على نظرى منفرد
على نظرى منفرد
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ویژه نامه عاشورای حسینی{ قلب طپنده عاشورا}
- ابوبکر و عُمر قاتلان اصلی امام حسین علیه...
- مشاعره ▬◄فقط با اشعار عاشورایی►▬مشاعره
- اولين و آخرين شهيد كربلا چه كساني بودند؟
- کربلاآرامگاهحضرتسلطان عشق
- محرم در اقوام و ملل
- سيره ائمه اطهار (ع) در زنده نگه داشتن عاشورا
- اعمال روز عاشورا
- همه دارو ندارم بنویسید حسین {{ اشعارویژه...
- ░◆░ پیام های اخلاقی عاشورا{ در سهایی زیبا ،...
مقدمه
سخنى درباره كتابواقعه عاشوراى حسينى يكى از بزرگترين و جامعترين رويدادهاى تاريخى است و در آن به نكات ظريف و رخدادهاى دقيق حادثه كربلا اشاره شده است، و كمتر رويدادى را در تاريخ و خصوصاً در مغازى و جنگهاى عصر رسول خدا (ص) و پس از آن مىيابيم كه در آن به اين نكات ظريف و حساس اشاره شده باشد.
از باب نمونه، در مقاتلى كه حادثه و نهضت عظيم عاشورا را به نگارش در آوردهاند مىبينيم كه رجزها و شعرهاى حماسى كه امام حسين (ع) هنگام مبارزه و يا در وقت ايراد خطبه انشاء و يا انشاد فرمودهاند ضبط شده، و نيز شعرها و رجزهاى اصحاب و ياران امام كه اينگونه جزئيات در جنگها و مغازى كمتر مورد توجه قرار گرفته است، و همچنين است نام اصحاب امام حسين(ع) و نام كسانى كه آنان را به قتل رساندهاند و ترتيب شهادت و به ميدان رفتن آنان و يا جملاتى كه امام بر بالين آنها فرموده است، و يا خطبهها و سخنرانىهاى اهل بيتعليهم السلام در طول سفر و زمان اسارت.
اينها ويژگيهاى منحصر بفردى است كه در حادثه عظيم كربلا آن را مىيابيم كه اين خود حكايت از اهتمام و توجه ناقلان و اشخاصى كه رخداد عاشوراى سال 61 هجرى را نگاشتهاند، مىنمايد.
از طرفى ديگر گردآوران اين رويداد عظيم تاريخى - كه هنوز با گذشت قرنها تازگى و طراوت و جذّابيّت و آموزندگى خود را از دست نداده و همچنان باقى مانده - با متدها و شيوههاى گوناگون و متفاوت - كه آن هم نتيجه نگرش به اين حادثه عظيم از زواياى مختلفى است - آن را ترسيم كردهاند كه به ذكر برخى از شيوهها و روشها بسنده مىكنيم.
البته اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه در اينجا نقد و يا تقويت اين روشها مطرح نيست، و يا در مقام انتخاب اين متدها نيستيم، و هر روشى از آنها كه مورد توجه گردآورنده قرار گرفته و بر آن اساس مجموعه خود را تنظيم كرده است در خور ستايش و توجه است ،زيرا نهضت امام حسين (ع) داراى ابعاد گوناگونى است كه طبعاً هر كدام از آنها كه براى نويسنده مقتل جالب بوده همان بُعد را مورد بررسى قرار داده و به شرح و تبيين آن پرداخته است. بلكه آنچه كه در اينجا مورد نظر و توجه است، نام بردن برخى از آثارى است كه پيرامون حادثه كربلا عرضه گرديده و نيز مقايسهاى بين آن آثار و كتاب حاضر، مىباشد.
1- جمع آورى و نگارش حادثه كربلا فقط بعنوان يك رويداد تاريخى همانند ديگر رويدادها كه در جاى و زمان مناسب خود ثبت كردهاند.
البته بعضى به صورت مفصّل نقل كردهاند مثل «تاريخ طبرى» و «الكامل فى التاريخ»، و گروهى در نهايت ايجاز و اختصار همانند «تاريخ يعقوبى» و «مروج الذهب»، و برخى نيز حادثه كربلا را نه وسيع و گسترده و نه به اختصار نقل نمودهاند چون «ارشاد» شيخ مفيد و «مثير الاحزان» ابن نما و «الملهوف» سيد ابن طاووس.
2- دسته ديگر بطور مستقيم به نوشتن مقتل نپرداختهاند بلكه زندگانى و سيره امام حسين(ع) و فضائل و مناقب او را ذكر كردهاند و در ضمن آن از واقعه كربلا نيز سخن گفتهاند، كه مىتوان «بحار الانوار» علاّمه مجلسى و «عوالم» بحرانى و «جلاء العيون» شبّر و «كشف الغمّه» اربلى و «مناقب» ابن شهر آشوب را نام برد.
3- گروهى از نويسندگان هم با ديدى تحليلى به نهضت عاشورا نگريستهاند، و با اين ديد كه مكتب عاشورا به انسانها درس شجاعت، صبر، ايثار، وفا، ايمان، اخلاص و عشق به خدا مىآموزد، رخدادهاى مربوط به عاشورا را گرد آوردهاند، همانند «سمو الذات» علائلى و «حياة الحسين» قرشى و نظائر آنها.
4- جمعى ديگر، انقلاب كربلا را يك حركتى حماسى قلمداد كرده و از اين بُعد واقعه كربلا را مورد بررسى قرار دادهاند، و به گردآورى حماسههاى عاشورا پرداختهاند .
5- و برخى ديگر از صاحبان تأليف نيز به كاوش و يافتن علل و اسباب قيام حسين (ع) پرداخته و انگيزه و يا انگيزههاى قيام و نهضت آن بزرگوار را بر شمرده و آنها را به رشته تحرير و تدوين در آوردهاند.
اينها نمونههايى از شيوههاى گوناگون است كه در زمينه مقتل نويسى و يا نمايان ساختن چهره واقعى حادثه عاشورا از طرف نويسندگان عرضه شده است.
شيوه نگارشآنچه كه در نگارش اين كتاب از نظر ترتيب واقعه كربلا مورد توجه بوده است حركت امام و اهل بيتعليهم السلام و يارانش مىباشد، كه اين حركت از مدينه آغاز و به مدينه نيز ختم مىشود، و اين حركت در قالب پنج سفر صورت گرفت:
سفر اول: حركت از مدينه بسوى مكه با هدف امتناع و سر باز زدن از بيعت با يزيد و روى آوردن به جايگاهى مناسب براى رساندن پيام خود به مسلمانان جهان در عدم بيعت با يزيد و ردّ صلاحيّت او براى خلافت بر مسلمانان، در قالب ملاقاتها، سخنرانيها و مكاتبات همچون نامهاى كه به اهل كوفه و يا بصره ارسال فرمودهاند.
سفر دوم: حركت از مكه بسوى عراق كه بصورت ظاهر براى اجابت دعوت مردم كوفه كه نامههاى زيادى به حضرت نوشته، و نيز كسانى را كه براى دعوت از حضرت فرستاده بودند؛ و در واقع حركت براى انجام رسالت عظيمى كه بر عهده داشت و آن قيام عظيم بود در راه سعادت و آگاهى و بيدارى انسانها و رفع فساد خطرناكى كه گريبان مردم را گرفته بود، و چنانكه در بيان فلسفه قيام خود فرمودهاند: «... انّي لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انّما خرجت لطلب الاصلاح في امّة جدّي (ص) اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر...»(1) كه پايان آن شهادت بود و حضرت كاملاً با خبر بودهاند كه خود مىفرمايند: رسول خدا (ص) فرمودند: «شاء اللَّه ان يراك قتيلا»(2) و خود نيز فرمودند: «امرني رسول اللَّه بامر و انا ماض فيه»(3).
سفر سوم: حركت اهل بيت بسوى شام همراه با رسالت تبليغ و رسانيدن پيام امام (ع).
سفر چهارم: حركت از شام بسوى كربلا و اقامه ماتم و عزا براى عزيزان خود كنار مرقد مطهر امام (ع) و فرزندان و ياران عزيزشان بود.
سفر پنجم: بازگشت بسوى مدينه.
اين سفرها محورهايى است كه اين كتاب بر اساس آنها تنظيم گرديده، و چون قبل و بعد از اين سفرها و همچنين در بين آنها حوادث زيادى اتفاق افتاد، بخش اول كتاب را به 10 فصل تقسيم كرديم و در طى آنها به بيان رويدادها و حوادثى كه رخ داده است پرداختهايم.
ويژگيهاى اين نوشتار1- ترتيب كتاب بر محور حركتهاى امام حسين (ع) و اهل بيت از مدينه تا مدينه.
2- ذكر نام و مطالبى پيرامون منازلى كه امام (ع) از مكه تا كربلا از آنها عبور كرده و بيان برخوردهايى كه امام (ع) با افراد در اين منازل داشتهاند.
3- جمعآورى و ذكر نام كسانى كه در كربلا با امام (ع) به شهادت رسيدند بيش از 72 شهيد مشهور.
4- ترجمه هر يك از اصحاب و ياران امام (ع) در متن و يا در پاورقى به مقدار ممكن كه از مصادر استخراج و ذكر شده است.
5- ترجمه و شرح حال كسانى كه به مناسبتى نام آنها در اين كتاب مذكور گرديده است.
6- ذكر نام افرادى كه بهمراه امام حسين (ع) به كربلا آمده و لكن بعلل مختلف بشهادت نرسيدهاند.
7- گردآورى و ذكر اسامى بعضى از زنان و كودكانى كه بهمراه حضرت على بن الحسين (ع) بعد از شهادت اسير شدهاند.
8- بيان منازلى كه اهل بيت هنگام اسارت در مسير شام بر آنها عبور كردهاند.
9- نقل روايات و احاديثى كه حكايت از اطلاع امام (ع) از شهادت و وقايع بعد از آن مىكند.
لازم به تذكر است كه مطالب فوق در ديگر مقاتل نيز آمده است، امّا ترتيب و جمعآورى و دستهبندى آن از ويژگيهاى اين كتاب است.
نام كتابتوجه به اين نكته ضرورى است كه نام اين كتاب را از قرآن كريم اقتباس نمودهايم، زيرا خداى متعال در قرآن از رويدادهاى گذشته تعبير به «قصه» مىكند و اين واژه و مشتقات آن در موارد نسبتاً زيادى در قرآن آمده است، بعنوان نمونه درباره اصحاب كهف مىفرمايد «نحن نقص عليك نباهم بالحقّ»(4).
و همچنين قرآن آنچه كه بر انبياعليهم السلام گذشته است را با واژه «قصص» مطرح مىكند، مثلاً در سوره غافر مىفرمايد «و لقد ارسلنا رسلا من قبلك منهم من قصصنا عليك»(5) و در سوره نساء «و رسلا قد قصصنا عليك من قبل»(6) و نيز در سوره هود مىفرمايد «و كلاّ نقصّ عليك من انباء الرّسل ما نثبّت به فؤادك»(7) .
و حتى به پيامبر (ص) دستور مىدهد كه: «قصهها» را براى مردم بيان كن كه بيانديشند «فاقصص القصص لعلّهم يتفكّرون».
و يا وقايع ديگر را نيز با همين نام ذكر كرده و مىفرمايد «ذلك من انباء القرى نقصّه عليك منها قائم و حصيد»(8) و «كذلك نقصّ عليك من انباء ما قد سبق»(9)
بهر حال واژه «قصه» به معناى تتبّع اثر(10) و مراجعه به آثار و حوادث گذشته است، و حادثه كربلا و نهضت امام حسين (ع) يكى از بزرگترين قصههاى تاريخ اسلام است كه بايد مورد توجه و دقت نظر قرار گيرد، و همانگونه كه هدف از بيان قصههاى قرآنى صرفاً براى آگاهى و اطلاع نيست بلكه قرآن علت ذكر آنها را تفكر و انديشه و يا عبرت ذكر مىكند، قصه كربلا نيز كه از رويدادهاى بسيار مهم تاريخ اسلام و از بزرگترين انقلابهاى الهى است نيز هر خواننده را به تفكر و انديشه فرو برده و با ابعاد گوناگونى كه در آن مىباشد وسيله هدايت امتها و جوامع بشرى خواهد بود.
تذكر لازمآنچه در اين مجموعه از نظر خوانندگان گرامى مىگذرد با استناد به مصادر و منابع نقل گرديده، و سعى شده است كه حتى الامكان از مصادر معتبر استفاده شده باشد كه ممكن است در ضمن بيان مطالب، نامهاى افرادى طورى عنوان شده باشد كه با آنچه مشهور بر سر زبانها و يا در همين كتاب مىباشد تطبيق نداشته و به گونهاى ديگر ضبط شده است و با آنچه كه در برخى از كتب آمده است احياناً اختلاف داشته باشد و يا حتى در همين كتاب به دو شكل نقل شده است، كه علت آن حفظ امانت در نقل از مصدر است.
على نظرى منفرد
پيشگفتاراز بارزترين كسانى كه انسانيت را در تمام مراحل تاريخى مطرح و بناى رفيع انديشههاى انسانى را پايهگذارى كردند و به ارزشهاى فردى و اجتماعى عينيّت بخشيدند، سالار شهيدان حضرت حسين بن على (ع) بود.
او تاريكيهائى را كه در مسير حركت معنوى و تكاملى بشريّت قرار داشت با نور هدايت از ميان برد و طلوع فجر هدايت را در افق دلهاى جويندگان حقيقت و پويندگان طريق سعادت، بشارت داد.
او معلّم راستينى بود كه در راستاى تحقّق رسالت جدّ بزرگوارش - رسول اكرم (ص) - با مبارزه و پيكار با مظاهر فساد و نابودى بيداد و بيدادگرى و اقامه مكتب ايمان و عدل، درسهاى آموزنده و سرنوشتسازى را به انسانها آموخت.
او در قيام تاريخى خود به دنبال موقعيّتهاى سياسى و يا كسب منافع مادى نبود و تنها هدفى را كه دنبال مىكرد نجات گمراهان از گرداب ضلالت و فراخواندن آنان به صراط هدايت بود.(11)
او قيام كرد تا امّت اسلامى را به صلاح و فلاح رهنمون گردد و حاكميت اللَّه را با اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى تحقّق بخشد.(12)
قداست هدف و نيّت خالص آن بزرگوار، جاودانگى ياد و نامش را در ميان امّتها و ملّتها در پى داشت و بشريّت هرگز او را فراموش نخواهد كرد چرا كه او اسوه همه خوبيهاست.
حسين (ع) در آن مقطع حسّاس تاريخى نمىتوانست شاهد پايمال شدن اصول مسلّم اسلامى و جان گرفتن بدعتها و رواج بازار فساد و تباهى باشد، چرا كه بعنوان يك رهبر الهى براى روياروئى با عناصر ناشايست و خودكامه اموى احساس مسئوليت مىكرد و با تمام توان در برابر اين مظاهر فساد و طغيان و ظلم و شرك - كه توسط آل ابىسفيان پديد آمده بود - ايستاد، بويژه كه زمينههاى اين قيام توسط پدر بزرگوارش حضرت على (ع) و برادر گراميش امام حسن (ع) در سالهايى بسيار سخت و طولانى آماده شده بود.
ابن ابى الحديد مىگويد: او شخصيتى است كه خوارى و ذلّت را نپذيرفت و جوانمردى و شهادت را در سايه شمشير بر پستى و مذلّت برگزيد، او و يارانش را امان دادند ولى او خوارى را نپذيرفت.(13)
در اين پيشگفتار ضمن پرهيز از ترجمه لفظ به لفظ و با روش نقل معنى به معنى به برخى از موضوعات پيرامون اين شخصيت كم نظير اشاره خواهيم داشت، شخصيّتى كه با گذشت قرنها هنوز يادش بر دلها و نامش بر زبانها جارى است، و نهضت افتخار آفرينش الهام بخش ملّتها، و خون نامه شهادتش عنوان برجسته حيات اسلام و قرآن، و اسارت اهل بيتش موجب رسوائى و نابودى دشمنان، و ابعاد فدكاريش موجب حيرت عالميان، و توان و شكيبائيش موجب شگفتى فرشتگان خدا شده است.(14)
امّ الفضل(15) همسر عبّاس بن عبدالمطّلب - عموى رسول خدا - مىگويد: در خواب ديدم گويا قطعهاى از بدن رسول خدا (ص) را قطع نموده و در دامان من گذاشتند؛ چون از خواب بيدار شدم ترسان از اينكه تأويل اين رؤيا چيست نزد پيامبر (ص) آمدم و رؤياى خود را به آن حضرت عرض كردم. فرمود: چه خوب رؤيايى است! انشاء اللَّه پسرى از فاطمه بزودى متولّد مىشود كه در دامان تو بزرگ خواهد شد.
ديرى نپائيد كه از زهرا عليها السلام، حسين (ع) متولّد گرديد و همانگونه كه پيامبر خبر داده بود در دامان امّ الفضل (لبابه) قرار گرفت و او را پرورش داد.(16)
رسول خدا (ص) و ولادت حسين (ع)چون خبر ولادت حسين (ع) به رسول خدا (ص) رسيد، با سرعت به خانه فاطمه عليها السلام رفت در حالى كه آثار حزن و اندوه در چهره مباركش نمايان بود و با آهنگى حزن آلود فرمود: اى اسماء! فرزندم را بياور، اسماء قنداقه نوزاد را به دست پيامبر (ص) داد.
پيامبر او را در آغوش گرفت و مىبوسيد و مىگريست.
اسماء كه از مشاهده اين حالت سخت متأثر شده بود گفت: پدر و مادرم فداى شما اى رسول خدا، از چه مىگريى؟
پيامبر (ص) فرمود: براى اين فرزندم گريه مىكنم!
اسماء از اين پاسخ در شگفت شد و گفت: اين فرزند تازه به دنيا آمده است!
رسول خدا (ع) فرمود: «او را گروهى ستمكار خواهند كشت، خدا آنها را از شفاعت من بىنصيب گرداند»(17)
سپس رسول خدا از جاى برخاست و با اندوه روى به اسماء كرد و گفت: از اين ماجرا فاطمهعليها السلام را آگاه مكن، زيرا او تازه صاحب اين فرزند شده است.(18)
مراسم ولادت و نامگذارىهنگامى كه حسين (ع) به دنيا آمد، رسول خدا (ص) او را در آغوش گرفت و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او گفت(19)(20)(21) مورّخان نوشتهاند كه: عرب در زمان جاهليت با نام حسن و حسين آشنايى نداشتند تا فرزندان خود را به اين دو اسم نامگذارى كنند، و اين دو نام از جانب خداوند به پيامبر (ص) وحى شد تا بر فرزندان فاطمه عليها السلام نهاده شود.(22)
سيوطى نقل كرده است كه: حسن و حسين دو نام از نامهاى اهل بهشت است، و عرب بر فرزندان خود اين نامها را نمىنهادند.(23)
و نيز بر اساس سنّت اسلامى، رسول خدا (ص) در روز هفتم ولادت، دو گوسفند براى حسين (ع) قربانى كرد و مقدارى از آن را به قابله عطا فرمود و نيز معادل وزن موى حسين (ع) صدقه داد و سر مبارك او را با ماده معطّرى خوشبو فرمود.(24)
شمايلاز اميرالمؤمنين (ع) نقل شده است كه فرمود: حسن (ع) شبيهترين مردم به رسول خدا (ص) است از سر تا قسمت سينهاش، و حسين (ع) شبيهترين مردم به رسول خدا (ص) است از پا تا سينهاش، و آن دو اين شباهت به رسول خدا (ص) را در ميان خود تقسيم كردهاند.(25)
ابورافع مىگويد: فاطمه عليها السلام نزد رسول خدا (ص) آمد و به پيامبر عرض كرد: اينها (حسن و حسين عليهما السلام) فرزندان شمايند، به آنها چيزى را عطا فرما.
رسول خدا (ص) فرمود: امّا حلم خود و شمايلم را به حسن، و سخاوت و شجاعت خويش را به حسين عطا كردم.
فاطمه عليها السلام گفت: اى رسول خدا! از عطائى كه فرمودى شادمان و راضيم.(26)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)