صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 25

موضوع: معاد استدلالی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض

    ماهيت مرگ و عوامل هراس از آن

    مرگ آغاز زندگى اخروى

    مرگ ، امرى يقينى است . مردم جهان با همه اختلاف مسيرها و روشهايى كه دارند، از هر جا شروع كنند، سرانجام در يك نقطه ، به هم مى رسند و آن پايان زندگى است ، خواه زندگى تواءم با فقر باشد يا توانايى ، همراه با خوشبختى باشد يا بدبختى . مردم جهان با تمام تفاوتهاى فـكـرى خـويـش ، در حـتـمـى بـودن وقوع مرگ اتفاق نظر دارند و تعبير يقين از مرگ در قرآن ، شايد اشاره اى باشد به همين مطلب (20) ، آنجا كه مى فرمايد:
    ((وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَاءْتِيَكَ الْيَقينُ))(21)
    پروردگار خويش را عبادت كن تا يقين (مرگ ) به تو برسد.
    ((وَ كُنّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدّينَِ حَتّى اَتينَا الْيَقينُ))(22)
    و روز جزا را تكذيب مى كرديم تا يقين (مرگ ) به ما رسيد.


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    مرگ از ديدگاه على (ع )

    حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
    ((مـرگ در نـظـر مـن ، مـانـنـد نـوشـيـدن شـربـت خـنـكـى اسـت كـه انـسـان در روز بـسـيـار گـرم بياشامد.))(23)
    و نيز فرمود:
    ((بـه خـداقـسـم كـه اشـتـيـاق فـرزنـد ابـوطـالب بـه مـرگ ، زيـادتـر از اشـتـيـاق طفل به پستان مادر است .))
    و در هنگام شهادت فرمود:
    ((فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ))(24)
    سوگند به خداى كعبه كه رستگار شدم .
    همچنين على (ع ) فرمود:
    چون فرشته مرگ براى قبض روح ابراهيم خليل اللّه (ع ) آمد، سلام كرد، حضرت جواب سلام او را داد و فـرمـود: آمـدى مـرا بـه سـوى پـروردگـارم بـخـوانـى كـه بـه اخـتـيـار قبول كنم يا به اضطرار شربت مرگ بنوشم ؟ گفت : آمده ام با اختيار تو را نزد پروردگارت ببرم ، پس اجابت كن !، ابراهيم فرمود: آيا ديده اى دوست و يار مهربانى دوست خود را بميراند؟ پـاسـخ آمـد: اى ابـراهـيـم ! هـيچ ، ديده اى كه يار مهربانى از ديدار محبوبش گريزان باشد و ملاقات با او را ناپسند دارد، همانا حبيب دوست دارد محبوب خود را ملاقات كند.(25)

    ویرایش توسط ناظرسایت : 05-02-2024 در ساعت 16:24
    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    عوامل هراس از مرگ

    بـا تـوجـه بـه آيـات قـرآن كـريم و سخنان پيشوايان معصوم (ع ) درمى يابيم كه مرگ ، سبب نيستى انسان نمى شود، بلكه انتقال از زندگانى محدود به زندگانى وسيعتر و كاملتر است . ليـكـن انـسـان بـه سـبـب عـلل و عـوامـلى از مـرگ مـى هـراسـد. بـرخـى از آن عوامل عبارتند از:
    الف ـ دلبستگى شديد به دنيا:
    يـكـى از علل عمده هراس از مرگ ، علاقه و دلبستگى به دنيا و مظاهر آن است . وقتى انسان محبت شـديـد بـه دنـيـا، امـوال ، فـرزنـدان و بـستگان و خويشان پيدا كرد، جدا شدن از آنها براى او دشوار است .
    امـا اگـر عـلاقـه انـسـان بـه دنـيـا در راسـتـاى عـشـق بـه خـدا و كـسـب رضـاى الهـى بـاشـد، دل كـنـدن از ايـن عـلايق و روى آوردن به محبوب حقيقى بسيار آسان خواهد بود، در صورتى كه اگـر مـحـبـت انـسـان نـسـبـت بـه امـوال ، فـرزنـدان ، مـقـام و نـظـايـر آن مستقل و جداى از توجه به خدا باشد موجب مى شود تا انسان از مرگ بگريزد.
    ب ـ هراس از نيستى :
    انسان از نيستى و نابودى مى هراسد؛ مثلاً از فقر مى ترسد چون فقر، نداشتن ثروت است ، از بـيـمـارى مـى ترسد؛ زيرا آن از دست دادن سلامتى است ، از تاريكى مى ترسد چون نور در آن نيست ، از بيابان و خانه خالى مى ترسد، چون كسى را در آنجا نمى يابد. از زلزله و صاعقه و حيوان درنده وحشت دارد، چون او را به نابودى تهديد مى كند.
    بـنـابراين ، علت ترس عدّه اى از مرگ اين است كه مرگ در نظر آنان فناى مطلق است ، امّا اگر مـرگ را هـمـچـون تـولّد نـوزاد از مـادر، تـولدى ديگر بدانيم و معتقد باشيم كه با عبور از اين گذرگاه سخت به جهانى مى رسيم كه از اين جهان بسيار وسيعتر، پر فروغتر و آرام بخش تر اسـت و نـيـز مـرگ را مـرحـله انـتـقال به نوع عاليتر و كاملترى از زندگى بدانيم كه زندگى فـعـلى در مـقـايسه با آن ، مرگ محسوب مى شود، در اين صورت مرگ نه تنها وحشتناك و نفرت انگيز نخواهد بود بلكه زيبا و دوست داشتنى خواهد شد.
    ج ـ ترس از كيفر اعمال :
    گـروهـى نـيـز از مـرگ وحـشـت دارنـد، امـا نـه بـه اين معنا كه مرگ را فناى مطلق بدانند و منكر زنـدگـانـى پـس از آن بـاشـنـد، بـلكـه آن چـنـان پـرونـده اعـمـال خـود را سـيـاه و تـاريـك مى بينند كه گويا با چشمان خود، كيفرهاى سنگين و مجازاتهاى دردنـاك بـعـد از مـرگ را، مـشـاهـده مـى كـنـنـد و يـا حـداقـل چـنـيـن احتمالى را مى دهند و چون بايد پاسخگوى تخلّفات خود باشند از وقوع آن روز وحشت دارند. قرآن كريم مى فرمايد:
    ((وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ اءَبَداً بِما قَدَّمَتْ اءَيْديهِمْ))(26)
    آنان (يهوديان ) به سبب اعمالى كه از پيش فرستاده اند، هرگز تمناى مرگ نمى كنند!
    ايـن آيه اشاره دارد به ادعاى قوم يهود كه خود را از دوستداران حقيقى خدا قلمداد مى كردند. آيه بـالا در مـورد آنـان مـى فرمايد: ادعاى دروغين مى كنند، زيرا اگر راست مى گفتند و دوستدار خدا بودند بايد شوق ديدار خدا و آرزوى مرگ را داشته باشند.
    شخصى از امام حسن عليه السلام پرسيد: چرا از مرگ مى ترسيم ؟ فرمود:
    ((إِنَّكـُمْ اءَخـْرَبـْتـُمْ اخـِرَتـَكـُمْ وَ عـَمَّرْتـُمْ دُنـْيـاكـُمْ فـَاءَنـْتـُمْ تَكْرَهُونَ النَّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرانِ إِلَى الْخَرابِ))(27)
    هـمـانـا شـمـا آخـرت خود را خراب كرده و دنيايتان را آباد كرده ايد، پس ناپسند مى داريد كه از آبادانى به سوى خرابى منتقل گرديد.

    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    لحظه مرگ

    قرآن كريم درباره لحظه مرگ مى فرمايد:
    ((وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ))(28)
    لحظه گيج كننده مرگ ، بحق فرا رسيد، همان چيزى كه از آن فرار مى كردى .
    امام على عليه السلام مى فرمايد:
    ((... پـس سـخـتـيـهـائى كـه بـايـشـان رو آورد بـوصـف در نـمـى آيـد ... و او در بـيـن اهـل بـيـت خـود بـا ديـده (اضطراب و نگرانى آنها را) مى بيند و با گوش (آه و ناله آنها را) مى شـنـود و عـقـلش بـجـا و فـهـم و ادراكش برقرار است ، بفكر مى افتد كه عمر خود را چسان بسر بـرده و چگونه روزگارش را گذرانيده و بياد مى آورد مالهايى كه جمع كرده و براى به دست آوردن آنـهـا (از حـلال و حـرام ) چـشم پوشيده ، و آنها را از جاهايى كه آشكار و مشتبه بوده ، به دست آورده ، بتحقيق زيانهاى جمع آورى آن اموال دچار او گشته و بر جدائى آنها مطّلع شده ، اين امـوال بـعـد از او بـاقـى مى ماند براى زنده ها كه در آنها متنعم بوده خوش مى گذرانند. پس آن امـوال بـى مـشـقت براى غير او است ؛ و بار گران آن بر پشت او مى باشد؛ و آن مرد در گرو آن اموال است ....))(29)

    ویرایش توسط ناظرسایت : 09-02-2024 در ساعت 16:22
    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    كيفيت جان دادن

    در آيات و روايات جان دادن انسان چهار نوع بيان شده است :
    الف ـ افراد خوبى كه راحت جان مى دهند:
    امام صادق (ع ) مى فرمايد:
    ((مـرگ براى مؤ من مانند بوى خوشى است كه آن را مى بويد، پس به سبب آن سستى در بدن و حواسش واقع مى شود، و همه رنج و درد از او قطع مى شود....))(30)
    ب ـ افراد خوبى كه سخت جان مى دهند:
    امام صادق (ع ) فرمود:
    (( ... وَ مـا كـانَ مـِنْ شـَديـدَةٍ فـَتـَمـْحيصُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ لِيَرِدَ الاْ خِرَةَ نَقِيّاً، نَظيفاً، مُسْتَحِقّاً لِثَوابِ الاَْبَدِ ...))(31)
    و آنـچـه (در هـنـگـام مرگ ) از سختيها مى بيند پس براى پاك شدنش از گناهان مى باشد تا در قيامت پاك و پاكيزه ، بگونه اى كه مستحق ثواب ابدى باشد، وارد گردد... .
    البـتـه بـايد توجّه داشت كه سختى مرگ ، كفّاره هر مؤ منى و براى هر گناهى نيست ، بلكه با تـوجـه بـه روايـات ديـگـر بـايـد گـفـت كـه سـخـتـى مـرگ بـطـور اجـمـال ، كـفـّاره گـنـاهـان اسـت بـراى ايـنـكـه پـاكـيـزه و مـسـتـحـق ثـواب ابـدى وارد عالم آخرت گردد.(32)
    ج ـ افراد بدى كه راحت جان مى دهند:
    امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
    ((... وَ ما كانَ مِنْ سُهُولَةٍ هُناكَ عَلَى الْكافِرِ فَلْيُوَفّى اَجْرُ حَسَناتِهِ فِى الدُّنْيا لِيَرِدَ الاْ خِرَةَ وَ لَيْسَ لَهُ اِلاّ ما يُوجِبُ عَلَيْهِ الْعَذابُ ...))(33)
    و آن جان دادنى كه بر كافر آسان باشد براى اين است كه پاداش كارهاى نيكش در دنيا به او داده شود تا به عالم آخرت وارد شود و چيزى جز آنچه موجب عذابش شود براى او نباشد ... .
    يـعـنى راحت مردن كافر، به خاطر تصفيه حسابى است كه خداوند نسبت به كارهاى نيك او انجام مـى دهـد؛ چـون بـعـضـى از كـافـران در زنـدگـى كـارهـاى مـثـبـتـى دارنـد كه آسان مردن پاداش عمل آنهاست .

    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    د ـ افراد بدى كه به سختى جان مى دهند:

    اين اولين سيلى و شكنجه الهى بدكاران ، توسط ماءموران خداست ، قرآن كريم مى فرمايد:
    ((وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ اءَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا
    عَذابَ الْحَريقِ))(34)
    اى پـيـامـبـر! اگر مى ديدى هنگامى كه فرشتگان ، كافران را قبض روح مى كنند، در حالى كه به
    صورت و پشت آنان مى زنند و به آنها مى گويند بچشيد عذاب سوزنده را.
    و نيز مى فرمايد:
    ((اَلَّذيـنَ تـَتـَوَفّيهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى اءَنْفُسِهِمْ فَاءَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ))(35)
    كسانى كه با كفر و گناه ، به خود ظلم كردند، وقتى كه فرشتگان آنان را قبض روح مى كنند (خـود را بـاخـتـه و) تسليم مى شوند (و مى گويند) ما كار بدى نكرده ايم . آرى ! همانا خداوند به آنچه انجام مى داديد آگاه است .
    انـسـانـى كـه در تـمام عمرش حيله و دروغ را پيشه خود مى كرد، حتى در لحظه مرگ هم از اخلاق زشت خود دست بر نداشته ، به خداوند و فرشتگان نيز در حساسترين لحظات دروغ مى گويد.


    ویرایش توسط ناظرسایت : 10-02-2024 در ساعت 19:22
    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    حالات انسان هنگام مرگ و بعد از آن

    هنگامه جان دادن

    زمـان جـان دادن ، از دشـوارتـريـن لحظات زندگى انسان است . جدا شدن از همه آن چيزهايى كه انـسـان بـا آنها انس و علاقه داشته ، و سفر به دنيايى ناشناخته ، آنهم با كوله بارى سنگين از اعمال خوب و بد و سرانجامى نامعلوم !
    آن گـاه كـه غـبـار مـرگ رخ مـى نمايد و بر رخسار آدمى نمودار مى شود فروغ زندگى از نگاه انـسـان رخـت بـر مى بندد، نفس به شماره مى افتد، تپش قلب به كندى مى گرايد، اضطراب ، تـرس و واهـمـه عجيبى سراسر وجود انسان را فرا مى گيرد، اندك اندك حرارت بدن پايين آمده سـرد و سـردتـر مـى شـود، تـا ايـن كـه بـا قـبـض روح كـامـل تـوسـط فـرشته مرگ كالبد انسان بى جان نقش زمين مى شود، و رابطه انسان با حيات دنيوى بكلى قطع مى گردد.
    انـسـان در هنگام جان دادن دستخوش حالتها و شاهد صحنه هايى مى باشد كه از ويژگيهاى اين هنگام محسوب مى شود. به برخى از آن صحنه ها كه انسان در لحظه جان كندن و جان دادن مواجه مى شود مى پردازيم .
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    لحظه بيدارى و حسرت


    واپسين لحظه هاى حيات ، لحظات حساس و پرمخاطره براى محتضر است ؛ زيرا كه شاهد صحنه هـايى بى سابقه در تاريخ زندگى خود است . از جمله صحنه هايى كه براى محتضر پيش مى آيـد ايـن اسـت كـه در حـالى كـه محتضر خود را در ميان جمع خانواده مى بيند اما احساس تنهايى و بـيـگـانـگـى كـرده و دچـار وحشت و اضطراب است ، زيرا ارتباطش ‍ با خانواده قطع مى شود؛ در حـالى كـه با چشم مى بيند و با گوش مى شنود، اما ياراى سخن گفتن ندارد، چون زبان از كار مـى افـتد، از اين رو، نه او قادر است احوال خود را بگويد و نه اطرافيانش مى توانند از وضع او آگـاه شـونـد. او هـمـچـون شـمـع مـى سـوزد و رو بـه خاموشى مى رود و آنها تنها نظاره گر صحنه اند.
    در اين هنگام انسان به خود مى آيد و به ياد گذشته اش مى افتد، و در اين انديشه فرو مى رود كـه عـمـر خـويـش را در چـه راهى تباه كرد؟ دوران زندگى خود را در چه راهى گذراند؟ به ياد ثـروتهايى مى افتد كه بدون توجه به حلال و حرام بودنش جمع آورى كرد؛ و از اين كه عمر عزيز خويش را هدر داده و از آن استفاده صحيح نكرده است انگشت حسرت به دهان مى گيرد، و دست خـود را از پـشـيـمـانـى مـى گـزد؛ و از ايـن افـسـوس مـى خـورد كـه چـرا بـه هـنـگـام مـرگ ايـن مسايل براى او روشن شده و تا آن زمان از او مخفى مانده بود!(36)


    ویرایش توسط ناظرسایت : 13-02-2024 در ساعت 14:58
    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    مشاهده پيامبر و ائمه (ع )

    از جـمـله صـحنه هايى كه محتضر مشاهده مى كند حضور پيامبر(ص ) و امامان معصوم (ع ) نزد خود است .
    علامه محمد باقر مجلسى در اين زمينه مى فرمايد:
    ((بايد اقرار نمود به آنچه در اخبار صحيحه و معتبره وارد شده است از سكرات موت و شدايد آن و كيفيات آن و حاضر شدن رسول خدا (ص ) و ائمه هدى (ع ) در وقت قبض روح هر شخصى از مؤ مـنـان از بـراى بـشـارت دادن و آسان كردن مرگ بر ايشان ، و كافران و منافقان و مخالفان را بـراى زيـادتـى شـدت و صـعـوبـت مـرگ بـر ايـشـان .... احـاديـث در ايـن بـاب مـتـواتـر اسـت ....))(37)
    هـمـان طـور كـه علامه مجلسى فرموده ، روايات در اين باب بسيار است تا جايى كه ايشان به تـواتـر آنـها حكم كرده است .(38) از جمله آن روايات ، شعر امير مؤ منان (ع ) خطاب به حـارث هـمـدانـى اسـت ، كـه بـه گـواهـى عـلامـه مـجـلسـى ، نقل خود اين شعر هم نزديك به تواتر است . امام على (ع ) در اين شعر فرمود:
    يا حارِ هَمْدانٍ مَنْ يَمُتْ يَرَنى
    مِنْ مُؤْمِنٍ اَوْ مُنافِقٍ قُبُلاً(39) اى حارث همدانى هر كس از مؤ من يا منافق كه بميرد مرا در پيش روى خويش مى بيند.

    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    مشاهده فرشته مرگ و برخى فرشتگان ديگر

    يكى از رخدادهاى هنگامه مرگ ، ديدن ملك الموت و برخى فرشتگان همراه اوست . قرآن كريم در آيـات بسيارى بر حضور ملك الموت نزد محتضر و قبض روح او تصريح كرده است . از جمله مى فرمايد:
    ((قُلْ يَتَوَفّيكُمْ مَلَكُالْمَوْتِ الَّذى وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ اِلى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ))(40)
    بـگـو: فرشته مرگ كه بر شما ماءمور شده ، (روح ) شما را مى گيرد، سپس شما را به سوى پروردگارتان باز مى گردانند.
    در مـنـابـع روايى ما روايات زيادى وارد شده كه در آنها از مشاهده فرشته يا فرشتگان قابض ارواح تـوسط محتضر و گفتگوى ميان آنها خبر داده است .(41) از جمله آنها امام سجّاد(ع ) از پيامبر اسلام (ص ) روايت كرده كه فرمود:
    ((هـنـگامى كه فرشته مرگ نزد يكى از منكران و كافران براى قبض روحشان حاضر مى شود و بـا قـبـيـحترين چهره و رخسار ظاهر مى شود، به او مى گويد: بشارت باد بر تو لعنت و غضب الهـى ، بـه خـاطر انكار خدا و پيامبر (ص ) و امامت على (ع ) وصىّ او . سپس مى گويد سرت را بـلنـد كـن و نـگـاه كـن ، پس سرش را بلند مى كند و پيامبر و ائمه (ع ) را زير عرش مى بيند، سپس بهشت را مى بيند كه درهايش باز است و ... به او مى گويد: اگر به خدا و پيامبر و ائمه (ع ) ايمان داشتى ، جايت بهشت بود ....))(42)
    ) در روايـات ديـگـرى نـيـز كه از معصومين (ع ) راجع به مؤ منان وارد شده ، در آنها از مشاهده مـحـتـضـر، فرشته مرگ و برخى فرشتگان ديگر را آنهم با چهره اى زيبا و نشاط آور خبر داده است .(43)


    ویرایش توسط ناظرسایت : 18-02-2024 در ساعت 19:53
    امضاء


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi