❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- بسته ی قرآنی ، مناجاتی و معرفتی روز اوّل ماه...
- ╣◄*►╣ لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه...
- لحظه های ناب عشق و نیایش* ویژه نامه روز ششم...
- ▐★*★ ▐دریچه ای به سوی ملکوت {روز بیست و ششم...
- ویژه نامه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان*عطر...
- ویژه نامه روز نهم ماه مبارک رمضان* بهار...
- ویژه نامه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان ❀ یک...
- •*✿*• رموز رمضان •*✿*•
- ویژه نامه روز اول ماه مبارک رمضان*بهار قرآن *
- ویژه نامه روز یازدهم ماه مبارک رمضان*بهار...
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آمد شهر صیام، سنجق سلطان رسید
دست بدار از طعام مایده جان رسید
جان ز قطعیت برست، دست طبیعت ببست
قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید
لشکر «والعادیات» دست به یغما نهاد
ز آتش «و الموریات» نفس به افغان رسید
البقره راست بود موسی عمران نمود
مرده از و زنده شد چونک به قربان رسید
روزه چون قربان ماست زندگی جان ماست
تن همه قربان کنیم جان چون به مهمان رسید
صبر چو ابریست خوش، حکمت بارد ازو
زانک چنین ماه صبر بود که قرآن رسید
نفس چون محتاج شد روح به معراج شد
چون در زندان شکست جان بر جانان رسید
پرده ظلمت درید، دل به فلک بر پرید
چون ز ملک بود دل باز بدیشان رسید
زود از این چاه تن دست بزن در رسن
بر سر چاه آب گو: یوسف کنعان رسید
عیسی چو از خر برست گشت دعایش قبول
دستبشو کز فلک، مایده و خوان رسید
دست و دهان را بشو، نه بخور و نی بگو
آن سخن و لقمه جو، کان به خموشان رسید
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
معارفی از جزء یازدهم قرآن کریم
1 یا دو امتحان اصلی در سال
انفاق، غرامت نیست موجب قربت و نزدیکی به خداست
وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَمًا ...(98) وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنهََّا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فیِ رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(99)
ابتدا به گروهی از عربهای بادیهنشین اشاره میکند که بر اثر نفاق یا ضعف ایمان هنگامی که چیزی را در راه خدا انفاق کنند، آن را ضرر و زیان و غرامت محسوب میکنند؛ نه یک موفقیت و پیروزی و یا یک تجارت پر سود.
سپس به گروه دوم یعنی مؤمنان با اخلاص بادیهنشین اشاره کرده میگوید: گروهی از این عربهای بادیهنشین کسانی هستند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند؛ به همین دلیل هیچگاه انفاق در راه خدا را غرامت و زیان نمیدانند، بلکه با توجه به پاداشهای وسیع الهی در این جهان و سرای دیگر، این کار را وسیله نزدیکی به خدا و مایه توجه و دعای پیامبر صلی الله علیه و آله که افتخار و برکت بزرگی است میدانند.
آنگاه خداوند این طرز فکر را با تاکید فراوان تصدیق میکند و میفرماید: آگاه باشید که این انفاقها به طور قطع مایه تقرب آنها به پیشگاه خداوند است بر این اساس به زودی خدا آنان را داخل رحمت ویژه خود کرده و اگر لغزشهایی هم از آنان سرزده باشد به خاطر ایمان و اعمال پاکشان آنها را میبخشد؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.(1)
با پرداخت واجبات مالی جان خود را پاک و نورانی کنید.
خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهَِا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لهَُّمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(103- توبه)
این آیه که در مورد پرداخت زکات مال است(2) به پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان ولی امر مسلمین دستور میدهد تا زکات اموال مسلمانان را گرفته و بعد از دریافت برای آنها دعا کند.این آیه در ماه رمضان سال دوّم هجری در مدینه نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود ندا دهند که خداوند، زکات را نیز همچون نماز واجب ساخت. پس از یک سال نیز فرمان داد که مسلمانان زکاتشان را بپردازند.(3)
پرداخت وجوهات شرعی مانند زکات و خمس و به طور کلی، انجام وظایف دینی، عامل پاکی روح و موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه خواهد بود.
مفسرین در فاعل « تُطَهِّرُهُمْ » اختلاف دارند که پاک کننده کیست یا چیست؟ خلاصه نظر آیت الله جوادی آملی این است که: « تُطَهِّرُهُمْ» جمله وصفیه است برای صدقه؛ یعنی صدقهای که پاک میکند آنها را و این اختصاصی به زکات واجب ندارد بلکه تمام عبادات اینگونه اند که باعث تطهیر و تزکیه فاعل آن میشوند.(4)
بر این اساس، پرداخت وجوهات شرعی مانند زکات و خمس و به طور کلی، انجام وظایف دینی، عامل پاکی روح و موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه خواهد بود.
چیزی از دید خدا و رسولش و نیز شاهدان اعمال، مخفی نیست.
وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرََی اللَّهُ عَمَلَکمُْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَترَُدُّونَ إِلیَ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشهََّادَةِ فَیُنَبِّئُکمُ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(105- توبه)
از اهداف تربیتی این آیه وادار کردن مردم به مراقبت در کارهایشان است و نیز فراموش نکنند که برای اعمال نیک و بدشان حقایقی وجود دارد که به هیچ وجه پنهان نمیماند و برای تک تک افراد بشر مراقبهایی هست که از اعمال ایشان اطلاع یافته و حقیقت آن را میبینند.
معنای آیه این است: ای رسول ما! بگو هر کاری میخواهید، بکنید؛ چه خوب، چه بد؛ اما بدانید که به تحقیق خدای سبحان و نیز رسول او و مؤمنینی که شاهدان اعمالند حقیقت عمل شما را میبینند و آن وقت که به عالم غیب و شهود بازگشتید، حقیقت عمل شما را به شما نشان میدهد. به عبارت دیگر آنچه را که انسان پس از مرگ و در قیامت از حقیقت اعمال خود مشاهده میکند همان در دنیا مشهود خدا و رسول و مؤمنین شاهد اعمال است.(5)
از اهداف تربیتی این آیه وادار کردن مردم به مراقبت در کارهایشان است و نیز فراموش نکنند که برای اعمال نیک و بدشان حقایقی وجود دارد که به هیچ وجه پنهان نمیماند و برای تک تک افراد بشر مراقبهایی هست که از اعمال ایشان اطلاع یافته و حقیقت آن را میبینند.
چند نکته:
«سین» در «فَسَیرََی» به معنای آینده نزدیک نیست و برای تحقیق و تاکید است زیرا در مورد دیدن حقیقت فعل آن هم از سوی خدا متعال معنا ندارد که آن را موکول به آینده کنیم.
مراد از دیدن عمل دیدن حقیقت و باطن آن است زیرا دیدن ظاهر عمل برای همه مقدور است و معنا ندارد آن را منحصر در عده خاصی دانست.
این دیدن هم مربوط به همین دنیاست زیرا دیدن در آن دنیا ضمن آنکه در پایان آیه و بعد از این مرحله مطرح است برای همگان ممکن خواهد بود.(6)
بنا بر روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام منظور از مؤمنینی که در این دنیا شاهد حقایق اعمالند امامان معصوم علیهم السلام است.(7)
مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملی، که در اصطلاح به آن فقه گفته میشود. زیرا با گفتن مسائل شرعی انذار صورت نمیگیرد و نیاز به بیان اصول عقاید هم دارد.
واجب است که عدهای بروند و درس دین بخوانند و برگردند.
وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فیِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُونَ(122- توبه)
معنای آیه این است: برای مؤمنین سایر شهرستانهای غیر مدینه جایز نیست که همگی به جهاد بروند؛ چرا از هر شهری یک عده به سوی مدینه الرسول کوچ نمیکنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند و در مراجعت به دیارشان ، هم وطنان خود را با نشر معارف دین از آثار مخالفت با اصول و فروع دین، آگاه کنند تا شاید بترسند و به تقوا بگرایند؟
از اینجا معلوم میشود که:
1-مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملی، که در اصطلاح به آن فقه گفته میشود. زیرا با گفتن مسائل شرعی انذار صورت نمیگیرد و نیاز به بیان اصول عقاید هم دارد.
2-وظیفه هجرت برای جهاد، از کسانی که لازم است بروند و علوم دینی را بیاموزند برداشته شده است.(8)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو برگزار میشود اظهار نظرهایی کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر ص را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند
یک یا دو امتحان اصلی که هر سال از ما میگیرند.
أَ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فیِ کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینِْ ثمَُّ لَا یَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ(126- توبه)
معنا آیه چنین است: چرا ایشان تفکر نمیکنند و عبرت نمیگیرند، با اینکه میبینند در هر سال، یک یا دو بار مورد امتحان قرار میگیرند و در همه نوبتها از امتحان مردود گشته و نمیتوانند از امتحان خدایی سربلند بیرون آیند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند که اگر در این باره فکر میکردند قطعاً بیدار میشدند و وظیفه واجب و حیاتی خود را تشخیص میدادند.(9)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو بار برگزار میشود اظهار نظرهایی کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر (صلی الله علیه و آله( را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند(10)
اما منظور هر چه باشد یک چیز مسلم و یقینی است و آن این است که هر انسان جدای از آزمونهای روزانه که مرتب برگزار میشود در یک یا دو آزمون نیز شرکت میکند که به صورت سالانه از شخص او گرفته میشود. با یک مقایسه ساده میتوان به اهمیت، ارزش و تأثیرگذاری امتحانات سالانه در سرنوشت آدمی نسبت به آزمونهای روزانه پی برد.
به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که میکند در محدوده خانه جان خود میکند. اگر گناه میکند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و نجاسات متعفن میکند و اگر عمل صالح انجام میدهد در حیاط این خانه باغچهای پُر از گلهای عطرآگین کاشته و پرورش میدهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار این خانه عبور میکنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته و با قدری اذیت به سرعت عبور میکنند و یا لذتی برده و صاحب گلها را دعا میکنند. خدا به کسی ظلم نمیکند؛ اگر ظلمی هست ساخته و پرداخته خود ماست.
هر چه کنی به خود کنی
یَأَیهَُّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلیَ أَنفُسِکُم (23- یونس علیهالسلام)
شاید تصور کسانی که بیباکانه در کوی و برزن شعار اسلامی را به عمد زیر پا میگذارند این باشد که با این کار میتوان ضرر و آسیبی به اسلام و جامعه اسلامی وارد کرد. قرآن کریم در این آیه خط بطلان بر چنین پنداری کشیده و تمام ضررهای آن کار را متوجه خود آن گناهگار میداند و میفرماید: ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی که مرتکب شوید و هر انحرافی که از حق پیدا کنید ضرر و زیانش دامنگیر خود شماست.
به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که میکند در محدوده خانه جان خود میکند. اگر گناه میکند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و نجاسات متعفن میکند و اگر عمل صالح انجام میدهد در حیاط این خانه باغچهای پُر از گلهای عطرآگین کاشته و پرورش میدهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار این خانه عبور میکنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته و با قدری اذیت به سرعت عبور میکنند و یا لذتی برده و صاحب گلها را دعا میکنند.
خدا به کسی ظلم نمیکند؛ اگر ظلمی هست ساخته و پرداخته خود ماست ؛ إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیًْا وَ لکنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(44- یونس علیهالسلام)
آیه بیانگر یکی از مهمترین قوانین الهی است که با آن میتوان سوالات فراوانی را مورد خداوند متعال پاسخ داد. بنابر این آیهاگر کاری مستند به خداوند متعال بود پس قطعاً مبرا از هر گونه ظلم و ستم است و اگر کاری در آن شائبه ستمگری بود بی شک چهره ظالمانه آن ربطی به خدا ندارد و این ناشی از خود بشر است. والدینی که دستورات شرع و توصیههای پزشکی را رعایت نمیکنند به ناچار میبایست رنج یک عمر فرزند معلول را تحمل کنند و انسانهایی که با بی تقوایی عذاب را خدا را به سوی خد سرازیر میکنند و آنان که با گناه به روح پاک الهی خود ستم میکنند و مانع کمال و سعادت او مس شوند همه و همه مقصرانی هستند که باید خود را سرزنش کنند و ظلم خود کرده را به دیگری نسبت ندهند.
نجات مؤمنین، وعده حتمی خداست
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ کَذَالِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ(103- یونس علیهالسلام)
این آیه، وعده امید بخش خداوند متعال به مؤمنین است که اگر به واقع مؤمن بودند یعنی در عقیده به اصول دین باور داشتند و در عمل به قدر توان به دستورات دین عامل بودند؛ خداوند آنها را در زمانی که قرار شده عذابی نازل شود و کافران را نابود کند از خطر حفظ کرده و نجات میدهد.
بنا بر این اصل در قانون خدا هیچگاه تر و خشک با هم نمیسوزند و عذاب تنها دامنگیر کافران و تبهکاران میشود(11)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا دوست گردان بمن در این روز نیکى را
و نـاپسند بدار در این روز فسق ونافرمانى را
وحرام کن بر من در آن خشم وسوزندگى را
به یاریت اى دادرس داد خواهان.
احسان چیست؟
1 - سرشت نیکان:
علی علیه السلام:
«احسان سرشت نیکوکاران است.» (1)
2 - زینت علم:
علی علیه السلام:
«زینة العلم الاحسان; احسان زینت علم است.» (2)
3 - اوج ایمان:
علی علیه السلام:
«راس الایمان الاحسان; احسان راس ایمان است.» (3)
آثار و نتایج احسان
1 - عنایت خداوند:
قرآن کریم:
«ان الله لمع المحسنین ؛
خداوند با نیکوکاران است» (4)
2 - محبت الهی:
قرآن کریم:
«احسنوا ان الله یحب المحسنین، نیکی کنید
زیرا خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (5)
3 - بذر دوستی:
علی علیه السلام:
«الاحسان الی المسیئ یستصلح العدو ;
نیکی به بد رفتار، دشمن را اصلاح میکند» (6)
4 - هدایت:
قرآن کریم:
«تلک آیات الکتاب هدی و رحمة للمحسنین، این است آیات کتاب
[خدای حکیم] که رحمت و هدایت استبرای نیکوکاران» (7)
5 - رحمت الهی:
قرآن کریم:
«ان رحمت الله قریب من المحسنین، البته
رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است» (8)
6 - رفعت و بزرگی:
امام علی علیه السلام:
«بلندی مرتبه و مقام به وسیله نیکوکاری به دست میآید » (9)
7 - عاقبت به خیری:
علی علیه السلام:
«هر کس به مردم نیکی کند، عاقبت به خیر خواهد شد» (10)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*دعای روزپانزدهم ماه مبارک رمضان
در دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِک یا أمانَ الخائِفین. خدایا روزی کن مرا در آن فرمان برداری فروتنان و بگشا سینهام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناکان.
شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان
مرحوم آیت الله مجتهدی به شرح دعای روز پانزدهم پزداخته است که در پی می آید:
در فراز ابتدایی این دعا «اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین» یعنی: «خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان» آمده است. برای آنکه بدانیم «خاشعین» چه کسانی هستند، بهتر است اول در مورد «متکبرین» صحبت به میان آوریم؛ چرا که خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد، به طوری که هر آنچه که در صفات متکبرین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.
برای روشن شدن این موضوع اشاره میکنیم به قسمتی از سخنان گهربار امیرالمومنین (علیه السلام) که در مورد متکبران اینگونه فرمودند: «آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان که به اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت میدهند و نعمتهای گسترده خدا را انکار میکنند، تا با خواستههای پروردگار مبارزه کنند و نعمتهای او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.»
امیرالمومنین (علیه السلام) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: «کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده، تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینهها از کینهها تنگی گرفت.» در جای دیگری میفرمایند : فَاللهَ اللهَ فی کِبْرِ الْحَمیَّهِ وَ فَخْرِ الْجاهِلیَّهِ ... خدا را خدا را! از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید. (نهجالبلاغه فیضالاسلام خطبه 234 معروف به خطبه قاصعه ص 785.)
انسانی که صفت تکبّر را در میان صفات خویش جای داده، معمولاً بر روی مسائلی که خود طرح میکند و یا چیزهایی که نفْسِ او خواهان آن است تعصّب دارد و بدون هیچ دلیل منطقی بر روی خواسته خویش اصرار میورزد. چنین کسی در مواردی که با او مخالفت میشود به زور توسل میشود و سعی دارد با مشاجره زبانی حرف خود را به کرسی بنشاند، و در نتیجه به بداخلاقی با دیگران پرداخته تا او را رعایت کنند و به خاطر این تندیِ اخلاق و زشتی درون از پند و اندرز دیگران هیچ بهرهای نمیبرد چرا که به حرف حق گوش نداده و نصیحت دیگران را نمیپذیرد. از انتقاد روی گردان است و به محض شنیدن انتقاد، ناراحت شده آن را نمیپذیرد و همین امر او منشأ کینههای فراوان خواهد شد.
با توجه به این تذکرات، در مییابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمعآوری رضا و خشنودی خداوند میپردازد و تکبر چون ظرفی است تو خالی، که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمیگیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک میسازد؛ زیرا که هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر میشود. چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید ... و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد.» پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب کند.
آینده متکبّر/عبرت از ابلیس؛ «هبطِ اعمال»
بابِ شهر علم پیامبر(صلی الله علیه واله) آینده شخص متکبر را در لسان مبارک خود این گونه بیان میدارد:« پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبها و سرسلسله تکبّران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد. و بر لباس کبریایی و عظمت، با خدا درافتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورْد. آیا نمینگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینی، او را کوچک ساخت، و به جهت بلندپروازی او را پست و خوار گردانید؟! پس او را در دنیا طرد شده و آتش جهنم را در قیامت برای او مهیا فرمود». پس کوچک شدن، خوار شدن، طرد شدن و سرانجام آتش جهنم مقصدهایی هستند که مسیر تکبّر به آنها منتهی میشود، و امیرالمومنین (علیه السلام) در این مورد ابلیس را مثال میزنند تا به عنوان الگوی یک متکبّر در اذهان مردم باشد و از عاقبت امرِ او عبرت بگیرند.
امیرالمومنین (علیه السلام) در دنباله همین خطبه میفرمایند: اگر خداوند میخواست حضرت آدم(علیه السلام) را از نوری که چشمها را خیره کند و زیباییاش عقلها را مبهوت سازد و . . . میآفرید تا آزمایش ملائکه و ابلیس در سجده بر او آسان شود ولی او را از گِل آفرید و این را امتحان و آزمایش خود قرار داد.» بهتر است پایان این بحث را با جملات زیبای اسوه اخلاق و ایمان، امیرمؤمنان امیرالمومنین (علیه السلام) به پایان بریم. امیرالمومنین (علیه السلام) پس از بیان امتحان الهی میفرمایند: «خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش میکند (شرط ایمان)، تا بد و خوب تمیز داده شود و تکبّر و خودپسندی را از آنها بِزداید و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند، پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداومِ او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست (شما نمیفهمید) از سالهای دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبّر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟! نه، هرگز! . . . بین خدا و خلق، دوستیِ خاصّی وجود ندارد که به خاطر آن، حرامی را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد!»
مخبتین چه کسانی هستند؟
در بخش دیگر این دعا میخوانیم: «و اشرح فیه صدری بانابه المخبتین بامانک یا امان الخائفین» یعنی «و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمنی دلهای ترسان.». حال مخبتین چه کسانی هستند؟ در دعای این روز نکته اساسی که به آن تأکید شده است، خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است به طوری که در این روز از خداوند درخواست میکنیم آنچه را که در صفات و اعمال خالصان و خاشعان و فروتنان وجود دارد، نصیب ما کند، اما در اینجا میخواهیم بدانیم مخبتین به چه معناست؟
«مخبتین» به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی که فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است، حال شاید سوال کرد که فروتنان چه کسانی هستند؟ که در جواب باید بگوییم فروتنی یکی از صفات بارز مؤمنان تقواپیشه است که شب و روز خود را به تقوا و پرهیزکاری میگذرانند. چنانچه امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد صفت و نشانه یک پرهیزکار فرمودند: «در دینداری نیرومند، نرمخو و دوراندیش است، دارای ایمانی پر از یقین، حریص در کسب و دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهی دستی آراسته، در سختیها بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی، است». با توجه به فرموده آن بزرگوار در مییابیم که مخبتین همان پرهیزکاران هستند که شب و روز خود را به ذکر و یاد خداوند به پایان میبرند که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم شرح صدری را که مردان پرهیزکار و فروتن دارند، به ما نیز عطا کند.
نماز شب شانزدهم ماه رمضان
نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.
نماز شب شانزدهم ماه مبارک رمضان، دوازده رکعت (شش تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد 12 مرتبه سوره تکاثر است و امیرالمومنین (علیه السلام) در ثواب این نماز فرمودند: هرکس بخواند، از قبر خارج می شود در حالی که خوشحال است ندا می کند به شهادت " لا اِلهَ اِلا الله " تا این که وارد قیامت شود پس امر می شود او را به بهشت برند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
دروازه های سپهر وا می شوند و زمین،
در گلباران مهمانی بزرگ، به سرور و
شادمانی مینشیند و هلهله سر می دهد.
در نیمه راه برکتخیز رمضان،
رایحه شکوفههای یاس است
که کوچههای مدینه را آکنده میکند.
مالامال از بوی حسن علوی و
در شکوه بارانی اش آسمان دف می زند.
در دهه پایانی است که هر کس که بخواهد
میتواند سیل عظیم فرشتگان را در جوشن احساس کند
و بندگی و عبودیت مخلصانه علی را به تماشا بنشیند.
اینجاست که دعای مجیر را
برای رهایی از آتش دوزخ مسلمانان
با اخلاص سر میدهند
و پروردگارشان را عاجزانه صدا میزنند.
این روزهاست که خدا بندگانش را
برای مهمانی بزرگ فراخوانده است.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
روزه بى ارزش
قال امیرالمومنین علیه السلام
«کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما
و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.»
امام على علیه السلام فرمود:
چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد
و چه بسا شب زندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.
(نهج البلاغه، حکمت 145)
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)