شاگردان امام محمد باقر عليه السلام
كتاب: زندگى سياسى امام باقر عليه السلام، ص 59
نويسنده: احمد ترابى
خاندان رسالت و اهل بيت رسول الله صلي الله عليه و اله، از آن جا كه به گواهى قطعى وانكار ناپذير پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله، عدل و همپا و هماواى قرآنند با حقيقت، محتوا و پيام قرآن، همگونى و سنخيت دارند.
حديث ثقلين از جمله احاديث مهم مورد پذيرش اهل سنت و اماميه است.
در اين حديث، رسول خدا، ثمره تلاشهاى طاقت فرساى خود در مسير ايفاى رسالت و هدايت خلق را، در دو يادگار گرانبها كه پس از خود برجا گذاشته خلاصه كرده و گفته است: من دو شيء گرانبها در ميان شما باقى مىگذارم: قرآن و اهل بيتم را، اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا در قيامت بر حوض كوثر، بر من وارد شوند... (1)
با توجه به مقام معنوى و الهى پيامبر صلي الله عليه و اله كه كمترين خود خواهى و هوا و هوس در او راه نداشته و آنچه او مىگفته در حقيقت مورد تأييد خداوند بوده و رأى و سخنى جز به اشاره و تأييد وحى اظهار نمىداشته است، (2) مىتوان بيقين اقرار كرد كه پيامبر صلي الله عليه و اله، خاندانش را بر اساس ملاحظات خويشاوندى و روابط نسبى و علايق مادى بشرى، در كنار قرآن، بزرگترين معجزه خويش ننهاده است، بلكه قرين ساختن اهل بيت، با پيام وحى، از آن جهت بوده كه ميان آن دو هماهنگى و سنخيت وجود داشته است .
اگر خداوند قرآن را بدور از كمترين ضعف و كاستى و كجى و نادرستى فرو فرستاده، (3) اهل بيت را نيز از هر انحراف و گناه، پاك گردانيده و مصونيت بخشيده است. (4)
اگر قرآن، داراى حقايقى اصولى و محكم و نيز مسايلى متشابه (5) است كه براىفهم آنها بايد به منبعى الهى و آگاه به رموز وحى مراجعه كرد، اهل بيت، همان آگاهان و عالمانى هستند كه مفسر قرآن و مبين احكام و پيامهاى آنند. (6)
هر چند آيات قرآن، روشن و روشنگر است، ولى معناى روشنى مفاهيم قرآن، اين نيست كه تمامى مطالب و مفاهيم آن براى همه انديشهها آشكار و بىنياز از توضيح باشد، چه، خداوند به پيامبر صلي الله عليه و اله فرمان داده تا آيات وحى را براى مردم توضيح و تبيين كند. (7)
با اين بيان، اهل بيت از آن جهت، قرين قرآن و جدايى ناپذير از آن معرفى شدهاند كه پس از رسول خدا صلي الله عليه و اله به تبيين مفاهيم وحى و حقايق قرآن، براى تودهها بپردازند و اين توان و شايستگى در همه اهل بيت رسالت (معصومين عليهم السلام) بوده است.چنانكه على عليه السلام به سينهاش اشاره مىكرد و مىگفت: در اينجا دانشهاى فراوانى است كه كاش شاگردان شايستهاى مىيافتم و اين حقايق را بدانها مىآموختم. (8)
آن چه پس از وفات رسول اسلام صلي الله عليه و اله براى جامعه اسلامى و خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله، رخ نمود هرگز به آنان، مجال نداد تا آن گونه كه مىخواستند و مىبايست، به نشر معارف قرآنى بپردازند .
جريانهاى سياسى حاكم بر جامعه، پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله، سبب تفكيك قرآن از عترت در باور و انديشه بخش عظيمى از مردم شد.قرآن بظاهر محور نظام دستورى دين و حكومت گرديد، ولى چون نيازمند مفسر و مبين بود، باعث شد تا ميدان تفسير و تأويل بشدت گسترش يابد و چهرههايى در محافل علمى و دينى مطرح شدند كه هرگز آيهاى در تطهير آنان نازل نشده و سفارشى از ناحيه رسول خدا در تمسك به آنان نرسيده بود.از سوى ديگر، كسانى چون على بن ابى طالب عليه السلام كه با صداى رسا فرياد بر مىآورد: سلونى قبل از تفقدونى، يعنى هر چه مىخواهيد از من بپرسيد، قبل از اين كه مرا از دست بدهيد، مهجور وناشناخته ماندند.
حسن بن على عليه السلام از سوى حكومت معاويه، تحت شديدترين فشارهاى روحى و اجتماعى قرار داشت و هرگز به او فرصت نشر معارف واقعى داده نشد.
حسين بن على عليه السلام تحت فشار قرار گرفت كه حكومت ضد دينى و ضد بشرى يزيد را بپذيرد و از آنجا كه پذيرش حكومت وى را مايه نابودى اساس شريعت مىدانست، از آن اجتناب كرد و در اين راه به شهادت رسيد.
بنى اميه بر جان و مال و ناموس و دين مردم مسلط شدند.و زمينه چنان شد كه فردى چون زين العابدين ناگزير، معارف حقه را در قالب دعا و نيايش اظهار مىكرد.در اين ميان، در عصر امام باقر عليه السلام شرايط سياسى جامعه به گونهاى تغيير يافت كه آن حضرت توانست، مجمعى علمى تشكيل داده، به تعليم و تربيت مردانى دانشمند و متعهد به ارزشهاى شريعت بپردازد.
اين است كه وقتى صفحات تاريخ صدر اسلام مرور شود، در زندگى علمى امام باقر عليه السلام نام بسيارى از شاگردان آن حضرت و شخصيتهاى ممتاز علمى جهان اسلام جلب نظر مىكند.
با اين همه، نبايد تصور كرد كه امام باقر عليه السلام آسوده و ايمن از محدوديتها و ممنوعيتهايى بوده است كه حكومتها براى اهل بيت عليه السلام فراهم مىآوردهاند، بلكه بىترديد، جو حاكم بر زندگى امام باقر عليه السلام به شدت جو تقيه بوده است، زيرا با فرهنگ خاصى كه در نتيجه حكومتهاى ناصالح بر جامعه حاكم شده بود، كنار نهادن تقيه به منزله دست كشيدن از فعاليت علمى و دور ماندن از ترويج معارف اصولى دين بشمار مىرفت.
بارى، شرايط زمان، براى امام باقر عليه السلام و نيز امام صادق عليه السلام زمينهاى را فراهم آورد كه ساير ائمه عليه السلام هرگز برايشان آماده نشد.آن شرايط مساعد، معلول سستى پايههاى حكومت امويان بود.بحرانهاى درونى نظام سياسى در آن عصر، به حاكمان مجال نمىداد تا بر خاندان رسالت مانند حاكمان پيشين، فشار آورند و ايشان را منزوى سازند.بىترديد اگر همين زمينه براى هر يك از امامان عليه السلام فراهم مىآمد، آنان قادر به تأسيس حوزههاى بزرگ درسى بودند و عالمان و فقيهان بيشترى را پرورش مىدادند.اين زمينه مساعد، سبب شد تا امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام بيشترين آراى فقهى، تفسيرى و اخلاقى را در كتب فقهى و حديثى از خويش بر جاى گذارند.
اين چنين است كه فردى چون محمد بن مسلم مىتواند سى هزار حديث از امام باقر عليه السلام (9) نقل كند.و شخصيتى چون جابر جعفى هفتاد هزار حديث. (10)
در نزد عالمان اماميه، فقيه ترين فقيهان صدر اسلام شش نفرند كه همه آنان از اصحاب امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام بودهاند.آنان عبارتند از: زرارة بن اعين، معروف بن خربوذ المكى، ابو بصير الاسدى، فضيل بن يسار، محمد بن مسلم الطائفى و بريد بن معاوية العجلى . (11)
شيخ الطائفة، ابو جعفر محمد بن حسن طوسى در كتاب رجال خويش، اصحاب و شاگردان امام باقر عليه السلام را كه از آن حضرت نقل حديث كردهاند 462 مرد و دو زن دانسته است.
در ميان اصحاب و شاگردان امام باقر عليه السلام برخى از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتفاق اهل سنت و اماميه اند، و دستهاى به دليل گرايشهاى عميق شيعى، در دايره رجال اهل سنت قرار نگرفته، بلكه تنها مورد اعتماد اماميه مىباشند.