صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 67

موضوع: ویژه نامه ولادت با سعادت امام زمان (عج) * طلوع خورشید هدایت *

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در هوای بی‏قراری انتظار، منتظر نسیم وصال تو هستیم
    تا بیایی و حضور ما را شکوفه باران کنی.

    روزی که خورشید تابناک تو از سمت مشرق جغرافیایی
    دل‏ها طلوع کند، دیگر برای همیشه، سیاهی شب را از یاد خواهیم
    برد و زلف وصال خو را به نسیم حیات بخش تو خواهیم سپرد.

    قدم‏های نگاه دل را به سمت جاده‏ای رهسپار کرده ‏ایم که
    در انتهای آن، دریایی از دل بی‏کرانه تو باشد.

    حجم احساس ما فشرده از لحظه‏ های سبزی است
    که با حضور قدم‏های تو متبلور خواهد شد.


    با آمدنت، بر کویر وجودمان باران عاطفه می ‏بارد و آن‏گاه،
    رنگین کمانی از عشق، بر آسمان آبی زندگیمان نقش خواهد بست.

    قرن‏هاست که در سه راهی انتظار منتظر مانده‏ایم و زمان، در
    سرازیری خاکی دنیا به نفس نفس افتاده است، اما
    از حرکت نمی ‏ایستد تا به لحظه موعود برسد.


    نگاه‏ها خیره مانده ‏اند تا با حضور تو قفل حیرتشان شکسته شود.
    دریا، هنوز بر شانه‏هایش سنگینی متلاطم توفانی خویش را ت
    حمّل می‏کند،تا کشتی نجات تو به ساحل دیدارها برسد.

    آفتاب، لحظه‏ های خود را به شب وام داده است تا
    هنگام آمدنت، لحظه‏ای از پرتوافشانی مضایقه نکند و شب به
    این باوررسیده است که روزی باید کوله ‏بار خود را برای همیشه ببندد.

    درختان، زمستان را به بازی گرفته ‏اند و بهار، نوید ماندن
    را سر داده است؛ لحظه موعود نزدیک است.

    علف‏های هرزه، دیگر جایی برای ماندن ندارند و گیاهان
    سبز، اصرار به روییدن دارند تا سبزترین
    لحظه‏ های خود را زیر قدم‏هایت نثار کنند.

    اتوبوس زمان، در خیابان‏های انتظار در حرکت است
    و مسافران، به ساعت‏های خویش نگاه می‏کنند، اما
    هنوزعقربه‏ ها به ساعت ظهور نرسیده ‏اند.

    آقا جان!
    چشم به راه روز «پادشاهی عدالت» هستیم.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آفتاب، از همه پنجره ها لبریز شد و
    نسیم، بوسه بر پیراهن غنچه های معطر زد.

    پیله ها پروانه شدند و پروانه ها پرواز.
    همه لب های خسته از گفتن، با لبخند آشتی کردند.

    تو که آمدی، چشم همه آینه ها روشن شد
    و دست های تنها مانده، دلگرم شدند.

    فانوس های زمزمه روشن شدند تا مرثیه ها را ترانه کنند
    و به ماهی ها یاد بدهند که دریا را می شود با کلمات آواز کرد.


    تو که آمدی، دنیا گلستان شد و باغ ها با
    بهارها پیمان بستند تا همیشه بهاری بمانند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    آقای من! غروب، بار سنگین دل‌تنگی مرا هر شب به دوش می‌کشد؛
    سنگینی پلک‌هایم و نگاهی که دین را از یاد برده.

    کورکورانه زیستن را خوب آموختم. توان نوشتن ندارم.
    واژه‌هایم گرد و غبار گرفته.


    باور کن که باورت کردم.
    بی‌تو زندگیم را تمام کردم.

    حالا نفس کشیدن، منت سرم می‌گذارد.
    حس می‌کنم هوای اینجا سرد و سنگین است.

    ببین نقاشی عشق می‌کشم
    و گم شدن در نگاه تو که آرامش می‌دهی.

    آری، نبض سکوت حرفی برای گفتن دارد، اما…
    نوری در راه است؛

    نور امید و روشنایی،
    نور صفا و صلح و صداقت.

    او خواهد آمد و به این انتظار،
    پایان خواهد داد.

    اویی که مانند عیسی بن مریم(علیها السلام)
    در گردش است و مانند یوسف بن یعقوب(علیها السلام)
    ناشناخته است

    و مانند موسی(علیه السلام) بیمناک و نگران است
    و مانند محمد در جهاد است.

    اویی که با آمدنش، جهان را نورانی خواهد کرد
    و سرانجام به شمشیر ـ که سمبل حدید و قدرت است
    به عدل و داد قیام خواهد کرد.

    بیا و راز این غیبت را مانند
    خضر نبی(علیه السلام) آشکار کن.


    تا تو با منی، خاموشیِ سخن را نمی‌دانم.
    از شوق تو در آسمانم.

    همین که بهانه روز و ماه و سال
    و ترانه‌هایم تویی، به خود می‌بالم.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آفتاب، از همه پنجره ها لبریز شد و
    نسیم، بوسه بر پیراهن غنچه های معطر زد.

    پیله ها پروانه شدند و پروانه ها پرواز.
    همه لب های خسته از گفتن، با لبخند آشتی کردند.

    تو که آمدی، چشم همه آینه ها روشن شد
    و دست های تنها مانده، دلگرم شدند.

    فانوس های زمزمه روشن شدند تا مرثیه ها را ترانه کنند
    و به ماهی ها یاد بدهند که دریا را می شود با کلمات آواز کرد.


    تو که آمدی، دنیا گلستان شد و باغ ها با
    بهارها پیمان بستند تا همیشه بهاری بمانند.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تو می آیی! این را نسیم، سرِ گلدسته ی سرو فریادزده
    استو شکوفه ها باور کرده اند.

    هر صبح قناری دل تنگی ام، بر شاخه ی نیاز می نشین
    د و برای استقبال از تو، سرود آماده می کند.


    هر غروب گُل های نرگس بر رشته های چادرِ مادرت
    بوسه می زنند تا فرزندش زودتر باز آید.

    باور کن تمامِ باغ تو را می خواهد؛ دیگر بی تو
    عطرِ سیب هم چنگی به دل نمی زند.



    تو می آیی! از پشتِ زمان ها، از لابلای قرون، از سابقه ی
    تاریخ، از کنارِ برکه ی آرزوها، تنهای تنها و سوار
    بر اسبی به رنگ شکوفه ها.

    وقتی که بیایی، بهار به شوقت می ماند و نوبت به فصل
    دیگر نمی رسد. خورشید از آسمان پایین می آید
    و گلْ میخِ آستانه ی خانه ات می شود.


    تو می آیی! و به همراهت سبزینه ی ایمان می آوری.
    بر منبرِ گل های امید می ایستی و خطبه ی طراوت می خوانی.

    آن روز، متنِ سخنانِ تو را بر برگ های گلِ آفتاب گردان
    می نویسند و چلچله ها، با الهام از آن نغمه خوانی می کنند.
    آن طرف تر، خارهای ستم، از رعدِ فریادت آتش می گیرند.


    تو می آیی! آخر تو از نسلِ آمدنی، از نسل بشارت
    از نسل «جاء الحق و زهق الباطل».

    هم زمان با آمدنت، هزاران پرنده از قفس می پرند
    و آسمان در بی شماری پروازها، مشبَّک می شود.

    چشم ها خیره ی بوسه های نسیم بر تحت الحَنَک تو خواهد ماند
    و گوش ها، جرعه جرعه، اذان خواهد نوشید.

    آن روز، لشکر لشکر گُل، دعای باغبان خود را آمین
    خواهند گفت!

    و اکنون، در جشن میلادت، آن روز را به انتظار می نشینیم.



    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض








    چارده شب چو گذشت از مه شعبان
    مه عترت، مه قرآن چه مبارك سحري بود
    بگو نخل ولا را ثمري بود


    بگو بحر كرامت گوهري داشت
    بگو شمس ولايت قمري داشت
    بگو نرگس زهرا پسري داشت
    بگو مصلح كل بشري داشت
    جهان دادگري داشت

    خبر ز آمد حجت ثاني عشري داشت
    كه شد ديده نرگس دل شب باز ز رويا به دوصد ناز
    وضو ساخت و استاد سحرگه به نماز شب
    وآيات خدايش به لب افتاد


    به تاب و تب و از درد گل انداخت عذارش ز كف افتاد
    قرارش صلوات ملك از اوج فلك گشت نثارش
    به رخش جلوه بدر و نفسش كرد معطر
    همه امواج فضا را.

    ناگهان ديد حكيمه كه شد آن حجره
    پر از شوق و شعف و شور
    روان گشت حضور قمر برج ولايت

    حسن عسكري آن مهر فروزان هدايت
    به ادب گفت كه اي جان دو عالم به فدايت
    شده در پرتو انوار نهان نرجس پاكيزه لقايت

    گل لبخند حسن باز شد و
    گفت كه اي عمه پاكيزه سرشتم
    گل خوشبوي بهشتم
    به ادب رو به سوي حجره نرگس گل زهرا ثمرم

    همسر نيكو سيرم
    سر زده قرص قمرم
    يافت ولادت پسرم
    آمده نور بصرم
    رفت حكيمه به سوي حجره نرجس
    نگر افكند به خورشيد رخ حجت سرم

    گل نورسته احمد
    مه اثني عشر آل محمد
    لب جانبخش گشوده
    سخن از وحي سروده
    به لبش نام خداوند و رسول و علي و حضرت زهرا

    و حسين و حسن و باز علي باز محمد
    پس از آن جعفر و موسي و رضا گفت
    محمد و علي گفت
    سپس نام زد خود برد

    ندا داد به هر نسل و زمان اهل ولا را.
    ندا داد منم مهدي موعود
    منم حجت معبود
    منم مصلح آدم
    منم منجي آدم


    منم وارث پيغمبر خاتم
    منم حجت سرمد
    منم عبد مويّد
    منم حيدر و احمد
    منم نجل محمد

    منم آن منتقم خون خدا
    طالب خون شهدا
    زاده مصباح هدي
    صاحب عمامه پيغمبر و تيغ علي و چادر زهرا


    جگر پاك حسن
    جامه خونين حسين
    دست اباالفضل علمدار

    منم وارث پيشاني بشكسته زينب
    شود آن روز كه از پرده غيبت
    به در آيم به سوي كعبه بيايم
    برسد بر همه خلق ندايم

    كه من اي منتظران، مهدي موعود شمايم
    پس از آن ره به سوي شهر مدينه بگشايم
    حرم فاطمه را بر همه عالم بنمايم

    كنم آغاز از آن جا سفر كرب و بلا را
    گل احمد
    گل زهرا
    گل نرگس
    گل اميد حسن
    يوسف زهرا
    ولي الله معظّم
    دُر درياي كرامت
    قمر برج امامت
    ز خداوند و رسولان و امامان و همه منتظران باد


    سلامت همه مشتاق پيامت
    همگان منتظر صبح قيامت به خداوند قسم دير شده صبح وصالت
    همه چشم اند چو ميثم كه بيايي و ببيند به مرآت رُخت آيينه پنج تن آل عبا را.




    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض




    نرگس! نگران نباش

    امشب خواب، اهل خانه امام حسن عسگری علیه السلام
    را تا سحرگاه بدرقه نمی کند.

    نرگس! آرام باش؛ آرام تر از سکوت.
    امشب «تو سعادتمندترین بانوی عالمی»
    این حوریان هستند که اطراف تو را محاصره کرده اند.


    نرگس! بخوان انا انزلناه را و بشنو که این جنین
    نیز با تو زمزمه می کند آیات عشق را.

    بخوان! که این کودک نیز با تو همنوا شده است.

    نرگس! بنگر که هاله ای از نور، اطراف تو را در
    برگرفته و بنگر طفلی که از این هاله برمی آید.

    بنگر که چگونه سوی نور سجده کرده و می گوید:

    «اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و اشهد ان جدی
    رسول اللّه و ان ابی امیرالمؤمنین وصی رسول اللّه».


    نرگس! نگاهت را به سوی غنچه لبان فرزندنت جاری کن
    و ببین که فرزندت چگونه از پروردگارش قدم هایی ثابت و
    استوار می طلبد، که به وسیله آن جهان را پر از عدل و داد کند.


    نرگس! نگاهت را به سوی آسمان دراز کن و بنگر
    که مرغان بهشتی کِل می کشند تولد فرزندت را.


    بنگر که چگونه از کرانه های نور، به روی زمین فرود
    می آیند و فرزندت را با خود به اوج می برند.


    نرگس! نگران نباش که این روح القدس، محبوب
    خداست، کودکت را به او بسپار.


    نرگس! اینک محزون مباش و اشک مریز که روح القدس
    عنقریب او را نزد تو می آورد


    سلام بر تو ای مصلح دوران.
    مبارک باد زاد روزت، مبارک باد
    گاه آمدنت و مبارک باد، گاه ظهورت!


    عاطفه سادات موسوی


    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض





    موعود بيا حسن مطلع اين شعر،نام توست
    سر انگشتانم از موسيقى الهام تو رقصان
    مرا آتش نزد اين مستى جام از پى هر جام بياور

    فصل ها را بويى از ارديبهشت عشق شبانه،
    آفتابى شو كه آيينه در آيينه پرازرنگين كمان است
    آسمان دررقص پرچمها ببين منظومه هاى آفرينش رو به پايان است

    سراپا شور! گل كن!
    نوبت حسن ختام توست

    و با هر واژه، ضرب اهنگ پولادين گام توست
    و اين گل نغمه ها آكنده از عطر كلام توست

    كه افروزه ى اين دور بى فرجام، جام توست
    شميم اين شقايق زارها مست از مشام توست


    تمام چشمها همه از خورشيد همام توست
    برافراز آن شكوه سبز را، وقت قيام توست!

    سراپا شور!گل كن!
    نوبت حسن ختام توست


    سراپا شور!گل كن!
    نوبت حسن ختام توست

    محمد تقى اكبرى




    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض







    ای نسیم زنده صبح!


    در قفس جدایی از تو، تنها یک بال با آسمانت فاصله داریم؛
    بیا که آسمان روشن پروازهایمان، همچون فریادهای
    معطل ­مانده در گلو، آماده دیدار توست.

    ای روشنای مشرق توحید!
    خجستگی میلادت را به لحظه میعادت پیوند بزن و چون
    بارقه شهاب، فضای دل تنگی ما را چراغان کن.


    بیا و صحن سبز حضورت را مصلّای نماز صبح دیدارت کن.
    ای صاحب دقیقه­های انتظار!

    «مژده وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم
    طایر قدسم و از هر دو جهان برخیزم

    یارب از ابر هدایت برسان بارانی
    پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم»

    کی می­رسی و می­دهی از خود نجاتم؟
    تو پیغام سبزی از جانب بالایی که بشارتِ رسیدنت،
    تمام دردهای ناگفته را مرهم است


    امروز که شوق میلاد تو با اشک فراقت درآمیخته است
    شمع انگشتانمان را با دعای فرجت افروخته­ ایم تا شیرینی
    وصال را در رؤیای دیدارت بچشیم.

    دفتر دلواپسی زمین، نقطه­ای را می­جوید تا بر سرِ خط،
    نام تو را بنویسد؛ نام تو را، یا اباصالح المهدی!

    «کی می­رسی و می­دهی از خود نجاتم؟»
    بیا!

    سکوت که می­کنم، گویی از افلاک، صدای تلاوت قرآن
    می­آید که به وعده رسیدنِ زمین به صالحین، بر
    سازِ بی­قراری و فراق تو چنگ می­زند.

    اینک در قله ­های استجابت قنوتِ دست­هایمان
    تعجیل حضورت را از آسمان می­طلبد و
    سهم خود را از وجود تو می­خواهد؛

    باشد که در تقسیم شیرینی جان تو، دیدارت
    را روزی ما سازند.بیا ای آیینه راز.

    بیا و ساحل چشم امیدوارانت را به
    آبی دریای حضورت روشن کن!



    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,104
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,334
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مولی من ! ای یوسف دوردانه دوران


    خسته ‏ایم از این همه خواستن.

    خسته ‏ایم از این همه بهانه
    خسته ‏ایم از این همه مرثیه فراق سر دادن


    خودت فرموده‏ ای، بر آن که جرعه وصل تو را سر کشیده ‏اند،
    به آنان که لحظاتی دست در دامن وصالت داشته‏ اند و حضورت را شایسته شدند.

    خودت به آنها فرموده ‏ای که زیاد دعا کنیم،
    زیاد ندبه بخوانیم.


    این بار دم فرو می‏بندم و با زبان دل می‏خوانم که
    «اللـــهم عجـل لولیک الفرج».

    آری فرا میرسد روز میلادت
    چه بغض سنگینی است...
    خدای من...


    روز شنيدن بوي نرگس...

    روز انتظار...

    روز تقديم اشکها بر زير پايت...


    مقدمت بر قلوب همه منتظران مبارک باد





    امضاء

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi