❤ |
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ..........>>.........روزهای زندگی را حتما...
- از مهناز افشار تا قاتل طلبه همدانی +فیلم
- خودروهایایرانی
- بهشت سارقان تهران کجاست؟
- شگرد جدید غرب برای تخلیه اطلاعات ایرانیها
- ▐★*★*★ ▐فکر می کنید بر روی سنگ قبر ما چه...
- پوستر جالب درباره رابطه “بدحجابی و بی غیرتی”!
- مجنون های آن لاین ، لیلی های آف لاین
- اینفوگرافی کار و اشتغال از دیدگاه حضرت علی...
- آخرین جملات عبدالمالک ریگی شرور پای...
❤ |
مقدمهاستعاذه حقيقى از كسىكه خودش رسته است.
اثر بىنظير شهيد محراب حضرت آيةالله دستغيب را به نام استعاذه ملاحظه مىفرماييد. همان طورى كه از نامش پيداست، درباره پناهندگى به خدا از شر شيطان سخن مىرود. با آن احاطهاى كه اين مرد بزرگ در آيات و اخبار داشت و برداشتهاى جالب و صحيحى كه از روايات اهلبيت مىكرد، در همين يك مطلب، سى جلسه سخنرانى كرد و در حقيقت، استعاذه، معنا و اهميت آن، اركان پنجگانه استعاذه از تقوا و تذكر، توكل و اخلاص و تضرع، سخنها فرموده و نكات جالبى را براى خواننده روشن مىنمايد، همراه با داستانها، آيات و اخبار را بيان نموده و حقايق را با زبانى ساده و بيانى بسيار رسا - كه براى همه فهمها قابل درك باشد - تذكر مىدهد.
اما نكتهاى كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه چطور شد كه آن شهيد در زندگىاش اينطور مورد توجه مردم بود و هنگام شهادت و پس از آن نيز همه در سوگش نشسته و برايش نوحه سرايى كردند. كتابهايش را چون برگ گل خريدند و به هديه بردند.
حق مطلب اين است كه خودش استعاذه حقيقى داشت. يك عمر دنبال مبارزه با هواى نفس و به دست آوردن ملكات فاضله بود. با رياضتهايى طولانى و شرعى، با شيطان جنگيد و پيروز درآمد لذا سخنانش اينطور دلنشين است و اينگونه ابليس را معرفى مىكند و طرز فرار كردن از دستش و پناهنده شدن به پروردگار را شرح مىدهد.
كتاب حاضر، يكى از پر بركتترين آثار اين مرد بزرگ است كه در تيراژهاى چشمگير، در چاپهاى متعدد در اختيار مردم قرار گرفته، همراه با روايات متعدد و داستانهاى شيوا كه شنونده يا خواننده را نه تنها خسته نمىكند بلكه مأنوس و مشتاق مىگرداند.
فراموش نمىكنم وقتى فيلمبردار جهت افست يكى از كتابهاى اين مرد بزرگ مشغول شد تا ساعتها سرگرم خواندن مطلب كتاب بود، خودش تعريف مىكرد ناگهان به خود آمدم ديدم موقع تعطيل كردن كارگاه است در حالى كه من حتى از يك صفحه هم فيلمبردارى نكردهام. هنگامى كه خواستم از صفحات كتاب فيلمبردارى كنم، عنوان مطلبى از كتاب، توجهم را جلب كرد. به مطلبش نگاه كردم، ديگر متوجه نشدم كه ساعتها سرگرم خواندن اين كتاب شدهام.
خداوند! روانش را شاد فرما! و روان نواده عزيزش را با ساير همراهان شهيدش غريق رحمت بفرما! آمين!
سيد محمد هاشم دستغيب
5/12/1360
❤ |
جلسه اول: اهيمت استعاذه در قرآن و اخبارو قل رب أعوذ بك من همزت الشيطين * و أعوذ بك رب أن يحضرون (1).
از جمله چيزهايى كه در قرآن مجيد و اخبار اهلبيت (عليه السلام) عنايت زيادى به آن شده، موضوع استعاذه است؛ يعنى پناهنده شدن به خداوند از شر شيطان: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. و البته بايد حال استعاذه؛ يعنى پناه بردن به حق پيدا شود تا استعاذه، حقيقى باشد.
براى اثبات اهميتش در قرآن مجيد مىفرمايد:
هنگامى كه مىخواهى قرآن بخوانى، نخست به خدا پناه ببر از شر شيطان رانده شده (2).
پس از تكبيرةالاحرام، در نماز هم امر شده كه استعاذه كنند (3) ليكن در خصوص نماز بايد آهسته خواند.
بعضى از مفسرين راز آهسته خواندنش را چنين گفتهاند: مانند كسىكه از دشمن سرسختى دارد فرار مىكند، چطور خود را در حال فرار، پنهان مىكند، اشاره به اين است كه تو در حال فرار از دشمن سرسخت خود هستى كه در كمين و مراقب تو است.
❤ |
استعاذه هنگام شروع هر عبادتاز جاهاى مهم استعاذه، هنگام شروع عبادت است؛ هر عبادتى كه انسان مىخواهد انجام دهد بايد ابتدا از شر شيطان به خدا پناه ببرد؛ زيرا كه او در كمين هر فرد از افراد بشر است، نخست مىكوشد نگذارد خيرى از انسان سرزند و اگر زد، سعى او اين است كه آن را خراب كند و به آخر نرساند تا بهره نبرد، لااقل اينكه او را به عجب و ريا وادارد؛ مثلا مىخواهى وضو بگيرى، از شر شيطان به خدا پناه ببر سپس وضو بگير. مكرر ديدهايد كه همين وضو ملعبه شيطان شده با وسوسههايى كه پيش مىآورد، چگونه عبادت را بىمغز مىكند.
غرض، استعاذه در امور عبادى است كه براى بهره بردن از آن بايد به خدا پناه برد.
❤ |
استعاذه در مباحاتدر امور مباح هم مانند خوردن و لباس پوشيدن، استعاذه رسيده است و دعاهاى مخصوصى نيز وارد شده (4).
در پستترين مكانها و شريفترين مكانها نيز بايد استعاذه كرد. در مسجد كه مىروى، بر در مسجد استعاذه كن كه مبادا اين دشمن سرسخت در اينجا نيز تو را رها نكند و در مستراح نيز استعاذه رسيده است (5).
❤ |
شيطان بر در مسجديكى از اهل ايمان و تقوا نقل مىكرد كه در مكاشفه ديدم شيطان در مسجد ايستاده است. گفتم: ملعون! اينجا چه مىكنى؟.
گفت: رفقا فرار كردهاند و منتظرشان هستم. فهميدم مردان رشيدى بودهاند كه شيطان همراهشان به مسجد نرفته است؛ البته اينها هم نوبرند كه لااقل در مسجد، راستى استعاذه حقيقى كردهاند.
❤ |
استعاذه هنگام خروج از منزلپس در هر حال استعاذه لازم است، هنگامى كه از خانه بيرون مىشوى (6)، شياطين دم در منتظرند، استعاذه كن و دعاى رسيده را بخوان (7).
قرآن مجيد تأكيد مىفرمايد كه او شما را مىبيند و شما او را نمىبينيد (8). او را دشمن بگيريد.
يگانه چيزى كه او را از شما دور مىكند، استعاذه است، جز پناه بردن به خالق، هيچ راه ديگرى ندارد؛ مانند كسىكه به خيمه شخص بزرگى مىخواهد وارد شود، سگ درندهاى هم ايستاده نمىگذارد مگر استغاثه كنى كه اى صاحب خيمه! مىخواهم به محضر تو بيايم، تو خودت اين مزاحم را رفع كن؛ البته اين براى مثال است.
استعاذه پيغمبر (صلى الله عليه و آله وسلم) به خداونداى انسان! تو هم مىخواهى به اين بارگاه راه پيدا كنى، شيطان هم كه نمىگذارد به سهولت رد شوى، اينقدركارت را خراب مىكند كه نرسى به مقصود و يگانه راهش هم استعاذه به خداست.
خداوند به پيغمبرش دستور مىدهد كه بگو: پروردگارا! به تو پناهنده مىشوم از وساوس شيطان (9).
و همچنين (در سوره معوذتين) من شر الوسواس الخناس (10).
پس من و تو هم نبايد آرام باشيم. وقتى كه دشمن اينقدر قوى است، بايد دست و پايى كرد و پناهنده به خدا شد وگرنه يك مرتبه مىبينى جايى سر درآوردى كه رب و معبود و مطاع تو شيطان است و خود خبر ندارى. زبانت مىگويد خدا ليكن حال تو حال اطاعت از شيطان است و زير پرده يا شيطان مىگويى و نمىفهمى.
❤ |
يك عمر پرستش شيطاندر كتاب منتخب التواريخ نقل كرده كه: استادم مرحوم سيدعلى حائرى در درس فرمود: در قريهاى از قراى اصفهان يك نفر مريض به حال احتضار بود. از عالم زاهد قريه خواستند بر بالينش حاضر گردد و تلقينش گويد. وقتى كه شهادت به وحدانيت خدا مىداد و مىگفت: لا اله الا الله از گوشه حجره صدا بلند مىشد:صدق عبدى؛ بنده من راست گفت. تا محتضر مىگفت: ياالله! از گوشه حجره صدايى مىگفت: لبيك عبدى.
آقاى مزبور پرسيد تو كيستى؟ گفت: من معبود اين شخص هستم، يك عمر مرا مىپرستيده است؛ من شيطانم!.
آرى! حقيقت اين است كه رب اين شخص شيطان است لذا او لبيك مىگويد. يك عمر از صبح تا شام به امر ابليس مىچرخيد. زبانش به امر او و چشمش به ميل او و دلش به خواست او بود. يك عمر اين جور بود حالا هم اگر يا رب بگويد، يا شيطان! گفته است؛ چون معبودش تا نفس آخر اوست. پرده كه عقب رفت، ناله واحسرتا! از ساعت مرگ بلند مىشود.
اهل ايمان! سعى كنيد دست از استعاذه برنداريد. دشمن را كوچك و كار را سهل نپنداريد. خيال نكنيد با يك كلمه: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم كار درست شد، تا حقيقت پيدا نشود، فايده ندارد.
استعاذه هنگام حكومت، خلوت با بيگانه و خشم
❤ |
در روايات اهل بيت (عليه السلام) خصوصا در چند مورد تأكيد شده است كه استعاذه كنند:
نخست: هنگام حكومت است. اگر كسى را حاكم قرار دادند، در مرافعات به قدرى خطرناك است كه جز استعاذه چارهاى ندارد.
دوم: هنگام تنها شدن با زن بيگانه و نامحرم در جاى خلوت است. به قدرى خطرناك است كه غالبا خواهى نخواهى شيطان معبود واقع مىشود. حاكم بر تو شيطان مىشود. اينقدرجلوه مىدهد و وسوسه مىكند تا هلاك كند.
سوم: مورد غضب است. حكومت و خلوت با اجنبيه كم اتفاق مىافتد ليكن حال غضب، زياد مورد ابتلاى هر فردى است. وقتى كه انسان ناگهان عصبانى مىشود، خونش به جوش مىآيد، شيطان در او كاملا نفوذ مىنمايد؛ البته شيطان به حسب خلقت از آتش لطيف است و مثل برق در بشر نفوذ مىكند. همان مثالى كه خودش براى نوح زد كه: در حال خشم، بنى آدم در دست من مانند توپ در دست بچه است (11).
ديدهايد بچه، توپ را به هر طرف و هر جور بخواهد مىاندازد، در حال خشم هم شيطان اينطور بر بشر مسلط مىگردد كه او را به هر حرامى وا مىدارد. چه بسا در آن حال از او كفر سر مىزند مگر كسىكه خدا او را نگه دارد.
❤ |
جلسه دوم: دام شيطان در نذر، عهد و صدقهو قل رب أعوذ بك من همزت الشيطين * و أعوذ بك رب أن يحضرون (12).
خلاصه عرايض شب گذشته اين شد كه بايد مؤمنين به مسأله استعاذه اهميت بدهند و به نص قرآن مجيد، در هر حال بايد از شر شياطين به خدا پناه برد؛ زيرا آنها بشر را رها نكرده و نخواهند كرد. تمام سعى شياطين اين است كه خيرى از انسان سر نزند و اگر سر زند، مىكوشند آن را خراب كنند و به آخر نرسانند.
در بعضى از جاها كوشش آنها شديدتر و سختتر است، خصوصا در سه مورد. ديشب مضمون دو روايت را كه در آن حال حكومت و خلوت با اجنبيه و غضب بود، ذكر كرديم. سه مورد ديگر نيز امشب تذكر داده مىشود: عهد، نذر و صدقه. كسىكه با خدا عهد مىكند كارى انجام دهد، يا ترك كند، يا نذرى مىكند - البته با شرايط صحتش كه در رسالههاى عمليه ذكر شده - شيطان سخت مىكوشد كه اين شخص به نذر و عهدش عمل نكند.
همچنين هنگامى كه مىخواهد در راه خدا صدقهاى بدهد، تمام همتش اين است كه نگذارد، چون با صدقه دادن مؤمن، پشت شيطان شكسته مىشود لذا در بعضى موارد دارد كه مؤمن دست در جيبش كه مىكند تا صدقه دهد، هفتاد شيطانك به دستش مىچسبند تا به هر وسوسهاى كه بتوانند او را باز دارند، با وعده فقر دادن (13)، با وسوسه اينكه مورد لازمترى پيش مىآيد، از كجا كه طرف مستحق باشد. خلاصه كارى مىكند كه پولى در راه خدا خرج نشود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)