صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24

موضوع: مهدويت ومدينة فاضله

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فرمانروايان، مسؤ وليت اداره کشور واتخاذ تصميمات نهايى را بر عهده دارند وياوران بازوى اجرايى آنان در انجام آن، تصميمات هستند. به عقيده افلاطون، کسانى که شايستگى ذاتى حضور در طبقه پاسداران را دارند بايد از همان اوان جوانى تحت تربيت ومراقبت ويژه قرار گيرند تا به تدريج بتوانند در سنين بالاتر، با توجه به استعداد وآموخته ها وتواناييهاى خويش در شمار ياوران وبا فضيلت ترين آنان، به مقام فرمانروايى در آيند. آنان براى ور بودن از هر نوع انگيزه شخصى در کارها از يک نوع زندگى اشتراکى برخوردارند اشتراک در زندگى خانوادگى ودارايى تا از هر نوع احساس مالکيت خصوصى که سر منشأ مفاسد اجتماعى است، فارغ ودر امان باشند. پس از اين افلاطون به ايراد عقيده معروف خويش مى پردازد. آن عقيده که محور اساسى در تأسيس مدينه فاضله را تشکيل مى دهد. عبارت است از حکومت فيلسوفان وحکيمان بر جامعه
    به اعتقاد وى، از ميان طبقه پاسداران تنها کسى که به مقام درک حقايق (يعنى مثل) رسيده است مى تواند عهده دار مسؤ وليت فرمانروايى گردد واو کسى است که حقايق ومصالح توده مردم را به واسطه اتصال با عالم حقيقت بهتر از خود آنان تشخيص مى دهد وتصميمات او به حقيقت ودرستى نزديک تر است. آن گونه که وى در (جمهورى) مى نگارد گرفتارى ونابسامانيهاى بشر، محصول نظامهاى سياسى آشفته است واين مشکلات پايان نمى يابد، مگر اين که فيلسوفان شهريار ويا شهرياران فيلسوف گردند واين مطلب مغز تفکر او در تأسيس مدينه فاضله است.
    (گفتم، اى گلاوکن عزيزم! مفاسدى که شهرها را تباه مى کند، بلکه به عقيده من به طور کلى مفاسد نوع بشر، هرگز نقصان نخواهد يافت، مگر آن که در شهرها، فلاسفه پادشاه شوند، يا آنان که هم اکنون عنوان پادشاهى وسلطنت دارند، به راستى وجدا در سلک فلاسفه در آيند ونيروى سياسى، با حکمت توأما در فرد واحد جمع شود).(6)
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس به طور خلاصه، بافت وسازمان مدينه فاضله افلاطونى چنين است: فيلسوف، به عنوان فرمانروا در رأس هرم تصميم گيرى قرار دارد. طبقه حاکم، طبقه با فضيلت تر وبه يک معنى اشراف جامعه اند که تفاوت گوهرى با ساير طبقات جامعه دارند وبراى بهتر اداره کردن جامعه در يک نظام اشتراکى به سر مى برند واز همان نخست، تحت مراقبتهاى ويژه قرار مى گيرند. (برخى مؤرخان در بيان اختلاف نظام اشتراکى حاکم بر مدينه فاضله افلاطونى با ساير نظامهاى اشتراکى، از آن تعبير به (کمونيسم اشرافى) مى کنند).(7)
    در هر حال، رويکرد وبرداشت او از جامعه مطلوب وآرمان شهر، يک نوع قرأت سياسى - فلسفى نسبت به اين قضيه است وهمچون نظريه مثل وى، از جنبه هاى تخيلى ورؤياگونه ما بعد الطبيعى برخوردار است. خود وى نيز، به تخيلى بودن آن اذعان دارد ودر کتاب (جمهورى) چنين مى گويد:
    (چه بسا مدينه فاضله هرگز تحقق نيابد بلکه به صورت نمونه اى در آسمان باشد تا آرزومندان بتوانند آن را ببينند وماننده آن را در دلهاى خود بنياد نهند).(8)
    حتى او خيلى مهم نمى داند که چنين جامعه اى به وجود بيايد يا نيايد:
    (... اين که چنين حکومتى وجود خارجى داشته يا در آينده وجود پيدا خواهد کرد ويا نه، داراى اهميت نيست... (مهم آن است که مرد حکيم) تنها از اصول يک چنين حکومت پيروى خواهد کرد ولا غير).(9)
    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در واقع، وى تمام نظامهاى سياسى ديگر را مردود مى دانست، به دليل اين که هيچ يک از آنها با فلسفه وطبع حکيمانه سازگار نيست.(10)
    مى بينيم که دغدغه او، يک دغدغه انسانى نيست، بلکه يک نوع دلواپسى فلسفى است. براى انديشه ورانى چون او، مدينه فاضله يک معماى فلسفى - سياسى است که در آن کنجکاويهاى خويش را ارضا مى کنند وقطعات مختلف پازل تفکر را در جايگاه هاى مخصوص آن مى نهند واکنون در چنين بحثى، جايگاه سياسى يک فيلسوف مفقود شده است وآن را بايد يافت، بنابراين مدينه فاضله اى را ترسيم مى کنيم، تا اين جايگاه گمشده يافت شود.
    (فيلسوف، مى تواند به تحصيل معرفتى نايل گردد که نتيجه اش قادر کردن اوست به طرح منشورها وقوانين اساسى کشور، بر پايه اصول عقلانى. از اين قرار ديگر لزومى نخواهد داشت که نوع بشر در انتظار صدقه الهى بنشيند، تا شرايطى که در آن تحصيل فضيلت امکان پذير باشد به وجود آيد. فقط لازم است که فلاسفه بر اريکه قدرت تکيه زنند وبعد از آن، بنا کردن يک دولت خوب ومنطبق با موازين عقلى، کارى دشوار نيست).(11)
    البته افلاطون، از نکات وآرمانهاى ديگرى نيز، چون آرمان عدالت واعتدال در مدينه فاضله سخن مى گويد واين مقوله در سرتاسر کتاب جمهورى، به عنوان رکن ومحور اساسى در بافت انديشه وهمينطور در سازمان مدينه فاضله وى به چشم مى خورد، ليکن باز هم با يک صبغه فلسفى وسياسى نسبت به اين گونه قضايا. به اعتقاد وى:
    (اعتدال مدينه، عبارت است از تبعيت لازم ومقتضى فرمانبرداران از فرمانروايان. عدالت مدينه در اين است که هر کس، بدون دخالت در کار ديگران، مواظب ومتوجه کار خود باشد. همان گونه که فرد، وقتى عادل است که تمام عناصر نفس او به نحو شايسته وهماهنگ کار ويژه خود را انجام دهند وپايين تر نسبت به بالاتر تبعيت لازم را داشته باشد، همين طور مدينه وقتى عادل يا درستکار است که تمام طبقات وافرادى از آنها ترکيب وتأليف شده است وظايف مربوط به خود را به طريقى شايسته وصحيح انجام دهند).(12)
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وما در تمام طول تاريخ تمدن يونان وپس از آن، تا ابتداى عصر جديد، با يک چنين نگرشى مواجه هستيم. ارسطو نيز که به ترسيم جامعه مطلوب مى پردازد، دقيقا، همين رويکرد را دارد، يعنى، يک نوع قرائت فلسفى سياسى نسبت به مدينه فاضله. وى در ابتداى امر، اذعان مى دارد که نظام سياسى براى بهبود وضعيت اجتماع ورفع نابسامانيها تأسيس ‍ مى گردد.
    (هدف جامعه سياسى، نه تنها زيستن، بلکه بهزيستن است..).(13)
    بنابراين، سعادت انسان محور وغايت جامعه سياسى است. اما او تفسيرى خاص از سعادت در ذهن دارد. به اعتقاد وى، سعادت در کاربرد فضيلت است وفضيلت را در دانايى واعتدال بايد جست به همين دليل، انديشه مرکزى او نسبت به مدينه فاضله، حول محور دانايى واعتدال مى گردد، همان ايده هايى که در مابعدالطبيعة واخلاق خويش آنها را پذيرفته وبر آنها تأکيد کرده بود. به همين دليل در هرم سياسى جامعه مطلوب، بايد کسى يا کسانى در رأس قرار گيرند که از فضيلت ودانايى افزون ترى برخوردارند. اين فضايل اگر در يک شخصى جمع آيد، حکومت پادشاهى (مونارشى) که بهترين نوع نظامهاى سياسى مطلوب است، پديد خواهد آمد واگر در گروهى، نوع حکومت مطلوب، نظام آريستوکراسى، يا همان حکومت اشراف وبوالفضولان خواهد بود. البته چون دانايى، تنها ملاک فضيلت به شمار نمى آيد، بلکه اعتدال وميانه روى نيز از شاخصه هاى اصلى است (بلکه از اهميت بيشترى برخوردار است)

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ارسطو ترجيح مى دهد که قاعده ودستور العمل مطلقى در ارتباط با بهترين شيوه زندگى ونظام سياسى جامعه ارائه ندهد، بلکه ضابطه اى کشسان وقابل انطباق با شرايط مختلف پيش روى ما قرار مى دهد. او مى گويد:

    (معيار ما، در تعيين بهترين سازمان حکومت وبهترين شيوه زندگى براى اکثريت کشورها ومردمان، نه فضائلى است که از دسترس عوام به دور باشد، نه ترتيبى است که فقط در پرتو استعدادهاى طبيعى وبه دستيارى ثروت حاصل آيد ونه شيوه حکومتى است که کمال مطلوب ما برآورد، بلکه فقط آنچنان روش زندگى وحکومتى است که بيشتر مردمان وکشورها را آسان ياب وپذيرفتنى باشد... سعادت راستين در آن است که آدمى، آسوده از هرگونه قيدوبند، با فضيلت زيست کند وفضيلت نيز در ميانه روى است. از اين جا بر مى آيد بهترين گونه زندگى آن است که بر پايه ميانه روى ودر حدى باشد که همه کس بتواند به آن برسد، همين معيار بايد درباره خوبى وبدى يک حکومت وسازمان آن درست باشد؛ زيرا سازمان حکومت هر کشور نماينده شيوه زندگى آن است).(14)
    به همين دليل ارسطو، در جامعه اى که افراد طبقه متوسط افزون بر ساير طبقات باشند، حکومت طبقه متوسط را بهترين نوع حکومتها مى داند، زيرا وجود آنان در بدنه تصميم گيرى ضامن تعادل، ثبات وبقاى جامعه وگسترش سعادت همگانى است.
    (پس ناچار، آن حکومتى را بايد از همه بهتر دانست که از افراد همانند وبرابر فراهم آمده باشد. مردم متوسط هميشه زندگى مطمئن ترى از ديگران دارند).(15)
    و در همين جا از حکومت دمکراسى که سمبل حکومت اکثريت تهى دست جامعه در نظر اوست وهمين طور از حکومت اليگارشى که سمبل حکومت اقليت توانگر وتوانمند در جامعه است، به يکسان انتقاد مى کند؛ زيرا هر يک از آنان به گونه اى برهم زننده تعادل واعتدال در جامعه اند.
    با دقت وتأمل در اين فقره، به خوبى مى يابيم که نه در اين نگاه ونه در ديدگاه ياد شده از افلاطون، در هيچ يک، ردپايى از تفکرات انسان مدارانه قرون جديد مشاهده نمى شود.
    قرينه ديگرى که مؤ يد همين ادعاست، ديدگاه نسبتا هم سنگ ومشترک اين دو فيلسوف، نسبت به مسأله برده دارى است. ارسطو، رسما بخشهايى از کتاب (سياست) خويش را به دفاع، توجيه وتفسير بندگى وبرده دارى اختصاص داده است.(16) افلاطون نيز، به طور کلى اساس نظام سياسى مدينه فاضله را بر تفاوت سرشت وگوهر انسانها پايه گذارى مى کند وبر اين باور است که عده اى از مردم، در طبيعت خويش فرودست آفريده شده اند وجنس وجودى آنها از آهن وبرنج است ودسته ديگر که سرشت آنان از طلا ونقره وجود يافته، شايسته سرورى وفرمانروايى هستند وصلاح فرودستان است که يوغ بندگى وپيروى از فرادستان را بر گردن آويزند. اينها همگى نشان از آن دارد که در تفکر گذشتگان، انسان به معناى جديد آن، به هيچ وجه مطرح ومورد اعتنا نبوده است. پس از آن دوره، يعنى با پديد آمدن دوره تسلط کليسا بر تفکر اروپا نيز، همين بى اعتنايى وغفلت استمرار وچهره اى دينى ومذهبى مى يابد؛ چرا که در انديشه کليسايى مدار، همه چيز خداست وکليه امور در آينه وجود او نظاره مى شود. علم، فلسفه، الهيات، اخلاق، هنر وخلاصه همه چيز، جهت گيرى (آن جهانى) دارد، به خدا باز مى گردد ودر او استحاله مى گردد. همه آنان متفقا بر اين اعتقاد بودند که:
    (سعادت مطلق وواقعى در اين جهان دست نمى دهد).(17)
    (فقط در وجود خداوند است که نيکوکارى وسعادت مطلق وجود دارد).(18)

    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (همه اخلاقيات عبارت است از هنر وعلم مهيا ساختن آدمى براى نيل به اين سعادت نهايى وابدى... يعنى ديدن روى خدا... وعالى ترين وظيفه کليسا آن است که مردمان را به سوى سر منزل رستگارى رهبرى کند).(19)
    (شاخص ترين حقايق تاريخ، گواهى مى دهد که بشر با تمرد از فرمان الهى، مرتکب گناهى شد نامحدود، وبه همين سبب، مستحق مجازاتى بى پايان. واقنوم دوم، يا فرزند خدا، با تجلى به صورت بشرى وتحمل بدنامى ورنج مرگ، گنجينه اى از فيض نجاتبخش خود، به وجود آورد که به برکت آن انسان مى تواند على رغم گناهکارى ذاتى، رستگار شود).
    بنابراين، کليسا نيز با طرح (خدامدارى) از شعاع توجه بر انسان بيشتر کاست وبا گذاردن داغ گناهکارى ابدى بر پيشانى وى، همچنان بر عقده هاى تاريخى وى افزود. در بخشهاى آينده، به طور مختصر نشان خواهيم داد که چگونه انسان در عصر جديد، از خواب (خودناباورى) برمى خيزد وچگونه در طول قرنها، به تدريج، جايگاه خويش را در جدول هستى شناسى تغيير مى دهد، تا بتواند تمدنى بر محور (انسانگرايى) بنا نهد. اما پيش از آن مى خواهيم با تبيين انديشه مدينه فاضله از ديدگاه يکى از بزرگترين متفکران اسلامى، تأييد وتکمله اى بر تحليل پيشين داشته باشيم.


    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مدينه فاضله فارابى


    فارابى در قرن چهارم هجرى (دهم ميلادى)، يعنى مقارن با اوج حکومت کليسايى در اروپا مى زيست. ذکر آراى او درباره مدينه فاضله، نه به دليل نزديکى افکار او با افکار متألهان مسيحى است (که در واقع، چنين هم نيست، زيرا ايده هاى فارابى در اين خصوص، تا آن جا که تاريخ نشان مى دهد، همتايى در ميان متفکران مسيحى ندارد).بلکه در نشان دادن روح تفکر قديم نسبت به انسان، که به يکسان در جوامع مختلف دينى تصويرى مذهبى يافته بود، است.
    در نگاه فارابى، جامعه مبناى تعاون اجتماعى در نيل به نيازهاى متنوع انسان است ومدينه فاضله، جامعه اى است که در آن تعاون براى رسيدن به سعادت حاصل مى گردد وامتى که بر اين مهم قيام کنند، امت فاضل به شمار مى آيند.(20)
    در همين جا از ياد نمى بريم که فارابى، به عنوان برجسته ترين منطقى وشارح انديشه هاى افلاطون وارسطو در عصر خود، به شدت ذهنش با افکار فيلسوفان يونان، بويژه افکار نوافلاطونى مأنوس ومألوف بود.(21)
    تأثير آن افکار را در انديشه مدينه فاضله او نيز، به خوبى مى توان مشاهده کرد. فارابى به تبع از افلاطون مدينه را به بدن انسان تشبيه مى سازد ومدينه فاضله، بالطبع بدنى است سالم وبا نشاط. در بدن انسان اعضاى مختلف به لحاظ ساخت (سرشت وفطرت وقدرتهاى طبيعى) ووظايفى که بر دوش دارند، تفاوتهاى بسيارى با يکديگر دارند. در مدينه فاضله نيز، چنين است. اگر در بدن، ما انتظارات خاصى از قلب ومغز به واسطه قواى طبيعى آنها داريم وانتظارات ديگرى از دست وپا، در مدينه فاضله نيز، با چنين ترکيب نامتقارنى مواجه هستيم. در مدينه فاضله، قلبى هست که در واقع همان رئيس مدينه محسوب مى گردد واعضاى ديگرى که بر حسب قواى طبيعى خود در مراتب نازلتر اجتماعى واقع شده اند وهر مرتبه فرمانبردار مرتبه بالاتر وفرمانده نسبت به مرتبه نازلتر است.
    تا اين که به مرتبه اى مى رسيم که، تنها، فرمانبردار هستند وهيچ فرمانبرى ندارند. (از اين سخنان به روشنى رايحه تفاوت وگوهرى انسانها استشمام مى گردد. همان امرى که يکى از تفاوتهاى عمده در تفکر قديم وجديد نسبت به انسان است).فارابى در پى گيرى نظريه خود، خصائص ‍ بسيار سختى براى رييس مدينه ارائه مى دهد که اگر از خصوصيات فيزيکى واخلاقى آن بگذريم، مهم ترين خصلت رئيس مدينه اين است که او بايد به درجه اتصال با عقل فعال ارتقا يافته باشد(22)، تا از آن طريق، يعنى از طريق دريافت وحى والهام، بتواند حقايق امور ومصالح اجتماع را آن گونه که توده مردم، خود، تشخيص نمى دهند، او از افقى بالاتر دريافت داشته وتشخيص دهد واين شخص، کسى نمى تواند باشد جز يک فيلسوف تمام عيار وبه تمام معنى. (وجهه مابعدالطبيعى افکار او نيز در اين جا کاملا آشکار است).
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    سعادت نيز از ديدگاه فارابى، همان تعريف افلاطونى را بر مى تابد. سعادت، عبارت است از خير مطلق وهرچه که در راه رسيدن به آن سودمند افتد، آن نيز خير است.(23)
    راه رسيدن به خير مطلق،زدودن کليه بديهاى ارادى وغير ارادى از بين ملتها ومدينه هاست وکار سياستمدار در مدينه، يعنى پادشاه مدينه پادشاه مدينه فاضله اين است که نظام ترسيم شده آن را چنان استوار وهماهنگ سازد که کليه پاره هاى مختلف آن، در طبقات وسطوح ومنزلتهاى مختلف،در سازگارى با يکديگر به زدودن بديها وجايگزينى خوبيها کمک ومعاونت کنند. در اين ميان، رئيس مدينه، علاوه بر نقش ‍ (انسجام بخش) و(هماهنگ کننده) نقش مهم ديگرى نيز بر عهده دارد وآن، اتصال با عالم علوى است، تا به يک تعبير، از الهامات وامدادهاى غيبى نيز در راه تحصيل اهداف مدينه فاضله، بهره وتوشه گيرد. از طرفى، چون نظام مدينه فاضله فارابى يک نظام سلسله مراتبى وسلسله رياستى است، او تأکيد مى ورزد:
    (هدف، از بين بردن هر نوع شر وتحصيل هر نوع خير است ودر اين راستا، هر يک از مردم مدينه فاضله، بايد مبادى موجودات نخستين ومراتب آنها وسعادت ورياست نخستين مدينه فاضله ومراتب آن رياستها را بدانند ودر مرتبه بعد، افعال واعمالى که معين ومحدود است وبه وسيله آنها سعادت وخوشبختى به دست مى آيد، بشناسند وتنها به دانستن آنها هم اکتفا نکنند وبلکه آنچه مربوط به عمل است، مردم مدينه بايد کلا وجزوا، همه را مورد عمل قرار دهند).(24)
    دستورالعملهاى وى نيز، همانطور که مشاهده مى کنيم، معجونى از راهنماييهاى فلسفى به همراه يک آيين نامه سياسى - اجتماعى سخت است.

    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پس از توصيف مدينه فاضله، فارابى به شرح مدينه هاى ديگرى، در برابر جامعه ايده آل خويش مى پردازد که همگى آنها از نظر او مطرود ومورد انتقادند. اشاره اى مختصر به آن موارد، بويژه ديدگاه منفى فارابى نسبت به آنها، ما را با روح تفکر وى آشناتر مى سازد.
    به اعتقاد وى، در برابر مدينه فاضله، سه نوع مدينه ديگر وجود دارد: مدينه جاهله، مدينه فاسقه ومدينه ضاله. مدينه جاهليه خود مشتمل بر اقسامى است: مدينه ضرورية، نذاله، خسيسه، کرامية، تغلبيه وحرية.

    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2020
    شماره عضویت
    13836
    نوشته
    1,147
    صلوات
    300
    دلنوشته
    2
    مولای منتظران امامت مبارک باد
    تشکر
    669
    مورد تشکر
    556 در 180
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    پاورقى:‌



    (1) (بنياد فلسفه سياسى در غرب) دکتر حميد عنايت: 20، دانشگاه تهران.
    (2) (جمهور)، افلاطون، ترجمه فواد روحانى: 460 ترجمه ونشر کتاب.
    (3) (همان مدرک): 488 - 491.
    (4) در همين رابطه کارل پوپر، فيلسوف نامدار، در کتاب (جامعه باز ودشمنانش) به سختى ريشه هيا فکرى افلاطون را مورد انتقاد قرار مى دهد. اعتقاد وى به اصالت جمع نظام طبقاتى، نابرابرى انسانها در سرشت وحقوق طبيعى (وبه تعبير پوپر، نژادپرستى) ونيز تعريفى که افلاطون از حقيقت وعدالت وديگر واژه هاى انسانى ارائه مى کند از جمله اين موارد است. پوير عقايد افلاطون را مبدأ پيدايش اکثر تفکرات سياسى استبدادى مى داند.
    (5) (جمهور): 202.
    (6) (همان مدرک): 325 - 316.
    (7) (بنياد فلسفه سياسى در غرب): 56.
    (8) (همان مدرک): 46.
    (9) (جمهورى)،: 548.
    (10) (همان مدرک): 360.
    (11) (خداوندان انديشه سياسى)، مايکل ب. فاستر، ترجمه جواد شيخ الاسلامى، ج 1: 195 - 196، اميرکبير.
    (12) (تاريخ فلسفه) فردريک کاپلستون، ترجمه مجتبوى، ج 1: 313؛ (جمهور): 236.
    (13) (سياست)، ارسطو، ترجمه حميد عنايت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى: 123.

    (14) (همان مدرک): 178 - 179.
    (15) (همان مدرک): 180.
    (16) (همان مدرک) بخش 2: 7 - 16.
    (17) (تاريخ تمدن)، ويل دورانت، ج 4: 1310.
    (18) (همان مدرک): 1311.
    (19) (همان مدرک): 1314 - 1315.
    (20) (آراء اهل المدينة الفاضلة)، فارابى: 79.
    (21) (سير فلسفه در جهان اسلام)، ماجد فخرى، ترجمه جمعى از مترجمان: 124.
    (22) (آراء اهل المدينة الفاضلة): 82.
    (23) (سياست مدينة)، فارابى، ترجمه سجادى: 184.
    (24) (همان مدرک): 197.




    امضاء


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi