❤ |
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
موضوعات تصادفی این انجمن:
- فیلم کوتاه امام جماعت همجنس باز را ببینید.
- زیادی واسه مال دنیا حرص نزن!
- سرچشمه همه بدبختي ها را بشناسيم
- آيا به ياد آوردن گناه ، گناه است و تجديد...
- چگونه از شر شیطان خلاص شویم؟
- ^♥^▬^♥^ ليست تاپيک هاي بخش رذائل اخــلاقی...
- یک تکه گوشت عذابآور!!
- درمان وسواس با رعایت این دو نکته آسان
- کلیپ وحشتناک عذاب غیبت کننده
- چگونه دو میلیون حسنه کسب کنیم!
❤ |
پيشگفتارحضرت آيةالله حاج سيدرضا صدرقدس سره (1300 - 1373) فقيهى عالى مقام، حكيمى توانا،بقيةالسلف دودمانى عريق و مشهور به علم و تقوا و فقاهت، در مشهد مقدس متولد شد. پس ازفراگرفتن دروس مقدماتى در حوزه علميه مشهد، همراه پدر بزرگوارش حضرت آيةالله العظمىسيدصدر الدين صدرقدس سره - كه از مراجع آن زمان بود - به قم مهاجرت كرد. دروس سطح و همچنيندروس خارج فقه و اصول وفلسفه و عرفان را از محضر اساتيد بزرگ حوزه علميه قم از جملهمرحوم والدشان و مرحوم آيةالله العظمى حجت و مرحوم آية الله العظمى امام خمينىقدس سره بهره برده ودر مدتى كوتاه در سايه تلاش و نبوغ خويش، در رديف برجستگان حوزه در آمد و به خاطر جامعيتمنحصر به فرد خويش بين اقران مشار بالبنان گرديد.
آن بزرگوار، در عين دارابودن مراتب عالى اجتهاد در حد مرجعيت و تدريس علوم حوزوى،بيانى شيوا و قلمى محكم و نثرى روان داشت و به علت اين آمادگى علمى و قلمى، توانست آثارىبس گرانبها در علوم مختلف از خود بهجا گذارد; آثارى كه مىتواند الگوى بسيار مناسبى در ارائهعلوم اسلامى در سطوح مختلف باشد.
توام بودن اتقان مطلب با تقواى صاحب قلم، اگر همراه با ژرف انديشى و امانت دارى در ارائهمطلب باشد، مىتواند آثارى بس گرانقدر بيافريند و تشنگان حقيقت را از چشمهسار زلال معرفتسيراب گرداند، و ما در آثار باقى مانده علمى مرحوم آيةالله صدر، اين چنين مشخصاتى را بهوضوحمشاهده مىكنيم.
از خداوند متعال مسالت داريم كه توفيق عنايت فرمايد تا بتوانيم تمام آثار آن مرحوم را به نحوشايسته در اختيار حوزههاى علميه و امت اسلامى قراردهيم.
زندگى نامه مشروح آيةالله صدر در اولين شماره از سلسله آثار ايشان يعنى تفسير سوره حجراتآمده است.
در پايان از مسؤولان محترم مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم كه امكانانتشار اين آثار را فراهم مىكنند، تشكر مىكنم.
سيد باقر خسروشاهى.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
سرآغازاينك جلد سوم كتاب «شب پنجشنبه» به دوستان عزيز تقديم مىشود.
موضوع جلد يكم، استقامتبود كه از بهترين صفات است و به وسيله آن مىتوان خود رابهصفتهاى پسنديده آراست.
موضوع جلد دوم، حسد بود كه از بدترين صفات است و صفتهاى زشت را نيز به ارمغانمىآورد.
بحث از حسد كه پايان يافت، يكى از دوستان پيشنهاد كرد كه موضوع سخن را وجود مقدسحضرت ولى عصرعليه السلام قرار دهيم. اين پيشنهاد به تصويب رسيد و افتخار آن كه يك سال، موضوعسخن ما در شبهاى پنجشنبه در باره آن حضرت باشد، نصيب ما گرديد; اميدوارم كه روزىيادداشتهاى آن، منتشر شود و تقديم دوستان گردد.
پس از اتمام آن بحث، به خاطر رسيد كه در باره يكى از گناهان، سخن گفته شود... دروغ، براىاين كار در نظر گرفته شد.
دروغ، گناهى استبزرگ و كليد گناهان مىباشد و از نظر ارتكاب، آسانترين گناه است وهمهكس در خطر آن، قرار دارد.
بسيارى از گناهان را هر كسى نمىتواند مرتكب شود، ارتكابش شرايطى لازم دارد، ولى دروغرا ناتوانترين اشخاص و بى شعورترين آنها در بيشتر اوضاع و احوال مىتواند مرتكب گردد; ازاين رو شايستگى دارد كه بيش از گناهان ديگر، مورد بحث قرار گيرد، چون خطر ارتكابش بيش ازگناهان ديگر مىباشد.
آيا مىشود با اين گناه شوم، مبارزه كرد؟ آيا مىتوان، اين ميكرب خطرناك را، تا اندازهاى، ازپيكر جامعه دور كرد؟ بايستى توفيق اين كار از خداى بزرگ خواسته شود.
هفتهاى چند، در باره دروغ بحثشد، ولى به عللى نوشته نشد، ليكن خوش بختانه توفيقىحاصل شد كه دروغ بار ديگر مورد بحث قرار گيرد; اينك نوشتههاى آن تقديم مىگردد.
سيد رضا صدر.
9 محرم 1382 / 21 خرداد 1341.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
مقدمهدين راستى و درستىبحث ما درباره دروغ از نظر مكتب اخلاقى و اجتماعى اسلام است.
اسلام، هم از نظر سلبى با دروغ مبارزه كرده است و هم از نظر ايجابى و ترغيب به راستى. از نظرسلبى، راهنمايىهايى براى ريشه كن كردن اين ماده فساد نموده كه در اين كتاب به طور تفصيل بهنظر خوانندگان ارجمند، خواهد رسيد.
اكنون به طور مختصر و كوتاه به مبارزه اسلام با دروغ، از نظر ايجابى و ترغيب به سوى راستى ودرستى اشاره مىشود:
آرى، اسلام دينى است كه براى دعوت به راستى و درستى آمده است و بس.
در قرآن، آيههاى بسيارى در باره راستى و راست گويان، وجود دارد، براى نمونه:
1. «هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم، لهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا،رضىالله عنهم و رضوا عنه، ذلك الفوز العظيم.» (1) .
قرآن در اين آيه بهترين ارزشها و بالاترين پاداشها را براى راست گويان بيان مىكند.
2. «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين.» (2) .
و در اين آيه مسلمانان را به تقوا و بههم قدم بودن با راست گويان، امر مىكند.
3. «و قل رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق.» (3) .
و در اين آيه به پيغمبر خود فرمان مىدهد كه راستى را در آغاز و انجام بخواهد.
پيغمبر اسلام، ملاك مسلمانى را راستى و درستى اعلام فرموده; امام رضاعليه السلام به وسيله پدرانش،سخن جد بزرگوارش رسول خداصلى الله عليه وآله را چنين روايت مىكند:
«نگاه نكنيد به نماز بسيار خواندن و روزه بى شمار گرفتن و حج فراوان رفتن و نيكى چندانكردن و شب را به ذكر زنده داشتن، ولى نگاه كنيد به راستى در گفتار و درستى در امانت دارى.» (4) .
از سخن امام جعفر صادقعليه السلام، كه تفسير فرمايش رسول است، استفاده مىشود كه عبادت بسيار،گواه ايمان كامل نيست، زيرا ممكن استبر اثر عادت باشد كه اگر ترك عبادت كند ناراحت گردد:
«فان ذلك شىء قد اعتاده; فلو تركه استوحش لذلك.» (5) .
پس نشانه ايمان كامل، همان راست گويى و درست كارى است.
باز هم امام صادقعليه السلام مىفرمايد: فريب نماز خواندن و روزه گرفتنشان را نخوريد: «لا تغتروابصلاتهم ولا بصيامهم فان الرجل ربما لهجبالصلاة و الصوم حتى لو تركه استوحش.» ولى آنها را درراست گويى و امانت دارى آزمايش كنيد: «و لكن اختبروهم عند صدق الحديث و اداء الامانة.» (6) .
باز هم امام جعفر صادقعليه السلام مىفرمايد:
«خدا پيامبرى نفرستاد، مگر براى دعوت به راست گفتن و در امانتخيانت نكردن.» (7) .
مردى براى كسب فضيلتبه حضور امام پنجم، محمد باقرعليه السلام شرفياب مىشود. حضرتش، اينسخن را نخستين درس قرار مىدهد:
«راستى را پيش از سخن گويى بياموزيد.» (8) .
امام صادقعليه السلام براى يكى از دوستانش چنين پيام مىفرستد:
«در نظر بگير كه على، نزد رسول خدا، بر اثر چه به اين قرب و منزلت رسيد؟ على به اين مقامنرسيد، مگر بر اثر راستى و درستى.» (9) .
از حديث ديگر چنين استنباط مىشود كه درستى در كردار، معلول راستى در گفتار است; يعنىكسى كه راست گو باشد، درست كار مىباشد.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
امام ششم مىفرمايد:
«من صدق لسانه زكى عمله; (10) .
كسى كه زبانش راستبگويد، رفتارش پاكيزه خواهد بود - يا پاكيزه خواهد شد.»
راستى كليد نيكى و خوبىهاست. كسى كه بدين صفت عالى آراسته باشد و بتواند آن رانگهدارى كند كه شيطان از كفش نربايد، به او مژده بايد داد كه به كردارهاى نيك، آراسته مىباشد و ياآراسته خواهد شد و راستى، وى را به سر منزل نيكان خواهد رسانيد. گفتار پاك از دل پاك ريشهمىگيرد و به رفتار پاك بارور مىشود.
پس حقيقتسه كلمهاى را كه مىگويند از زردشتبه جاى مانده (گفتار نيك، رفتار نيك وانديشه نيك) به يكى تحقق پيدا مىكند و آن، همان گفتار نيك است; زيرا گفتار نيك از انديشه نيكبرمىخيزد; تا انديشه نيك و پاكى دل نباشد، گفتار نيك پيدا نخواهد شد. گفتار نيك، رفتار نيك راثمر مىدهد، بلكه دل را هم نيك مىكند. گفتار نيك كه دگران را نيك مىكند، رفتار گوينده را هم نيكخواهد كرد و چگونه مىشود در خود گوينده تاثير نكند؟!
راست گويى از عظمت روحى ريشه مىگيرد، راست گو، نماياندن حقيقتخويش را بر خودعيب نمىداند و همان كه هستخود را نشان مىدهد. پاكى، درستى، بزرگوارى، نقطه سياهى نيستكه آشكار شدنش ايجاد ناراحتى كند. راست گو اگر چيزى را نداند، ندانستن را براى خويش ننگنمىشمارد تا به دروغ ادعاى دانستن كند، او با كمال سربلندى مىگويد: نمىدانم و در پى ياد گرفتنمىرود. راست گو، داراى شخصيتى است كه دروغ گو فاقد آن مىباشد. راست گو، شجاعت وعظمت روحى دارد و از حقيقت گويى بيمى ندارد.
عظمت روح، عظمت موقعيت مىآورد. راست گو، مورد اعتماد همه مىباشد; اين خود،بالاترين عظمتها ست.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
امير المؤمنينعليه السلام مىفرمايد:
«الا فاصدقوا فان الله مع الصادقين; (11) .
راستبگوييد، چون خدا با راست گويان است.»
اين سخن، بالاترين مژدهها براى راست گويان مىباشد، كه خدا با آنها است; خدايى كه بزرگاست، بى نياز است، قدرتش بالاترين قدرتها ست، كرمش نامتناهى و نعمش بى پايان است.هر ناتوانى چنين قدرتى با او باشد، تواناترين فرد خواهد بود. نيازمندى كه خداى بى نياز و كريم با اوباشد، بىنياز و توانگر خواهد بود. كسى كه خدا با او باشد، چه غم دارد، زيرا چه كم دارد... علىعليه السلامبدين وسيله ساده و آسان، راه خدا را با خود يار كردن نشان مىدهد. خدا هم در قرآنش فرموده:
«كونوا مع الصادقين; (12) .
با راست گويان باشيد.».
علىعليه السلام خودش برترين فرد راست گويان است. هر كس خود را پيرو قرآن مىداند، بايد باعلىعليه السلام باشد.
اگر راستى و درستى در جهان حكومت كند و هدف رهبران بشر، يعنى فرستادگان خدا،جامهعمل بپوشد، جهان، بهشتبرين خواهد شد و آسايش همگانى سرتاسر گيتى را فرا خواهدگرفت. اكنون اين، آرزويى بيش نيست، ولى آرزو بر جوانان عيب نيست.
سيد رضا صدر.
شبجمعه 10 شعبان 1383/6 دى 1342.
پىنوشتها:
1) مائده (5) آيه 119.
2) توبه (9) آيه 119.
3) اسراء (17) آيه 80 .
4) شيخ صدوق، امالى الصدوق، ص 249، مجلس 50، ح 6.
5) محمد بن يعقوب، الكافي، ج 2، ص 105، باب الصدق و اداء الامانة، ح 12.
6) همان، ح 2.
7) همان، ح 1.
8) همان، ح 4.
9) همان، ح 5 .
10) همان، ح 3.
11) بحارالانوار، ج 69، ص 260.
12) توبه (9) آيه 119.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
دروغبزرگترين گناهانامير المؤمنينعليه السلام مىفرمايد:
«ان اعظم الخطايا عند الله اللسان الكذوب; (1) .
بزرگترين گناهان نزد خدا، زبان بسيار دروغ گو است.»
زبان دروغ گو داشتن، يعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسيله زبان، وجود پيدامىكند و زبان يكى از علل وجودى دروغ است. اگر كسى دروغى بگويد، اين كار بازبانش انجام مىگيرد. اگر زبانى بسيار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسيار دروغخواهد گفت.
هر گناهى با عضوى از اعضاى انسان در خارج رخ مىدهد و گناه را مىتوان به آنعضو نسبت داد; چون گناه كار گناه را به وسيله آن عضو انجام داده است. دستخيانتكار داشتن، يعنى دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاك داشتن، يعنى خائن بهناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن، يعنى دروغ گو بودن.
سر آن كه زبان پر دروغ، بزرگترين گناه است، در آينده روشن خواهد شد; اكنونبايد معناى دروغ روشن شود.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
دروغ چيست؟دروغ، سخن بر خلاف حقيقت است و دروغ گو كسى است كه بر خلاف حقيقت،خبرى مىدهد.
شما اگر گرسنه باشيد و به منزل دوستخود برويد، او براى شما غذا بياورد، شمابگوييد من سير هستم، اين سخن دروغ است، چون بر خلاف حقيقت است; شما نيزدروغ گو هستيد، زيرا بر خلاف حقيقتخبر دادهايد.
كم را بيش گفتن يا بيش را كم گفتن، دروغ است و گويندهاش دروغ گومىباشد، چنان كه بود را نبود و يا نبود را بود خبر دادن دروغ گويى مىباشد و نيزبد را خوب و خوب را بد يا كوچك را بزرگ و بزرگ را كوچك خواندن، دروغخواهد بود.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
❤ |
دروغ و دروغ گويىدروغ از صفات سخن است و دروغ گويى از صفات سخن گو و اين دو هميشه باهم يار نيستند. مىشود سخنى دروغ باشد، ولى گويندهاش دروغ گو نباشد، چنان كهممكن است كسى دروغ بگويد، ولى سخنش دروغ نباشد، بلكه راست و مطابقحقيقتباشد.
شما اگر به وقوع حادثهاى اطمينان پيدا كرديد، در صورتى كه آن حادثه رخ ندادهباشد، هنگامى كه از وقوع آن خبر مىدهيد، شما دروغ گو نيستيد، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگويد كه به نظرش بر خلاف حقيقتباشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زيرا به نظرخودش بر خلاف حقيقت، سخن گفته است.
در زبان عربىدر زبان عربى، دروغ را كذب گويند و خبر دروغ را خبر كاذب مىخوانند،چنان كه خود دروغگو را نيز كاذب مىخوانند.
پس در اين زبان، كاذب بودن، هم صفتسخن مىباشد، و هم صفتسخن گو واين اشتراك، ممكن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد كه هر جا كهخبر كاذب پيدا شود، خبر دهنده هم بايد كاذب باشد، يعنى صفت گفته را به گويندهسرايتبدهند.
نظريهاى از قرن سومنظام، دانشمند نامى قرن سوم در دروغ نظريهاى دارد; او مىگويد:
«دروغ، سخن بر خلاف عقيده است، نه بر خلاف واقع.»
نظام براى اثبات صحت نظريهاش به اين آيه شريفه استدلال مىكند:
«والله يشهد ان المنافقين لكاذبون; (2) .
خدا گواهى مىدهد كه منافقان، دروغ گويند.»
منافقان، شرفياب حضور رسول خداصلى الله عليه وآله مىشدند و عرضه مىداشتند كه ماگواهى مىدهيم كه تو رسول خداصلى الله عليه وآله هستى.
خدا در اين سوره مباركه با پيغمبر خود سخن مىگويد و منافقان را به اومىشناساند. خدا مىفرمايد: وقتى كه منافقان نزد تو آمدند و گفتند كه ما شهادتمىدهيم كه تو رسول خدا هستى، با آن كه خدا مىداند كه تو رسول او هستى وليكنبدان كه منافقان دروغ مىگويند.
بيان استدلال: سخن منافقان كه شهادت به رسالتبود، سخنى بود مطابق حقيقت،ولى خدا آنان را دروغ گو خوانده است.
دروغ گو بودن منافقان از اين نظر است كه آنها اين سخن را از روى ايماننگفتند، بلكه در دل، بر خلاف آن، عقيده داشتند; از اين پى مىبريم كه دروغ، سخن برخلاف عقيده است، نه بر خلاف حقيقت.
نظرى به اين نظريهگويا دو چيز، موجب اشتباه اين مرد دانا شده كه دروغ را سخن بر خلاف عقيدهپنداشته، نه بر خلاف حقيقت:
1. غفلت از اين كه كاذب هم صفتخبر قرار مىگيرد و هم صفت مخبر; اوپنداشته كه كاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.
2. گمان آن كه ميان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه مىباشد و اين صورت بهخاطرش نرسيده كه ممكن استخبر دهنده، دروغ گو باشد، ولى خبرش دروغنباشد، لذا نتيجه گرفته كه دروغ، سخن بر خلاف اعتقاد است، نه بر خلاف واقع.
ولى آيه شريفه اگر دليل بر سخن ما نباشد، سخن نظام را اثبات نمىكند، زيراسخن منافقان، راست و عين حقيقتبود، ولى خود آنها در اين حقيقت گويىدروغ گو بودند، چون كلامشان را بر خلاف واقع مىپنداشتند.
علماى بيان، استدلال نظام را چنين ابطال كردهاند كه منافقان، دروغ گوى درشهادت دادن بودهاند.
معماى طاووسطاووس يمنى كه از بزرگان برادران اهل سنت مىباشد و براى خويش مقامشامخى در دانش قائل بوده، به پندار خود معمايى درست كرده بود، آن را از حضرتامام باقرعليه السلام بپرسيد:
كدام مردمى بودند كه شهادت به حق دادند، ولى در عين حال دروغ گو بودند؟
امام فرمود: آنان منافقان بودند، در موقعى كه به رسول خداصلى الله عليه وآله عرض كردند ماشهادت مىدهيم كه تو رسول خدايى با آن كه گفته آنها راستبود، ولى خود آنهادروغ گو بودند. (3) .
منافقانمنافقان كسانى بودهاند كه در زبان، اظهار اسلام مىكردند و خود را پيرورسول خداصلى الله عليه وآله مىخواندند، ولى در دل، دشمن آن حضرت بودند و پيامبرىحضرتش را انكار مىكردند. قرآن آنان را چنين معرفى مىكند:
«برخى از مردم مىگويند كه ما به خدا و روز قيامت ايمان آوردهايم، ولى آنهامؤمن نيستند و مىخواهند خدا و مسلمانان را گول بزنند; آنها خودشان راگول مىزنند و بس، ولى نمىفهمند.» (4) .
«وقتى كه مسلمانان را مىبينند، مىگويند ما ايمان آوردهايم، وقتى كه با همكيشانپليد خود مىنشينند، مىگويند ما با شماييم و مسلمانان را مسخره مىكنيم; خدا همآنها را مسخره مىكند و آنان را رها مىكند تا در اين گمراهى همچنان سر گردانبمانند; اينها كسانى هستند كه هدايت و رستگارى را داده، ضلالت و گمراهى راخريدهاند و تجارتشان سود نكرده است.» (5) .
دستههاى منافقانمنافقان چهار دسته بودهاند:
دستهاى از روى طمع و براى رسيدن به مال و مقام در اسلام داخل شدند. در مياناين دسته، كسانى بودند كه خبر ظهور پيغمبر اسلام از كاهنان عرب به آنهارسيده بود، آنها از موفقيتهاى آن حضرت در آينده اطلاع داشتند، اينان مردمهشيارى بودند و با نقشه كامل در اسلام داخل شدند.
دسته دوم كه زيركى دسته اول را نداشتند، هنگامى كه فتوحات اسلام را ديدند،اسلام آوردند; پيدايش اين دسته، پس از غزوه بدر بود.
دسته سوم، بر اثر فشار محيط و عدم مساعدت اوضاع و احوال با ماندن آنها دركفر به اسلام رو كردند; اين دسته بيشتر اهل مدينه بودند.
دسته چهارم، كسانى بودند كه پس از ايمان آوردن، سست عقيده شده و بى دين ولا مذهب گرديده بودند، ولى طمع يا وضع محيط به آنها اجازه نمىداد كه كفر باطنىخود را آشكار كنند و به طور علنى با پيغمبر اسلام به مخالفتبرخيزند.
منافقان مدينهمنافقان را در ميان پيروان رسول خداصلى الله عليه وآله بايد ستون پنجم كفر ناميد. آنها در ميانمسلمانان ايجاد اختلاف مىكردند و روحيه سربازان اسلام را ضعيف مىكردند، درزير پرده با كفار روابط داشتند.
وقتى كه رسول خداصلى الله عليه وآله به قصد دفاع كفار از مدينه براى غزوه احد خارج شد،«عبدالله بن ابى» سر دسته منافقان مدينه با حضرتش مخالفت كرد و پيشنهاد كرد كهدر مدينه بمانيد و دفاع كنيد. در اين پيشنهاد به قدرى اصرار ورزيد كه كارشان باسعد بن معاذ، رئيس عشيره اوس به مشاجره كشيد.
آيا منظور عبدالله از اين پيشنهاد، تخطئه رسول خداصلى الله عليه وآله و سبك كردن اوامر آنحضرت، پيش مسلمانان بود؟ آيا منظورش ايجاد شكاف و اختلاف ميان مسلمانانبود؟ آيا مىخواست وقتحمله كفار به مدينه، دروازهها را بگشايد و سپاه دشمن راوارد شهر كند؟
وقتى كه نقشهاش نقش بر آب گشت و پيغمبر اسلام با سپاه هزار نفرى اشاز مدينه خارج شد، عبدالله نقشه ديگرى كشيد و خود را در زمره لشكر اسلامقرار داد. در ميان راه به يك بار با سيصد نفر از همكيشانش از سپاه دين جدا شده وبه مدينه باز گشت. (6) .
بايستى بزرگى اين خيانت را در نظر آورد كه بازگشتيا فرار يك سوم سپاه،آنهم به سرعت، چگونه روحيه سربازان را متزلزل مىكند، آن هم سربازانى كه ازفرمانده خود هيچ گونه بيمى نداشته باشند.
منافقان مكىغزوه احد شروع شد. در آغاز، بر اثر رشادت و فداكارى اميرالمؤمنينعليه السلام فتحنصيب مسلمانان گرديد و كفار فرار كردند، ولى همين كه مسلمانان به جمع كردنغنيمتهاى جنگ مشغول شدند، كفار قريش، نيروى پراكنده خود را گرد آورده وناگهان از پشتسر بر مسلمانان تاختند. مردمانى كه سلاح را كنار گذاشته بودندو به جمع آورى غنايم مشغول بودند، از اين غافل گيرى پريشان شدند وپابه فرار گذاشتند. از سپاه هفتصد نفرى به جز شصت هفتاد نفر استقامت نكردند و ازاين گروه به جز دو تن، همگى شهيد شدند; آن دو يكى علىعليه السلام بود و ديگرىابو دجانه انصارى.
علاوه بر بازگشت عبدالله، كه خود روحيه سربازان اسلام را ضعيف كرده بود،غافلگيرى كفار نيز موجب تضعيف بيشتر روحيه آنان گرديد، در نتيجه،رسول خداصلى الله عليه وآله در پيش دشمن تنها ماند و بزرگترين خطر، متوجه هستى اسلامگرديد.
ارتباط منافقان با كفارطبرى مىنويسد: عدهاى از فراريان، تصميم گرفتند كه به وسيله عبدالله بن ابى ازابوسفيان رئيس كفار امان بگيرند!
از اين مطلب چند نكته دقيق تاريخى استفاده مىشود:
يكى آن كه عبدالله بن ابى با ابوسفيان، روابط صميمانه داشتند و گرنه چنين توقعىاز وى صحيح نبود.
ديگر آن كه در ميان كسانى كه با رسول خداصلى الله عليه وآله ماندند و قبل از شروع جنگبازنگشتند، منافقانى موجود بودهاند كه با عبدالله روابط صميمانه داشتهاند، چه اگرصميميتى در كار نبود، انتظار ميانجى گرى از او بى جا بود.
سوم آن كه، اينها از منافقان مدينه نبودند، بلكه منافقانى از مردم مكه بودند كه ازابو سفيان بر خويش بيم داشتند، چون منطقه نفوذ ابو سفيان، تنها مكه بود.
احتمال ديگرى كه در كار هست، اين است كه اينان با عبدالله هم پيمان بودهاند كهاز ميدان نبرد فرار كنند و رسول خدا را به كشتن دهند.
نكته ديگرى كه استفاده مىشود اين است كه نفاق اينان، از نفاق منافقان مدينهپنهانتر بوده، چون آشكارا با آنها هم كارى نمىكردند، بلكه در سر با آنان بودند.
«و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انا معكم; (7) .
وقتى كه شيطانهاى خود را در نهان مىبينند، مىگويند ما با شما هستيم.»
مطلبى كه جلب نظر مىكند، روابط صميمى عبد الله با ابو سفيان بوده، به طورىكه ابو سفيان، شفاعت او را در باره مكهاىها مىپذيرفته و امان مىداده.
آيا اين روابط صميمانه، برخاسته از چه بوده؟ چون تاريخ نمىگويد كه اين دوقبل از اسلام روابطى داشتهاند; اضافه بر اين، قبل از اسلام، ابو سفيان شخصيتىنداشته است.
آيا عبدالله بعد از اسلام به ابو سفيان خدماتى كرده؟ آيا به گردن او حقوقى داشته كهابو سفيان نمىتوانسته تقاضاى عبدالله را نپذيرد؟
پىنوشتها:
1) فيض كاشانى، المحجة البيضاء، ج 5، ص 243.
2) منافقون (63) آيه 1.
3) عوالم العلوم، ج 11، ص 318.
4) بقره (2) آيات 8 - 9.
5) بقره (2) آيات 14 - 16.
6) سيره ابن هشام، ج 3، ص 64، ط، المكتبة العلمية بيروت.
7) بقره (2)، آيه 14.
السلام علیک یا مولا یا ابا صالح المهدی(عج)
http://www.ayehayeentezar.com/galler...8643897250.gif
اخلاق
عرفان ناب
افلاكيان خاك نشين
در محضر عرفا و صلحا
آشنايي با مکاتب عرفاني
تاريخ اسلام
تاریخ ايران زمين
جهان در ائينه تاريخ
حکومت ها ٬ اقوام ٬ ملل و سنت هاي تاريخي
اماکن تاريخي ٬ سرنوشت اشخاص مشهور در تاريخ
دشمن شناسي
ساير مباحث تاريخي
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)