صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: معاد در قرآن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    عامل تربيت از نظر اسلام

    در اسلام به اين عامل نيز اهميت بسياري داده شده است. به طوري كه در سوره تحريم مي‌فرمايد:
    يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا و قودها الناس و الحجاره.[14]
    اي كساني كه ايمان آورده ايد(در طاعت حق بكوشيد) خود و خانواده خويش را از آتش دوزخ نگاه داريد، چنان آتشي كه مردم و سنگ خار ،آتش افروزآنند.
    آيه شريفه به اين نظر دارد كه با تربيت الهي خود وخانواده مي‌توان از آتش دوزخ رهائي يافت.
    در جاي ديگر فرموده است:
    قل ان الخاسرين الذين خسروا انفسهم و اهليهم يوم القيامه الا ذلك هو الخسران المبين.[15]
    زيانكاران كساني هستند كه خود و خانواده خويش را در روز قيامت به خسران افكنند، اين همان زياني است كه بر همه آشكار است.
    يعني ، در روز قيامت دسته اي از مردم در زيانكاري و شقوت آشكاري هستند. اينها كساني هستند كه در دنيا از خود و زن و فرزندشان مواظبت نكردند، به تربيت و اصلاح خويش نپرداختند و يا اين كه سوء تربيت داشته اند. از اين دو نمونه آياتي كه ياد آور شديم اهميت اين عامل نيز آشكار است.

    ویرایش توسط ناظرسایت : 25-01-2024 در ساعت 20:18
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    اسلام و قانون

    پوشيده نيست كه اسلام داراي يك سلسله قوانين است. اين قوانين در تمام زمينه هاي لازم از جمله موضوعات حقوقي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، خانوادگي، عبادي و... است.
    قرآن بر رعايت اين قوانين تأكيد فراوان كرده و تعدي از آنها را ظلم خوانده است.
    و من يتعد حدود الله فاولئك هم الظالمون.[16]
    كساني كه از احكام و قوانين الهي سرپيچي كنند، آنها به حقيقت ستم كارند.
    البته، خداوند هيچگاه ستمكاران را هدايت نمي‌كند و آنان از رحمت و عنايت و هدايت الهي محرومند.
    از اين رو، اين عامل نيز مورد تأييد اسلام قرار گرفته است.


    امضاء


  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    اسلام و نظارت ملي

    نظارت ملي تعبير ديگري از امر به معروف و نهي از منكر است و مي‌دانيم كه امر به معروف و نهي از منكر از فروع دين مقدس اسلام است .
    كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله.[17]
    شما مسلمانان نيكوترين و بهترين امتي هستند كه قيام كردند تا مردم را به نيكوكاري فراخوانند و از كار زشت بازدارند و ايمان به خدا آورند.
    يعني ، جامعه هنگامي واقعاً اسلامي است كه در آن امر به معروف و نهي از منكر عملاً تحقق داشته باشد.
    در جاي ديگر آمده است:
    و المومنون و المومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر ...[18]
    مردان و زنان مومن همه ياور و دوستدار يكديگرند، خلق را به كار نيكو فرا مي‌خوانند و از كار زشت باز مي‌دارند.
    با اين اندك، اهميت«نظارت ملي» يا «امر به معروف و نهي از منكر» روشن مي‌شود.

    ویرایش توسط ناظرسایت : 29-01-2024 در ساعت 14:13
    امضاء


  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    محدوديت حوزه عمل ششگانه

    اشاره شد كه«نفس اماره» به وسيله عقل، علم، وجدان اخلاقي، تربيت، قانون و نظارت ملي در حال عادي قابل كنترل و نگاهداري است و همانگونه كه گفتيم اسلام به اين عوامل ششگانه اهميت فراواني داده است تا جائي كه درباره هر كدام از آنها علماي اسلام كتب متعدد و متنوع و بسيار با ارزشي تأليف كرده اند و تحقيقات بسيار دامنه دار و مفيدي در اين زمينه ها به جاي مانده است. اما، همانگونه كه پيشتر نيز گفتيم حوزه عمل اين«عوامل» به مواقع عادي و غير بحراني، محدود مي‌شود و به هنگام شدت يافتن مبارزه دروني و سركشي قواي حيواني و غرايز شهواني هيچ يك از اين عوامل به تنهائي، بلكه همگي آنها نيز، توانائي مقابله با جنود شيطاني نفس اماره را ندارند. بنابراين، عاملي ديگر بايد تا از سركشي و طغيانهاي نفس اماره و طوفاني شدن آن جلوگيري كند. زيرا، چون انسان را خشم بگيرد، نتوان طغيان گذارد، در اين حال حتي فرزندان خود را قرباني مي‌كند. در چنين بحراني عوامل مذكور كي مي‌تواند انسان را حفظ كند؟!

    امضاء


  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    محدوديت علم

    امروزه مگر دنيا علم ندارد؟! پس چرا موشكهاي خانمانسوز بر سر مردم بي دفاع فرود مي‌ريزد؟!
    مگر شكافتن اتم نتيجه پيشرفت علم نيست. پس چگونه با وجود پيشرفت علم ارزشهاي انساني مسخ مي‌شود، ثمره پيشرفتهاي علمي«بمب» مي شود ، بر سر مردم بي دفاع هيروشيما و ناكازاكي فرو مي‌بارد و قريب صد هزار بي گناه را به خاك و خون مي‌كشد؟!
    اينجاست كه به جناب افلاطون بايد عرض كرد اگر چه علم توانس اتم را بشكافد ، ولي هرگز نتوانست نفس شرور آدمي را رام كند، از طغيان تنسان جلوگيري كند و حتي به درنده خوئي و خونخواري او نيز كمك كرد.

    ویرایش توسط ناظرسایت : 05-02-2024 در ساعت 16:18
    امضاء


  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    محدويت تربيت و قانون

    امروزه «تربيت» از مشخصه هاي دنياي يه اصطلاح متمدن است ، به طوري كه حتي براي حمايت از حيوانات نييز قوانين وضع شده است. ام ، در اين جهاني كه قانون از حيوانات حمايت و محافظت مي‌كند ، بر سر مردم ستمديده و مسلمان افغانستان ، لبنان و ايران و ساير مستضعفان بمب فرو مي‌ريزد و مستكبران ، مردم بي دفاع جهان را غارت مي كنند.
    پيداست كه «قانون» و «تربيت» هر دو وجود دارد ، ولي عامل بازدارنده غارتگري و درنده خوئي نيست. زير ،اين دو عامل نيز ، همچون عوامل ديگر تنها در قلمرو محدودي قادر به عملند و چون سركشي غرايز از آن حد تجاوز كند تأثير اين عوامل نيز از ميان مي‌رود.


    امضاء


  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    «معاد» عامل اساسي در كنترل انسان

    عدم توانائي عوامل ياد شده و محدوديت حوزه عمل آنها را بايد در طغيان غريزه «حب دنيا» جستجو كرد. زير ، همه گناهان ريشه در «حب دنيا» دارد و چون اين شهوت سركشي كند، هر قساوتي ممكن مي شود. تنها عامل نيرومند ياراي مقابله با آن را دارد و هيچ يك از عوامل فوق را اين توان نيست. اين عامل همانا«اعتقاد به مبدأ و معاد»است.
    يقين داشتن به عالم برزخ و حساب و كتاب و بهشت و دوزخ عامل اساسي در كنترل و هدايت انسان است.


    ویرایش توسط ناظرسایت : 09-02-2024 در ساعت 16:25
    امضاء


  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    جلسه دوم

    علت انكار معاد

    لا اقسم بيوم القيمه و لا اقسم بالنفس اللوامه ايحسب الانسان النم نجمع عظامه بلي قادرين علي ان نسوي بنانه بل يريد الانسان ليفجر امامه يسئل ايان يوم القيمه.[1]
    قسم به روز بزرگ قيامت و نفس بسيار سرزنش كننده، آيا انسان مي‌پندارد كه استخوانهايش را باز جمع نمي‌كنيم؟(و به روز محشر زنده نمي‌گردانيم؟) بلي قادريم كه سر انگشتان او را هم درست كنيم، بلكه انسان مي‌خواهد آنچه را كه خداوند درباره بهشت و دوزخ وعده داده است، تكذيب كند. از اين رو پيوسته مي‌پرسد كه روز قيامت چرا فرا نمي‌رسد؟!
    انكار و تكذيب روز قيامت و حساب و كتاب براي اين است كه انسان مي‌خواهد هر كاري را كه دوست دارد انجام بدهد و در برابر كارش سد و مانعي وجود نداشته باشد.
    آيات نخست سوره مباركه قيامت اجمالاً به اين اشاره دارد كه اعتقاد به معاد و حساب و كتاب عامل كنترل غرايز و طغيان اميال نفساني انسان است.
    هم چنين در سوره مطففين مي خوانيم كه«انسان اگر به معاد ظن داشته باشد، در خود نيروي كنترل كننده اي مي يابد» و به طريق اولي، يقين داشتن به معاد عامل اساسي براي كنترل اميال نفساني است.
    ويل للمطففين الذين اذا اكتالوا علي الناس يستوفون و اذا كالوهم او وزنوهم يخسرون الا يظن اولئك انهم مبعوثون ليوم عظيم.[2]
    واي به حال كم فروشان، آنانكه چون از مردم چيزي بستانند، تمام بستانند و چون چيزي به كسي دهند كم‌دهند. آيا آنها گمان ندارند كه برانگيخته مي‌شوند؟! و آن روز روز بسيار بزرگي است؟!
    البته تنها«كاسب» مصداق آيه مباركه نيست، بلكه پاسداران كم كار و كارمنداني كه به وظيفه خود عمل نمي‌كنند، و همه كساني كه در برابر حقوقي كه دريافت مي‌كنند كار لازم را انجام نمي دهند مصاديق اين حكم كلي هستند. بديهي است، چون انسان به سختي جان كندن، كه اولين مرحله حيات اخروي است ايمان داشته باشد، هرگز سركشي نمي‌كند. در اينجا به دو نمونه از جان كندن اشاره مي‌كنيم تا گوشه اي از سختي مرگ را بنمايانيم.

    امضاء


  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    نمونه اول

    در كتاب لقاءالله آمده است كه مرده اي حالت خود را هنگام قبض روح و جان كندن با حضرت سلمان اينگونه بيان كرد:
    «اي سلمان اگر بدن مرا قيچي مي كردند و با اره استخوانهايم را مي‌بريدندد برايم آسان‌تر از يك لحظه جان كندن بود، با آنكه من از اهل خير و سعادت بودم. او به سلمان گفت: در هنگام مرگ، ناگاه شخص تنومندي را در ميان آسمان و زمين ديدم. او نگاهي تند داشت. همين كه به چشم و زبان و گوش من اشاره اي كرد كور و كر و لال شدم... با آنكه فرشته مرگ مرا مژده داد كه از نيكوكاران هستم، اما آن شخص به من نزديكتر شد و گرفتن روح از هر يك از اندامم را آغاز كرد. اين لحظات چنان سخت بود كه گوئي از آسمان به زمين مي افتادم، سر انجام به سينه ام رسيد و روحم را يكباره از پيكرم بيرون كشيد. اين مرحله آن چنان دشوار و شكننده بود كه اگر بر كوهها واقع مي‌شد از شدت آن آب مي‌شدند».

    ویرایش توسط ناظرسایت : 10-02-2024 در ساعت 19:21
    امضاء


  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,531
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    نمونه دوم

    شيخ مفيد(ره) از امام صادق(ع) روايتي بدين مضمون نقل مي‌كند: چون خداي تعالي بخواهد روح فاجري را بگيرد، به فرشته مرگ دستور مي‌دهد كه با همكاران خود به نزد دشمن خدا برود و روح خبيثش را بگيرد و به دوزخش بيندازد. آنگاه ملك الموت با چهره خشمناك و پر هيبت و تاريك مي آيد و در حاليكه نفسش مانند شعله هاي آتش و چشمانش همچون برق جهنده است و صدايش به رعد كوبنده مي ماند. سرش در آسمان و پاهايش در هواست. يك پا در مشرق دارد و پاي ديگر در مغرب. به دست ميله هايي با شاخه هاي بسيار دارد و پانصد نفر از فرشتگان به همراه اويند. همراهان هر يك تازيانه اي آتشين به دست و بالاپوشي سياه و درشت باف به تن دارند. آنان به اتفاق«سحقطائيل» مامور عذاب كه قطعه اي از آتش دوزخ به همراه دارد، به فاجر نزديك مي شوند و جرعه اي از شراب دوزخ در گلويش مي ريزند. عقلش حيران مي‌شود، شروع به ناليدن مي‌كند و با التماس مي‌گويد:«مرا به دنيا باز گردانيد». ولي پاسخ مي‌شنوند كه هرگز! بازگشت به دنيا ممكن نيست. پس«ملك الموت» سيخهائي را كه در دست دارد در بدنش فرو مي‌كند و با آنها گرفتن روحش را از قسمت پا آغاز مي‌كند. وقتي روحش به زانو مي‌رسد، فرشته موكل از حركت باز مي‌ايستد و به مدد كارانش دستور مي‌دهد كه به او تازيانه بزنند تا سختي جان كندن را حس كند. سپس كندن را از سر مي‌گيرد و هنگاميكه روح به گلوگاهش مي‌رسد او را به زير شلاق مي‌گيرند و اين آيات الهي را تلاوت مي‌كنند.
    اخرجو انفسكم اليوم جزون عذاب الهون بما كنتم تقولون علي الله غير الحق و كنتم عن آياته تستكبرون.[3]
    جانهاي خويش را خارج كنيد كه امروزه كيفر شما عذاب خوار كننده‌اي است. زيرا درباره خداي تعالي سخنان نا حق گفتيد و از آيات و حكم او گردن كشي و تكبر نموديد.
    پس از گرفتن جانش، بدن او را در زير پتك مي‌گذارند و استخوانهايش را از نوك انگشتان تا حدقه چشمانش خرد مي كنند. پس آنگاه بوي تعفن از او بر مي‌خيزد. به طوري كه اهل آسمان آزرده مي‌شوند و به نفرين فاجر كه خداي تعالي لعنتش كرده است مي‌پردازد.

    امضاء


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi