صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41

موضوع: ویژه نامه ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام{اقیانوس کرامت}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    تو سبزترینی به دیده من!
    وقتی که می خواهم بر آینه یادها بوسه زنم
    صبورانه و پرشکیب می آیی و بر بام بلند تاریخ می ایستی.


    نسیم، نغمه محمدی می سراید تا طلوع تو را به خورشید مژده دهد.
    آفتاب هم چهره می پوشاند از شرم دیدار.


    به شاعران می گویم تو را بسرایند؛
    هیچ یک ابهت تو را بر نمی تابند و در ابتدای کلام در می مانند.


    شاعر سپیده دمان، از راه می رسد، بر دو زانوی ادب می نشیند.
    کتاب نام نیکویت را ورق می زند. سوره «والشمسِ»
    رویت را تلاوت می کند


    و به آیه «واللیلِ» گیسویت سوگند یاد می کند که
    سپیدتر از تو ندیده است.


    فجر هم که از راه می رسد، در برابر نور تو رنگ می بازد.
    تو آن زیباترینی که در سپیده دمی روشن، به خاک، مفهومی آسمانی بخشیدی.


    سلام بر تو و بر آن دقایقی که از نام مقدّست معطّر شد.
    سلام بر تو و بر آن دقایقی که به نماز ایستادی ای امام عسکری.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مولا جان، یا ابا محمّد،
    ای آیینه جمال الهی!

    ای منظری که معرّف زیبایی و شکوه خداوندی!
    امروز دریاب دل های شیفته ای را که مفتون اجابت نگاهت شده اند.

    دریاب در اجابت سبز دعایت، قنوتِ دست هایی
    که دخیل به «سامّرای» یادت بسته اند


    و تو را به عظمتِ «موعود واپسین» قسم می دهند.
    برآور حاجت هایمان را مولا!


    مولا! امروز، نام و یادت آسمان و زمین را مفتون خویش کرده است
    و دل ها، پر از شادمانه های «ولایت» توست!


    چه غرورانگیز است یادمانه های امروز و چه مبارک است
    طلوع خورشیدی که مولودش، بشارت رسان «موعود» است.


    مولاجان، یا ابامحمد،
    یا حسن بن علی علیه السلام !


    درود خداوند بر تمام لحظه های آسمانی زندگی ات؛
    چه در مدینه،چه در سامّرا!


    چه آنگاه که «عطر ولادتت»، مشام مدینه را نواخت؛
    چه آنگاه که «سوز شهادتت»، سینه سامّرا را گداخت.


    درود خداوند بر تو و بهاری ترین لحظاتِ خاندانت؛
    که سرشار از شادی و شور است!


    درود خداوند بر تو و شادمانی های امام هدایت
    امام علی بن محمّد علیهه السلام
    درود خداوند بر تو و بهاری که در راه است.


    مولاجان، دردمندانیم، بسته به آستانت نظر!
    عطایمان کن در دنیا زیارتت را و در آخرت شفاعتت را.


    سید علی اصغر موسوی




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اى تجلى خدا سيماى تو
    جلوه حق چهره زيباى تو

    پرچم شيعه به دوشت استوار
    اعتدالش از قد رعناى تو


    كى شود اى جرعه بخش عاشقان
    ساغرى مِى نوشم از صهباى تو

    اى دَهُم فرزند دلبند على
    كى شود بوسه زنم بر پاى تو

    جانثار مكتب پاك توايم
    در شب ميلاد پر غوغاى تو

    سامرا امشب ندارد زائرى
    اى فدايت عاشق شيداى تو

    ميهمان بزم ميلاد توايم
    تا بياد مهدى تنهاى تو

    شيعه مى‏ نازد به نام عسگرى
    يا اباالمهدى امام عسگرى



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آمدي و رودخانه هاي صداقت، از رد قدم هايت جاري شدند .
    نگاهت، نور مي پاشيد، پنجره هاي بي شمار را .


    آسمان، چرخي زد و آبي چشمانت را خيره ماند.
    تو، يازدهمين ستاره منظومه عشقي.


    کلامت، دل هاي کويري و جاهل را باران هدايت بود
    و لب هاي متبرکت، نور را زمزمه مي کرد.


    آمدي، تو يازدهمين چراغ پر فروغ ولايت باشي
    روشنايي انديشه ات را هيچ خورشيدي تفسير نمي تواند.


    تو آمدي و کوچه هاي مدينه را باران شکوفه پوشاند؛
    آمدي و آيينه ها، به پابوسي ات، آب هاي جهان را به انعکاس برخاستند.


    آمدي، تا امانت را به دست آخرين حجت بسپاري
    زمين عدالت را دستان با کفايتت به بار نشاند.


    حضورت، برکت افشان سفره هاي مهرورزي و راستي بود .
    بال هايت، ميله هاي قفس را تجربه کردند،
    تا ما پرواز را از خاطر نبريم وآسمان،
    همچنان شکوه آزادي را به تصوير بنشيند.


    نفس هايت مروج دين محمد بود؛ آن هنگام که
    زمستان تفکر عباسي، جهان اسلام را قبضه کرده بود.

    ايستادي تا امانت خداوند را به دست آخرين حجتش بسپاري.
    کوران ستم را تاب آوردي؛

    به پاسداري کرامت انسان؛
    که سوره عشق، اين چنين تلاوت مي شود.
    عزيزت مي داريم


    به آفتاب مي انديشم که جهان،
    قرن هاست انتظارش را تاب آورده است؛





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    امشب، الفبایِ امامت در مرز تکامُل است.
    امشبْ، یازدهمین سالگردِ میلادِ زندگی است.

    ماه، می سُراید یازدهمین بیتِ قصیده هستی را
    و فریاد می کند در گوشِ خاموشی های شعر.


    ذراتِ هستی به نظاره نشسته اند شَرقی ترین شکوه
    را در پَس کوچه های «سامرا».


    سروها از پشت دیوارهای شَب، قد بر افراشته اند به
    تماشای اعجازی دیگر.


    پایان گرفته است؛ نگرانیِ ریشه دوانده در شریان های خاک.
    این شبنمِ اشک است که می غلطد بر گلبرگِ گونه های «سوسن»،

    گلی که ثمره زندگی اش با طلوع لبخندهای شکوفه
    گسترِ فرزندِ علی به بار نشسته.


    ثانیه ها را بگویید، شتابزده و گریزان به یاریِ
    چشمانِ نَجیبِ «حُدَیثْ» بشتابند.


    صدای باد، در سینه آسمان حبس شده است.
    هیچ صدایی نیست؛

    جُز نوای گریه کودکی معصوم در حوالیِ ملکوتِ خانه علی.

    «حُدَیثْ»! کودک تو حدیث مکرّرِ پاکی ها ست
    و شیرین ترین حادثه ها در بطن تاریخ.


    «حُدَیثْ»! چشم بگشا که نوزاد امروزِ تو، پدر عدالتِ
    مُجَسَّمِ فرداست و بانیِ تمامِ رادْ مردی ها.


    خوب نگاه کن، یا «ابو الحسن»!
    این چشم های معصوم، انوارِ تابناکِ رسالتِ تو را تا کُنجِ
    زندان های تاریک و نمور «معتمد» نیز با خویش خواهندکشید.


    شادباش که تا فتحِ دروازه های نور، راهی نمانده است.
    ای سوارْ بر مرکب راهوارِ رسالت.

    تو آمدی تا اعجازِ کلامت، برای همیشه، چراغ
    درخشانی شود، آویخته بر سقفِ معنا.


    تو آمدی تا هزاران نفر از جویِ زلالِ عرفانِ تو
    بنوشند و مست از باده عشقِ تو شوند.

    بیا که تا فتح دروازه های نور، راهی نمانده است.

    اکرم کامرانی اقدام


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    شیعیان مژده كه از پرده برون یار آمد
    عسكرى پورنقى مظهر دادار آمد

    گشت از كان كرم گوهر پاكى ظاهر
    ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد


    شد تولد ز سلیل آن مه تابنده حق
    سامره از قدمش جنت الانهار آمد

    بهر مولود حسن پورنقى از دل عرش
    تهنیت باد ز خلاق، جهاندار آمد


    با صفات احدى كرد تجلى به جهان
    نور چشم على و احمد مختار آمد

    نام نیكوش حسن، خوى حسن، روى حسن
    باب مهدى زمان كاشف الاسرار آمد

    حامى دین محمد (ص) متولد گردید
    عسكرى فخر زمن سرور و سالار آمد

    فخر ملك دوسرا جان و دل اهل ولا
    خسرو هادى عشر رحمت غفار آمد


    گشت از مقدم وى باغ ولایت خرم
    چون كه از گلشن دین آن گل بى خار آمد

    خواست حق رحمت خود را برساند بر خلق
    صورتى ساخت كه با سیرت دادار آمد


    نور او نور خدا بود به عالم تابید
    روى او شمع هُدى بود شب تار آمد

    خُلق غفارى از او خُوى رحیمى ظاهر
    مظهر ذات خدا آن گل گلزار آمد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    شرقی ترین شکوفه های شکوه،دامن دامن از آسمان مدینه می‌بارید
    و شاد باش فرشته‌های شکوفه پوش، نثار لحظه‌های
    زرد رنگ و زنگار خورده زمین می‌شد.

    شب برات بود و سپیده دم برکات. آفتاب از همه سوی
    لحظه‌ها، طلوع می‌کرد تا زمانه به درک عمیق روشنایی برسد.

    مدینه غرق در شادی بود و ربیع الثانی غوطه ور
    در سروری ناگزیر. پروانه‌های شوق، پی در پی می‌آمدند
    و شالی از پرواز بر دوش نسیم می‌افکندند.

    درختها تا پرنده شدن قد می‌کشیدند
    و لحظه‌های سرنوشت ساز، در شوق جوانه می‌زدند.


    بوی خوش نسیم نیایش، سرتاسر جهان را غرق
    در آهنگ شکوفایی کرده بود.ولایت سبز حضرت امیر علیه السلام
    یک بار دیگر در تبسم معصومانه طفلی، تجلی کرده بود
    و خنده‌های پی درپی «ابو محمد» تازه ترین
    شعر مولا را می‌سرود

    و سرشارترین اشتیاق به دریا پیوستن را به جریان در آورده بود.
    جوّ مدینه، ابری ناپایدار بود و قلب ولایت
    به قرصی مهتاب شبهای شیدایی بود.

    مدینه، عطر آگین عطوفت و طراوت لطیف اطلسیها بود.
    مدینه آبستن نور بود و «ابومحمد» می‌آمد
    تا هویت هول انگیز شب صفتان را روشن کند.

    «ابومحمد» می‌آمد تا تنفس خوش‌بویش،
    جایگزین تعفن رایج حجاز شود.

    "محمد کامرانی اقدام
    "






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    «ابومحمد» می‌آمد
    تا تبسم را به انسان تعارف کند.


    «ابومحمد» می‌آمد تا تردید در خاک خیال تاریخ ریشه ندوانَد
    که روشنی اولین اصلِ حقیقی زیستن است.


    «ابومحمد» می‌آمد تا «معتمدها» را
    به تماشای فروپاشی شیطان و عصیان دعوت کند.

    «ابومحمد» می‌آمد تا پشت میله‌های زندان را خم کند.
    می‌آمد تا خمی به ابرو نیاورد.

    می‌آمد تا تمام سیاه چالها را
    در معرض تابش آفتاب سیمای خویش قرار دهد،


    می‌آمد تا زنبقها در تاریک‌ترین لحظه‌ها برویند.
    می‌آمد تا پشت میله‌های زندان را خم کند،

    میله‌هایی که هیچ زمانی آسمان را درک نمی‌کنند
    و چشمه را نمی‌فهمند.


    «ابومحمد» می‌آمد تا حقارت به اوج تاریخ رسیده را خط بطلانی بکشد.
    «ابومحمد» می‌آمد تا زمینه ساز طلوع فراگیر زندگی باشد.


    از پشت پرده با خلق سخن می‌گفت
    تا نقش پرده غیبت را بر ضمیر روشن دلان هوشیار، حک کند.


    از پشت پرده با خلق سخن می‌گفت تا غربت خویش را بپوشاند
    و زمینه ساز غیبت آخرین حجت خداوندی باشد.


    «ابومحمد» می‌آمد تا هزار توی دلهره و هراس را
    با گامهای استوار خویش به لرزه درآورد.

    می‌آمد تا تشنه‌ترین مدارهای مداوم را
    اسیر جاذبه کهکشانی خویشتن سازد.


    «ابومحمد» می‌آمد پا به پای ذوالفقار علی علیه السلام می‌رفت
    شانه به شانه قافله سالار کربلا و می‌ماند پهلو به پهلوی فاطمه علیهاالسلام


    همیشه پا در رکاب انتظار بود و چشم انتظار پا در رکابترین لحظه‌ها.
    سینه‌اش موج خیز التهاب بود و شانه‌اش، تبعیدگاه زنجیرها،

    آن قدر زلال بود که در حسرت تمام رودها جاری بود.
    آن قدر آرام می‌شکست که قلبش بدون صدا ترک برمی‌داشت.


    آن قدر ستاره بود که تمام شبها، رؤیایش را به خواب می‌دیدند
    و آن قدر «محمد صلی الله علیه و آله» که «ابو محمد» شد.


    "محمد کامرانی اقدام
    "




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    مدینه،عطر آگین عطوفت وطراوت لطیف اطلسیها بود.
    مدینه آبستن نور بود و «ابومحمد» می‌آمد
    تا هویت هول انگیز شب صفتان را روشن کند.

    «ابومحمد» می‌آمد تا تنفس خوش‌بویش،
    جایگزین تعفن رایج حجاز شود.
    «ابومحمد» می‌آمد تا تبسم را به انسان تعارف کند.

    «ابومحمد» می‌آمد تا تردید
    در خاک خیال تاریخ ریشه ندوانَد

    که روشنی اولین اصلِ حقیقی زیستن است.

    «ابومحمد» می‌آمد تا «معتمدها» را
    به تماشای فروپاشی شیطان

    و عصیان دعوت کند.

    «ابومحمد» می‌آمد تا پشت میله‌های زندان را خم کند.
    می‌آمد تا خمی به ابرو نیاورد. می‌آمد تا تمام سیاه چالها
    را در معرض تابش آفتاب سیمای خویش قرار دهد،

    می‌آمد تا زنبقها در تاریک‌ترین لحظه‌ها برویند.
    می‌آمد تا پشت میله‌های زندان را خم کند،
    میله‌هایی که هیچ زمانی آسمان را
    درک نمی‌کنند و چشمه را نمی‌فهمند
    .

    «ابومحمد» می‌آمد تا حقارت
    به اوج تاریخ رسیده را خط بطلانی بکشد
    .
    «ابومحمد» می‌آمد تا زمینه ساز
    طلوع فراگیر زندگی باشد
    .






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    یازدهمین چراغ، روشن شد





    آمدی و رودخانه های صداقت، از رد قدم هایت جاری شدند.
    نگاهت، نور می پاشید، پنجره های بی شمار را.

    آسمان، چرخی زد و آبی چشمانت را خیره ماند. تو،
    یازدهمین ستاره منظومه عشقی.

    کلامت، دل های کویری و جاهل را باران هدایت بود
    و لب های متبرکت، نور را زمزمه می کرد.


    روشنای اندیشه ات را هیچ خورشیدی تفسیر نمی تواند.
    تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند؛

    آمدی و آینه ها، به پابوسی ات، آب های جهان
    را به انعکاس برخاستند.


    آمدی، تو یازدهمین چراغ پرفروغ ولایت باشی.

    معصومه داوودآبادی


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi