اخلاق در قران
«طول امل» و به تعبير ديگر «آرزو هاى دور و دراز» از مهمترين رذايل اخلاقى است كه انسان را به انواع گناهان آلوده مى كند ، از خدا دور مى سازد ، به شيطان نزديك مى كند و گرفتار عواقب خطرناكى مى سازد.
البته اصل «آرزو» و «اميد» نه تنها مذموم و نكوهيده نيست ، بلكه نقش بسيار مهمى در حركت چرخ هاى زندگى و پيشرفت در جنبه هاى مادى و معنوى بشر دارد.
اگر اميد و آرزو در دل «مادر» نباشد هرگز فرزندش را شير نمى دهد و انواع زحمت ها و ناراحتى ها را براى پرورش او تحمل نمى نمايد ، همان گونه كه در حديث معروف نبوى 9 آمده است :
الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرها!
اميد و آرزو ، رحمت براى امت من است و اگر اميد و آرزو نبود هيچ مادرى فرزندش را شير نمى داد و هيچ باغبانى نهالى نمى كاشت. (1)
كسى كه يقين كند مثلا امروز روز آخر زندگى اوست يا در آينده بسيار نزديكى از دنيا مى رود ، دست از همه كار مى شويد و در واقع موتور زندگى او خاموش مى شود و چرخ هاى آن از كار مى افتد و شايد يكى از دلايل مخفى بودن پايان عمر هر كس همين باشد كه چراغ پر فروغ اميد و آرزو در دلش خاموش نشود و به تلاش هاى زندگى ادامه دهد.
همان گونه كه در حديثى از حضرت مسيح (ع) مى خوانيم :
«در جايى نشسته بود و پيرمردى را مشاهده كرد كه با كمك بيل به شكافتن زمين مشغول است (و تلاش گرم و مستمرى براى كار كشاوزى دارد) حضرت مسيح (ع) به پيشگاه خدا عرضه داشت : خداوندا اميد و آرزو را از او برگير!
ناگهان پيرمرد بيل را به كنارى انداخت و روى زمين دراز كشيد و خوابيد ، كمى بعد حضرت مسيح (ع) عرضه داشت : بارالها! اميد و آرزو را به او بازگردان! ؛ ناگهان مشاهده كرد كه پيرمرد برخاست و دوباره مشغول فعاليت و كار شد !
حضرت مسيح (ع) از او سؤال كرد كه من دو حال مختلف از تو ديدم ، يك بار بيل را به كنار افكندى و روى زمين خوابيدى ، اما در حرحله دوم ناگهان برخاستى و مشغول كار شدى ؟!
پيرمرد در جواب گفت : «در مرتبه اول فكر كردم من پير و ناتوانم و آفتاب لب بامم ، امروز بميرم يا فردا خدا مى داند ، چرا اين همه به خود زحمت دهم و اين همه تلاش كنم ؟ بيل را به كنار انداختم و بر زمين خوابيدم! ، ولى چيزى نگذشت كه اين فكر به خاطرم خطور كرد از كجا معلوم كه من سالهاى زيادى زنده نمانم ؟ افرادى مثل من بودند و سال ها عمر كردند ، انسان تا زنده است زندگى آبرومند مى خواهد و بايد براى خود و خانواده اش تلاش كند ، برخاستم و بيل را گرفتم و مشغول كار شدم. (2)
به همين دليل براى ايجاد تحرك بيشتر در گروه هاى مختلف اجتماعى بايد اميد به آينده را در دل آنها زنده نگه داشت.
ولى همين اميد و آرزو كه رمز حركت و تلاش انسانهاست و مانند قطرات حياتبخش باران ، سرزمين دل انسان را زنده نگه مى دارد ، اگر از حد بگذرد به صورت سيلابى ويرانگر در مى آيد و همه چيز را با خود مى برد و سرانجام انسان را غرق دنياپرستى و ظلم و جنايت و گناه مى كند.
به همين دليل پيامبر اكرم (ص) «طول امل» را يكى از دو دشمن بسيار خطرناك براى انسان ها شمرده و فرموده است :
«خصلتان اتباع الهوى و طول الامل، فاما اتباع الهوى فانه يعدل عن الحق، اما طول الامل فانه يحبب الدنيا
شديدترين چيزى كه از آن بر شما مى ترسم دو خصلت است : پيروى از هوا و آرزوى طول و دراز ؛ زيرا هواپرستى شما را از حق باز مى دارد و اما آرزوى دور و دراز شما را حريص بر دنيا مى كند. (3)
شبيه همين معنى با كمى تفاوت در نهج البلاغه از اميرمؤمنان على (ع) آمده است. (4)
با اين اشاره به آيات قرآن بازمى گرديم و نتيجه طول امل را در سرنوشت اقوام پيشين و انسانها به طور كلى مورد بررسى قرار مى دهيم :
1- و به خاطر بياوريد كه خداوند شما را جانشينان قوم «عاد» قرار داد و در زمين مستقر ساخت كه در دشت هايش ، قصرها براى خود بنا مى كنيد و در كوه ها براى خود خانه ها مى تراشيد ! بنابراين نعمت هاى خدا را متذكر شويد و در زمين به فساد نكوشيد. (سوره اعراف ، آيه 74)
2- آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانه اى از روى هوا و هوس مى سازيد ؟! * و قصرها و قلعه هاى زيبا و محكم بنا مى كنيد ، شايد در دنيا جاودانه بمانيد ؟! (سوره شعراء ، آيات 129و 128)
3- (منافقان) آنها را صدا مى زنند ، مگر ما با شما نبوديم ؟! مى گويند : آرى ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار (مرگ پيامبر را) كشيديد و (در همه چيز) شك و ترديد داشتيد و آرزو هاى دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان خدا فرارسيد و شيطان فريبكار (نيز) شما را در برابر (فرمان) خداوند فريب داد. (سوره حديد ، آيه 14)
4- آيا وقت آن نرسيده است كه دل هاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل كرده است خاشع گردد ؟! و مانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد ، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان قساوت پيدا كرد و بسيارى از آنها گنهكارند.
(سوره حديد ، آيه 16)
5- بگذار آنها بخورند و بهره گيرند و آرزو ها آنان را غافل سازد ولى به زودى خواهند فهميد. (سوره حجر ، آيه 3)
6- آيا آنچه انسان تمنا دارد به آن مى رسد ؟! * در حالى كه آخرت و دنيا از آن خداست. (سوره نجم ، آيات 24و 25)
7- واى بر هر عيبجوى مسخره كننده اى * همان كس كه مال فراوانى جمع آورى و شماره كرده * او گمان مى كند كه اموالش او را جاودانه مى سازد. (سوره همزه ، آيات 1تا 3)
8- كسانى كه بعد از روشن شدن هدايت براى آنها ، پشت به حق كردند ، شيطان اعمال زشتشان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزو هاى طولانى فريفته است. (سوره محمد ، آيه 25)
تفسير و جمع بندى :
سرچشمه غفلت :
آيات اول و دوم ناظر به قوم «عاد» و «ثمود» است كه پيامبرانى به نام «هود» و «صالح» داشتند اين جمعيت با پيشرفتى كه در كشاورزى و صنعت پيدا كرده بودند سخت سرگرم به دنيا شده و به آن دل بسته بودند و آرزو هاى دور و دراز آنها را در خود غرق ساخته بود و چنان گرفتار غرور و كبر و نخوت شده بودند كه نه تنها كمترين اعتنايى به دعوت خيرخواهانه پيامبرشان هود و صالح نكردند ، بلكه به مبارزه با آنها برخاستند.
قرآن مجيد در نخستين آيه از آيات بالا، از زبان حضرت صالح خطاب به آن قوم سركش چنين نقل مى كند :
به خاطر بياوريد كه قوم عاد به خاطر طغيان از ميان رفتند و خداوند شما را جانشينان آنان قرار داد و در زمين مستقر ساخت كه در دشتهايش قصرها براى خود بنا مى كنيد و در كوه ها (در دل سنگ ها) براى خود خانه هايى مى تراشيد ، به ياد نعمت هاى خدا باشيد و در زمين فساد نكنيد.
واذكروا اذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بواكم فى الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحتون الجبال بيوتا فاذكروا آلاء الله و لاتعثوا فى الارض مفسدين (5)
در دومين آيه وضع قوم «عاد» را شرح مى دهد كه توضيحى است براى آيه قبل كه در باره قوم «ثمود» بود.
از زبان پيامبرشان (حضرت هود) چنين نقل مى كند :
«آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانه اى از سر هوا و هوس مى سازيد ؟ و قصرها و قلعه هاى زيبا و محكم بنا مى كنيد كه گويى در دنيا جاودانه خواهيد ماند.» (اتبنون بكل ريع آية تعبثون * و تتخذون مصانع لعلكم تخلدون) (6)
هود(ع) با اين سخن به آنها مى فهماند كه يكى از علل مهم انحراف شما هوسرانى و تكيه بر آرزو هاى دراز است كه شما را از خدا غافل كرده و در زرق و برق دنيا غرق ساخته است.
«مصانع» جمع «مصنع» به معنى ساختمان و قصر مجلل و محكم است ، اين واژه از ماده «صنع» گرفته شده كه به معنى كار نيكو انجام دادن است ، بنابراين صنع به هر كارى گفته نمى شود ، بلكه به كارهايى اطلاق مى گردد كه داراى امتياز خاصى است.
قوم عاد و ثمود تصور مى كردند كه با اين بناهاى محكم و زيبا و خانه هاى مجللى كه در درون دل كوه ها ايجاد كرده بودند ، مى توانند خود را از آفات و گزند حوادث مصون دارند و ساليان دراز زنده بمانند و به عيش و نوش بپردازند.