صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 42

موضوع: ویژه نامه وفات حضرت زینب علیها السلام * شکوه پایداری*

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    پلک بر هم بگذار!



    زینبم، چشم بر هم بگذار!
    چشم بر این دنیای پرآشوب و هیاهو فرو بند!

    دیگر آسوده شدی مادر، از آنکه ناله بی مادری را در
    گلو خفه کنی و شبانه در پی تابوت من بدوی؛

    بار سترگ امانت مرا به دوش بکشی و حسرت زده
    دستان گرم مادری که گیسوانت را ببافد،
    برای برادرانت جای خالی او را پر کنی.


    دیگر آسوده شدی مادر، از اینکه تنهایی و غربت پدرت علی
    را در کوچه های مدینه ببینی و غم سنگینی که
    کمر مرا خم کرد در دل کوچکت جای دهی.


    عزیز مادر! دیگر آسوده شدی از دیدن فرق شکافته
    عدالت و کاسه های شیر در دست یتیمان بی پدر مانده کوفه.


    پاره تن مادر! چشم فرو بند بر تزویر معاویه و طمع یاران
    دنیازده. دیگر آسوده شدی از فرو دادن جرعه های
    زهری که جگر حسنم را هزار پاره کرد.


    زینبم! دیگر آرام بگیر.
    از سعی میان صفای گودال تا مروه خیمه گاه
    چشم فرو بند بر قامت رعنا و خونین علی اکبر
    و لاله های شکفته بر سپیدی گلوی اصغر!


    دیگر علمداری از سمت شط برنمی گردد و دیگر خورشیدی
    که عاشقش بودی، بر فراز گودال طلوع نخواهد کرد.


    عزیز دلم! خطبه هایت، ستون های ستم را لرزاند.
    شرم را بر چهره بی وفایی، و عجز و
    زبونی را درچشمان آن پست دیدم؛
    ن گاه که از حنجره پاک تو، «ما رأیت الا جمیلا» جاری شد.


    دختر دردانه ام! اینک، کنار بسترت به استقبال آمده ام.
    صدای «یا ایتها النفس المطمئنه» تمام ملکوت
    را پر کرده است؛

    زینبم، پلک بر هم بگذار!

    فاطره ذبیح زاده


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بانوی آسمانی



    هنوز صدای زنجیره های اسارت از یادمان نرفته است.
    هنوز صدای قدم های خسته کاروان در خواب های
    نیمه تماممان تکرار می شود.


    هنوز بوی گریه های به خون آغشته، نفسمان را بند می آورد.
    هنوز روضه های عاشورا، لالایی کودکان بی گهواره ای
    می شود که خواب ظهر عاشورا می بینند.

    هنوز...؛ اما چه زود ما را با این همه درد، تنها می گذاری!
    هنوز شانه های ما به سنگینی این همه درد، عادت نکرده است.


    هنوز ما محتاج دست های مهربان توییم.سنگ صبور بنی هاشم!
    بانوی آسمانی که روزهاست بی ماه مانده است!

    هنوز تمام پرنده ها فرصت نکرده اند تا بلاگردانت شوند.

    هنوز سینه سرخ های عاشق بسیاری می شناسم
    که شانه هایت را بوسه نزده اند.


    هنوز جهان به اندازه تمام روزهای غریب گریه نکرده است
    اما تو غریبانه و آرام، دل می کنی از تمام روزهای تلخ
    و دیروزهای زهری که بر تو گذشته است.


    می روی؛ با دنیایی از غربت و دلشکستگی.
    زخم هایت هنوز بر گرده زمان باقی است.

    نمی دانم این همه درد از تو چه می خواست!
    هیچ سنگ صبوری را یاد ندارم که به اندازه تمام
    داغ های جهان، صبر داشته باشد، مگر تو.


    دریا دریا اشک هایت، موج های سرکش شدند
    تا سیاهی را از جهانمان بشویند.


    تو اولین روضه خوان غربت عاشورایی؛ کلمات از دهان
    گرامی تو پرنده شدند تا خبر رستگاری آفتاب های
    بر نیزه را به گوشه گوشه جهان برسانند.


    هنوز زخم های عاشورا تازه است و زخم رفتن تو
    چشم های اشکبار شیعه را کاسه خون می کند.


    سنگ ها، داغ سنگین رفتنت را محکم به سینه می کوبند.
    آب ها، چشمه چشمه خون می گریند و
    ابرها، پر از داغ نباریدن شده اند.


    دیگر هوای پس از تو، نفس کشیدن ندارد.
    نمی دانم کدام شانه از این همه تکان گریه، فرو نمی ریزد؟

    شانه های زمین می لرزد.
    پس از تو، رستخیز از همیشه به ما نزدیک تر شده است.

    سنگ ها، هوای باریدن گرفته اند تا شیشه دل هایمان
    را بی مضایقه در درد دوری از تو خُرد کنند.


    این همه دل های شکسته را باید با باران سنگ بشورانیم
    تا مگر داغ نبودنت، کمی سبک تر شود.
    کاش راهی نزدیکتر
    از مرگ برای رسیدن به تو سراغ داشتیم!


    عباس محمدی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    زینب(س)، آبروی صبورى و آیت بزرگ ایستادن است
    و کدام مفسر و تفسیر به ژرفای بطن در بطن این آیت سترگ راه خواهد یافت.

    اگر او نبود،‌چه کسی انگاره ناتوان بودن زن را از ذهن‌ها می‌شست؟
    چه کسی توانایی و عظمت زن را چونان خورشید
    بر پلک‌هایی که به کج‌بینی و کم‌بینی و بدبینی عادت کرده‌اند، می‌تاباند؟‌


    حدیث دردهای زینب(س) را هیچ قلمی برنمی‌تابد.
    هیچ‌کس نیست که بی‌قراری اشک‌‌ها را در مرور
    غم‌های زینب(س) پشت پلک‌هایش تجربه نکند.

    هیچ عاطفه‌ای نیست که شنیدن
    آنچه بر زینب(س) رفت، طوفانی‌اش نکند.



    سمیه سادات منصورى




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    هنوز هیچ آشنا با عاشورایی،
    قدرت نیافته بزرگی شخصیت او را درک کند.


    زینب(س)، با تمام روح لطیفش، اوج هر سختی را چشیده،
    اما زیبا و پرمنطق در کوفه سخن می‌راند،
    چنان‌که قلب‌ها را بیدار می‌کند و کم است مسلمانی
    در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.



    آرى،‌زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است،
    پرده‌نشین خانه وحی است، پرورده غیرت‌هاست.


    همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند
    تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مانند
    تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می‌کند،


    چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌های بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد
    و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,771
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    ابی‏ حجاف از محمد بن عمر بن حسن، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع،
    بلید بن سلیمان (از ابی‏حجاج، محمد بن عمرو هاشمی)
    از زینب دختر علی (علیه‌السلام) نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود:

    «قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انك یابن ‏ابی‏طالب و شیعتك فی‏الجنه‏»،
    «و سَیجی‏ء اقوام ینتحلون حبكَ ثم‏ یمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما یمرق السهم مِن الرمیه»؛


    رسول خدا به ‏علی (علیه‌السلام) فرمود:
    «ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت ‏اند
    و به زودی قومی می‏آیند كه از دوستی تو سخن می‏گویند.

    آنگاه از اسلام فرار می‏كنند، مانند پرت شدن تیر از كمان.»







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    برای زینب می نویسم

    برای تو می نویسم، ای زینب!
    ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا!


    ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض!
    ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت!

    ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم!
    ای مظهر لطافت و رحمت!


    چگونه می توان تو را گفت، تو را نوشت.
    قلم در ابهامِ شناختت مانده است.
    انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.


    چه کسی را می توان یافت که در هنگام توهین، در های وهوی
    کشنده انبوه مردمان، در کوچه های تهمت و تحقیر، در خنده های
    شوم پلیدان، آرام و بی هراس این گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند
    سخن را بر قلب های سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.


    کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد
    و تنهایی، هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای
    گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.


    خدایا چگونه باور کنم، چگونه می توانم شانه های ظریفی
    را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟


    زینب(س) آیه های توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت
    ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.


    دکتر محمدرضا سنگری



    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    زینبم، چشم بر هم بگذار!
    چشم بر این دنیای پرآشوب و هیاهو فرو بند!


    دیگر آسوده شدی مادر، از آنکه ناله بی مادری را در
    گلو خفه کنی و شبانه در پی تابوت من بدوی؛

    بار سترگ امانت مرا به دوش بکشی و حسرت زده
    دستان گرم مادری که گیسوانت را ببافد،
    برای برادرانت جای خالی او را پر کنی.


    دیگر آسوده شدی مادر، از اینکه تنهایی و غربت پدرت علی
    را در کوچه های مدینه ببینی و غم سنگینی که
    کمر مرا خم کرد در دل کوچکت جای دهی.


    عزیز مادر! دیگر آسوده شدی از دیدن فرق شکافته
    عدالت و کاسه های شیر در دست یتیمان بی پدر مانده کوفه.


    پاره تن مادر! چشم فرو بند بر تزویر معاویه و طمع یاران
    دنیازده. دیگر آسوده شدی از فرو دادن جرعه های
    زهری که جگر حسنم را هزار پاره کرد.


    زینبم! دیگر آرام بگیر.
    از سعی میان صفای گودال تا مروه خیمه گاه
    چشم فرو بند بر قامت رعنا و خونین علی اکبر
    و لاله های شکفته بر سپیدی گلوی اصغر!


    دیگر علمداری از سمت شط برنمی گردد و دیگر خورشیدی
    که عاشقش بودی، بر فراز گودال طلوع نخواهد کرد.


    عزیز دلم! خطبه هایت، ستون های ستم را لرزاند.
    شرم را بر چهره بی وفایی، و عجز و
    زبونی را درچشمان آن پست دیدم؛
    ن گاه که از حنجره پاک تو، «ما رأیت الا جمیلا» جاری شد.


    دختر دردانه ام! اینک، کنار بسترت به استقبال آمده ام.
    صدای «یا ایتها النفس المطمئنه» تمام ملکوت
    را پر کرده است؛

    زینبم، پلک بر هم بگذار!

    فاطره ذبیح زاده



    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    پلک بر هم بگذار!

    زینبم، چشم بر هم بگذار!
    چشم بر این دنیای پرآشوب و هیاهو فرو بند!

    دیگر آسوده شدی مادر، از آنکه ناله بی مادری را در
    گلو خفه کنی و شبانه در پی تابوت من بدوی؛

    بار سترگ امانت مرا به دوش بکشی و حسرت زده
    دستان گرم مادری که گیسوانت را ببافد،
    برای برادرانت جای خالی او را پر کنی.


    دیگر آسوده شدی مادر، از اینکه تنهایی و غربت پدرت علی
    را در کوچه های مدینه ببینی و غم سنگینی که
    کمر مرا خم کرد در دل کوچکت جای دهی.


    عزیز مادر! دیگر آسوده شدی از دیدن فرق شکافته
    عدالت و کاسه های شیر در دست یتیمان بی پدر مانده کوفه.


    پاره تن مادر! چشم فرو بند بر تزویر معاویه و طمع یاران
    دنیازده. دیگر آسوده شدی از فرو دادن جرعه های
    زهری که جگر حسنم را هزار پاره کرد.


    زینبم! دیگر آرام بگیر.
    از سعی میان صفای گودال تا مروه خیمه گاه
    چشم فرو بند بر قامت رعنا و خونین علی اکبر
    و لاله های شکفته بر سپیدی گلوی اصغر!


    دیگر علمداری از سمت شط برنمی گردد و دیگر خورشیدی
    که عاشقش بودی، بر فراز گودال طلوع نخواهد کرد.


    عزیز دلم! خطبه هایت، ستون های ستم را لرزاند.
    شرم را بر چهره بی وفایی، و عجز و
    زبونی را درچشمان آن پست دیدم؛
    ن گاه که از حنجره پاک تو، «ما رأیت الا جمیلا» جاری شد.


    دختر دردانه ام! اینک، کنار بسترت به استقبال آمده ام.
    صدای «یا ایتها النفس المطمئنه» تمام ملکوت
    را پر کرده است؛

    زینبم، پلک بر هم بگذار!

    فاطره ذبیح زاده


    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت!
    ای زخم خورده نینوا!

    ای بانوی خورشید های دربند!
    ای زینب قهرمان!

    تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای،
    تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی،
    چگونه باید بر تو سوگواری نمود
    که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.


    تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات،
    به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری
    و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود


    داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا
    در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.



    سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
    کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود










    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ای بانوی خورشید های دربند!
    ای زینب قهرمان!


    تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای،
    تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی،
    چگونه باید بر تو سوگواری نمود
    که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.

    تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات،
    به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری
    و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود
    داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا
    در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.

    سرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
    کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود



    امضاء

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi