1- حقوق دوستان
در فصلهاى گذشته اهميت، نحوه انتخاب و چگونگى دوست يابى را توضيح داديم. از آنجا كه دوستى يك نوع عقد برادرى است كه بين افراد ايجاد مىشود، در اين فصل به حقوقى كه دوستان نسبت به يكديگر دارند مىپردازيم.
براى تقويت هر نوع پديدة اجتماعى و يا اخلاقى بايد مجموعه اى از عوامل را ايجاد نمود. اصولاً كلية روابط اجتماعى با شرايط و ويژگيهاى خاص خود باقى و پايدار مىمانند. در مسئلة دوستى نيز ـ كه مورد بحث ماست ـ همان گونه كه دين مبين اسلام نقش دوست در زندگى و ويژگيها و شرايط آن را بيان نموده، در پايدارى و ادامة آن هم شيوه ها و دستورالعمل هايى را به عنوان حقوق و آداب دوستى پيشنهاد كرده كه پايبندى به آنها ضمن آنكه وظيفة دوستان شمرده شده، مىتواند سبب بقاى دوستى باشد. همان طوركه بىاعتنايى نسبت به آن، دوستىها و برادريها را از بين مىبرد.
لا تُضَيِّعَنَّ حَقَّ أخيكَ إِتِّكالاً عَلى ما بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأخٍ مَنْ ضَيَّعْتَ حَقَّهُ. (87)
حق برادر و دوستت را به استناد آنچه بين تو و او جريان دارد به هيچ وجه ضايع مكن. زيرا اگر حقش را پايمال كردى ديگر برادرت نيست.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
وَ اللهِ مَا عَبَدَ اللهَ بِشَيْءٍ أفْضَلَ مِنْ أداءِ حَقِّ الْمُؤْمِن. (88)
خداوند تبارك و تعالى به چيزى برتر از اداى حق مؤمن عبادت نمىشود.
اين دو حديث رابطة مستقيم بين برادرى و دوستى و انجام حقوق و وظايفى كه انسان دارد را بيان مىكند. به راستى چه ارتباطى ميان اداى حق مؤمن و بندگى خداست كه هرچه انسان وظايف خود را در مقابل دوستان پرهيزكار بيشتر انجام دهد، بيشتر بندگى خدا را كرده است؟
با اندكى تأمل و انديشه، روشن مىشود كه بدون شك بخشى از اين امر به اهميت فراوانى كه اسلام براى حقوق ديگران قائل است برمىگردد. امّا علاوه بر آن، اگر جامعة مؤمنان يك جامعة سرشار از مهر و دوستى باشد و همه به وظايف خود عمل نمايند و به عبارت ديگر دوست پذير باشد نه دوست گريز، آن جامعه قطعاً به يك جامعة يكدل و يك رنگ و ايده آل تبديل مىشود آيا اگر همگان خط مشى خود را برپاية دوستى و مودّت ترسيم كنند باز هم آن جامعه نياز به دادگاه، زندان، دادگسترى و... خواهد داشت؟ و آيا چنين جامعه اى در راه سعادت و بندگى خدا به توفيق دست نمىيابد؟
آرى به حق چنين است. اصولاً فلسفة حكومت اسلامى آن است كه جامعه اى پر از دوستى، صميميت و سلامت، بدون تجاوز به حقوق ديگران، آكنده از عدالت اجتماعى و رعايت حقوق ديگران و خلاصه دنياى آباد و آخرتى آبادتر براى آن ايجاد كند و اين مهم فقط در ساية اخلاق دينى، روح تفاهم و همدلى و رعايت حقوق ديگران امكان پذير است.
امّا دوستان و كسانى كه طرح دوستى و برادرى و صميميت با يكديگر امضا نموده اند علاوه بر وظايف عمومى و رعايت حقوق ديگران كه وظيفة هر مسلمانى است، به دليل رفاقت و دوستى، وظايف برترى نيز پيدا مىكنند كه مىبايد نسبت به انجام آن امور تمامى همت خويش را به كار برند. همين حقوق است كه در بعضى از دعاها از خداى متعال درخواست مىكنيم كه ما را نسبت به انجام آن موفق بدارد. (89) پس مناسب است كه در اينجا به بيان حقوق دوستى بپردازيم.