نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: **روایات معصومین دومین منبع تفسیر**

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض **روایات معصومین دومین منبع تفسیر**

    پس از آیات قرآن كریم، روایات معصومین(ع) مهمترین منبع تفسیر به شمار می‌آید. در این قسمت به بحث و بررسی و معرفی این منبع می‌پردازیم. منبع بودن سخن معصوم در توضیح و تبیین كتاب خدا، نیز همزمان با نزول قرآن مطرح بوده است و خداوند در قرآن كریم از آن سخن به میان آورده و پیامبر اكرم(ص) را مبین و شارح قرآن معرفی كرده است: «و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزّل الیهم»[1] و ما قرآن را بر تو نازل كردیم تا آنچه را كه به سوی مردم نازل شده است، برای آنان روشن سازی. بر این اساس، معاصران پیامبر اكرم(ص) بیانهای ایشان را در شرح و تفسیر یا رفع اجمال یا تقییدو تخصیص آیه‌ها دریافت كرده و بدون هیچ دغدغه خاطری می‌پذیرفتند؛ بعدها صحابیان، خود در مقام بیان و تفسیر آیه‌ها به سخنان پیامبر استشهاد می‌كردند[2].مفسران و قرآن پژوهان دوره‌های بعد نیز روایات را از منابع تفسیر دانسته‌اند[3] و ظاهر سخن برخی از دانشمندان مسلمان، این است كه تنها منبع قابل اعتماد تفسیر، روایات است و خود در شرح آیه‌های قرآن، تنها به نقل روایات نقل شده بسنده كرده‌اند[4].
    دسته بندی روایات تفسیر
    روایات تفسیری، همانند دیگر روایاتی كه از معصومین(ع) نقل شده، در موقعیتهای گوناگونی بیان شده است؛ اهل بیت (ع) گاهی در پاسخ پرسشی حدیثی فرموده‌اند؛گاهی خود در مقام استدلال و احتجاج آیه‌ای از قرآن ذكر كرده‌اند؛ زمانی دیگر برای بیان معنای واژه‌ای از واژگان مشكل قرآن سخنی گفته‌اند، یا معنای باطنی آن را بیان كرده‌اند.از این رو ، باید اقسام مختلف روایت‌های تفسیری را به دقت شناخت، تا به هنگام تفسیر و فهم آیه لغزشی رخ ندهد. این نكته از آن جهت اهمیت دارد كه صاحبان كتابهای روایی به ویژه مؤلفان تفسیرهای روایی، هیچ‌گونه تفكیكی میان روایات یاد شده انجام نداده‌اند و گاهی هیچ سخنی درباره محتوای روایت نگفته‌اند.
    در فصل اول (قواعد تفسیر) به بیان برخی از اقسام روایت و نقشی كه در تفسیر قرآن دارند، مانند ورایات بیانگر شأن نزول و سبب نزول پرداختیم. در این فصل از منظری دیگر به بیان روایات می‌پردازیم.
    روایت بیانگر معانی و مصادیق واژگان
    همان گونه كه در فصل پیشین مطرح شد، فهم واژگان، نخستین گام در فهم و تفسیر هر كلامی، از جمله قرآن است و در واژگان قرآنی باید به مفهوم واژه‌ها در زمان نزول دست یافت و در این خصوص، یكی از نقشهای كلیدی روایات، كه در زمان نزول یا دورانهای نزدیك به آن صادر شده‌اند، كمك به فهم واژگان است. بخشی از ورایات ـ از جمله روایات زیر ـ عهده‌دار ایفای چنین نقشی هستند.
    الف. در روایتی كه عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) نقل كرده است، آن حضرت در توضیح واژه‌های منخنقه، موقوذه، متردّیه و نطیحه، كه در آیه سوم از سوره مائده به كار رفته‌اند، فرمود: منخنقه حیوانی است كه خود خفه شده و مرده است. موقوذه حیوانی است كه بیماری او را از پای در‌آورده (و مرده) است. متردیه آن است كه از جای بلندی به پایین افتاده یا از كوه سقوط كرده و یا در چاه افتاده و مرده است و نطیحه حیوانی است كه حیوان دیگری به او شاخ زده و مرده است[5].
    ب. درباره مصادیق مختلف «سُحت» روایات متعددی نقل شده است. از آن جمله، از امام صاق (ع) نقل شده است كه فرمود: «امیرالمؤمنین (ع) فرمود: پولی كه در برابر حیوانی مرده و سگ گرفته می‌شود و پولی كه به روسپی می‌دهند و رشوه‌ای كه كه قاضی می‌گیرد و مزد كاهن، از (مصداقهای) سحت است».[6]
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روایات معصومین دومین منبع تفسیر


    ج. از امام صادق (ع) درباره معنای تضرع در آیه «و ما یتضرعون»[7] روایت شد كه مراد از آن بالا بردن دستهاست[8] و در روایت دیگری از ایشان نقل شده كه مراد از استكانت، دعا و منظور از تضرع، بالا بردن دستها در نماز است[9].
    د. امام صادق (ع) در روایتی، اقسام كاربردهای «كفر» در قرآن را به تفصیل بیان فرموده‌اند:
    1.كفر به معنای انكار، كه خود به دو قسم است: الف. كفر به معنای انكار ربوبیت، مانند آیه ششم سوره بقره «ان الذین كفوا سواء علیهم ءانذرتهم ام لا تنذر هم لا یؤمنون»[10]. ب. كفر به معنای انكار حقیقت شناخته شده، مانند آیه شریفه «فلما جائهم ما عرفوا كفروا به»[11].
    2.كفر به معنای ناسپاسی نعمت، مانند آیه شریفه «هذا من فضل ربی لیبلونی أاشكر ام اكفر»[12] و آیه شریفه «فاذكرونی اذكركم و اشكر و الی و لا تكفرون»[13]

    3. كفر به معنای عمل نكردن به دستور خدا، مانند آیه شریفه « ... افتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض ...»[14]

    4.كفر به معنای برائت و بیزاری، مانند دو آیه شریفه « كفرنا بكم و بدا بیننا و بینكم العداوه و البغضاء ابداً حتی تؤمنوا بالله وحده»[15] « ... ثم یوم القیامه یكفر بعضكم ببعض و یلعن بعضكم بعضاً»[16].
    روایات بیانگر مفاد آیات
    در این نوع روایات، تفسیر آیات و احیاناً توضیحات بیشتری كه به فهم بهتر آیه كمك می‌كند، مطرح شده است. به سه نمونه از این روایات توجه كنید:
    الف. عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل كرده است كه حضرت درباره آیه شریفه «و اذكروا اسم الله علیها صواف فاذا وجبت جنوبها ...»[17] فرمودند آن (یاد كردن نام خدا بر شترانی كه نحر می‌شوند) زمانی است كه شتران برای نحر كردن به صف می‌شوند دست‌های آنان را از زانو تا سم می‌بندند و مراد از «وجبت جنوبها» زمانی است كه به روی زمین می‌افتند[18].
    ب. امام صادق ‌(ع) در تفسیر آیه «لا اقسم بهذا البلد و انت حلّ بهذا البلد»[19] فرمودند: «قریشیان مكّه را تعظیم می‌كردند و حرمت پیامبر را شكسته بودند؛ خداوند فرمود: به این سرزمین سوگند نمی‌خورم، در حالی كه تو حرمتی در این سرزمین نداری. مراد خداوند آن است كه تو را در این سرزمین حرمتی نیست، تكذیبت كرده‌اند، دشنامت داده‌اند و این در حالی بود كه كسی از آنان، كشنده پدر خود را در حرم مؤاخذه نمی‌كرد؛ پوست درخت حرم را به گردن می‌آویختند و با آن در امان می‌شدند، اما درباره پیامبر چیزهایی روا داشتند كه درباره دیگران روا نمی‌داشتند. بنابراین، خداوند آنان را به این جهت سرزنش فرمود[20].
    ج. روایت شده است كه عمرو بن عبید بر امام باقر ‌‌(ع) وارد شد تا با سؤال‌هایی ایشان را بیازماید. به حضرت گفت: قربانت شوم! معنای «اولم یر الّذین كفروا ان السّموات كانتا رتقاً ففتقناهما»[21] چیست؟ این رتق و فتق چیست؟ امام باقر (ع) فرمودند: آسمان بسته بود؛ باران نمی‌بارید و زمین بسته بود؛ گیاهی نمی‌رویاند. عمرو بن عبید، سؤال دیگری را مطرح كرد و گفت: فدایت گردم! مرا خبر ده از سخن خدای عز و جل «و من یحلل علیه غضبی فقد هوی»[22]. غضب خدا چیست؟ امام باقر‌(ع) فرمودند: غضب خدا عذاب اوست. ای عمرو! هر كس گمان كند چیزی خدا را دگرگون می‌كند، در واقع كافر شده است[23].
    روایات بیانگر بطن و تأویل
    در این روایات، از معانی و یا مصادیقی برای آیات سخن به میان آمده كه استفاده آن معانی از آیه، یا انطباق آیه بر آن مصادیق روشن نیست و یا از مصادیقی است كه در زمان بیان آن در روایات، هنوز واقع نشده و به این جهت پوشیده است؛ هر چند نوعی ارتباط بین آنها و آیه برقرار است كه با توجه به بیان معصوم می‌توان آن را مراد آیه دانست. البته ذكر این معانی و مصادیق به معنای نفی معنا یا مصداق ظاهری نیست. به همین دلیل، گاه در روایات هم معانی و مصادیق باطنی و هم معانی و مصادیق ظاهری مطرح شده است
    .
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : روایات معصومین دومین منبع تفسیر


    الف. در این جا به ذكر سه نمونه از این گونه روایات بسنده می‌شود:
    عبدالله بن سنان از ذریح محاربی نقل كرده است كه گوید: به امام صادق (ع) گفتم: خداوند در كتاب خود به من فرمانی داده است، دوست دارم (تفسیر) آن را بدانم. فرمود: آن چیست؟ گفتم: سخن خداوند عز و جل «ثم لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم»[24]. فرمود: كوتاه كردن موی شارب و چیدن ناخن‌ها و مانند آن. گفتم: فدایت شوم! ذریح محاربی از قول شما برای من نقل كرد كه شما به او فرموده‌اید: «ثم لیقضوا تفثهم» دیدار با امام و «و لیوفوا نذورهم» (انجام دادن) آن مناسك است؟ حضرت فرمود: ذریح راست گفته است و تو نیز راست می‌گویی. همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و چه كسی تحمل می‌كند آنچه را كه ذریح تحمل می‌كند؟[25]

    ب. از داود جصاص نقل شده كه گفت: از امام صادق (ع) شنیدم كه می‌فرمود: (در آیه) «و علامات و بالنجم هم یهتدون»[26]، نجم رسول خدا (ص) است و علامات ائمه (ع)اند[27].
    پیداست كه حضرت معنای باطنی آیه را بیان فرموده‌اند؛ یعنی پیامبر ستاره‌ای است كه مردم را در میان ظلمت و گمراهی‌ها به صراط الهی راهنمایی می‌كند؛ زیرا ظاهر آیه درباره ستاره‌ای است كه در بیابان‌ها و دریاها راهنمای مردم در جهت‌یابی است و همین معنا در روایت دیگری بیان شده است. امام صادق (ع) از پدرش و او از پدرانش از علی (ع) نقل كرده است كه پیامبر (ص) فرمودند: (مراد از) «و بالنجم هم یهتدون» ستاره جدی است؛ زیرا آن ستاره‌ای است كه غروب نمی‌كند؛ بنای قبله بر آن است و به وسیله آن، اهل خشكی و دریا راهنمایی می‌شوند[28].
    حادثه پیروزی بنی‌اسرائیل بر فرعونیان و وراثت زمین كه مورد نزول آیه شریفه «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمّه و نجعلهم الوارثین و نمكّن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا یحذرون»[29] است، مراد ظاهری و مورد نزول آیه همان است كه در جریان مبارزه بنی‌اسرائیل با فرعون و هامان و لشكریان آنان، خداوند به امداد مؤمنان آمد و مستضعفان را نعمتی بزرگ عنایت كرد و با هلاكت فرعون و فرعونیان، آنان را پیشوا و وارث سرزمین مصر قرار داد.
    [1] . سوره نحل، آیه 44.
    [2] . التفسر و المفسرون، ج 1، ص 37.
    [3] . از جمله كسانی كه در گذشته بر منبع بودن روایات در تفسیر قرآن تأكید كرده‌اند، عبارتند از: شیخ طوسی در تبیان، ج 1، ص 6 و 7، طبری در جامع‌ البیان، ج 1، ص 25، 26و 32 و نیز طبرسی در مقدمه مجمع البیان (الفن الثالث) و ....
    [4] . مانند سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان.
    [5] . بحارالانوار، ج 65،ص 147.
    [6] . همان، ج 103، ص 42.
    [7] . سوره مؤمنون، آیه 76.
    [8] . بحارالانوار،93 ج ،ص 337.
    [9] . تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 549.
    [10] . سوره بقره، آیه 6.
    [11] . سوره بقره، آیه 89.
    [12] . سوره نمل، آیه 40.
    [13] . سوره بقره، آیه 152.
    [14] . سوره بقره، آیه 85.
    [15] . سوره ممتحنه، آیه 4.
    [16] . سوره عنكبوت، آیه 25.
    [17] . سوره حج، آیه 36.
    [18] . بحارالانوار، ج65 ، ص 301.
    [19] . سوره بلد، آیه 1ـ 2.
    [20] . بحارالانوار، ج 24، ص 284.
    [21] . سوره انبیاء، آیه 30.
    [22] . سوره طه، آیه 81.
    [23] . بحارالانوار، ج 4، ص 67.
    [24] . سوره حج، آیه 29.
    [25] . بحارالانوار، ج 89، ص 83.
    [26] . سوره نحل، آیه 16.
    [27] . بحارالانوار، ج 16، ص 88.
    [28] . همان، ج 84، ص 66.
    [29] . سوره قصص، آیه 5ـ 6. بحارالانوار، ج 51، ص 54.
    غلامعلي عزيزي‎كيا- روش‎شناسي تفسير قرآن
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi