صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 84

موضوع: برزخ{پس از مرگ چه می گذرد}

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض برزخ{پس از مرگ چه می گذرد}


    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مقدمه

    از «لُبُّ اللُّباب» قطب راوندي نقل شده كه در خبر است كه مردگان در هر شب جمعه از ماه رمضان مي آيند و هريك از آنها به آواز گريان فرياد مي زند كه اي اهل من، اي فرزندان من، اي خويشان من، مهرباني كنيد به ما با چيزي، خدا رحمت كند شما را، ما را به خاطز بياوريد، فراموش مكنيد ما را رحم كنيد بر ما و بر غربت ما. رحم كنيد بر ما و بخل نورزيد از دعا و صدقه اي براي ما، شايد خدا شما را نيز رحم كند پيش از آنكه شما نيز مانند ما شويد. اي دريغ كه ما توانا بوديم مانند شما.
    اي بندگان خدا بشنويد سخن ما را و ما را فراموش نكنيد، به درستي كه اين زيادي هاي معاش كه در دست شما است در دست ما بود.
    ما آنها را در راه خدا خرج نكرديمو حق را منع كرديم، اينك آنها وبال (1) ما گرديد و منفعت براي ديگران.
    پس فرياد مي كنند: چقدر نزديك است كه به حال خود گريه كنيد و نغع ندهد، چنانكه ما اكنون گريه مي كنيم و نفع نمي دهد ما را. پس كوشش كنيد پيش از آنكه مثل ما شويد. (2)
    ص: 9

    1- عذاب و سختي
    2- سفينه البحار، ذيل كلمه موت.
    و در «جامع الاخبار» نقل شده كه بعضي از صحابه حضرت رسول صلي الله عليه و آله از آن حضرت نقل كردند كه فرمودند: « هديه بفرستيد براي مردگان خود؛ عرض كرديم، هديه مرده ها چيست؟
    فرمود: صدقه و دعا؛ و فرمود: « ارواح مومنين هر جمعه به آسمان دنيا مي ايند و هر يك از ايشان به آواز حزين و گريان، مقابل خانه ها و منزل هاي خود فرياد مي كنند: اي اهل من و اي پدر من و مادر منو اي خويشان من! خدا شما را رحمت كند، با ما مهرباني كنيد، به آنچه در دست ما بودو اينكه عذاب و حساب آن بر گردن ماست و نفعش براي غير ما. و هريك فرياد مي كنند خويشان خود را كه مهرباني كنيد بر ما به درهمي يا قرص ناني يا جامه اي؛ كه خداوند بپوشاند شما را از جامه بهشت.»
    پس رسول خداصلي الله عليه و آله گريست و ما نيز گريه كرديم، و آن جناب از كثرت گريه قادر به سخن گفتن نبود.
    سپس فرمودند: «اينها برادران ديني شمايند كه زير خاك پوسيده شده اند بعد از سرور و نعمت، پس ندا كنند به عذاب و هلاكت بر جان هاي خود و مي گويند: واي بر ما؛ اگر انفاق مي كرديم آنچه را كه در دست ما بود در راه طاعت و رضاي خداوند، اينك به شما محتاج نبوديم، پس بر مي گردند به حسرت و پشيماني و فرياد مي كنند: زود بفرستيد صدقه مردگان را». (1)
    و نيز در آن كتاب از آن حضرت روايتي است كه فرمود: هر صدقه اي كه براي مرده اي بدهيد ملكي آن را مي گيرد و در طبقي از نور مي گذارد، كه آنچنان درخشنده است شعاع آن كه به هفت آسمان مي رسد، 7.
    ص: 10

    1- جامع الاخبار، ص 197.
    پس بر لب قبر مي ايستد و فرياد مي كند: اَلسَّلامُ عَلَيكُم يا اَهلَ القُبُورِ (1)، اهل شما اين هديه را بسوي شما فرستادند. پس ميّت آن را مي گيرد و به قبر خود مي برد و به وسيله ان هديه خوابگاهش فراخ و وسيع مي گردد.
    پس فرمودند:«آگاه باشيد كه هر كس مرده اي را با صدقه اي مهرباني كند، نزد خدا اجر او مانند كوه اُحُد است، و در قيامت كه سايه اي جز سايه عرش خدا نيست، در سايه عرش خداوند آرام مي گيرد، و زنده و مرده با اين صدقه نجات مي يابند.» (2)
    و حكايت شده كه امير خراسان را در خواب ديدند كه مي گفت: آنچه را كه براي سگان خود مي اندازيد براي من بفرستيد كه به آن محتاجم.
    علامه مجلسي رحمه الله در «زادالعماد» فرموده: بايد كه مردگان را فراموش نكنند زيرا كه دست ايشان از اعمال خير كوتاه گرديده و به فرزندان و خويشان و برادران مومن خود اميدوارند و چشم به راه احسان ايشانند خصوصا در دعا كردن در نماز شب و بعد از نمازهاي فريضه و در مشاهد مشرفه، پدر و مادر را بيش از ديگران بايد دعا كرد و تعمال خير براي ايشان بجاي آورد.
    و در خبر است كه بسا فرزندي كه در حال حيات پدر و مائر عاق ايشان باشد و بعد از فوت ايشان به سبب اعمال خيري كه براي ايشان بجا اورده نيكوكار بوده . بعد از فوت ايشان عاق گردد، به خاطر آنكه اعمال خيري كه بايد براي ايشان بفرستد كم بجاي آورده.
    و عمده خيرات براي پدر و مادر و ساير خويشان آن است كه قرض7.
    ص: 11

    1- سلام بر شما اي اهل قبور.
    2- جامع الاخبار، ص 197.
    ايشان را ادا كند و آنها را از حقوق خدا و خلق بري گرداند، و حجّ و ساير عباداتي كه از ايشان فوت شده سعيب كند به صورت استيجار، يا تبرّع به جاي آورد. (1)
    و در حديث صحيح نقل شده است كه حضرت صادق عليه السلام در شب براي فرزند خود و در هر روز براي پدر و مادر خود دو ركعت نماز مي خواندند و در ركعت اول«انا انزلناه» و در ركعت دوم «انا اعطيناك الكوثر» را مي خواندند(2)
    و به سند صحيح از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است كه:«چه بسا ميتي در تنگي و شدت بوده و حق تعالي به او وسعت دهد و تنگي و فشار را از او بردارد، و به او مي گويند اين فرح و شادي كه براي تو روي داد به خاطر نمازي است كه فلان برادر مومن براي تو بجا آورد.
    راوي پرسيد: آيا دو ميت را در دو ركعت نماز مي توانم شريك كنم؟
    فرمود آري.
    و فرمود كه مردگان شاد مي شوند به دعا و استغفاري كه براي او انجام دهند، چنانچه زنده ها نيز به هديه اي كه براي او مي برند شاد مي شوند.(3)
    و فرمودندكه: «نماز و روزه و حج و صدقه و ساير اعمال خير و دعا به ميت در قبرش وارد مي شود، ثواب آن اعمال، هم براي كسي است كه كرده و هم براي مرده، براي هردو نوشته مي شود ودر حديث ديگر فرمودندكه: هر كس از مسلمانان براي ميّتي عمل صالحي بجاي آورد، خدا ثواب آن را مضاعف مي گرداند، و ميت به آن3.
    ص: 12

    1- يعني يا براي آنها اجير گردد و يا اينكه خودش يا ديگران آن را بجا بياورند. «زادالعماد».
    2- زادالعماد، علامه مجلسي رحمه الله عليه ، ص 573.
    3- زادالعماد، ص 573.
    عمل منتفع مي گردد.
    و در روايتي وارد شده است كه: هر گاه شخصي به نيّت ميّتي صدقه اي بدهد، حق تعالي جبرائيل عليه السلام را امر مي فرمايند كه با هفتاد هزار مَلَك به قبر او بروند و هريك طبقي در دست دارند از نعمت هاي الهي و هر يك به او مي گويند: السَّلام عليك اي دوست خدا، اين هديه فلان مومن است براي تو، پس قبر او روشن مي شود و حق تعالي هزار شهر در بهشت به او كرامت مي فرمايد. و هزار حوري به او ترويج مي فرمايد، و هزار حلّه به او مي پوشاند و هزار حاجت او را روا مي كند.(1)ي.
    ص: 13

    1- از كتاب شريف منازل الاّخره اثر شيخ عباس قمي.
    ص: 14

    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فصل اول: عالم برزخ

    گزارش هاي پس از مرگ


    پس از گرفته شدن جان انسان، روح بالاي بدن قرار مي گيرد. روح مومن را به آسمان ها مي برند و روح كافر را به پايين مي برند. وقتي كه جنازه را حركت مي دهند اگر مومن است صدا مي زند مرا زودتر به منزلم برسانيد اگر كافر است مي گويد عجله نكنيد مرا زودتر به قبر نبريد. هنگام غسل دادن، اگر مومن است در جواب ملكي كه به او مي گويد: آيا دلت مي خواهد به دنيا برگردي؟ مي گويد: نه. ديگر نمي خواهم به تعب و سختي برگردم.
    روح ميّت در تشييع جنازه و هنگام غسل حاضر است. غسّال را مي بيند، تشييع كنندگان را مشاهده مي كند، صحبتشان را مي شنود. لذا امر شده است كه در اطراف ميّت خيلي صحبت و رفت و آمد زيادي نكنند و مشغول ذكر و تلاوت قرآن باشند.
    پس از دفن شدن، وقتي كه تشييع كنندگان بر مي گردنند، و مي فهمند كه غريب و تنها او را رها كرده اند، ناراحت مي شود.
    اوّلين بشارتي كه به مومنن در قبر مي دهند اين است كه خدا تو را و تمام تشييع كنندگان تو را آمرزيد.
    بايد مواظب بود كه رعايت مراسم مذهبي و مستحبّات هنگام احتار و غسل و كفن و دفن را بنمايد مخصوصاً مستحب است وليّ ميّت پس از مراجعت تشييع كنندگان برگردد و تلقينش را بگويد. اين آخرين تلقين است و قبل از آن هم دو تلقين وارد است: يكي در حال احتضار و دوّم در هنگام دفن.(1)4.
    ص: 16

    1- معاد شهيد دستغيب، ص 43 و 44.




    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    معناي برزخ

    برزخ، عالمي حايل بين دنيا و آخرت است؛ عالمي كه ويژگي هاي خود را دارد، و عالم ارواح است و ارواح پس از بردن به آنجا منتقل خواهند شد و اين عالم تا قيامت ادامه خواهد داشت.
    عالمي كه به آن عالم قبر گفته مي شود چنانچه منظور از عذاب قبر، سئوال در برزخ مي باشد.
    ممكن است سئوال شود به چه دليل چنين عالمي وجود دارد؟ محدود بودن آن را تا قيامت چگونه اثبات مي كنيد؟ چه ويژگي هايي دارد و چگونه اين ويژگيها را ادعا مي كنيد؟ ما براي اثبات اصل وجود برزخ، چگونگي حيات برزخي و ويژگي هاي برزخ و برزخيان، راهي ز تمسك به آيان و روايات نداريم؛ از اين رو به سراغ آن دو مي رويم.

    ویرایش توسط مدير محتوايي : 01-10-2023 در ساعت 13:51
    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ادله وجود برزخ

    آيات و روايات متعددي بر وجود برزخ دلالت مي كنند كه در اين فصل به برخي از آنها اشاره مي شود:
    الف)( حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ )(1)؛
    «تا آنگاه كه مرگ يكي از ايشان فرا رسد، مي گويد: پروردگارا! مرا بازگردان شايد در آن چه ترك كرده ام، كار نيكي انجام دهم؛ چنين نيست، اين سخني است كه او گوينده آن است و پيشاپيش آنان برزخي است تا روزي كه برانگيخته خواهند شد.»
    اين آيه شريفه بيانگر اين حقيقت است كه كافران و ستمگران
    ص: 17

    1- سوره مومنون، آيه 100.
    گمراه به هنگام مرگ انجام دادن عمل صالح و جبران گذشته خود، تمناي بازگشت به دنيا را دارند؛ اما بر خلاف انتظارشان گفته مي شود: اين گفتار كلمه اي است كه آنان، فقط بر زبان جاري كرده و بي اثر است و برگردانده هم نمي شوند. براي ايشان برزخي فرا رويشان خواهد بود و ناچار بايد در آن بمانند تا روزي كه برانگيخته شوند.
    ب)(إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ )(1)
    «من به پروردگار شما ايمان آوردم، كلام مرا بشنويد (سرانجام به جرم ايمان كشته و به او) گفته شد: به بهشت وارد شو. گفت: اي كاش قوم من مي دانستند كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيده و مرا در زمره كساني قرار داد كه داراي كرامتند.»
    اين آيه شريفه هم به خوبي بر مدعا دلالت مي كند؛ زيرا وقتي مومن آل ياسين(2) را شهيد كردند، به او گفته شد تا داخل بهشت شود او همج
    ص: 18

    1- يس (36)، 25 . 27.
    2- او مردي مومن بود كه به ياري فرستادگان حضرت عيسي عليه السلام شتافت و مشركان و گمراهان را به پيروي از آنان فراخواند و با شهامت هر چه بيش تر نه تنها خود ايمان آورد «إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ » (يس، 25) بلكه مردم را نيز به حمايت از فرستادگان آن حضرت دعوت كرد و گفت: «يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ » (يس، 21. 20)؛ ولي متاسفانه نه تنها توصيه ها و سفارش ها و نصيحت هاي او در دل سخت مردم اثري نگذاشت، بلكه آتش عداوت و دشمني را در دل آنان بر انگيخته، بر او هجوم آوردند و او را زير دست و پا شهيد كردند. بعضي مثل قتاده معتقد است مردم او را سنگسار كردند و او را در اين حالت مي گفت: «اللهم اقد قومي فانهم لا يعلمون» و با همين حالت از دنيا رفت و حتي گفته اند او را به بدترين وجه (ارّه كردن) شهيد كردند. بعضي از مفسران نام او را حبيب نجار مي دانند كه ششصد سال قبل از اسلام مي زيسته و در همان زمان نيز به پيامبر اسلام ايمان آورده است. گفته شده او در غاري مي زيست و عبادت خدا مي كرد. (ر.ك: ناصرالدين شيرازي، تفسير البيضاوي، ج 4، ص 186. احمد مصطفي مراغي، تفسير المراغي، ج
    آرزو كرد و گفت:
    اي كاش قوم من مي دانستند كه خداوند مرا بخشيده و مرا از گرامي داشته شدگان قرار داده است.
    از اين آيات هم به خوبي عالم برزخ استفاده مي شود؛ وگرنه آرزوي مومن آل يس براي آگاه شدن قومش از حالات او معنا ندارد. اين نكته دلالت مي كند كه قوم وي در دنيا بوده و هيچ گونه اطلاعي از وضعيّت او نداشتند؛ به همين سبب نمي توان گفت كه اين آيه شريفه درباره قيامت است؛ زيرا سياق آيه حاكي از آن است كه بلافاصله پس از مرگ مومن آل يس به او گفته شد: «اُدخِلِ الجَنَّهَ» «وارد بهشت شو» و اين بهشت با بهشت برزخي تناسب دارد. گفتار همراه با آرزوي او (كاش قومم مي دانستند خدا مرا بخشيده و به من منزلتي بس رفيع عمايت فرموده) نيز، مويّد اين مطلب است. (1)
    علامه طباطبائي در ذيل آيه شريفه مي گويد: خطاب «اُدخِلِ الجَنَّهَ» از آن حكايت مي كند كه قومش او را كشتند؛ آنگاه از ساحت الهي به ).
    ص: 19

    1- تذكر دو نكته لازم به نظر مي رسد: در اين كه آرزوي آن شخص در برزخ چه بود، دو احتمال وجود دارد: يكي اين كه آرزو مي كرد قومش از حسن عاقبت او مطلع شوند و احتمال ديگر اين كه ارزو مي كرد قومش همانند او ايمان بياورند تا چنين حالت و حسن عاقبت براي آنان نيز پيدا شود (محمد بن علي شوكاني، فتح القدير، ج 4، ص 366). از روايات استفاده مي شود كه مومن آل يس مقام و منزلتي بس رفيع نزد خداوند دارد: زمخشري از اين ليلي نقل كرده است كه پيامبر صلي الله عليه وآله فرمودند:«الصيقون ثلاثه حبيب النجار مومن آل يس الذي قال يا قوم اتبعوا المرسلين و حزقيل مومن آل فرعون الذي قال اتقلون رجلاً ان يقول ربي اللّه و علي بن ابيطالب و هذا افضلهم.» راستگويان سه نفرند: 1- حبيب نجار يا مومن آل ياسين؛ 2- حزقيل يا مومن آل فرعون و 3- اميرالمومنين علي عليه السلام كه او را از انها افضل است. (جلال الدين سيوطي، الدر المنثور، ج 7، ص 53).
    او ندا شد مه داخل بهشت شود. اين مطلب را آيه بعد(وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ )تائيد مي كند. پس همين كه واژه « قيل ادخل الجنّه» به جاي اخبار از قتل او آورده شده، اشاره به اين معناست كه بين كشته شدن او به دست قومش و امر شدن او به دخول به بهشت، هيچ فاصله اي نبوده و مثل اين كه قتل او به دست آن مردم، همان امر شدن او به دخول بهشت تلقي شده است.(1)
    از ان چه گفته شد بطلان بعضي از ديدگاه ها در تفسير اين آيه شريفه نيز روشن مي شود؛ مانند قولي كه به مجاهد نسبت داده شده كه گفته امر در «ادخل الجنّه» براي بشارت دادن است؛ يعني فرشتگان مرگ (به هنگام قبض روح او) مژده بهشت به او مي دهند كه او را از اهل بهشت است؛ آنگاه پس از برانگيخته شدن در قيامت داخل بهشت مي شود؛ (2) البته روشن است كه اين گفته با آيه شريفه: (يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ)نمي سازد؛ كه از مجموع اينها وجود بهشت برزخي اثبات مي شود.
    رواياتي كه وجود عالم برزخ را تاييد مي كنند

    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تا اين جا آياتي بررسي شد كه وجود عالم برزخ را بيان مي كردند؛ اما علاوه بر آيات، روايات فراواني نيز بر وجود فعلي دلالت دارند كه به اجمال به بعضي از آن ها اشاره مي شود:
    الف) عبدالله بن سنان گويد: از (چگونگي و كيفيت) حوض (كوثر) از امام صادق عليه السلام سوال كردم. حضرت فرمودند: حوضي است كه ما بين بصري (قريه اي از شام) و صنعا قرار دارد ( يا اين كه بزرگي آن به
    ص: 20

    1- الميزان، ج 17، ص 79.
    2- شهاب الدين آلوسي، روح المعاني، روح المعاني، ج 22، ص 228.
    اين مقدار است) آيا دوست داري آن را نمي بيني: عرض كردم: بله، گويد: حضرت دست مرا گرفت به پشت مدينه بردند، سپس پاي (مبارك) خود را به زمين زدند، (ناگهان) نهري را جاري ديدم كه از يك طرف آن آبي سفيدتر از برف جاري بود . از جانب ديگر آن شيري سفيدتر از برف، و در وسط آن شرابي بهتر (و خوشرنگ تر) از ياقوت در جريان بود؛ پس چيزي نيكوتر از آن خمري كه بين (نهر) از كجا سرچشمه گرفته و مجراي آن كجاست؟ فرمودند: اين ها چشمه هايي هستند كه خداوند در كتابش ذكر كرده؛ نهرهايي در بهشت هستند چشمه اي از آب و چشمه اي از شير و چشمه اي از شراب پاك در اين نهر جاري هستند...،
    عرض كردم: فدايت گردم، هيچ گاه روزي را مانند امروز نديدم و فكر نمي كردم مساله از اين قرار باشد.
    حضرت فرمود: «اين كم ترين چيزي است كه خداي تعالي براي شيعيان ما آماده كرده؛ همانا مومن هنگامي كه ازدنيا رفت، روحش به جانب اين نهر آمده، و از باغ هاي (اطراف) آن استفاده مي كند واز شراب آن مي آشامد و به درستي كه دشمن ما هنگامي كه از دنيا برود، روحش به وادي برهوت سوق داده شده و در عذاب آن جاودان گردد و از زقوم (1) آن به او خورانده و از حميمش به او نوشانده شود؛ پس از اين وادي، به خدا پناه ببريد.» (2)
    روايتي كه ذكر شد صراحتاً وجود عالم برزخ و نعمت ها و عذاب هاي 1.
    ص: 21

    1- درختي در جهنم كه ميوه هاي آن غذاي جهنميان بوده و بسيار بد طعم و عطش آور است به طوري كه بعد از خوردن آن به دنبال نوشيدني مي گردندو به آنها حميم (آبي جوشان) داده مي شودكه عذابشان را مضاعف مي كند.
    2- شيخ مفيد، الاختصاص، ص 321.
    آن را تاييد مي كند و به توضيح بيشتر نياز ندارد.



    ب) امام صادق عليه السلام طبق روايتي مي فرمايد:
    (اذ زرتم موتاكم قبل طلوع الشمس سمعوا و اجابوكم و اذا رزتموهم بعد طلوع الشمس سمعوا ولم يجيبوكم)(1)
    «هنگامي كه مردگان خود را قبل از طلوع خورشيد زيارت كنيد (آن ها صداي شما را مي شنوند و شما را پاسخ مي گويند؛ اما اگر بعد از طلوع خورشيد آن ها را زيارت نماييد، مي شنوند؛ اما پاسخگو نيستند.»
    طبيعي است كه اگر عالم برزخ وجود نداشته باشد، روايات اين چنيني هم نبايد معناي معقولي داشته باشند؛ زيرا اگر مردگان به خاك و ماده بي شعور تبديل شوند و حقيقتي ديگر از انسان در عالمي ديگر وجود نداشته باشد تا دعاي خير و زيارت زندگان را بشنوند، نمي توان گفت آنان صداي شما را مي شنوند و پاسخ مي دهند.
    ج) انس بن مالك گويد: رسول خداصلي الله عليه و آله تا سه روز كشته هاي بدر را رها كردند؛ آنگاه (پس از تمام شدن سه روز) نزد آن ها آمده و ايستاده اند و آنان را ندا كرده و فرمودند: اي اباجهل بن هشام، اي اميه بن خلف، اي عتبه بن ربيعه، آيا آن وعده اي را كه پروردگارتان به شما داده بود، حق (و مطابق واقع) يافتيد؟! پس همانا من انچه را كه پروردگارم به من وعده داده بود، حق يافتم.
    هنگامي كه عمر كلام پيامبرصلي الله عليه را شنيد، گفت يا رسول الله چگونه آنان سخن شما را مي شنود و چطور مي توانند جواب شما را بدهند؛ در حالي كه مرداري بيش نيستند؟ پيامبر صلي الله عليه فرمودند: قسم به آن كسي كه جانم در دست اوست! شما نسبت به سخنان من شنواتر از آن ها 7.
    ص: 22

    1- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 102 ص 297.
    نيستيد؛ اما آنان قدرت پاسخگويي ندارند؛ سپس امر كردند تا آن ها را كشان كشان به چاه بدر بيفكنند.(1)
    د) شبيه اين جريان پس از خاتمه جنگ جمل نيز اتفاق افتاد؛ هنگامي كه اميرالمومنين عليه السلام به همراه عمار و ياسر و عده اي از اصحابش كشته هاي جنگ را ملاحظه مي كردند، مطالبي فرمودند: هنگامي كه به كعب بن ثور رسيدند در حالي كه او بر زمين افتاده و قرآن بر گردنش آويزان بود، حضرت امر فرمودند تا قرآن را از گردنش جدا نموده و در جاي پاكي قرار دهند؛ سپس فرمودند:
    «يا كعب بن ثور قد وجدت ما وعدني ربي حقاً فهل وجدت ما وعدك ربك حقّاً؟ ثم قال اضجعوا كعباً فتجاوزه؛ اي كعب بن ثور! آن چه را كه خدا به من وعده داده بود، حق يافتم؛ آيا تو هم آن چه را كه خدا وعده ات داده بود، حق يافتني؟» سپس فرمود: تا او را به پهلو بخوابانند و از (جنازه) او گذشتند.
    همچنين وقتي حضرت ملاحظه كردند كه طلحه روي زمين افتاده، دستور دادند تا او را نيز بنشانند؛ آنگه خطاب به او همان مطالبي را فرمودند كه قبلاً خطاب به كعب بن ثور فرموده بودند. در اين هنگام مردي از قرّا در مقابل آن حضرت ايستاده و عرض كرد:
    يا اميرالمونين! اين چه كلامي است (اين كشته ها شايستگي آن را ندارند تا مورد خطاب قرار گيرند) اينان مرده اند و كلام شما را نشنيده و جواب شما را هم نمي دهند. حضرت فرمودند: همانا آنان كلام مرا مي شنوند. همان طور كه اصحاب قليب (در بدر كه در روايت قبل به 5.
    ص: 23

    1- شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 114 و مسلم بن حجّاج، صحيح مسلم، ج 5، ص 395.
    آن اشاره شد) كلام رسول الله صلي الله عليه وآله را شنيدند، و اگر اجازه داشتند كه جواب بدهند، شگفت زده مي شدي.» (1)
    ه-) و باز از آن حضرت نقل شده كه روزي پس از بازگشت از صفين در پشت كوفه خطاب به قبرستاني كه در آن جا واقع بود، فرمودند: «يَا أَهْلَ اَلدِّيَارِ اَلْمُوحِشَةِ وَ اَلْمَحَالِّ اَلْمُقْفِرَةِ وَ اَلْقُبُورِ اَلْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ اَلتُّرْبَةِ يَا أَهْلَ اَلْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ اَلْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ اَلْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاَحِقٌ أَمَّا اَلدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا اَلْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا اَلْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي اَلْكَلاَمِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ اَلزَّادِ اَلتَّقْوَى»؛ (2)
    «اي كساني كه در ديار وحشتناك ساكنيد و در مكان هاي بي آب و گياه و خالي از اشخاص (به سر مي بريد) و اي اهل قبرهاي تاريك، و اي ساكنان خاك، و اي اهل غربت و دور افتادگان از وطن، اي كساني كه تنهاييدو اي كساني كه ترسانيد، شما كساني هستيد كه قبل از ما رفتيد (شما پيشروانيد) و ما پيروانتان هستيم كه به شما ملحق خواهيم شد؛ اما (اگر از خانه هايتان سئوال كنيد به شما بگويم كه) خانه هايتان را (ديگران) ساكن شدند، زنانتان (نيز) به ازدواج درآمدند و اموال شما تقسيم شد؛ اين خبري بود كه نزد ما بود، شما چه خبر داريد؟ آنگاه حضرت توجهي به اصحاب نمودند و فرمودند: آگاه باشيد اگر آن ها در سخن گفتن ماذون بودند، هر آيينه به شما خبر مي دادند كه بهترين توشه (آخرت) تقواست.»
    و) يونس بن يعقوب گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند: هنگامي كه4.
    ص: 24

    1- شيخ مفيد، الجمل و النصره في حرب البصره، (مصنفات الشيخ المفيد)، ج 1، ص 392.
    2- نهج البلاغه، حكمت 130، ص 492 و شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 114.
    شخصي از دنيا برود (گذشتگان قبل از او) نزد او جمع شده و در باره كساني كه از دنيا رفته اند يا در دنيا باقي مانده اند، از او سئوال مي كنند؛ پس اگر (شخص مورد سئوال) در گذشته است، ولي بر انان وارد نشده گويند: «سقوط كرد» و بعضي از آنان به بعضي ديگر گويند: «دَعُوهُ حَتَّي يَسكُنُ مِمِّا مَرَّ عَلَيهِ مِنَ المَوتِ» (1) او (تازه وارد) رها كنيد تا از مرارت ها و سختي هايي كه مرگ بر او وارد كرده( استراحت نموده و) آرامش پيدا كند.
    همه اين روايات با صراحت از عالمي سخن مي گويند كه ارواح گذشتگان در آن جا هستند؛ عالمي كه نه از سنخ عالمي دنيوي است و نه از سنخ قيامت. (2)
    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ب) امام صادق عليه السلام طبق روايتي مي فرمايد:
    (اذ زرتم موتاكم قبل طلوع الشمس سمعوا و اجابوكم و اذا رزتموهم بعد طلوع الشمس سمعوا ولم يجيبوكم)(1)
    «هنگامي كه مردگان خود را قبل از طلوع خورشيد زيارت كنيد (آن ها صداي شما را مي شنوند و شما را پاسخ مي گويند؛ اما اگر بعد از طلوع خورشيد آن ها را زيارت نماييد، مي شنوند؛ اما پاسخگو نيستند.»
    طبيعي است كه اگر عالم برزخ وجود نداشته باشد، روايات اين چنيني هم نبايد معناي معقولي داشته باشند؛ زيرا اگر مردگان به خاك و ماده بي شعور تبديل شوند و حقيقتي ديگر از انسان در عالمي ديگر وجود نداشته باشد تا دعاي خير و زيارت زندگان را بشنوند، نمي توان گفت آنان صداي شما را مي شنوند و پاسخ مي دهند.
    ج) انس بن مالك گويد: رسول خداصلي الله عليه و آله تا سه روز كشته هاي بدر را رها كردند؛ آنگاه (پس از تمام شدن سه روز) نزد آن ها آمده و ايستاده اند و آنان را ندا كرده و فرمودند: اي اباجهل بن هشام، اي اميه بن خلف، اي عتبه بن ربيعه، آيا آن وعده اي را كه پروردگارتان به شما داده بود، حق (و مطابق واقع) يافتيد؟! پس همانا من انچه را كه پروردگارم به من وعده داده بود، حق يافتم.
    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هنگامي كه عمر كلام پيامبرصلي الله عليه را شنيد، گفت يا رسول الله چگونه آنان سخن شما را مي شنود و چطور مي توانند جواب شما را بدهند؛ در حالي كه مرداري بيش نيستند؟ پيامبر صلي الله عليه فرمودند: قسم به آن كسي كه جانم در دست اوست! شما نسبت به سخنان من شنواتر از آن ها 7.
    ص: 22

    1- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 102 ص 297.
    نيستيد؛ اما آنان قدرت پاسخگويي ندارند؛ سپس امر كردند تا آن ها را كشان كشان به چاه بدر بيفكنند.(1)
    د) شبيه اين جريان پس از خاتمه جنگ جمل نيز اتفاق افتاد؛ هنگامي كه اميرالمومنين عليه السلام به همراه عمار و ياسر و عده اي از اصحابش كشته هاي جنگ را ملاحظه مي كردند، مطالبي فرمودند: هنگامي كه به كعب بن ثور رسيدند در حالي كه او بر زمين افتاده و قرآن بر گردنش آويزان بود، حضرت امر فرمودند تا قرآن را از گردنش جدا نموده و در جاي پاكي قرار دهند؛ سپس فرمودند:
    «يا كعب بن ثور قد وجدت ما وعدني ربي حقاً فهل وجدت ما وعدك ربك حقّاً؟ ثم قال اضجعوا كعباً فتجاوزه؛ اي كعب بن ثور! آن چه را كه خدا به من وعده داده بود، حق يافتم؛ آيا تو هم آن چه را كه خدا وعده ات داده بود، حق يافتني؟» سپس فرمود: تا او را به پهلو بخوابانند و از (جنازه) او گذشتند.
    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همچنين وقتي حضرت ملاحظه كردند كه طلحه روي زمين افتاده، دستور دادند تا او را نيز بنشانند؛ آنگه خطاب به او همان مطالبي را فرمودند كه قبلاً خطاب به كعب بن ثور فرموده بودند. در اين هنگام مردي از قرّا در مقابل آن حضرت ايستاده و عرض كرد:
    يا اميرالمونين! اين چه كلامي است (اين كشته ها شايستگي آن را ندارند تا مورد خطاب قرار گيرند) اينان مرده اند و كلام شما را نشنيده و جواب شما را هم نمي دهند. حضرت فرمودند: همانا آنان كلام مرا مي شنوند. همان طور كه اصحاب قليب (در بدر كه در روايت قبل به 5.
    ص: 23

    1- شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 114 و مسلم بن حجّاج، صحيح مسلم، ج 5، ص 395.
    آن اشاره شد) كلام رسول الله صلي الله عليه وآله را شنيدند، و اگر اجازه داشتند كه جواب بدهند، شگفت زده مي شدي.» (1)

    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدير محتوایی سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    272
    نوشته
    1,469
    صلوات
    200
    دلنوشته
    1
    یا صاحب الزمان ادکنا
    تشکر
    12,343
    مورد تشکر
    3,366 در 936
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ه-) و باز از آن حضرت نقل شده كه روزي پس از بازگشت از صفين در پشت كوفه خطاب به قبرستاني كه در آن جا واقع بود، فرمودند: «يَا أَهْلَ اَلدِّيَارِ اَلْمُوحِشَةِ وَ اَلْمَحَالِّ اَلْمُقْفِرَةِ وَ اَلْقُبُورِ اَلْمُظْلِمَةِ يَا أَهْلَ اَلتُّرْبَةِ يَا أَهْلَ اَلْغُرْبَةِ يَا أَهْلَ اَلْوَحْدَةِ يَا أَهْلَ اَلْوَحْشَةِ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاَحِقٌ أَمَّا اَلدُّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا اَلْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمَّا اَلْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَمَا لَوْ أُذِنَ لَهُمْ فِي اَلْكَلاَمِ لَأَخْبَرُوكُمْ أَنَّ خَيْرَ اَلزَّادِ اَلتَّقْوَى»؛ (2)
    «اي كساني كه در ديار وحشتناك ساكنيد و در مكان هاي بي آب و گياه و خالي از اشخاص (به سر مي بريد) و اي اهل قبرهاي تاريك، و اي ساكنان خاك، و اي اهل غربت و دور افتادگان از وطن، اي كساني كه تنهاييدو اي كساني كه ترسانيد، شما كساني هستيد كه قبل از ما رفتيد (شما پيشروانيد) و ما پيروانتان هستيم كه به شما ملحق خواهيم شد؛ اما (اگر از خانه هايتان سئوال كنيد به شما بگويم كه) خانه هايتان را (ديگران) ساكن شدند، زنانتان (نيز) به ازدواج درآمدند و اموال شما تقسيم شد؛ اين خبري بود كه نزد ما بود، شما چه خبر داريد؟ آنگاه حضرت توجهي به اصحاب نمودند و فرمودند: آگاه باشيد اگر آن ها در سخن گفتن ماذون بودند، هر آيينه به شما خبر مي دادند كه بهترين توشه (آخرت) تقواست.»

    امضاء
    پرکشیدن مجال می خواهد
    آسمانی زلال می خواهد

    اشتیاق پرنده کافی نیست
    چون که پرواز بال می خواهد


صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi