
    3- (3) - همان، ص 438.
    4- (4) - همان، ص 440.
    شوم!»
    (1)
    مسلم بن عقیل وقتی دستگیر می شود و در دارالاماره با او بدرفتاری کرده وتصمیم می گیرند او را بکشند، می گرید وقتی علت می پرسند و بر گریستن ملامتش می کنند، می گوید: من برای خودم گریه نمی کنم، گریه ام برای حسین بن علی علیه السلام و خانواده اوست که به سوی این شهر می آیند.
    (2)
    نافع بن هلال وقتی در کربلا دسترسی به آب پیدا می کند، به خاطر تشنگی امام حسین علیه السلام و اصحاب او حتی یک قطره هم آب نمی نوشد.
    (3)
    یکی از زیباترین جلوه های مواسات - بلکه ایثارگری - صحنه ای است که میان بنی هاشم و دیگر یاران امام حسین علیه السلام پیش آمد و هر گروه حاضر بودند پیشمرگ گروه دیگر شوند. به نقل حضرت زینب، امام در یکی از خیمه ها برای بنی هاشم سخن می گفت. در پایان از حاضران پرسید: فردا صبح چه می کنید؟ همه گفتند: هر چه تو دستور دهی.
    عباس علیه السلام گفت:
    اینان (اصحاب دیگر) غریبه اند. بار سنگین را باید اهلش بردارد. فردا صبح، شما نخستین گروهی باشید که به میدان می روید. ما پیش از آنان به استقبال مرگ می رویم تا مردم نگویند، اصحاب را جلوفرستادند، وقتی آنها کشته شدند خودشان شمشیر کشیدند....
    بنی هاشم برخاسته شمشیرها را کشیدند و به عباس علیه السلام گفتند: «ما با
    ص:106

    1- (1) - وقعة الطّف، ص 119.
    2- (2) - همان، ص 135.
    3- (3) - همان، ص 191.
    توهم عقیده ایم.»
    زینب علیها السلام گوید: چون تصمیم استوار این جمع را دیدم دلم آرام گرفت ولی اشک در چشمانم آمد. خواستم به خیمۀ برادرم حسین علیه السلام رفته بازگو کنم که از خیمۀ حبیب بن مظاهر همهمه ای شنیدم. رفتم و از پشت خیمه گوش کردم، دیدم اصحاب هم مثل بنی هاشم حلقه وار دور حبیب جمع شده اند. حبیب می گوید: «یاران! برای چه به این جا آمده اید، سخنتان را واضح بگویید.»
    گفتند: «آمده ایم تا غریب فاطمه را یاری کنیم.»
    گفت: «چرا همسرانتان را طلاق داده اید؟»
    گفتند: «به همان دلیل.»
    حبیب گفت: «صبح که شود، چه خواهید کرد؟»
    گفتند: «جز به سخن تو رفتار نخواهیم کرد.»
    گفت: «صبح که شد، شما اولین نفراتی باشید که به میدان می روید. ما زودتر به مبارزه می پردازیم، مبادا یکی از بنی هاشم خون آلود شود در حالی که هنوز جانی در بدن و خونی در رگ داریم! تا مردم نگویند، سروران خویش را به جنگ فرستادند و از فداکاری مضایقه کردند».
    همه با شمشیرهای آخته گفتند: «ما با تو هم عقیده ایم.»
    زینب کبری باز هم از تصمیم استوار آنان بر یاری حسین علیه السلام شاد گشت، اما باز هم اشک در چشمش حلقه زد...
    (1).
    در ادامۀ نقل پیشین آمده است که چون امام حسین علیه السلام به یاران بنی اسدی خود فرموده بود که چون خانوادۀ من اسیر خواهند شد، شما زنان خود را به میان قبیله خود ببرید، یکی از آنان خواست همسر خود را
    ص:107

    1- (1) - موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 409، به نقل از معالی السبطین.
    ببرد. امّا همسرش حاضر نشد و به شوهر خود گفت: «دربارۀ ما انصاف نکردی! آیا دختران رسول خدا اسیر شوند و من آسوده و بی خطر بمانم؟ شما اگر نسبت به مردان مواسات دارید، ماهم نسبت به زنان مواسات می کنیم.» آن مرد، گریان نزد امام آمد و گفت که همسرم نیز می خواهد مواسات نشان بدهد، امام دعایش کرد.
    اینگونه یاران او نسبت به حضرت مواسی بودند. پس ازشهادت بیشتر یاران، دو تن از جوانان غِفاری چون دیدند قدرت دفاع از جان امام و جلوگیری از کشته شدن او را ندارند، خدمت امام آمده اذن گرفتند که پیش از او به میدان روند و شهید شوند. امام به آن دو فرمود: خدا بهترین پاداش نیک به شما دهد که اینگونه حاضر به یاری و مواسات من، و آمادۀ فدا کردن جانید.
    (1)
    زهیر بن قین، وقتی به جبهۀ حسین علیه السلام پیوست، نسبت به این تغییر موضع وقتی از او پرسیدند، گفت:
    تصمیم گرفتم که در حزب و گروه امام حسین علیه السلام باشم و جانم را فدای او کنم، تا پاسدار حقّ خدا و رسول باشم (حقّی) که شما آن را تباه ساخته اید.
    (2)
    عابس بن ابی شبیب در کربلا خطاب به سید الشهدا علیه السلام گفت:
    اگر می توانستم به چیزی عزیزتر از خون و جانم از تو دفاع می کردم تا کشته نشوی، آن کار رامی کردم.
    (3)
    ص:108

    1- (1) - بحار الانوار، ج 45، ص 29.
    2- (2) - وقعة الطّف، ص 195.
    3- (3) - وقعة الطّف، ص 237.
    وقتی امام، مجروح بر زمین کربلا افتاده بود و سپاه دشمن دور او را گرفته بودند، عبدالله بن حسن علیه السلام، در کنار عمویش شاهد این صحنه بود. ابجر بن کعب شمشیر فرود آورد که امام را بکشد، عبدالله دست خود را حایل کرد، ولی دستش قطع شد. سپس در آغوش عمویش حسین علیه السلام بود که حرمله او را با تیری به شهادت رساند.
    (1)
    اینها نمونه های روشنی از مواسات به جان در صحنۀ عاشورا و نهضت کربلا است که اوج اخوّت دینی و ادای حق برادری را می رساند.
    عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب، گرچه به دلایلی خود در کربلا نبود، اما دو پسرش را همراه زینب فرستاد و هر دو فدای امام شدند.
    بعدها خود جعفر از این واقعه چنین یاد می کرد:
    هر چند خودم نتوانستم با دستانم حقّ مواسات دربارۀ حسین، انجام دهم، ولی دو فرزندم مواسات کردند. آن دو در رکاب برادرم و پسر عمویم کشته شدند، در حالی که نسبت به او مواسات و در کنار او صبر و مقاومت کردند.
    (2)
    در کوفه وقتی امام سجاد علیه السلام سخنان پرشوری علیه ستم ابن زیاد فرمود، عبیدالله بن زیاد دستور داد تا او را بکشند. در این جا هم عمه اش زینب کبری جان خود را سپر بلا کرد و جلّاد را به خدا سوگند داد که: «اگر می خواهی او را بکشی، اوّل مرا به قتل برسان!»
    (3)
    از این نمونه های تاریخی در بحث از «ایثار» هم می توان دید. سراسر
    ص:109

    1- (1) بحار الأنوار، ج 45، ص 53
    2- (2) - وقعة الطّف، ص 274.
    3- (3) - همان، ص 263.
    صحنه های این حماسه، پراز این گونه ایثار ها و مواسات هاست.
    اوج این مواسات را حضرت اباالفضل علیه السلام از خود نشان داد: هم با لب تشنه وارد فرات شد و بی آنکه آب بنوشد، بیرون آمد، هم برای سیراب کردن کودکان امام وتشنگان حرم به شریعۀ فرات رفت و در همین راه هم به شهادت رسید و برادری بود که فدایی برادر خود بود. از این خصلت برجسته و جوانمردانه، در زیارتنامه های او نیز یاد شده است: «فَلَنِعَمِ الْاَخُ الْمُواسٖیٖ»
    (1) ، «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ ایُّهَا الْعَبْدُ الصّالحُ وَالصِّدّیٖقُ الْمُواسیٖ، أَشْهَدُ انَّکَ آمَنْتَ بِاللّهِ وَ نَصَرْتَ ابْنَ رَسُولِ اللّهِ وَ دَعَوْتَ الی سَبیٖلِ اللّهِ وَ واسَیْتَ بِنَفْسِکَ»،(2) که هم تعبیر «برادر مواسی»، هم «صدّیق مواسی» دربارۀ او به کار رفته و هم شهادت به ایمان، نصرت، دعوت به راه خدا ومواسات با جان دربارۀ آن حضرت مطرح است.
    این روح تعاون و غمخواری و اخوّت راستین، پیام همۀ شهدای عاشورا است، و همین خصلت، سبب می شود که پیروان این مکتب، با همۀ مسلمانان جهان، از هر نژاد وملیّت و زبان، احساس برادری کنند ودر غم ها وگرفتاری هایشان همدردی نشان دهند و در صورت توان به یاری آنان بشتابند تا مسلمانان مبارز در جبهۀ نبرد بااستکبار و صهیونیسم و قدرت های وابسته به کفر جهانی، احساس تنهایی نکنند.
    مواسات دینی، تضمینی بر دلگرمی مجاهدان راه خداست، تا در سنگر جهاد علیه کفر و ستم، تنها نمانند.
    ص:110

    1- (1) - مفاتیح الجنان، زیارت حضرت عباس علیه السلام، ص 436.
    2- (2) - همان، زیارت امام حسین در عید فطر قربان، ص 448.




    امضاء


صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 45678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi