صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31

موضوع: ویژه نامه شهادت امام حسن محبتی {تنها ترین سردار }

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بمان، برادر!


    برادر نرو. بگذارداغ مادر و آن در سوخته از خاطرم برود.
    بگذار مرهمی بر زخم های سال های غربت پدر بگذارم.

    برادر! غریبانه رفتن برای تو زود است. هنوز با داغ مادر
    با نبودن پدر، کنا نیامده ام.


    چرا تنهایم می گذاری؟
    حسین علیه السلام تنهاتر ازمن است. با ما بمان!


    برادر! دست هایم محتاج دستگیری توست.
    اشک های همیشه ام، شانه های استوار تو را می خواهد.


    ای سنگ صبور زینب!
    بمان تا با تو از سال های سخت غربت بگویم.
    بمان تا رازهای مگوی در گلو مانده ام را با تو نجوا کنم.


    برادر! دلم را سوخته تر از این مخواه.
    خدا می داند داغ هایی که من دیده ام، هر کدامش برای
    از جا کندن کوهی بس است.


    نگو که دلت برای مادر تنگ است!
    نگو که پدر چشم به راه توست! مگر ما دل نداریم؟

    اگر می روی ما را هم با خود از این خاکدان ببر!
    مگذار در این روزگار و در مین این مردمِ از حق گریزان، بسوزم!


    برادر! حسین علیه السلام را ببین!
    در این چند روزکه تو دربسترشهادت افتاده ای، پیر شده است.

    پشتش خمیده است. می بینی؛ غم مرگ برادر با برادر چه می کند؟
    عباس بر سر و سینه می کوبد.


    شمشیر در دست عباس کار عصا را می کند ورنه علمدار بنی هاشم
    هم در رثای تو از پا خواهد افتاد.

    به قاسم چه بگویم، چگونه آرامش کنم؟

    علی خیری


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    حتـــــی مــــیان خــــانه اش هــمدم ندارد
    مــــرد غــــریبی کـــه دلش جز غم ندارد


    در ســــینه اش از بـــی وفایی هــای کوفه
    غــــم آنـــقَدَر دارد که دنیــــا هــــم ندارد


    در خـــــانه اش وقتــی اسیر رنج دنیاست
    حتـــــی مـــجال گــــریه ی نــم نــم ندارد


    امــــا کنـــار او همیــشه زینبـــش هســـت
    تا خــــواهرش باشـــد که چیزی کم نـدارد


    از کـــودکی داغـــی میان سینه اش هـست
    ربطی به مـــرگش آتــش آن ســــــم ندارد


    بعدازشهادت هم غریب است وغریب است
    حتـــی ضــریحی قـــــبر آقــایـــــــَم ندارد




    احمدجواد نوآبادی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    فقط خدا می داند که بر حسین علیه السلام چه خواهد گذشت،
    وقتی با دیدن کفن خونینت، زخم کهنه دلش سر باز می کند
    و داغ سینه مجروح مادرت تازه می شود.

    عباس علیه السلام هم اگر زیر بازوی حسین علیه السلام را بگیرد،
    باز هم کمرش در مصیبت تو خواهد شکست و قامتش خواهد خمید!
    مرثیه خوانی او را از هم اینک می شنوی که با تو زمزمه می کند:

    «أأَدْهُنُ رَأسی اَطَیِّبُ مَحاسِنی و رأسک مَعْفُورٌ و أنت سَلیب /
    فَلَیْسَ حَریبا مَن اُصیبَ بمالِهِ و لکنَّ مَن دارءَ اَخاهُ حَریب».

    «آیا موی سرم را روغن زنم و محاسنم را با عطر، خوشبو کنم،
    در حالی که سرت را روی خاک می نگرم
    و تو را هم چون درخت شاخ و برگ ریخته می بینم/


    غارت زده، آن کسی نیست که مالش را ربوده باشند،
    غارت زده کسی است که برادرش را در خاک بپوشاند.»

    و بی آن که بخواهی، صحنه ای از کربلا، پیش چشمت می آید
    که پس از ده سال عزای دل، محاسن حسین علیه السلام ،
    به بوی خون گلوی علی اصغر علیه السلام ،معطر و خضاب می شود


    و ناخودآگاه دوباره زیر لب با خود نجوا می کنی
    «لا یوم کَیَومک یا اباعبداللّه » حسن جان!

    برخیز که تأخیر نابهنگام امشب تو، دریای دل زینب علیهاالسلام را
    به توفان بی قراری می کشاند.


    او نیز می داند که شب های بقیع، پس از آمدن تو، بیش از پیش، غریب خواهد شد،
    اما همین یک امشب را در خلوت دل او باش تا برای آخرین بار،
    تو روضه گوشواره شکسته مادر را بخوانی و او با تو هم گریه شود!

    اما غریبم! بقیع را ببخش که نه چراغی دارد تا بر مزار خاموشت بیفروزد
    و نه می تواند سوگواران داغت را در خود پذیرا شود،
    تا زایر بی کسی هایت شوند؛


    که اگر بقیع را شمع و زایری می بخشیدند،
    قبر بی نام و نشان مادرت، سزاوارتر بود برای زیارت و روشنایی!

    اما گویا بر پیشانی تقدیر بقیع،
    خطوط غربت، نقش بسته و داغ مظلومیت!
    بقیع، از هم اینک، چشم انتظار
    وارث اندوه فاطمه علیهاالسلام است!




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:50
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟
    دریاها، زیستن کدام مرد را این گونه می گریند؟

    زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان خدا
    صفت که می تواند باشد؟!

    مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام
    فرزند فاطمه علیهاالسلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است.

    گلوی کوچه ها گرفته است. می دانند که نباید فریاد بزنند.
    می دانند که باید بنشینند و تماشا کنند. باید این داغ
    را شانه به شانه به دوش کشیده و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.


    غریبی اش را سال ها پیش مادرش دیده بود که می فرمود:
    «هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛

    اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر تابوت
    داغ سنگین مدینه می بارید.


    این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل نمی توانند
    کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش می کشند
    و خانه بر شانه باد ساخته اند.

    اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی
    و غربت مدینه را به ارث ببرد. چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله
    شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟


    شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است
    که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می شود!

    کاش می شد سوگ سروده های زمین را شنید!
    کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این
    وقایع عظیم می شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!


    فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیهاالسلام دارد
    تشییع می شود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    لحظه هاى غریبى است. شکوه برزخى یک سفر بى بازگشت؛
    بغض ترک خورده یک سکوت طولانى!

    زمان به افطار نزدیک مى شود و زمین به لرزشى عظیم تن مى دهد.
    روزه سختى بود. همه زخم هاى اسلام در روزه امروز او حلول کرده است.


    بغض، گلوى صبرش را مى فشارد.
    مدت هاست که با غمى مهیب دست به گریبان است،
    ولى اینک دلش براى سفرى تنگ شده است!

    این شب ها، مکر مخفیانه اى در خانه او رخنه کرده است.
    همسرش جعده، مدتى است مرموز و تلخ به او مى نگرد.
    عجیب تر اینکه از نگاه امام فرارى است.


    به غروب نزدیک مى شود؛ به غروبى غریبانه!
    پس از على علیه السلام ، چه بار سنگینى بر شانه هاى شکسته اش منزل کرد!

    آن جماعت به ظاهر مسلمان، چقدر پشت او را خالى کردند
    و چه ها بر سر دل بى تابش آوردند! خدا مى داند.


    اینکه با قرصى نان و مشتى خرما و جرعه اى آب روزه بگشاید، افطار نیست.
    آیا روزه خاموشى او را گاه افطارى روشن فرا مى رسد؟!

    تقدیرش روزه صبر و سکوت بود و تقدیر حسین علیه السلام
    افطار روشن فریاد و حماسه.


    از کوزه مى نوشد تا افطار کرده باشد،
    اما زهر در تاروپودش حلول مى کند و... .

    زینب علیهاالسلام جامه سوم مصیبت را بر تن مى کند.
    شام سیاه مدینه جارى شده و جگر پاره امام بر تشت... .


    بقیع منتظر است؛ زیرا خوب مى داند دشمن اجازه دفن او را
    کنار مرقد پیامبر نخواهد داد؛ حتى اگر جنازه اش تیرباران شود...

    روزگار غریبى است و امام مجتبى علیه السلام تنهاترین مرد.
    این را شهادت غریبانه اش شهادت داده است.


    محبوبه زارع



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    در سوگ آفتاب

    گویی تمام تلخی های جهان را چشیده است، کام جانش از شدت
    تلخی به آتش می نشیند؛ آتشی که با شرار کینه های نامردمان پدید آمده است.


    این التهاب تلخ، تنها نه بر جان امام علیه السلامنشسته است که تمام کائنات
    در اضطرابی جانکاه، مظلومیت عروج و جانسپاری او را نظاره گرند.

    آسمانِ امشب ستاره ریز آستان اندوه بار امام مجتبی علیه السلام است.
    مویه ها و گریه های غریبانه در چشم و دل فرزندان «طاها» قوّت
    می گیرد و آخرین ثانیه های زندگی را امام حسن علیه السلام
    در آغوش اباعبداللّه علیه السلام می گذراند.


    گویی ستون خیمه عرش را کنده اند!
    فریاد زینب علیهاالسلام است و طبقات سوگ نشین آسمان!
    فریاد زینب علیهاالسلام است و همنوایی اندوه بار ملائک!

    دست بر سینه می گذارم؛ رو به قبله!
    آری، رو به سمتی که دیوار بقیع، آسمان و زمین را از هم جدا می کند.
    تمام غربت بقیع بر دلم می نشیند و بغضی سنگین، راه گریه را می بندد.


    آه، چقدر مظلوم هستی، ای امام مظلوم علیه السلام
    ای نماد مظلومیت آل رسول صلی الله علیه و آله در تاریخ!


    سر به دیوار اندوه می گذارم و غرق می شوم در غریبانه های یادت!
    گویی امشب در بقیع، آسمانیان سینه می زنند.

    درود خدا بر تمام لحظات زندگی ات که توأم با تلخی و شیرینی بود؛
    تلخی هایش، طاقت تو، مقابل بی پروایی و نابخردی منافقین بود


    و شیرینی اش، آغوش گرم جدّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گرمای
    وجود خانواده ای بود که با عطر نام حضرت علی علیه السلام
    و حضرت فاطمه علیهاالسلام، آراسته شده بود.

    سید علی اصغر موسوی




    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:49
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آه از مصیبت حسن و حال مضطرش
    اَحشای پاره پاره و، قلب مکدرش


    آن دردها که در دل غمگین نهفتـه داشت
    و آن زهرها که در جگر افروخت آذرش


    آن طعنه‌ها که خورد ز دشمن به زندگی
    و آن تیرها که زد پـس مردن بـه پیکرش


    یک لحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
    بعد شهادت پدر و فوت مادرش


    الله اکبر از لب آبی که نیمه شب
    نوشید و سر زد از جگر الله اکبرش


    ز الماس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیم
    یاقوت کرد جزع و چـو بیجاده، گـوهـرش


    آهی کشید و طشت طلب کرد و خون دل
    در طشت ریخت نزد ستـمدیده خواهرش


    زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
    گویی بـه خاطر آمـد از آن طـشت دیگـرش


    چندان کشیده آه که آتش گرفت چـرخ
    چندان گریست خون که گذشت آب از سرش


    "ادیب الممالک فراهانی"امیری



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:51
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    برای تنهایی امام علیه السلام





    گاهی نوشتن سخت است و برای از تو نوشتن سخت تر.

    نوشتن با کلمات خیس سخت است؛
    کلماتی که تکان گریه، لبریزشان کرده است


    کلماتی که تاب زندگی کردن بعد از تو را ندارند.
    با این همه کلمه، نمی توان تو را نوشت.
    نمی توانم از سیره پیامبروار تو بنویسم.


    نام تو که می آید، قلم ها بغض می کنند و گلوی کلمات کبود
    می شود. نام تو را تنها با غربتی سرخ می توان
    بر این صفحه های سفید نوشت.


    مرا به تنهایی تو راه نیست. باید از جنس زخم های تو بود
    تا به هوای بارانی تو راه یافت.

    تنهایی ات را در پیراهنت حبس می کنی
    و لبخندت را همپای امامت، فراگیر.

    زخم می خوری و مهربانی تعارف می کنی.

    کاش همه چشم های جهان یاری ام می کردند
    تا شاید بتوانم ثانیه ای از تنهایی ات را
    به صلح نامه ای که امضا کردی، بگریم.







    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:52
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    کریم اهل بیت



    باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
    باور کنم که این آسمان پرستاره، پیکر توست که مهبط
    زخم های مکرر جهل و عصیان است؟

    این تن توست که در طواف یکریز تیرهای کینه توز، به گل نشسته؟
    تنی را که در هجوم بی امان بارانی توامان حسادت و نفرت
    تشییع می شود، روزی زینت شانه های پیامبر صلی الله علیه و آله بود

    روزی زینت دامان فاطمه علیهاالسلام بود.
    این پیکری که در احاطه شعله های تنگ نظر در نهایت بی رحمی
    و قساوت پرپر می شود، پیکر آقای جوانان اهل بهشت است.


    روزگار غربتت را پایانی نیست.روزگاری در شبیخون خیانت ها و
    توطئه ها، تن به صلحی سبز می دهی ـ به اجبارـ تا دین بماند و روزگاری
    دیگر، در حریم خانه خود، آشنایی بیگانه از پشت به تو خنجر می زند.

    تو حتی در خانه خویش هم غریبی.
    همسرت، روشنان حضور آسمانی ات را تاب نیاورد؛


    زنی که لایق سایبان مهربانی ات نبود، زنی که به رسم آشنایی
    زهر بی وفایی به کامت ریخت.داستان غربت تو هنوز ادامه دارد.

    از کوچه های بنی هاشم، از کبودی صورت مادر تا امروز
    در تشییع مظلومانه پیکرت، در هجوم تیرهای نفرت و کینه!


    چشم های تنگ نظر، تاب نیاوردند بزرگی ات را؛
    دیدند و خود را به کوری زدند!

    حق ناشناسان فتنه جو که عمری بر گرد خوان کرامتت
    میهمان بودند، امروز، به تقاص آن همه خوبی و مهربانی، گرد هم آمدند
    تا پیکرت را تیرباران کنند؛ در برابر دیدگان فاطمی حسین علیه السلام
    و صبوری حیدری عباس!


    گرد هم آمدند تا شعله شعله داغ بگذارند بر دل خونین زینب علیهاالسلام .
    یا کریم اهل بیت! اینک من آمده ام، تا شریک غربتت باشم.

    آمدم تا زائر مزار بی چراغت باشم، تا بر سفره کرامتت
    میهمان شوم حالا این من و این وسعت بی حد
    و مرز کرامت تو یا کریم اهل بیت!

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 25-08-2023 در ساعت 13:54
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    غریب شهر خود





    آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد
    غم هم... آه! چه بگویم از غم های بی کران تو ای پیشوای غریب!؟


    گفتم: غریب؟
    چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای
    بیان حال تو ندارد؛


    وگرنه کجا با یک کلمه می شود به عمق غربت تو رسید؟
    حال تو را چه کسی جز خدای تو می داند؟

    تو حتی در میان اهل خانه خود غریب بودی و
    نگاه غمگینت را حتی از همسرت می پوشاندی.


    دلت شده بود خانه دردهای نگفتنی.
    جز به خواهرت، به چه کسی می توانستی اعتماد کنی؛

    آن گاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سال ها؟
    سال ها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی.

    سال ها بود به هر بهانه ای راه خانه مخفی مادر را پیش
    می گرفتی و زائر شبانه اش بودی، دردت را به خاک او که
    نمی گفتی دیگر چه کسی می توانست مرهم زخم هایت باشد؟


    سال ها بود حتی برای زیارت مزار جدت باید از
    ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور می کردی
    و خود می دانستی معنی آن نگاه ها را.


    سال ها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی
    و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی.


    با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب می ماند، راه خانه تو
    احاطه اش می کرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو
    می دید و بی پروا طلب می کرد حاجتش را.


    آخر می دانست کریمی و به این صفت از همه به جدت
    شبیه تری؛ حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر
    روزهای خوش مدینه با رسول می کرد.

    از کوچه که می گذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت
    می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از بهشت را در سیمای ملکوتی تو
    ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛

    درست مثل جد بزرگوارت.
    با این همه، تو در شهر خودت هم غریب
    بودی و در خانه ات و در میان دوستان.


    حالا چگونه می شود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد
    امام مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی علیه السلام .






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. تشكر


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi