این جماعت را خدا فقط برای گریستن آفریده و این شهر را تنها برای تماشا.
آن لحظه که صدایشان کردی، بی پاسخت گذاشتند
و اینک که خاموش شده ای، برایت به سر و سینه می کوبند!
تنهاترین مرد مدینه، به ابوذر می فرماید:
«برو، با صدای بلند، اعلام کن که به خانه هایشان برگردند، ت
شییع جنازه فاطمه علیهاالسلام به تأخیر افتاده!»
کم کم مدینه در سکوت فرو می رود و کودکانت در خویش!
چاره ای جز صبر نیست که اینان وارثان زخم غربت تواند!